پنجشنبه ۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۸:۲۷ - ۲۳ شهریور ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۶۰۵۴۲۷
موسیقی

عليزاده با قدردانی از شهرام ناظری و كيهان كلهر در كرمانشاه

موسيقی به لطف كسی نياز ندارد

آواهای تنبور,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

ماجرا از يك تماس تلفني ساده به علي‌اكبر مرادي، نوازنده برجسته تنبور، آغاز شد. تماسي که خبر از افتتاح خانه تنبور در يكي از روستاهاي كرمانشاه در حوالي دالاهو مي‌داد؛ افتتاحيه‌اي با حضور بزرگان موسيقي ايران؛ كيهان كلهر، شهرام ناظري، حسين عليزاده، محمدرضا درويشي و علي‌اكبر شكارچي. خبر به اندازه كافي جذاب بود كه همسفر استادان موسيقي شوم.

 

جمعي ١٠، ١٢نفره از استادان موسيقي و چند روزنامه‌نگار از تهران راهي دالاهو شديم. حضور علي‌اكبر مرادي، نوازنده مهجور تنبور و تلاش‌هاي ١٠ساله او براي افتتاح اين خانه، در كنار دوستي قديمي و همكاري‌هاي مختلف او با ديگر استادان موسيقي، همه و همه باعث شده اين جمع كه حتي در تهران هم به‌سختي مي‌شود آنها را كنار هم جمع كرد، در اينجا دور هم جمع شوند و اين اتفاق را در بيست‌ويکمين روز شهريور ٩٦ جشن بگيرند.

 

بعد از صرف ناهار سنتي كرمانشاه و استقبال، فعاليت‌هاي روزهاي گذشته رمق مرادي را گرفته؛ تا‌آنجاكه رانندگي را به رئوفه، عكاس ما، مي‌سپرد و تنها براي لحظاتي به چشم‌هايش استراحت مي‌دهد. با لهجه شيرين كردي‌اش به رئوفه مي‌گويد: «شما امانتيد و براي كمك به ما آمده‌‌ايد، با احتياط برو».

 

در تمام راه ما را ميهمان تنبورنوازي‌هايش مي‌كند كه از ضبط ماشين در حال پخش است. همين‌طور كه از كنار مزارع بلال رد مي‌شويم و كوه‌هاي دالاهو را از دور مي‌بينيم، از او مي‌پرسم استاد چرا اينجا خانه تنبور را درست كرديد؟ مي‌گويد: «كساني كه اينجا مي‌آيند، حتما خيلي موسيقي يا تنبور را دوست دارند؛ اينجا آمدن هوسي نيست. وقتي براي كلاس‌هاي من در تهران از سيستان‌وبلوچستان مي‌آيند، براي خانه تنبور هم مي‌آيند. نگران نيستم. ضمن اينكه زمين اين بنا، ارث پدري من بوده است و من در همين روستا زندگي مي‌كنم».

 

بانزلان عليا را رد مي‌كنيم و به بانزلان سفلي مي‌رسيم، از دور بناي زيباي خانه تنبور را بر فراز تپه‌اي در دشت در كنار درياچه سد آزادي مي‌بينيم. ساعت سه‌ونيم بعدازظهر است. ماشين‌هاي زيادي بيرون محوطه خانه ايستاده‌اند و صداي سرنا و دهل فضا را پر كرده است.

 

مردان با لباس‌هاي كُردي و سنجاق‌سينه‌هايي كه نشانه موسيقي دارد، روي پله‌ها و اطراف خانه براي خوشامدگويي ايستاده‌اند. زنان با لباس‌هاي رنگارنگ كردي، با روسري‌هاي شاد، با كودكانشان در دست و بغل، زير نور آفتاب تند شهريور دامنه دالاهو نشسته يا ايستاده‌اند.

 

گروه گروه مردان، پير و جوان، خودشان را براي رقص كردي آماده مي‌كنند و فضاي پرشوري را رقم مي‌زنند. از پيش اعلام شده مراسم ساعت شش شروع مي‌شود. دسته‌دسته به تعداد آدم‌ها افزوده مي‌شود و استادان موسيقي در هلهله مردم وارد ساختمان خانه مي‌شوند. طبيعت اطراف چنان همه - به‌ویژه ما پايتخت‌نشين‌ها - را به وجد آورده كه گذر زمان آسان مي‌شود.

 

مراسم اختتاميه جشنواره كهن آواهاي تنبور و افتتاحيه خانه تنبور در ازدحام جمعيت و فريادهاي شادي مردم به‌ویژه براي شهرام ناظري و كيهان كلهر كه همشهري‌هايشان هستند، آغاز مي‌شود.

 

بعد از خيرمقدم، دو هنرمند سرنانواز و دهل‌زن لحظات كوتاهي را به اجراي قطعات مي‌پردازند. بعد از آن، شبستري، مدير اجرائي جشنواره كهن آواهاي تنبور و شاه‌حسيني، معاون  سياسي - امنيتي استانداري كرمانشاه، صحبت‌هايي درباره افتتاح اين خانه مي‌كنند و در ادامه، هنرمندان بوكان به اجراي قطعه مي‌پردازند.

 

علي‌اكبر مرادي، مردي كه تمام اين اتفاق‌ها به همت او شكل گرفته، ميان تشويق‌هاي بي‌امان همشهريانش روي صحنه مي‌آيد. او حالا شمايل مردي است كه نشدني را شدني كرده. خارج از فضاي پايتخت اتفاقي را رقم زده كه نمي‌شود ناديده‌اش گرفت. جانش را گذاشته تا اين اتفاق بيفتد.

 

پشت ميكروفون مي‌رود: «تنها كسي كه در تمام دنيا به كمك من آمد، بهروز بيات، معمار اين بنا بود؛ اگر ناواردي در آن مي‌بينيد، از چشم من ببينيد. خوشبختانه آقاي شاه‌حسيني مشكل ما را حل كرد. مسئولان در دولت آقاي روحاني مشكل مجوز را حل كردند. همين‌طور همسرم و فرزندم بسيار كمك‌حالم بودند كه در اين لحظه از آنها سپاسگزارم. اين مركز براي هنر و جايي براي خدمت به هنر است. خانه تنبور براي همه است». مرادي در خيل سوت‌وكف‌ها بدرقه مي‌شود تا سيروان خالدي روي سن بيايد و آواز سياه‌چمانه بخواند.

 

محمدرضا درويشي سخنران بعدي است. او كه از كم‌حرف‌ترين اهالي موسيقي است، مي‌گويد: «به عنوان يكی از اهالی موسيقي، خيلي خوشحالم اين جمعيت عظيم را اينجا مي‌بينم؛ جمعيتي كه به‌خاطر چيزي جز موسيقي اينجا جمع نشده‌اند و تنها براي افتتاح تنبورخانه يا جشنواره آمده‌اند.

 

من شهادت مي‌دهم كه مرادي ١٢ سال با جان و مال خودش شخصا در اين برهوت به ساخت اين خانه اقدام كرد؛ مكاني كه بدون كمك هيچ نهادي احداث شده است. در دولت‌هاي پيشين كارشكني‌ها تا آنجا پيش رفت كه مي‌خواستند بناي اين خانه را تخريب كنند؛ اما سرانجام اين ادراك به وجود آمد كه اينجا مركزی فرهنگي است براي ساز تنبور، جاي سياسي نيست. به جرئت مي‌گويم هركسي از احداث و راه‌اندازي اين خانه ممانعت كرد، مرتكب اشتباه شده است و تشكر مي‌كنم از هر مسئولي كه سعي در بازگشت به آن داشته است. مرادي بدون هيچ پشتوانه‌اي جان و مالش را براي اينجا گذاشت. من اميدوارم جوانان، نه تنها از دالاهو، بلكه از ديگر نقاط كشور هم از اين خانه تنبور استفاده كنند.

 

بعد از او كيهان كلهر كه به‌تازگي مجموعه كنسرت‌هايش با موفقيت به پايان رسيده، روي صحنه آمد و در چند جمله كوتاه خوشحالي‌اش از وقوع اين رخداد فرهنگي را اعلام كرد و گفت: «خوشحالم بعد از ١٥ سال اين اتفاق افتاده. سال ٨١ بود كه مرادي تصميم به احداث تنبورخانه گوران گرفت و حالا بعد از اين سال‌ها خوشحالم از اينكه اين آرزو به ثمر نشست».

 

در ادامه شهريار و داريوش قبادي دو نوجوان تنبورنواز به دونوازي تنبور پرداختند تا لحظاتي بعد، شهرام ناظري روي سن بيايد. او صحبت‌هايش را اين‌طور آغاز كرد: «به هم‌ولايتي‌ها و همشهريان خودم سلام مي‌كنم و از حضورشان متشكرم. اين هميت و غيرت علي‌اكبر مرادي و مهندس بهروز بيات دوست دوران كودكي من است كه امروز اين خانه افتتاح شده و تشكر مي‌كنم از هر دوي آنها. بعدها تاريخ درباره اين خانه قضاوت خواهد كرد و نام آنها به نيكي خواهد آمد، كساني كه خواستند تخريب كنند روسياهي بر آنها مي‌ماند». بعد از صحبت‌هاي مجري درباره اهميت جايگاه استاد شجريان و شهرام ناظري، ناظري جمعيت حاضر را ميهمان دو قطعه براساس اشعار مولانا و يك قطعه كُردي كرد كه با تشويق فراوان همشهريانش روبه‌رو شد.

 

حسين عليزاده هم در پي سخنان و اجراي ناظري كه در چندسال اخير به شواليه آواز ايران مشهور شده است، روي صحنه آمد و به عنوان شواليه معترض شد. او صحبت‌هايش را با تشكر از مرادي آغاز كرد و گفت: «نام علي‌اکبر مرادي نيازي به هيچ عنواني ندارد. به عقيده من اتفاق امروز يکي از بهترين اتفاق‌ها براي دولت ايران است نه فقط تنبور و موسيقي. ملت ايران هميشه نشان داده وقتي براي عشق دورهم جمع مي‌شوند هيچ تشنجي و اتفاقي وجود ندارد و نياز به هيچ حفاظتي ندارد.

 

ما ايراني هستيم و ساز تنبور به همه ما تعلق مي‌گيرد و حتي به شخص خود من که تنبورنواز نيستم نيز تعلق دارد همان‌طور که هر ساز ايراني و هر فرهنگ ايراني به همه ايرانيان تعلق مي‌گيرد. ايران يکي از سرزمين‌هاي بزرگ دنياست که شايد به لحاظ اينکه فرهنگ‌هاي متنوعي را در خود جاي داده است نظير آن در دنيا کم باشد و حتي از نظر موسيقي بومي به‌لحاظ اقوام متعددي که وجود دارد، ايران يکي از ثروتمندترين کشورهاي دنياست».

او افزود: کشور ايران داراي موسيقي بسيار غني است و مردم ايران و دنيا اين مسئله را نمي‌دانند.

 

ساليان بسياري است که به موسيقي کم‌لطفي شده  اما موسيقي به لطف کسي نياز ندارد و در قلب همه وجود دارد و مانند نفس‌کشيدن هميشه در جريان است. در اطراف ما موسيقي به‌طور طبيعي وجود دارد و تنها با ساز نواخته نمي‌شوند؛ مانند يک تابلو نقاشي‌شده از تصوير يک طبيعت.

 

اين آهنگساز در ادامه گفت: من به شهر کرمانشاه غيرت دارم و تا حدودي با موسيقي اين منطقه آشنا هستم و دو هنرمند بزرگ شهرام ناظري و کيهان کلهر متولد اين شهر هستند بنابراين وقتي صحبت از اين دو دوست مي‌شود، صحبت از دو هنرمند ايراني است که در دنيا محبوبيت دارند اما دو عنوان وجود دارد که بايد از فرهنگ خودمان حذف کنيم.

 

نخست مسئله شواليه است که نمي‌دانم چرا اينقدر به اين کلمه تکيه مي‌شود؛ آيا شهرام ناظري به‌تنهايي گويا نيست؟! وقتي اسم شهرام ناظري برده مي‌شود قلب همه براي او مي‌لرزد و نيازي به پسوند شواليه ندارد. عنوان شواليه براي هنرمند بزرگ کشورمان باب خنده خود فرانسوي‌ها شده است.

 

ما بايد افتخار کنيم شهرام ناظري يک هنرمند ايراني يا کرمانشاهي است و خود من بشخصه براي اينکه ايراني بمانم و حسين عليزاده باشم نشان شواليه را قبول نکردم. هنرمندان ديگري هم قبل و بعد از شهرام ناظري بودند که عنوان شواليه را گرفتند اما هيچ‌گاه به دنبال اسم خود آن را اضافه نکردند. به‌طور مثال هيچ‌کس به آقاي شجريان نمي‌گويد شواليه و او را محمدرضا شجريان خطاب مي‌کنند.

 

او در ادامه صحبت‌هايش درباره كلهر گفت: دومين موضوع کيهان کلهر است که همه ‌جا اين هنرمند را کمانچه‌نواز جهاني مي‌نامند. يعني ما در جهان کشوري به نام ايران نداريم. چرا هر زمان مي‌خواهيم جهاني باشيم نام ايران را حذف مي‌کنيم. کيهان کلهر هنرمند، آهنگساز و کمانچه‌نواز بزرگ يک ايراني است و نبايد با عناوين برتر دادن غيرايراني باعث تمسخر ديگران شويم.

 

اين جوايز حق اين هنرمندان است و مبارکشان باشد. بعد از صحبت‌هاي عليزاده، پرتوي كرمانشاهي شاعر  پشت ميكروفون قرار گرفت و به ايراد اشعار كردي پرداخت. اجراي هوره و مور از آواهاي باستان لك بخش بعدي مراسم بود. اهداي جوايز به برگزيدگان جشنواره آواهاي كهن تنبور با حضور تمامي استادان حاضر موسيقي ايران پايان‌بخش اين مراسم بود كه بيش از سه ساعت به طول انجاميد اما بارقه‌هاي اميد را نه‌تنها در دل و جان اهالي كرمانشاه كه در دل تمامي ايران روشن كرد.

 

در حاشيه: کيهان کلهر و حسين عليزاده با خانواده مشهدي‌اي که در اعتراض به لغو کنسرت‌ها راهپيمايي ۶۰ روزه‌ خود را از مشهد به دور ايران آغاز کرده‌ بودند، ديدار و در اين ديدار از حرکت اين خانواده تقدير کردند.

 

سميه قاضي‌زاده

 

 

sharghdaily.ir
  • 19
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش