جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
۱۳:۵۸ - ۲۳ آبان ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۸۰۵۹۶۲
فیلم و سینمای جهان

ثور ۳:رگنوراک در زمره بهترین فیلم های مارول قرار می گیرد؛

اینک آخرالزمان آزگارد

ثور 3 رگنوراک,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

در بین ابرقهرمانان دنیای مارول (ناشری که آثار کامیک بوکی یا همان داستان های مصور را خلق و منتشر می کند و از محبوبیت بسیار بالایی برخوردار است)، شخصیت ثور (خدای تندر) یکی از بی منطق ترین و عجیب و غریب ترین آن‌هاست و حضورش در پرده سینما نیز همین رویه را دارد.

 

البته در اینکه ابرقهرمانان (به جز چند مورد مثل بتمن) در دنیایی فانتزی و غیرواقعی زندگی می‌کنند، شکی نیست. اما دنیای خدایان روم باستان در ماجرهای ثور به نوعی یک High Fantasy حساب می شود و درک کردن آن کمی سخت است. خلق دنیاهای ابرفانتزی کاری‌است که دست‌اندرکاران مارول با آثاری چون «نگهبانان کهکشان» از آن سربلند بیرون آمده اند و فیلم سوم ثور نيز توانسته در ادامه همین موفقیت به نزدیکای قله سینمایی برسد. این فیلم می‌تواند با تک تک سکانس های خود (که در آن موضوع اضافه ای به چشم نمی خورد)، عقل و هوش از سر بیننده را بپراند و کاری کند که عاشق آن بشود. البته این به آن معنا نیست که ثور ۳:رگنوراک، عاری از هر ایراد و مشکل است ولی می‌توان آن را بهترین فیلم سری کاراکتر قهرمان آن دانست و آن را در پله ای بالاتر از واندروومن، بهترین فیلم ابرقهرمانی امسال تا کنون دانست. (باید منتظر ماند و دید که فیلم «لیگ عدالت» که متعلق به کمپانی رقیب مارول است، در اواخر پاییز چه می کند).

 

هالک علیه ثور

توجه داشته باشید که این مطلب در مواردی مجبور به لو دادن داستان فیلم می‌شود. ثور (با بازی کریس هموروث) بعد از بازگشت به آزگارد، سرزمین پدری‌اش، در کمال ناباوری در می یابد که برادرش لوکی(با بازی تام هیدلستون)، زنده است (تماشاگران اگر به خاطر داشته باشند، ثور آخرین‌بار در فیلم دوم، فکر کرد لوکی مرده است). سپس بعد از این تجدید دیدار غیرمنتظره ملاقات غیرمنتظره‌تري رخ داده و ثور و برادرش با دکتر استرنج، دیگر قهرمان دنیای سینمایی مارول( با بازی بندیکت کامبریج)، دیدار می‌کنند.

 

این دیدار چند دقیقه ای منجر به یافتن ادین، پدر این دو می‌شود که چند وقتی غیبش زده و کنج عزلت گرفته است. ادین (با بازی آنتونی هاپکینز) می میرد و قبل از مرگ خطر آمدن خواهری ناپیدا به نام «هرا» را به دو پسر خود می دهد. هرا (با بازی کیت بلانشت) که زمانی همرکاب ادین بوده و در همه جنگ ها او را همراهی می کرده است، وارد کارزار شده و با قدرت مافوق تصورش ضمن خرد کردن چکش ثور، دو برادر را به جایگاهی دورتر از کره زمین می‌فرستد.

 

سیاره‌ای که در آن بازی گلادیاتورها بسیار رواج دارد و ثور دست بر قضا مجبور به شرکت در مسابقات گلادیاتوری می شود، جایی که ناگهان سر و کله دوست او یعنی هالک (با بازی مارک روفالو) به عنوان یک اسیر گلادیاتور دیگر پیدا می شود. مشکل بزرگی که اینجاست، اینست که هالک ب‍‍ُعد انسانی خود یعنی دکتر بروس بنر را به کلی فراموش کرده و مدت‌هاست در هیبت این هیولای سبزرنگ در این سیاره می جنگد و در نتیجه دوست دیرینه خود را به هیچ وجه نمی شناسد.

 

فراتر از «جنگ داخلی»

اگر طرفدار این سری هستید و فیلم‌های مارول و به خصوص شخصیت ثور را دنبال کرده باشید، می‌بینید که این اثر سینمایی در حقیقت خلأ نبود دو شخصیت محبوب این فیلم ها یعنی هالک و ثور را در فیلم «جنگ داخلی» به تصویر می‌کشد و به ما نشان می‌دهد که این دو در خلال رخدادهای آن نبرد عظیم در کجا بودند و چه می‌کردند.

 

فیلمنامه وام گرفته از چندین کامیک بوک مختلف از هر دو شخصیت است ولی نمی توان تاثیر بسزای یک عنوان خاص یعنی «سیاره هالک» را از نظر پنهان کرد. تغییراتی که در این داستان شکل گرفته، لطمه‌اي به فیلم وارد نکرده و گاه به خاطر موارد کپی رایت بوده است(شاید ندانید ولی کمپانی دیزنی و مارول هنوز حقوق کامل شخصیت هالک را به دست نیاوردند و این کاراکتر به طور اختصاصی هنوز به استودیو یونیورسال تعلق دارد).

 

ترکیب ثور و هالک و نبرد آغازین این دو، از تمام جنگ ابرقهرمان های فیلم جنگ داخلی بهتر از آب در آمده و هیجان مضاعفی دارد؛ چرا که دو ابرقهرمان همه فن حریف با هم می‌جنگند. من فکر می‌کردم حضور این دو در کنار هم شیمی جالبی نداشته باشد ولی بعد از دیدن فیلم پی به اشتباه بزرگم بردم و معتقدم که این زوج ابرقهرمان با وجود نداشتن هیچ سنخیتی با یکدیگر، توانستند تبدیل به یکی از بهترین و بامزه ترین و البته قوی‌ترین زوج های ابرقهرمانی سینما بشوند.

 

روندی که کمپانی مارول بر خلاف رقیب خود یعنی شرکت دی سی پیش گرفته ساخت فیلم‌هایی با روحیه خوب و مثبت و پر از شوخی است. شايد مضمون شاد و پر انرژی مارول کمی در نگاه اول بچه گانه به نظر برسد ولی بعد از گذشت چند دقیقه معلوم می شود که برای هر مخاطبی جذاب است. تاریکی و بزرگسالانه بودن فیلم های دی سی با قهرمانان آن، جور در می‌آید ولی اگر به مقوله هالک به‌طور جدی و فلسفی وار بنگریم، می شود همان فیلمی که «آنگ لی» در سال ۲۰۰۱ از روی این شخصیت ساخت و در گیشه شكست خورد.

 

پس شخصیت ها و دنیای فانتزی بیش از حد مارول ایجاب می کند تا فضای داستان و فیلمنامه را به سمت خنده و شوخی پیش ببرد و خوشبختانه این شوخی را به مرز لودگی نمی کشاند. این اثر یکی از فیلم‌های کمپانی مارول است که به‌درستی می‌داند در کجا خنده و مسخره‌بازی را به میان بیاورد و در کجا باید بیننده را میخکوب کند و هیجان بیافریند و به قول منتقد نیویورک تایمز همین امیر موجب شده تا در دنیایی که فیلم‌های بلاک باستری مختلف، روز به روز تیره و تارتر می‌شوند (جنگ ستارگان و کاراییب جدید را نگاه کنید)، اکران چنین اثری که علاوه بر بلاک باستری و ابرقهرمانی بودنش حس طنز و شوخی و سرگرم‌کنندگی را دارد، لذت‌بخش باشد.

 

جلوه های ویژه فیلمی که بیش از ۸۰درصد آن در فضا و سیارات گوناگون به سر می برد، باید یک سر و گردن از سایر آثار هالیوودی بالاتر باشد و خوشبختانه در ثور ۳ شاهد چنین کیفیتی در ساخت صحنه های اکشن و کاراکترهای آن هستیم. برخلاف جلوه های ویژه فیلم اسپایدرمن جدید (اثر دیگری از استودیو مارول) که در برخی صحنه‌ها به شدت مصنوعی می‌نمود، ثور ۳ با وجود عظیم‌تر بودن سکانس‌هایش به شدت با کیفیت است و به پای آثار معروفی در این زمینه چون «ربات های مبدل» می رسد.

 

شخصیت هایی که محو می شوند

در بین تمام تعاریفی که از فیلم شد، باید به ضعف موسیقی آن اشاره داشت که برای صحنه‌های عظیم کم می‌آورد و در برخی موارد ریتمی به شدت تکراری در زمره فیلم‌های ابرقهرمانی دارد. جدا از موسیقی متن ضعیف، باید به حفره‌های داستانی فیلم اشاره داشت.

 

یکي از نقاط ضعف مارول در غالب آثارهایش، درنیامدن روابط عاشقانه بین شخصیت‌هاست. مارول به راحتی بازیگران و کاراکترها را کنار می‌گذارد و در فیلم سوم ثور ما نه ناتالی پورتمن (معشوقه ثور در دو فیلم اول این مجموعه که نقش بسیار پررنگی نيز در داستان‌های کامیک بوکی امروزه ثور در دنیای کتاب‌هایش ایفا می‌کند) را می بینیم و نه حتی اسمی از کاراکتر او به میان می آید. گویی این شخصیت هیچ گاه در فرنچایز سینمایی حضور نداشته و تا الان یک موهوم بوده است!

 

جدا از این مساله که خشم بسیاری از طرفداران را موجب شده، نواقص دیگری چون اینکه کاراکتر هرا در این چند سال کجا بوده که تا الان پیدایش نشده است یا اینکه روابط بیمارگونه دو برادر قصه یعنی ثور و لوکی چرا در نهایت به دوستی منجر می‌شود و...، از دیگر مواردی هستند که به صورت حفره در فیلمنامه اثر به چشم می‌آیند.

 

فیلمنامه‌ای که انقلابی در اقتباس کامیک بوکی است و وقایعی را ساخته که از دنیای کتاب های ثور جداست و احتمال دارد طرفداران کامیک بوک آن را خوشحال نکند. مارول به صحنه‌های بعد از تیتراژ خود شهرت یافته است، در این سکانس‌های کوتاه‌گراهایی به آینده دنیای سینمایی آن داده می‌شود که اغلب بیننده را به وجد می‌آورد اما ثور ۳ با وجود داشتن دو صحنه پایانی بعد از تیتراژ، هیچ نکته خاص و هیجان انگیزی را برخلاف تمام مدت زمان دو ساعته خود به بیننده القا نمی‌کند.

 

ثور ۳: رگنوراک (که اشاره به افسانه‌های اهالی اسکاندیناوی و به نوعی معنای روز قیامت و آخرت می‌دهد)، با وجود نواقصی که در فیلمنامه دارد توانسته با بازی بی نظیر و پر از هیجان بازیگران خود (ادرس آلبا را نیز نباید فراموش کرد که در میان جمع ستارگان فیلم بسیار خوش می درخشد) که دیگر در این سال‌ها در نقش ها‌ی‌شان جا افتاده اندو همچنین با ریتم بسیار تند خود یک فیلم بلاک باستری مفرح را به ارمغان بیاورد که مخاطبان این قبیل آثار را راضی خواهد كرد. این فیلم در دنیای سینمایی مارول آنچنان حرفی که به پیشرفت داستانی آن مربوط شود، ندارد ولی جایگاه خوبی دارد؛ چرا که توانسته آن شور و اشتیاقی را که در در سالیان دراز از فیلم‌های ابرقهرمانی کسب نکرده بودیم به همراه داشته باشد.

آرش پارساپور

 

ghanoondaily.ir
  • 13
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش