پنجشنبه ۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۰:۱۶ - ۰۴ اردیبهشت ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۲۰۰۷۹۳
فیلم و سینمای جهان

آشنایی با صنعت سینمای جهان

بت‌من و سوپرمن پرواز کردند/ پایانِ کلمبیا با فروش سهام به سونی

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان,شرکت کلمبیا
در پایان بررسی پرونده کلمبیا پیکچرز به زمان مرگ هری کوهن مدیر این مجموعه می‌رسیم و اینکه با یک فاصله‌ای سهام این کمپانی به سونی ژاپن فروخته می‌شود تا پرونده کلمبیا بسته شود.

به گزارش خبرگزاری مهر،در چهار قسمت قبلی آرام آرام تاریخ کمپانی کلمبیا را تا میانه های قرن بیستم ورق زدیم؛ استودیویی که در اواخر ۱۰ میلادی موجودیت خود را با نام CBC در میان بزرگان این صنعت اعلام کرد. کلمبیا که اوایل به استهزا و با توجه به اسم اختصاری اولیه اش Corned Beef & Cabbage به معنی گوشت گاو نمک زده و کلم! نامیده می شد راه سخت و طاقت فرسایی پیمود تا دهه ۴۰ یکی از پنج قدرت برتر سینما باشد. گرچه مرور تاریخی به درازی یک قرن می تواند مدت ها به طول بیانجامد، اما مجال این مقاله بیش از نیست و مجبوریم راه مانده تا عصر معاصر را با سرعت بیشتری طی کنیم.

 

با خروج فرانک کاپرا به عنوان کارگردانی صاحب‌نام و کسی که بیشترین افتخارات کمپانی در یک دهه اخیر را به ارمغان آورده بود، پیش بینی سقوطی آزاد امری دور از ذهن نبود، اما کلمبیا نشان داد تمام تخم مرغ های خود را در سبد کاپرا نگذاشته بود.

 

بزن و بکوب؛ پول نده!

کلمبیا در این سال ها در کنار فیلم های بلند به خوبی در بخش های مختلف دیگری سرمایه گذاری کرده بود. واحد تولیدات کوتاه کمپانی نیز با بسیاری از کمدین ها از جمله باستر کیتون قرارداد داشت و کمدی های کوتاه یکی از مواد اصلی بسته های تولیدی بود. یکی از موفق ترین کمدی های کلمبیا مجموعه ۱۹۰ قسمتی «سه کله پوک» بود که از ۱۹۳۴ تا ۱۹۵۷ به مدت ۲۳ سال به طور مداوم تولید شد.

 

واحد تولیدات کوتاه کمپانی با بسیاری از کمدین ها از جمله باستر کیتون قرارداد داشت و کمدی های کوتاه یکی از مواد اصلی بسته های تولیدی بود

«سه کله پوک» مجموعه ای از آیتم های کمدی اصطلاحا «بزن، بکوب» یا همان SlapStick بود. ژانری مبتنی بر جنجال، زدوخورد و سروصدا که در آن از برخوردهای عجیب‌وغریب و شوخی‌های فیزیکی به شکلی اغراق ‌آمیز استفاده می‌شود و چارلی چاپلین و لورل و هاردی از سردمداران آن هستند.

 

کلمبیا از این آیتم ها به عنوان گوشت محصولات خود استفاده می کرد و آن را در لا به لای تولیدات اصلی خود به سینماداران می فروخت. نکته جالب اینجاست که «سه کله پوک» از همان اوایل به یکی از محبوب ترین کمدی های عصر خود تبدیل شد، اما هری کوهن هیچگاه این این موضوع را بازیگران آن در میان نگذاشت!

 

جمله معروفی از او مکررا در تاریخ نقل است که: «The market for comedy shorts is dying out, fellas» بازار کمدی های کوتاه رو به موته رفقا!

 

او با این شیوه هیچگاه ارزش واقعی «سه کله پوک» برای کلمبیا را لو نداد و بازیگران آن نیز از بیم بیکاری در تمام این ۲۳ سال هیچگاه تقاضای افزایش حقوق یا سهم خواهی بیشتر نکردند!

 

اما یکی از حساب شده ترین استراتژی های کلمبیا در دوره جنگ جهانی دوم و پس از آن سریال سازی بود. ساخت سریال خصوصا از روی کمیک استریپ ها یکی از علاقه مندی های جدی کلمبیا به حساب می آمد. به لطف همین علاقه مندی، محبوب ترین و شناخته شده ترین شخصیت های جهان در ژانر ابرقهرمان روی پرده های نقره ای سینما آمدند؛ بت من و سوپرمن!

 

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان,شرکت کلمبیا

 

من به اینجا متعلقم؛ بین تو و مردم گاتهام

بت‌من و سوپرمن اولین بار در مجلدات دی سی کامیک DC Comic خلق شدند. دی سی کامیک یکی از بزرگترین و قدیمی ترین ناشران کتاب های کامیک در دنیاست و نطفه بسیاری از ابرقهرمانان شناخته شده در فرهنگ بصری جهان در کتاب ها و مجله های این انتشاراتی بسته شده است.

 

سال ۱۹۴۳ کلمبیا برای اولین بار مجموعه سیاه سفید ۱۵ قسمتی از ماجراهای بت‌من را آماده پخش کرد. مجموعه ای که پرخرج ترین سریال کلمبیا تا آن زمان بود و البته به موفقیت و توجه ویژه ای دست پیدا کرد. این موفقیت چند سال بعد منجر به ساخت ادامه ۱۵ قسمتی دیگری به نام «بت‌من و رابین» و مجموعه دیگری به نام «سوپرمن» باشد. گرچه این دو مجموعه پایان کار کلمبیا با این شخصیت ها بود اما اثری به جا گذاشت که از آن زمان تا بعد از هزاره دوم این ابرقهرمان ها همچنان جزئی ثابت از ذائقه تماشاچیان باشند و هر از گاهی سر از پرده ها درآورند.

 

کلمبیا با این سیاست ها دهه ۴۰ را به خوبی پشت سر گذاشت، هر چند بخت یار آنها نیز بود چراکه در ۱۹۴۸ دیوان عدالت آمریکا در جهت مبارزه با تمرکز سرمایه در استودیوهای بزرگ و به طبع آن از بین رفتن بازار رقابتی قانون مهمی موسوم به «مورد ۱۹۴۸ پارامونت» را به تصویب رساند که یکی از مهم ترین مواد آن الزام استودیوهای فیلمسازی به منحل کردن سیستم زنجیره ای تولید و پخش فیلم بود.

 

بدین معنا که این کمپانی ها دیگر نمی توانستند مالکیت زنجیره ای سینماها را در اختیار داشته باشند و این برای کلمبیایی که هیچگاه سالن سینمایی در اختیار نداشت و برای پخش تولیدات خود همیشه در رقابتی بی امان بود فرصتی طلایی، رسیده از آسمان بود! چنانچه می خواهید درباره روند تصویب این قانون بیشتر بدانید به قسمت چهارم مرور تاریخچه کمپانی پارامونت به قلم همین نگارنده مراجعه فرمایید.

 

گذر پدرخوانده

روزهای خوش اما دوام چندانی نداشت و مرگ به قافله خانواده کوهن ها زد. جک کوهن در ۱۹۵۶ درگذشت. با وجود آن که دو برادر در جنگ و مرافعه ای همیشگی بودند، اما مرگ جک برای هری ضربه ای غیرقابل تحمل بود و او تنها ۲ سال بعد به برادرش پیوست.

 

با مرگ هری کوهن فصلی بلند از دفتر تاریخ کلمبیا بسته می شود. هری همانطور که در جای جای این مقاله ذکر شد شخصیتی عجیب، کاریزماتیک و دیکتاتورماب داشت و کلمبیا را با تکیه بر همین روحیه بالا کشید. مردی که شیفته شخصیت دیکتاتور ایتالیا یعنی موسیلینی بود و برای آن که کنترل خود بر مراجعه کنندگانش را حفظ کند میز کارش ۲۰ سانتی متر بالاتر از مبل های دفترش تعبیه شده بود!

 

همو بود که با دخالت در جزیی ترین مسائل فیلم، کارگردان، نویسنده و بازیگران را دیوانه می کرد و آنها را برای کنترل بودجه تحت شدیدترین فشارها قرار می داد و حتی در مقطعی برای کاهش مخارج، کلمبیا را به سوی ساخت فیلم های نوآر  Noarهدایت کرد تا هزینه کمتری برای تجهیزات نوری بپردازد!

 

با این حال هیچکس نمی‌توانست منکر نقش قابل توجه او در کلمبیا، به اوج رساندن بسیاری از ستارگان و به طور کلی رشد صنعت سینما شود. کوهن آخرین بازمانده از نسل غول هایی چون «داریل زانوک» و «لوئیس بی مایر» و مردی بزرگ بود و مراسم تدفینش به خوبی موید این ادعا شد. تاریخ نویسان نقل می کنند که خاکسپاری هری کوهن یکی از بزرگترین مراسم هایی است که هالیوود تا کنون به خود دیده است و هر کس که نامی در این صنعت داشت برای بدرقه او حاضر شد.

 

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان,شرکت کلمبیا

 

بعد از مرگ کوهن، کلمبیا تا مدت ها در گیجی فقدان او به سر برد و برای اولین بار در تاریخش ترازنامه های مالیش قرمز شد. برادران کوهن فلسفه ساده ای داشتند که جواب می داد. فلسفه ای که هری آن را اینطور تعریف می کرد: «هر جمعه درهای استودیو باز می شه و ما یه فیلم رو تو خیابون گوور Gower پرت می کنیم. ما سالی فقط یه فیلم خوب می سازیم و سینمادارها نمیتونن اونو داشته باشن مگه بقیه آشغال هایی که می سازیم رو بخرن!»

 

اما کلمبیا در دهه ۶۰ و ۷۰ همچون دیگر استودیوها به بنگاهی تجاری تبدیل شد و هنر جای خود را به بیزینس داد. این سال ها مجموعه ای است از دست به دست شدن ها توسط کمپانی های بی ربط و با ربط که بیشتر به بیزینس معاملات املاک می مانست. گرچه این موضوع رویه ای جهانی بود و ورود پول های کلان به این صنعت آن را ناگزیر به ورود حوزه های جدید اقتصادی می کرد. فیلمسازی در کلمبیا همچنان ادامه داشت و ستاره هایی چون لارنس عربستان(۱۹۶۲)،  مردی برای تمام فصول(۱۹۶۶) و الیور(۱۹۶۸) همگی اسکار بهترین فیلم سال را از آن خود کردند.

 

و اما پرده آخر این نمایش در سال ۱۹۸۹ اتفاق افتاد و کوکاکولا که در این سال ها سهام کلمبیا را در اختیار داشت در یک نقل و انتقال پرسود و پر سر و صدا و در ازای ۳.۴ میلیارد دلار مالکیت کلمبیا را به کمپانی سونی فروخت تا از این پس تولیدات این استودیو تحت لوای این غول ژاپنی باشد. گرچه کلمبیا همچنان با نام و لوگوی خود به فیلمسازی می پردازد اما این لحظه وقت مناسبی برای گذاشتن نقطه پایان بر این داستان طولانی است تا بعدا ادامه مسیر را تحت نام کمپانی Sony Pictures ادامه دهیم.

 

کلمبیا بی شک یکی از بزرگان عصر طلایی هالیوود به شمار می رود. استودیویی که رستاخیزش از محله فقرای لس آنجلس تا استودیوهای بزرگ کالیفرنیا و لوگوی بانوی آزادی مشعل به دستش در پیشانی فیلم ها، نماد غرور ملی و تجلی رویاهای آمریکایی در آن سرزمین و یادآور بسیاری از خاطرات فرهنگی مشترک در سراسر جهان است.

 

 

 

  • 10
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش