سه شنبه ۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۴:۰۱ - ۲۸ آبان ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۸۰۷۳۰۹
فیلم و سینمای جهان

واکاوی تئوآنگلوپلوس و سینمایش

کارگردانی که در زمان گم شد

فیلم ابدیت و یک روز,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

تئو آنگلو پلوس فیلمساز شهیر یونانی از معدود کارگردانانی است که جهان سینما را تغییر داده است. وی در کنار بزرگانی چون آندری تارکوفسکی، استنلی کوبریک ، الکساندر ساکاروف و ... چهره‌ای مبتکرانه از سینما را به مخاطب ارائه کرده که تماشای آن فقط سرگرمی و کاتارسیس (پالایش روح ، نظریه ارسطو) نیست و محتوا و فرم ارائه شده توسط این فیلمساز معنای عمیقی از فلسفه دوست داشتن ، جدایی و جنگ حاصل می کند . برای اینکه با روحیات و آرمان فیلم‌سازی آنگلو پلوس بیشتر آشنا شوید در بررسی آثار وی به نکته های حاصل شده از هریک خواهم پرداخت.

 

بازیگران سیار و آنتی‌سمبولسیم

آنگلو پلوس برداشت آزادی از جنگ دارد ، این برداشت صلح طلبانه و زمانبندی شده است . همین دو عنصر کافی است تا نمود عینی زندگی در محتوای این اثر که سردرگمی تعدادی بازیگر در بلبشوی سیاسی یونان را نشان می دهد به خوبی حلول کند . داستان این اثر مخاطب را به چند موضوع انسانی در ابعاد مختلف ارجاع می‌دهد . اول اینکه رابطه‌هایی که میان این بازیگران تشکیل می شود شکل شگفت‌انگیزی در داستان به خود می گیرند و این رابطه هرکدام نقاط ضعف و قدرت خاص خود را دارند و مهم‌ترین بُعدشان اخلاقی بودن یا نبودن آن‌هاست .

 

دوم داستان در برشی از زمان ، نه به لحاظ تاریخی بلکه به لحاظ زمانی ، روایت می شود که نمادگرایی و سمبولیسم زدگی ، باعث شده است هنر این بازیگران در برابر سیاست های غیر عقلانی به پا خیزد و از این عنصر به عنوان ابزاری برای بیان درون داستانی (قوه محرک فیلمنامه) و برون داستانی (حق طلبی در برابر ظلم حاصله) استفاده کنند .

 

سوم اینکه دوربین آنگلو پلوس نه تنها در این اثر بلکه در تمامی آثارش همان‌طور که بر شخصیت‌هایش تاکید نمی کند به اندازه راویانه عملکرده است . مخاطب شخصیت‌ها را هم عینی و هم ذهنی قصه گو برداشت می کند و این شاخصه خود نوآوری غیرمحسوسی است که مولف در ساخت آثار سینمایی از خود بروز داده است . بازیگران سیار دارای شاخصه های روانی و عاطفی مشخصی از آنگلو پلوس است که به دلیل هم معنا بودن در تمامی آثار وی در ادامه به آن اشاره خواهم کرد .

 

ابدیت و یک روز ، گفت و گویی بر سر تنهایی

«ابدیت و یک روز» آنگلوپلوس را می توان دیده‌شده‌ترین اثر او نامید . فیلمی که با موسیقی النی کاریندور ، آهنگساز مورد علاقه این فیلمساز که به همین دلیل در بسیاری از آثارش از اسم او به عنوان معشوقه شخصیت ها استفاده کرده ، به آنچه انگلو پلوس از مرگ و زندگی برداشت کرده نزدیک شده است . مردی که روزهای پایانی زندگی خود را سپری می کند با پسر بچه ای خیابانی آشنا می شود گفت و گویی سرشار از معنا گرایی و فلسفه با وی دارد ، مدام خاطرات خود را به صورت زنده و امروزی در برابر چشمان خود تداعی می کند ، همه چیز را فراموش شده می بیند و .... . این ابژه از سینما نه مستقل است و نه عجیب و غریب.

 

تنها به دلیل دغدغه محور بودن سوژه که در واقع هر شخصی در زندگی یک بار با آن روبه رو شده ، از اصالت و جذابیت خاصی برخوردار است . در این اثر عشق به نحوی تعریف می شود و زیر سوال می‌رود که تنهایی شخصیت داستان مشخص نباشد اما آنچه از ابتدایی‌ترین پلان های فیلم مشخص می‌شود تنهایی شخصیت است و این تضاد موجود در محتوای اثر مقیاس درستی از تعادل و به هم ریختگی شخصیت را که هم در فرم (ساختار ارائه آن) و هم در محتوا وجود دارد، است . آنجلوپلوس اساسا شخصیت های پیر و غم زده ای در سینمایش دارد اما این پیری حاصل سال ها جوانی و انباشت تجربه از زندگی است که به این آسانی ها به دست نمی آید از همین رو در این اثر شخصیت داستان، سکوت را در بسیاری از موقعیت‌ها به جای هر توضیحِ توجیه کننده‌ای ترجیح می‌دهد.

 

نماد انگاری آنگلو پلوس مانند : استفاده از دوچرخه سوارانی که روپوش زرد دارند ، استفاده از اتوبوس در شب برای جا به جایی شهری ، سکوتی که همراه با صدای خش داری مانند پارازیت رادیو است و ... نه تنها در این اثر بلکه در بیشتر آثار این کارگردان دیده می شود و به امضای وی تبدیل شده است .

 

دشت گریان، شاهکار مشترک النی و آنگلو

به جرات می‌گویم دشت گریان همه دارایی سینمای یونان است . آنگلوپلوس در این اثر همه زیبایی سینما را به نمایش گذاشته است . از انتخاب لوکیشن هایی که همانند یک تابلوی نقاشی از دهکده ای در نزدیکی رودخانه که هرازگاهی احتمال بالا آمدن آب و غرق شدن آن وجود دارد تا استفاده از همه قدرت موسیقیایی النی کاریندور برای ساخت موسیقی متن این فیلم خبر از آن می‌دهد که فیلمساز به آنچه مخاطب قرار است احساس کند احترام گذاشته . داستان در مورد پسر و دختر دلباخته ای است که دختر به رغم میلش با پیرمرد متمولی ازدواج کرده . در این بین آشنایی با پسری که به خوبی آکاردئون می نوازد و قصد پیشرفت در این عرصه را دارد همه آرمان ها را به هم زده است .

 

نکته مهمی که این فیلم را از دیگر آثار آنگلو پلوس متمایز کرده و نمادهای مختص خود را ساخته ، همپوشانی احساس و منطق در اثر است . به معنای آنکه داستان از جمیع جهات علیه خواسته این دو حرکت می‌کند . از مردمان دهکده تا وضعیت سیاسی و جنگی که اتفاق می افتد . نکته مهم فیلم در استفاده از میزانسن معنا گرا خلاصه می شود . در پلانی می بینیم که تعدادی گوسفند از درخت مقابل خانه قدیمی دخترآویزان هستند و این نما علاوه بر اینکه نشان دهنده کشتار در جنگ است، ویرانی زندگی در آن دهکده را به خوبی به تصویر کشیده است . بالا آمدن آب و استفاده از قایق برای رسیدن به مقصد .

 

معنای ابژه این است که تمامی سد های اخلاقی و مرزی در آن کشور شکسته شده و علاوه بر آن طبیعت نیز علیه آدم های آن سرزمین برخاسته اما به اندازه مولف هنرمندانه این قضیه را نشان داده که ذره‌ای احساس نا امیدی در مخاطب به وجود نمی‌آید . این روی آب زیستن و تحرک ، هم به لحاظ جمعی در داستان اتفاق می افتد و هم به لحاظ انفرادی و هرگاه جمعی به سوی جمع دیگر حرکت می کنند داستان علیه رسیدن این دو دلباخته به یکدیگر پیش می رود و هرگاه انفرادی حرکت می‌کنند آن دو در شرایط متفاوت با یکدیگر روبه رو خواهند شد .

 

درواقع این اثر پر از رمز و راز است که قطعا با یک بار تماشای آن نمی شود همه رشته های خیال آنگلو پلوس و النی کاریندور را واکاوی کرد اما همین بس که احساس مثبت و عشق به زیستن به وسیله سینما از سوی مولف به مخاطب القا خواهد شد . این فیلم اولین اثر از سه گانه‌آنگلو پلوس است که به دلیل مرگ وی ناتمام ماند و در لابه لای زمان محو شد .

 

غبار زمان و مرگ تدریجی رویا

آنگلو پلوس در این اثر با ویلیام دافوئه همکاری کرده است و مثل همیشه کاریندرو موسیقی آن را نواخته . این فیلم به لحاظ روایت در زمان شاخصه عجیبی از خود بروز می‌دهد . در واقع ویلیام دافوئه در این اثر به دنبال بازگرداندن معشوقه خود است اما به تدریح در می‌يابد که پس از این سال‌ها چیزی برای بازستاندن از خود به جای نگذاشته و ... . این فیلم را حتما باید بعد از دشت گریان تماشا کرد چرا که دومین اثر از سه گانه‌آنگلو پلوس است و در ادامه آن ایفای نقش می کند .

 

در واقع در تیتراژ دشت گریان نمود کاملی از این سه گانه است اما به دلیل آنکه به تکامل نرسیده است این سه گانه در مجرای تنفسی زمان خفه شده . اما در این اثر فیلمساز گذشته داستانی خود را به باوری عرفانی تبدیل می‌کند . یعنی همه آنچه در دشت گریان مشاهده شده چیزی جز یک رویای شیرین نبوده برای اینکه هم اکنون ویلیام دافوئه ، شخصیت قهرمان اثر ، به این جایگاه از زندگی برسد . دیگر از آن عشق بی پروا و پر سوز و گداز خبری نیست و فیلمساز تماما منطقی به خاطرات شخصیت هایش می‌نگرد .

 

جالب است به رابطه زمان و آنگلو پلوس اشاره کنم و این نکته را فراموش نکنیم که همه آثار وی همان‌طور که خود او در یک کنفرانس خبری عنوان کرده ، مشروحی از رویاهای به هم پیوسته است که یک کل واحد را تشکیل می دهند اما این کل واحد به دلیل مرگ مولف در سال ۲۰۱۲ با نیمه تمام گذاشتن‌آخرین نسخه از این سه گانه با نام «فردا» ناتمام می ماند و هیچ کلیتی به مفهوم عمیق کلمه تشکیل نمی شود تا همچنان زمان بی انتها و به غایت دست نیافتنی باقی بماند .

 

آنگلو پلوس فیلسوفی بود که با سینما سخن می‌گفت . او معتقد بود کارگردانان را مخاطب یا منتقدان انتخاب نمی کنند بلکه این زمان است که آنان را برمی گزیند و این اعتقاد از همذات پنداری مولف با شرایط زیسته و نوع برداشت وی نشات می‌گیرد .

 

زمان رکن اصلی همه آثار این کارگردان است . آنگلو پلوس در فیلم هایش زمان را باز می‌گرداند ، جلو می برد اما هرگز سدی بر سر راه آن قرار نمی دهد و به این ناتوانی همواره اعتراف می کند . آنگلو پلوس فیلمسازی است که غرق زمان شد و به این باور رسید که عقربه های جلو رفته هرگز به عقب باز نمی‌گردند بلکه دورتازه ای را شروع می‌کنند.از آنگلو پلوس آثار دیگری همچون : رنبور دار ، نگاه خیره اولیس ، چشم اندازی در مه و ... در عالم سینما وجود دارد که دیدن و درک هرکدام از آن‌ها معنای تکمیل کننده‌ای از رمان را ارائه می دهد .

 

علی رفیعی وردنجانی

 

ghanoondaily.ir
  • 17
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش