جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
۱۰:۴۳ - ۰۳ مهر ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۷۰۰۷۲۴
فیلم و سینمای جهان

اظهارات لوکا گوادانینو از فیلم جدید «ظن»

لوکا گوادانینو,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

به گزارش ایران، نسخه جدید‌ «ظن»، فیلمی که لوکا گوادانینو ایتالیایی از روی فیلم مشهور سال ۱۹۷۷ داریو آرجنتو ساخته، از آثار خبرساز جشنواره معتبر اخیر ونیز ایتالیا بود و با توجه به شروع اکران عمومی فیلم در اروپا و امریکای شمالی از اواسط آبان‌ماه امسال توجه بیشتری به این اثر ویژه سینمایی معطوف شده تا بنیادهای آن بیشتر شرح داده شود.

 

گوادانینو در بازسازی فیلم اصلی که هزینه تولید آن به ۲۰ میلیون دلار رسیده، از هنرپیشه‌هایی مثل داکوتا جانسون، تیلدا سویین تون، میا گوت، لوتز ابرز دورف، چلو‌گریس مورتز و جسیکا هارپر سود جسته و آخری (هارپر) کسی است که ۴۱ سال پیش در فیلم آرجنتو هم بازی کرد. موضوع فیلم مثل نسخه اول درباره یک امریکایی تازه وارد به‌ مدرسه عالی پراعتبار تانز در ایتالیا است که به آرامی درمی‌یابد فعالیت‌های هنری در این مرکز دانشگاهی فقط سرپوشی برای فعالیت‌های اصلی‌تر و خطرناکی است که درون مدرسه صورت می‌پذیرد و کمتر کسی از آن اطلاع دارد.

 

گوادانینو در پاییز ۲۰۱۸ فیلمی را رو کرده که نه فقط شانه به شانه نسخه نخست می‌ساید، بلکه شماری از فیلم‌های ترسناک برتر دیگر دهه ۱۹۷۰ را نیز به یاد می‌آورد و نقبی به فیلم‌های پر وحشت دهه بعدی (۱۹۸۰) هم محسوب می‌شود. همانند فیلم‌های افشاگرانه «حالا نگاه نکن» و «کالیگولا» و همچنین wicker man نسخه جدید «Suspiria» هم فیلمی است که هم کنجکاوی شدید و ترس از ناشناخته‌ها را در دل بیننده‌ها می‌کارد و هم فیلمی که وقتی حقایق و بنیادهای آن عیان و بیان می‌شود، بینندگان غافلگیر شده و به سمت و سو‌های غیرقابل پیش‌بینی هدایت می‌شوند و با این اوصاف فقط درام‌هایی مانند «کالیگولا» در گذشته بالنسبه دور و «زیرپوست» و «آب تاریک» (ساخته هیده‌ئو ناکاتا ژاپنی) در گذشته نزدیک توانسته‌اند همین‌خط و روال را طی کنند. گوادانینو درباره نسخه جدید فیلمی که ساختن امثال آن در جهان سینما پیوسته سخت‌تر و نادرتر می‌شود، حرف‌های زیادی برای گفتن دارد.

 

آقای گوادانینو، چرا به فکر بازسازی فیلم کلاسیک سال‌ها پیش داریو آرجنتو افتادید؟

 

اولین‌ باری که پوستر آن فیلم را دیدم، سال ۱۹۸۲ بود و ۱۱ سال بیشتر نداشتم و خود فیلم را دو سال بعد از آن تماشا کردم و اثر زیادی روی من گذاشت و اندک زمانی بعد به این صرافت افتادم که خودم چنین احساس انفجاری‌ای را به درون پیکر یک فیلم تزریق کنم. فیلم آرجنتو از بسیاری جهات پیشرو و بدعت‌گذار است و یکی از آنها در زمینه ترسیم حس مادری و بیان وجوه مختلف آن است. فیلم آرجنتو که من تم آن را در کار خودم تجدید و تکرار کرده‌ام، درباره گروهی زن جوان است که در ارتباط با یک پروسه و مأموریت پنهان مجتمع و متحد می‌شوند.‌  

 

این فیلم مثل کار اصلی به شکل‌های مختلف آزاردهنده خاطرها است و نوعی عذاب با آن همراه است و به‌ گفته داکوتا جانسون (یکی از بازیگران اصلی فیلم) حتی لوکیشن محل فیلمبرداری این حس‌های ناخوش را در برداشت و او بعد از اتمام فیلمبرداری محتاج روان کاوان شد.

 

 در این باره صحبت کنید. اگر حس ناگواری در فیلم وجود دارد، به‌خاطر داستان غیرمعمول آن است وگرنه روال تولید فیلم هیچ مشکلی نداشت. یک تیم حرفه‌ای کار را درآوردند. فکر می‌کنم روح داکوتا جانسون شکننده‌تر از آن بود که این داستان سرشار از استرس را بدون برخی بازتاب‌ها تحمل کند.

مدرسه هنری تانز را کجا بازسازی کردید؟

عمارتی مناسب را در ارتفاعات شهر واره‌سه ایتالیا یافتیم که بواقع یک مدرسه متروکه بود و آن را به شکل همان آکادمی‌ای درآوردیم که می‌خواستیم.

 

‌ به‌عنوان کارگردان و مجری اصلی طرح چه کردید تا تنش‌ها کمتر و کارها هماهنگ‌تر شود.

هر کار گروهی در هر حرفه‌ای از کارکردهای انفرادی اشخاص نشأت می‌گیرد و از مسئولیت‌پذیری انفرادی آدم‌ها و من به‌عنوان یک مدیر هرچند مسئولیت‌های بزرگ‌تر دارم، اما در یک پروسه کلی حرکت می‌کنم. البته بسیاری از کارگردانان از نشانه‌های واقعی ترس و خدشه در وجود عوامل اجرایی فیلم‌‌های خود استقبال و راه‌های رسیدن به ترس واقعی را با اشتیاق طی می‌کنند زیرا سبب می‌شود عکس‌العمل‌های آن افراد مبتنی بر استرس و حس‌های ناشناخته واقعی باشد و یک چیز مصنوعی جلوه نکند و به تبع آن بیننده‌ها هم بیشتر تحت تأثیر قرار گیرند.

برخی صحنه‌های فیلم واقعاً عصبی‌کننده و توأم با دلهره عمیق است و لابد بجز داکوتا جانسون کسان دیگری هم آنها را پس‌ می‌زدند.

نه، چنین موردی را به یاد نمی‌آورم. شاید برخی ترس‌ها به ذهن بازیگران رسوخ کرده باشد اما از حرفه‌ای گری آنها ذره‌ای هم کاسته نشد. همین داکوتا جانسون که نامش را آوردید، پا به پای سایرین تا آخر فیلم پیش رفت و هرگز کم نیاورد.

جایی گفته‌اید که این فیلم را نیز با لذت و شادی ساخته‌اید.

همین‌طور است، زیرا هیچ‌ یک از کارهایم با این باور نبوده که جمع هنری‌مان در حال آزار دیدن است. ما یک مجمع‌هنری چند هفته‌ای داشته‌ایم که کارشان را به نحو احسن انجام داده‌اند.

 

‌ فیلم شما به شکل هنرمندانه‌ای توسط سایومبو موک دی‌پروم فیلمبرداری شده ولی مقداری از رنگ‌ و نماهای روشن فیلم داریو آرجنتو براساس سلایق شما به رنگ‌هایی تیره‌تر تبدیل شده است. این رویکردها و انتخاب‌ها از کجا آمد؟

من مذاکراتی با فیلمنامه نویس‌مان یعنی دیوید کاگ یانیچ داشتم و روی این بحث کردیم که مدل کار راینر ورنر فاسبندر آلمانی بویژه در دهه ۱۹۷۰ و نیمه اول دهه ۱۹۸۰ را برای این فیلم الگوی کارمان قرار بدهیم. ما به نقاشی‌های هنرمند توانایی مثل بالتوس هم چشم دوختیم زیرا فضاهای خواب گونه نقاشی‌های او معروف و مشابه چیزهایی است که ما برای «Suspiria» در ذهن‌مان داشتیم. داریو آرجنتو و مدیر فیلمبرداری‌اش لوجیانو توولی هم روی این وجه از قضایا بسیار کار کرده و فیلم را به‌ لحاظ رنگ و اصول آن به شکلی درآورده بودند که می‌خواستند و این برای من و تیمم نیز صدق می‌کند. ما به آثار هنری زنانه دهه ۱۹۷۰ توجه کامل کردیم تا خط فکری لازم را برای چیزی که می‌خواهیم ارائه بدهیم و در داستان «Suspiria» موجود است، به‌دست بیاوریم.

از همه جالب‌تر سپردن نقش اصلی مرد فیلم به لوتزابرز دورف آلمانی است که در ۸۲ سالگی نخستین فیلمش را تجربه می‌کند و پیشتر در هیچ فیلمی حاضر نبوده است. ماجرای این گزینش چیست و چگونه به چنین چیز سوررئالی رسیدید؟

 

ما باید حتماً یک چهره کاملاً جدید را برای این کاراکتر می‌داشتیم. مردی را که هرگز روی پرده نقره‌ای ننشسته باشد و با این فیلم متولد شود. فردی که رنج‌های مکرر و فراوان قرن بیستم در چهره‌اش قابل ردگیری و مشاهده باشد. مردی که می‌خواهد به بقایش ادامه بدهد و در عین حال چیزهایی را که در گذشته طولانی‌اش از دست داده، پس بگیرد. کاراکتر ابرز دورف در این فیلم چنین چیز‌ ناب و عجیبی است.

 

 

  • 17
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش