جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
۱۵:۴۶ - ۲۳ مرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۵۰۵۶۳۹
فیلم و سینمای جهان

انیمیشن لک لک ها با محوریت فرزندآوری، مروج فرهنگ آمریکایی

انیمیشن لک لک ها,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان
انیمیشن لک لک ها با محوریت فرزندآوری و با توجه به فرهنگ آمریکایی ساخته شده است.

«لک لک ها» عنوان یک انیمیشن سینمایی محصول کمپانی برادران وارنر است که موضوع امروز دوشنبه گردی در دنیای انیمیشن است. این اثر پویانمایی در سال ۲۰۱۶ میلادی در آمریکا به معرض نمایش قرار گرفت و با استقبال کاملا متوسطی مواجه شد.

 

نظرسنجی های صورت گرفته در سایت های معتبر بر مبنای نظرات مخاطبان عام و منتقدان عددی بهتر از ۵/۶ از ۱۰ را به دست نیاورد و نشان داد که علی رغم تلاش های هنری و روانشناسانه صورت گرفته در تولید٬ «لک لک ها» در جذب مخاطب نسبتا ناموفق عمل کرده است.

 

«لک لک ها» با بودجه ۷۰ میلیون دلاری برادران وارنر و بر اساس نوشته نیکلاس استالر و کارگردانی او ساخته شد. فروش این انیمیشن در گیشه تنها ۱۸۰ میلیون دلار بود که این خود یکی دیگر از دلایل متوسط بودن آن است.

داستان «لک لک ها» ظاهرا درباره اهمیت به خانواده و فرزندان و خانواده های پرتعداد است.

 

شروع ماجرا بر اساس داستان تخیلی عامیانه در فرهنگ اروپایی آمریکایی است که تولد بچه ها را در قالب رساندن آنها توسط لک لک ها از سوی آسمان یا همان بهشت نمایش می دهد اما اینبار بهشت تجسم شده برای مخاطبان کودک این انیمیشن، کارخانه لک لک ها است که وظیفه تولید بچه ها و رساندن آنها به خانواده های متقاضی را بر عهده دارد و داستان با روایت این حکایت که حالا مدرن تر شده شروع می شود.

 

بعد از گذشت زمان های طولانی رسالت یا ماموریت کمپانی لک لک ها از رساندن بچه ها به رساندن کالاهای تجاری به سراسر دنیا تغییر یافته است. این تغییر توسط ریاست جدید این شرکت که یک لک لک بی رحم٬ قاطع و باهوش به نام شکارچی پایه گذاری و اجرا شده است و اکنون دیگر کارخانه لک لک ها آن حال و هوای رویایی داستان ها را ندارد.

 

یکی از دلایل این تغییرات دلبستگی لک لک ها در طول زمان به بچه هاست که باعث شده تا یکی از لک لک ها به نام جاسپر احساس مادری نسبت به یکی از همین نوزادان پیدا کند و برای دزدیدن و نگهداری او تلاش کند. این کار در نتیجه باعث شد تا در ماموریت این کمپانی تغییر صورت بگیرد.

 

نوزاد مورد نظر که یک دختر با موهای مجعد قرمز رنگ است بعد از این ماجرا و به دلیل گم شدن آدرس مقصد که همان خانواده اش هستند به عنوان دختری یتیم در تاسیسات شرکت لک لک ها و همراه آنها زندگی می کند و نامش تولیپ است.

 

انیمیشن لک لک ها,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

تولیپ بسیار عاطفی و هیجانی است و در آستانه ۱۸ سالگی اش تلاش می کند تا بتواند در کنار سایر لک لک ها در این کمپانی وظیفه و نقش داشته باشد. در میان لک لک ها نیز یک لک لک پر انرژی و باهوش وجود دارد که تلاش دارد تا بتواند مدارج ترقی را طی کند.

 

او جونیور نام دارد. جونیور مورد تفقد و توجه هانتر (رییس شرکت) واقع شده و از طرف او به عنوان رییس انتخاب می شود اما به شرطی که تولیپ را از شرکت اخراج کند. جونیور به خاطر دل رحمی نسبت به تولیپ، او را در جایی متروکه از شرکت مشغول به کار می کند که این مکان همان واحد دریافت سفارش و تولید بچه است.

 

از سوی دیگر نیت گاردنر تنها فرزند خانواده گاردنرها همراه پدر و مادرش زندگی می کند. زندگی یکنواخت و سراسر کار والدین او باعث بی حوصلگی و خستگی او شده و از پدر و مادرش درخواست می کند تا برادری کوچکتر داشته باشد اما به دلایل پزشکی پدر و مادر او دیگر نمی توانند بچه دار شوند.

 

سر باز زدن والدین نیت باعث می شود تا او یک نامه درخواست برادر برای شرکت لک لک ها بفرستد جایی که سال هاست دیگر بچه ای تولید و ارسال نمی شود. نامه نیت به همان قسمت متروکه که تولیپ در آن گماشته شده است، می رسد و تولیپ نامه را به دستگاه می دهد و یک فرزند که همان عضو خانواده گارنردها است تولید می شود در حالی که هیچ کس نباید از این قضیه مطلع شود زیرا به قیمت اخراج جونیور تمام می شود.

 

انیمیشن لک لک ها,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

از اینجا به بعد جونیور به همراه تولیپ سعی می کنند تا بی سر و صدا نوزاد را به خانواده اش تحویل دهند اما رقیب جونیور که یک کبوتر احمق و سمج است آنها را تعقیب می کند و خبر این کار را به هانتر رییس می دهد. در این مسیر آنها با دسته گرگ ها روبرو می شوند٬ جاسپر از راه می رسد و سفینه آنها تصادف می کند اما علی رغم این اتفاقات آنها تا نزدیکی مسیر مورد نظر پیش می روند.

 

در بندر و هنگام سوار شدن به کشتی با جاسپر روبرو می شوند و سعی می کنند تا با او مقابله کنند اما او ماجرای واقعی فرار از کمپانی لک لک ها و تلاش برای دزدیدن تولیپ را توضیح می دهد و تولیپ متوجه می شود جاسپر به خاطر شکسته شدن مکان یاب خانواده او دچار احساس گناه بوده و سعی کرده تا او را به مقصد برساند که در این کار ناموفق می ماند.

 

تولیپ می خواهد به خانواده اش برسد اما نوزاد گاردنرها همچنان در خطر است و هانتر، کبوترِ مزاحم را مامور کرده است تا مانع رسیدن نوزاد گاردنرها به خانواده شود. تولیپ تصمیم می گیرد تا ابتدا نوزاد را به خانواده اش برساند و بعد به سراغ خانواده خودش برود اما با دسیسه کبوتر و تغییر آدرس جونیور در دام هانتر می افتد و نوزاد را از دست می دهند.

 

تلاش آنها برای رسیدن به نوزاد باعث می شود تا بتوانند مجددا به کمپانی بازگردند. تولیپ و جونیور در جشن ارتقای رتبه هانتر به سمت مدیر کل لو می روند و بعد از دزدیدن گاردنرِ نوزاد مجبور می شوند از دست سایر لک لک ها و هانتر فرار کنند.

 

حالا که کار به لحظات بحرانی رسیده است آنها به اتاق تولید بچه فرار کرده و تولیپ دستگاه تولید بچه را فعال می کند و در نتیجه تعداد زیادی بچه تولید می شود. هانتر که دیگر کاری از دستش برنمی آید تلاش می کند تا دستگاه را از بین ببرد اما با دخالت نوزاد گاردنر او به همراه جرثقیل و کانتینر عظیم تاسیسات شرکت مرسولات لک لک ها به زمین سقوط می کنند.

 

انیمیشن لک لک ها,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

حالا همه چیز به گذشته و روال عادی بر گشته است. جونیور رییس کمپانی است و ماموریت شرکت لک لک ها تولید و رساندن بچه ها است. آنها مشغول کار خود می شوند و نوزاد گاردنر را به خانواده اش و دیگر نوزادان را به خانواده هایشان می رسانند. در انتها تولیپ را هم به آدرس گمشده اش می رسانند که همان منزل خانوادگی اش است.

 

همان طور که گفته شده ظاهرا انیمیشن «لک لک ها» موضوع تشویق به فرزندآوری و حمایت از نهاد خانواده را به عنوان موضوع اصلی دارد. عنصر فرزند گمشده در جستجوی خانواده که از عناصر کلاسیک داستان های دیزنی بوده است نیز در این داستان به چشم می خورد اما در سطحی بسیار ضعیف تر چراکه تولیپ دیگر به جای خانواده، شرکت لک لک ها را خانه خویش می داند! حالا این سوال مطرح می شود که داستان اصلی این انیمیشن راجع به چیست؟

 

«لک لک ها» داستان راست و مستقیمی ندارد و از به هم چسباندن چند داستان که یکی نیمه بلند و بقیه کوتاه هستند«لک لک ها» داستان راست و مستقیمی ندارد و از به هم چسباندن چند داستان که یکی نیمه بلند و بقیه کوتاه هستند و استفاده زیاد از طنزهای موقعیتی میان کاراکترها یا یکی از شخصیت ها به تنهایی برای روایت موضوع خویش استفاده می کند.

 

عناصر مورد نظر در داستان عبارتند از: تولیپ بدون خانواده که تا نیمه های داستان هنوز دنبال خانواده اش نیست.  جونیور که تلاش می کند از شر نوزاد خلاص شود. کبوتر سمج که دنبال ارتقای خویش است.

 

خانواده گاردنر که درخواست تولید فرزند خود را به شرکت لک لک ها داده اند. همانطور که ملاحظه می شود این داستان های کوچک با اتصال به یکدیگر در زمینی که شرکت لک لک ها است داستان نیم بندی را ساخته اند که قرار است روایت انیمیشن «لک لک ها» باشد. شدت این ضعف ساختاری را می توان تنها با مقایسه «لک لک ها» با انیمیشن کلاسیک دیزنی یعنی سیندرلا متوجه شد!

 

اما در کنار این نکات طنزهای خوبی در این انیمیشن دیده می شود که نشان می دهد تیم هنری تلاش و تمرکز زیادی را در این بخش هزینه کرده اند. حالت های متحرک سازی شده و موقعیت های خلق شده در بخش های مختلف که غالبا میان دو یا چند کاراکتر رخ می دهد از این جمله است.

 

در طول سفر دیالوگ ها و اکشن میان تولیپ و جونیور گرچه با حرکات های صورت و بدن اغراق آلود شده اما باز هم خنده را بر لبانتان می آورد. البته این امر بعد از گذشت نیمی از فیلم دیگر عادی می شود و شاید خسته کننده هم باشد.

 

انیمیشن لک لک ها,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

در این فیلم شخصیت های خوبی برای کاراکترهای داستان در نظر گرفته شده و روی آنها کار زیادی صورت گرفته شده است. شخصیت پر حرف و سرشار از انرژی تولیپ از یتیم بودن و جویای محبت بودن او نشان دارد به ویژه در سکانسی که توسط جونیور به مسئولیت بخش تولید بچه گماشته شده دیده می شود که تولیپ که حوصله اش سر رفته است با خودش مشغول صحبت می شود و نقش های زیادی را در آن واحد بازی می کند که بسیار جالب و بامزه است و خلاقیت هنری خوبی برای خلق آن صرف شده است.

 

هانتر هم شخصیت شیطان گونه٬ منفعت طلب و خونسردی دارد که با صداپیشه خود تطابق دارد اما جونیور دومین شخصیت کامل داستان به شمار می رود که هم از صداپیشگی مناسبی و هم از متحرک سازی و کارگردانی هنری قابل تامل بهره می برد.

 

وسوسه های جونیور٬ عکس العمل های ناگهانی او در هنگام دستپاچگی و برخی از حماقت های او موقعیت های جالبی را در طول داستان خلق کرده است اما نکته جالب این انیمیشن دسته گرگ ها است که در ابتدا تلاش دارد تا نوزاد را شکار کند اما بعدا به او دلبسته می شود.

 

نقطه اوج طنزپردازی و سرگرمی داستان در واکنش های این دسته در برابر فرار تولیپ و جونیور است. آنها به صورت دسته ای تبدیل به یک قایق٬ زیردریایی و یک پل می شوند که تعجب مخاطب را در پی دارد. علاقه و عشق آنها به نوزاد نیز دیدنی بوده و چاشنی مناسبی برای نمایش لطیف بودن و معصومیت نوزاد انسان است.

 

با این وجود انیمیشن «لک لک ها» سعی می کند تا عنصر جدیدی به نام خانواده آمریکایی را با تعریفی نرم و ناملموس برای مخاطبان خویش باز تعریف کند اما با استفاده از زبان خیال انگیز و موثر و در عین حال دور برد انیمیشن. خانواده در تمامی فرهنگ ها و تمدن ها دارای مفهومی یکسان است و در طول اعصار و قرون گذشته و حتی در میان ادیان گوناگون الهی نیز تعبیر یگانه یافته است.

 

اما امروزه در جامعه و فرهنگ آمریکایی این تعریف به دلایل مختلفی که از حوصله بحث خارج است مورد تهاجم واقع شده و به صورت کاملا علمی دچار انحراف واقع شده است به نحوی که زوج همجنس گرا نیز می توانند به اصطلاح تشکیل خانواده دهند. اعلام قانونی شدن ازدواج همجنگسرایان در چندین ایالت آمریکا مسیر قانونی شدن و هنجارمند شدن این رفتار ضددینی را فراهم آورده است.

 

تعریف خانواده آمریکایی شامل خانواده همجنس باز نیز می شود. خانواده هایی که با استفاده از شرکت لک لک ها می توانند دارای بچه باشند. در ابتدای داستان مشکل نیت به عنوان پسر تنهای خانواده گاردنر نداشتن برادر مطرح می شود اما در انتهای داستان و بعد از تولید تعداد زیادی بچه در شرکت لک لک ها، می بینیم این بچه ها به خانواده های متعددی می رسند.

 

خانواده هایی که به صورت کات های سریع تصویر دیده می شوند و در میان آنها چندین زوج همجنس گرای زن و مرد دیده می شوند که همان سکانس نتیجه گیری فیلم است. کات هایی بسیار سریع و به تعداد زیاد که شکل هایی گوناگون از خانواده آمریکایی را نشان می دهد.

 

خانواده ای که دیگر قرابت یا نسبتی با تعریف توحیدی یا علمی خود ندارد و در نقطه مقابل ارزش های فرهنگی کشورمان قرار دارد و علی رغم این نکات انیمیشن «لک لک ها» از صدا و سیمای کشورمان پخش شده است که خود گویای عمق مشکل موجود در کشورمان است.

 

 

setarehnews.ir
  • 16
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش