جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
۱۳:۴۶ - ۰۴ دي ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۰۰۱۰۱۱
فیلم و سینمای جهان

فاجعه کارنامه سینمایی «آل‌پاچينو» با حضور در فیلم «بازی اعدام»

آل‌پاچينو,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

بعید است از عاشقان سینما و اهل فرهنگ باشید و اسم آل پاچینو به گوش‌تان نخورده باشد؛ مردی با قامتی کوتاه و لحن صدایی خاص که توانسته در قالب نقش های مختلف سینمایی فرو برود و شاهکارهایی در دنیای بازیگری را به نام خود ثبت کند. نقش های ماندگار آل پاچینو در سینما کم نیستند و برای معرفی و بررسی آن‌ها نیازمند یک ویژه نامه سینمایی خواهیم بود. همین بس که بازی به یا دماندنی او را در پدرخوانده یا بعد از ظهر سگی به یاد بیاورید تا بدانید داریم در مورد چه اسطوره ای صحبت می‌کنیم.

 

افسانه های دنیای بازیگری اغلب با بالا رفتن سن‌شان قبل از اینکه خود هالیوود و دنیای بی رحم پرده سینما به آن‌ها پشت کند، خودشان دست پیش گرفته و از عالم بازیگری خداحافظی می‌کنند. در تاریخ نمونه‌های بسیاری داشتیم و امروزه نيز بزرگانی چون جن هکمن یا جک نیکلسون، مدت هاست که در نقش سینمایی خاصی ایفاي نقش نکرده اند و به نوعی سینما را ترک گفتند. بازیگران زن در این بین بد شانس تر هستند و به‌دليل از دست دادن چهره یا اندام شان، فراموش می شوند و کمتر کسی را پیدا می‌کنیم که مثل مریل استریپ همچنان بدرخشد یا سوفیا لورن باشد و با بازی در یک فیلم کوتاه همه چشم ها را به خود خیره کند.

 

اسطوره دنیای بازیگری بسیاری از ما نیز بعد از افرادی چون مارلون براندو و پل نیومن و... اشخاصی مثل رابرت دنیرو و آل پاچینو هستند. دو فردی که حالا پا به سن گذاشته اند و با چالش های جدیدی در زندگی سینمایی خود روبه‌رو هستند. هیچ وقت مصاحبه مارلون براندو بعد از بازی در فیلم های آخرش در کنار جانی دپ را از یاد نمی برم که به خبرنگار گفت: تو هم پول بده به من و من در فیلمت بازی می کنم!

 

به نظر می رسد که جریان فیلمی مثل «بازی اعدام» نیز چیزی شبیه به همین مصاحبه های آخر مارلون براندو باشد؛ وگرنه از هر زاویه ای به فیلم و عوامل آن نگاه کنیم، نمي‌توانيم بازی آل‌پاچینو در این اثر را هضم کنیم. البته شاید وقتی بعد از دیدن فیلم متوجه شوید که اگر آل‌پاچینوی دوست‌داشتنی در نقش اول فیلم ظاهر نمی‌شد، شما امکان نداشت فیلم را تا آخر ببینید، متوجه شوید که تهیه‌کننده حاضر شده چقدر دستمزد وی را بدهد تا فیلمش دیده شود.

 

فیلم بازی اعدام، داستان قاتل جنایتکاري را تعریف می‌کند که قتل‌های سریالی را به فاصله یک روز پشت هم انجام می ‌هد و آل پاچینو به همراه همکارش سعی در افشای راز پشت پرده این جنایت ها دارند. البته این وسط خانم خبرنگاری نيز هست که قرار شده با این دو تن در تمام مراحل پلیسی همراهی کند تا کتاب جدیدش را بنویسد.

 

داستانی به شدت تکراری و کلیشه‌ای که با وجود تمام ترفندهای فیلمنامه نویس (اگر بتوان نام آن‌ها را ترفند گذاشت) بازهم در کلیشه غلت می‌زند و از آن رهایی نمی‌یابد. فیلم مغلمه بی‌هویتي از آثاری چون هفت و زودیاک است با این تفاوت که در سطح بسیار پایین‌تری از این آثار قرار می‌گیرد. بازی تمام بازیگران حتی اسطوره‌ای مثل آل پاچینو، به سبب داستان احمقانه فیلم احمقانه‌تر به نظر می‌رسد و انگاری تمامی این آدمک‌های جلوی دوربین فقط منتظر پایان سکانس هستند تا بروند خانه و استراحت کنند. با نگاه به تمام زوایای فیلم باز هم نمی‌توان نکته مثبتی لااقل درباره موسیقی یا تدوین پیدا کرد و فیلمبرداری و زاویه دوربین در برخی سکانس‌ها را مي‌توان جالب توجه قلمداد کرد. هیجان تزریق شده به داخل فیلم به سبب کودن بودن شخصیت‌های پلیس و کارآگاه و خبرنگار زبده (سه کاراکتری که باید هرکدام برای خودشان شرلوک هولمزی باشند) تصنعی بار آمده و همان‌گونه که در آغاز سخن گفته شد، امکان ندارد چنین فیلمی بدون ظهور آل پاچینو در قالب نقش اصلی تا آخر توسط تماشاگر دیده شود.

 

پایان‌بندی فیلم نیز نگاهی به فیلم‌های دهه ۹۰ دارد و چنان کلیشه‌ای از کار در آمده که گويي ناخودآگاه مخاطب را به خنده وا می دارد. از این قبیل خنده‌ها در جای جای دیالوگ ها و سکانس‌ها گاهی به لب های مخاطب می نشیند و بیشتر باعث سرگرمی او می شود تا جذب شدن آن به هنر جادویی سینما که در این اثر تبدیل به خاکستر شده است.

 

با دیدن تک تک لحظات ضعیف فیلمی که در آن اسطوره بازیگری جهان سینمایی من و بسیاری دیگر از طرفداران و منتقدان سینما به قهقرا می‌رفت، فقط می‌توانستم افسوس بخورم که چرا باید اثری سینمایی درجه سه هالیوودی به اسم بزرگانی چون آل پاچینو مزین شود و هالیوود با آن‌ها چه کرده است؟ گرچه خبرهای خوشی از دنیرو و پاچینو و همکاری آن‌ها با اسکورسیزی به گوش می‌رسد ولی تا به امروز لااقل یکی از این دو نفر یعنی پاچینو، یک حرکت اشتباه انجام داده و آن هم بازی در فیلم بازی اعدام بوده است.البته وضعیت دنیرو هم چندان مشخص نیست ولی با این وجود انتخاب های درست‌تر و جالب‌تری را در اواخر کارنامه هنری خویش به همراه داشته است که باعث شده طرفداران همچنان بازی او را ستایش کنند. به قول يكي‌ از منتقدان هالیوود «بسیاری از بازیگران تراز اول از جمله بروس ویلیس، نیکلاس‌کیج و آنتونیو بندراس این روزها فقط برای پول در تریلرهای ویدیویی کمپانی «سابان فیلمز» بازی می‌کنند. اما تماشای غرق شدن آل پاچینو در چنین فضایی ناامیدی خاصی به همراه دارد».

 

آرش پارساپور

 

 

ghanoondaily.ir
  • 15
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش