جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
۱۷:۵۷ - ۲۱ شهریور ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۶۰۵۱۲۰
موسیقی

حامد مجتهدی تهرانی؛ نوه‌ی آیت‌الله مجتهدی تهرانی:

مذهبی بودن منافاتی با موسیقی ندارد

حامد مجتهدی تهرانی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی
حامد مجتهدی تهرانی چند وقتی است با عنوان‌هایی ازجمله "شهردار رپر" در فضای مجازی مطح شده؛ او نوه‌ی مرحوم آیت‌الله مجتهدی تهرانی است و مدتی نیز به عنوان شهردار اکباتان فعالیت کرده است.

به گزارش ایلنا، حامد مجتهدی تهرانی چند وقتی‌ست با عنوان‌هایی ازجمله "شهردار رپر" در فضای مجازی مطرح شده؛ او نوه مرحوم آیت‌الله مجتهدی تهرانی است؛ البته مدتی نیز به عنوان شهردار اکباتان فعالیت کرده است. از حامد مجتهدی تهرانی آثاری در فضای مجازی منتشر شده که در فضای موسیقی رپ هستند اما او خودش این آثار را رپ نمی‌داند. با این "شهردار خواننده" یا به اصطلاح بسیاری از کاربران اینترنتی "شهردار رپر" پیرامون موضوعاتی چون "تقدیم آلبوم آینده‌اش به محسن هاشمی و محمدعلی نجفی"، "نگاه خانواده‌اش به فعالیت او در زمینه موسیقی"، "انتقادهایش به محمدباقر الیباف"، "لغو کنسرت‌ها"، "کنسرت در مشهد" و برخی موضوعات دیگر گفتگویی انجام داده‌ایم که در ادامه می‌آید:

 

حامد مجتهدی تهرانی درباره فعالیت‌های موسیقی خود و موضع خانواده‌اش به موسیقی گفت: هر کسی که به دنیا می‌آید خدا استعدادهایی به او می‌دهد و در آخرت نیز به خاطر همین استعدادها از طرف خداوند بازخواست می‌شود. هدف ما به عنوان انسان روی زمین این است که باید بتوانیم استعدادهای خودمان را بشناسیم و آنها را به ثمر بنشانیم تا به موفقیت دست پیدا کنیم و در نهایت به کمال برسیم. اینکه من در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمده‌ام باعث افتخار و سربلندی من است؛ در خانواده مذهبی بزرگ شدم و خودم هم مذهبی بودم. بیایید کمی معیارها و شاخصه‌هایمان را نسبت به "مذهبی بودن" عوض کنیم.

وی در ادامه افزود: دین را به یک بیزینس بزرگ تبدیل نکنیم. ما باید در این زمینه فکر کنیم؛ ببینید خداوند در قرآن چقدر گفته است فکر کنید. ما متاسفانه مشکل‌مان این است که شاخصه‌مان در مورد افراد، محاسن آنهاست و هرچه این محاسن بلندتر باشند گویا طرف متدین‌تر است. یعنی شاخصه در مورد افراد ظاهر آنهاست. یعنی اگر کسی شلوار جین بپوشد؛ او را مرتد می‌دانیم و با چنین پوششی؛ او حتی دیگر نمی‌تواند در یک اداره کار کند. ما اگر بتوانیم شاخص‌هایمان را تغییر بدهیم، می‌توانیم دیدگاه بهتری نیز نسبت به موسیقی داشته باشیم. این هیچ ایرادی ندارد که یک آدم مذهبی در یک خانواده مذهبی به موسیقی بپردازد. خود مقام معظم رهبری نیز اهل شعر هستند. حتی مرحوم امام (ره) نیز دیوان اشعاری داشتند و اهل هنر بودند.

 

این خواننده همچنین عنوان کرد: اینطور نیست که هنرمند به واسطه کار هنری که انجام می‌دهد مجبور باشد شلوار جین بپوشد و روی بدن خود تتو بزند و موهایش را دم اسبی ببندد. خانواده من هیچ وقت برای اینکه من در موسیقی فعالیت می‌کنم مانع تراشی انجام ندادند و همیشه به من کمک هم کرده‌اند. اگر به کارهای من گوش داده باشید متوجه می‌شوید که هیچ ابتذالی در قطعات من وجود ندارد. حتی در شورای چهارم نیز آقای شاکری در مورد  کارهای من صحبت کردند. من تا به حال کار "شیش و هشتی" نخوانده‌ام و کار رپ هم نخوانده‌ام.

 

حامد مجتهدی تهرانی درباره قطعاتی که از او منتشر شده و دیگران؛ این آثار و قطعات را رپ می‌دانند، گفت: کارهایی که من خوانده‌ام هیچ‌کدام رپ نیستند بلکه معمولا کارهایی "اسلو" هستند یعنی هر کاری که بیرون داده‌ام اسلو بوده. در واقع نوعی "شیش و هشت" سنگین یا به زبان عامیانه کارهای غمگین هستند.

 

وی در مورد ورودش به دنیای موسیقی گفت: من از حدود سال ۸۵ وارد موسیقی شدم و کار تنظیم را یاد گرفتم. در آن زمان تازه نرم‌افزار کیوبیس آمده بود که از آنها استفاده می‌کردم. دلنوشته‌هایی برای خودم می‌نوشتم و ملودی‌هایی می‌ساختند یا ترانه می‌گفتم.

 

این خواننده در مورد آثاری که از او در فضای مجازی منتشر شده، عنوان کرد: کارهای بسیار زیادی دارم اما از یک زمانی به بعد دیگر هیچ از اثری بیرون ندادم و ترجیح دادم به دنبال آلبوم بروم. انشاءالله به زودی آلبوم "شهر سوخته" را به آقای محسن هاشمی و همچنین آقای نجفی شهردار محترم تهران تقدیم  می‌کنم.

 

این خواننده در ادامه افزود: قصد دارم با آلبوم "شهر سوخته" یک کار اجتماعی در مورد تهران انجام بدهم. دوست دارم موزیک این کار پاپیولار باشد. بیشتر انرژی‌‌ام را روی این می‌گذارم که ترانه‌هایش یک مقداری اجتماعی باشد. ما در حال حاضر در مرحله پیش‌تولید هستیم و داریم ترانه‌ها را جمع می‌کنیم. برای اینکه مردم بتوانند در یک آلبوم طعم‌های متفاوتی را تجربه کنند ما فقط با یک "تنظیم کننده" کار نخواهیم کرد. در مورد ترانه‌سراها نیز به همین شکل عمل خواهیم کرد یعنی به سراغ ترانه‌سراهایی می‌رویم که بیشتر ترانه‌های اجتماعی می‌نویسند. من بسیار دوست دارم از روزبه بمانی نیز شعر بگیرم و خیلی خیلی علاقه دارم این اتفاق بیفتد و در این مورد رایزنی‌هایی را انجام خواهم داد. آهنگسازی چند ترانه از این کار با خود من است و تلاش می‌کنم بیشتر ملودی‌ها از خودم باشد.

 

وی همچنین در مورد انتخاب اسم "شهر سوخته" گفت: برای این آلبوم "شهر سوخته" را منتشر می‌کنم تا آقای محسن هاشمی و آقای نجفی نسبت به کارشان دلگرم شوند و اینکه می‌شود دوباره تهران را بهتر کرد.

 

وی همچنین در مورد بخشی از آثارش که بدون مجوز و اصطلاحات زیر زمینی منتشر شده‌اند، عنوان کرد: این آثار بسیار قدیمی‌ است و دقیقاً به یاد نمی‌آورم مربوط به چه سالی می‌شود. فکر می‌کنم دو یا سه قطعه به این صورت منتشر شده است. فکر می‌کنم این آثار حدود سال ۸۸ منتشر شده باشد. 

 

این خواننده در ادامه افزود: ما اصلا به صورت زیر زمینی کار نکرده‌ایم. بعد از اینکه یک اتفاقی افتاد یکسری از آدم‌ها آمدند و برخی از کارها را منتشر کردند، ما اصلا قصدمان انجام کار زیرزمینی نبود. یعنی به محض اینکه من شهردار شدم و پست گرفتم یکسری از دوستان که علاقه به این ماجرا نداشتند خیلی پیگیر بودند تا این اتفاق برای من نیفتد و در واقع بعد از شهردار شدن من این قطعات منتشر شد. من از قبل در شهرداری بودم ولی حدود چهار سال است که شهردار شده‌ام. یعنی تقریبا از چهار سال قبل این قطعات منتشر شد.

 

حامد مجتهد تهرانی همچنین عنوان کرد: شعر و ملودی کارهایی که منتشر شده از خودم نبود و دوستان دیگری آنها را تنظیم کرده بودند. در یکی از قطعات من با یکی دیگر از دوستانم همخوانی کرده بودم و او این کار را منتشر کرد. این کار به خصوص شعر و ملودی‌اش نیز متعلق به من نبود.

 

وی درباره دیدگاه آیت‌الله مجتهدی تهرانی درباره موسیقی گفت: ایشان مانند بسیاری دیگر از مراجع می‌گفتند موسیقی نباید غنا باشد. البته ایشان سال ۸۶ فوت شدند و این مسئله باعث شد تا نتوانم نظر ایشان را در مورد کار خودم در زمینه موسیقی بپرسم. یعنی فوت ایشان تقریبا در دورانی اتفاق افتاد که مصادف با ورود من به این عرصه بود. ولی ایشان همیشه اهل احتیاط بودند؛ ایشان همیشه به ما می‌گفتند مرجع تقلید داشته باشید و از مرجع تقلید‌تان پیروی کنید و از آنجا که مسئله "داشتن مرجع تقلید" موضوعی شخصی است من هم نمی‌توانم بگویم مرجع تقلیدم کیست ولی حتما از ایشان تقلید می‌کنم و چراغ قرمز دین را رد نمی‌کنم و کار حرام انجام نمی‌دهم.

 

این خواننده همچنین در پاسخ به این سوال که "آیا آیت الله مجتهدی تهرانی موسیقی گوش می‌دادند؟" گفت: ایشان هیچ علاقه‌ای به گوش دادن به موسیقی نداشتند در واقع زیاد به این کارها کاری نداشتند و همانطور که گفتم اهل احتیاط بودند. از آنجا که من هنوز وارد این حوزه نشده بودم خوب هیچ وقت بحثی هم در این زمینه با ایشان پیش نیامده بود.

 

وی در ادامه درباره برگزاری کنسرت عنوان کرد: من پس از اینکه آلبوم "شهر سوخته" را منتشر کردم حتما قصد برگزاری کنسرت نیز دارم. اینکه کسی شهردار باشد و کنسرت هم بدهد؛ هیچ اتفاق عجیبی نیست مثلا آقای ساعی که در شورای شهر حضور داشتند و هم زمان نیز سریالی از ایشان در تلویزین پخش می‌شد. به نظر شما این کار آقای ساعی موردی داشت؟ یا آقای مختاباد در شورای شهر بودند و کنسرت هم می‌داد؛ یا آقای دبیر قهرمان کشتی بودند و آقای رضازاده قهرمان وزنه‌برداری بودند و در شورای شهر نیز بودند. آیا این‌ها مانع‌الجمع هستند؟

 

وی همچنین دوران همکاری خود با محمدباقر قالیباف به عنوان شهردار تهران نیز گفت: آقای قالیباف یکسری شعارهای خیلی خوب داشتند که عملی نشد. از اول ابتدا به امر ایشان بسیجی و رزمنده و جهادی بودند؛ اما متاسفانه به یکسری از فرمایشات‌شان عمل نکردند و این قضاوتش باشد با مردم. اینکه من می‌خواهم اسم آلبوم خودم را "شهر سوخته" بگذارم علاقه شخصی من است. من در دوره‌ای که برای آقای قالیباف مدیریت کردم با ایشان خیلی اصطکاک داشتم. یکی از حرف‌هایی که من با ایشان داشتم این است که من بعد از استعفا، ایشان را در مراسم تودیع و معارفه معاونین‌شان دیدم. زمانی که استعفا دادم سال ۹۵ بود و من شهردار اکباتان بودم. در مسیر حرکت از سالن روابط عمومی به سمت پارکینگ، ایشان را دیدم و خودم را معرفی کردم و ایشان با اشاره به آقای خیرالله میرزایی گفتند روز دوشنبه بیایید من می‌خواهم شما را ببینم. یکی از شعارهای آقای قالیباف این بود که می‌گفت من از فکر معیشت پرسنلم شب‌ها خوابم نمی‌برد ولی دیدار ما اتفاق نیفتاد. نمی‌دانم ایشان مرا نپذیرفت یا کسان دیگری نگذاشتند که من ایشان را ببینم. من دو مرتبه ایشان را دیدم و هر دو مرتبه نیز قرار شد، ایشان را بعدا ببینم که نشد.

 

وی در ادامه افزود: یکی از نقدهایی که به دوره ایشان وارد می‌شد این بود که در دوره ایشان اجازه نقد داده نمی‌شد حال آنکه پیشرفت در کار وابسته به نقد است. البته من ایشان را نقد نکردم بلکه کار خودم را در حوزه‌ای که بودم نقد کردم. این نقد را هم نزد فردی که بالا دستی‌ام بود، انجام دادم اما به جای اینکه تشویق شوم؛ تنبیه شدم. 

 

مجتهدی تهرانی همچنین در پاسخ به این سوال که نظرش درباره لغو کنسرت‌های اخیر به ویژه در مشهد چیست، گفت: اتفاقاً در این ۶ ماه کنسرت‌های زیادی برگزار شده و من در این موردی که شما می‌گویید نظر خاصی ندارم. من آرزو دارم در سالن برج میلاد و یا در سالن وزارت کشور این کنسرت برگزار کنم. اجازه بدهید به آن زمان برسیم و بعد در مورد کنسرت در سایر شهرها فکر کنیم و صحبت کنیم. با اینکه در مشهد کنسرت برگزار شود یا نشود نیز زاویه‌ای ندارم، تصمیم گیرنده هم من نیستم یعنی نه موافقم و نه مخالف.

 

 

 

 

  • 11
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش