پنجشنبه ۰۹ فروردین ۱۴۰۳
۱۱:۱۹ - ۲۶ شهریور ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۶۰۶۰۳۵
موسیقی

چه بر سر گروه آریان آمد؟ / علی پهلوان: روشنفکرنماها به ما می‌‌گفتند مهدکودکی وگروه سرود

علی پهلوان,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی
خواننده گروه آریان که در استرالیا زندگی می‌کند به بهانه آهنگ جدیدش «تنهای تنها» از گروه محبوب‌شان سخن گفته است.

 او بی شک بخشی هیجان انگیز از خاطرات عاشقانه بچه های اواخر دهه ۵۰ و اوایل دهه ۶۰ است. او و همه دوستانش در گروه اریان از پیام صالحی که حالا دیگر خیلی آن رابطه گرم گذشته را به نظر می رسد ندارند تا محسن رجب پور و شرکت ترانه شرقی که هنوز هم علی پهلوان نشان می دهد به آنها ارادت دارد ، با گل آفتابگردون و باقی کارهای شان حصار موسیقی را شکستند.

 

علی که حالا در استرالیا به رشته تحصیلی اش یعنی مهندسی پروژه مشغول است ، سال ها بعد از انحلال آرین قطعه ای به نام تنهای تنها منتشر کرده تا دوباره با صدای خاطره انگیزش ، از راه دور هم نامش سر زبان ها بیفتد.

 

به این بهانه با او همکلام شدیم . برای مان از روزهای تلخ و شیرین آریان گفته. از گروهی که به «گروه سرود» معروف بود و مدام برایشش مانع می تراشیدند. از شعری گفته که کار شوهر عمه اش است و برایش دوباره با موسیقی آشتی کرده...

 

ترانه «تنهای تنها» خیلی با کارهای قبلی ات متفاوت است. غم غربت و این حس تنهاییو فضای ذهنی این روزهایت شده این «تنهای تنها»؟

نه . این آهنگ فضای ذهنی این روزهای من نیست و آن را همان اوایل آریان ساختم. شعرش از داراب پهلوان است که شوهرعمه من و شاعر است. قدیم این شعر را به من داده بود و من این آهنگ را رویش ساخته بودم ولی چون خیلی متفاوت از سبک آریان بود هیچوقت آن را حتی به آریان پیشنهاد هم نکردم. این ماند و من همیشه در جمع خودمانی خانواده می خواندم. تا این که همینجا در استرالیا این را در بین دوستانم با گیتار زدم و خواندم، پیشنهاد دادند که این آهنگ را همینطوری ساده بیرون بدهم. گفتم خیلی متفاوت است گفتند ایرادی ندارد یک کار متفاوت می کنی دیگر.

 

ضمنا اشتباه هم نکردم داراب پهلوان شوهرعمه من است ولی چون یک نسبت دور با ما دارد فامیلش مثل فامیل ما است.

 

در این سال ها  در نبود آریان چه کردید و فکر می کنید که نبود آریان چه ضربه ای به موسیقی پاپ ایران زد؟ در آن سال ها ترانه هایی که شما می خواندید برای بچه های دهه شصت و اواخر دهه پنجاه بخش مهمی از خاطرات‌شان بود و هنوز هم از آنها استقبال می کنند.

 

ما منتظر مجوز آلبوم پنجم بودیم من به استرالیا آمدم و منتظر بودم آلبوم مجوز بگیرد و من برای کنسرت های آلبوم پنجم برگردم. آن آلبوم آنقدر مجوز نگرفت که من اینجا سر کار رفتم. بعد هم دولت عوض شد و دولت جدید آمد و وزیر عوض شد تا اینکه مجوز آلبوم پنجم بعد از دو سال آمد که دیگر عملا تاریخش گذشته بود. مخصوصا اینکه آن زمان ما اصرار بر موزیک الکترونیک داشتیم و موزیک الکترونیک بعد از دو سال خیلی تاریخش می گذرد. در حقیقت اتفاق بدی برای آریان افتاد. قبل از آن هم آریان خیلی به مشکل خورده بود ما اجازه هیچ کاری نداشتیم. سالی سه شب تهران و بعضی اوقات کیش کنسرت داشتیم که کیش را هم بعد از چند وقت از دست دادیم. آهنگ هم که نمی توانستیم بیرون بدهیم، کلا آریان متوقف شده بود.

 

و حالا اتفاقات حاشیه ای دیگر هم افتاد که در مصاحبه های دیگر گفتم و به کل آریان متوقف شد. در این مدت دوستان کار می کردند. پیام که زمانی که آریان هم بود کار می کرد و آلبوم می داد. من در این مدت که نبودم یک تک آهنگ به اسم خاطره های سوت و کور بیرون دادم که نینف امیرخاص عزیز برایم تنظیم کرده بود. شهریور سه سال پیش منتشر شد و خیلی هم بی سر و صدا بیرون آمد. بعد از آن دیگر هیچ کاری نکردم و به دنبال شغل اصلی ام بودم که مهندسی است. در ایران هم کنترل پروژه و برنامه ریزی انجام می دادم اینجا هم همان کار را ادامه دادم. درآمدم هم از همین طریق بود تا اینکه این آهنگ را ضبط کردم.

 

در یک مصاحبه گفته بودید امکان ندارد آریان بار دیگر دور هم جمع شوند. شما نزدیک به یک دهه با هم کار کردید دلیل این دور هم بودن چه بود و اگر دوست دارید می توانید بگویید چقدر در بهم خوردن آن گروه خودت مقصر بودی، چقدر پیام صالحی، چقدر محسن رجب پور و ... و اینکه چه شد که فکر کردید دیگر نمی توانید دور هم باشید؟

یک سری عوامل دست به دست هم داد که آریان به هم بخورد. عوامل زیادی بود بخش بزرگی از آن به خاطر متوقف شدن فعالیت های ما بود. عملا هیچ کاری نمی توانستیم انجام دهیم. فعالیت های محسن رجب پور کاملا متوقف شده بود. از آن طرف پیام برای خودش فعالیت می کرد. این کار نکردن ها باعث شده بود همه دنبال این باشند که دلیلش را پیدا کنند و برای همین هم هر کس تز و تئوری ای می داد.

 

همه مان در این شرایط گیر کرده بودیم و اختلاف نظرها زیاد شده بود و به جایی کشید که دیگر به یک مرحله ای رسید که کار که نمی کردیم، ااختلاف نظر هم که بود، اتفاقات ناخوشایند دیگری هم پیش آمد مثل رسانه ای شدن یک سری اختلافات توسط بعضی از دوستان اینها خیلی باعث ناراحتی و دلخوری های شدید شد و تصمیم گرفتیم بیش از این ضربه به آریان نخورد و داستان همینجا متوقف شد.

 

الان با وجودی که از ایران دور هستید ولی هنوز در توئیتر ارتباط خود با فضای ایران را خوب حفظ کردید و محبوبیت بالایی هم دارید. تصمیم نداری گاهی بیایی کنسرت بدهی یا مثلا کار جدید مجوزدار داشته باشی؟

همین آهنگ را هم مجوزدار منتشر کردم. اگر تک آهنگ قبلی را هم بدون مجوز بیرون دادم برای این بود که آن زمان اصلا مجوز تک آهنگ نداشتیم. الان که داریم من هم طبق قانون رفتار کردم و مجوز تک آهنگ گرفتم. من همیشه همیشه یکی از مشکلاتم این است که روی صحنه نمی توانم بروم. حتی درباره اش فکر کردم و برایش برنامه ریزی هایی هم کردم اما تا بحث به رفتن روی صحنه می رسد، می گویند حالا نه، مردم شما را فراموش کردند و باید بنشینید دوباره آهنگ بدهید و ... بحث به این مسائل می رسد و خب تهیه کننده ها و برنامه ریزها هم حق دارند.

 

از آن طرف برای آنها بحث ضرر و زیان است و می ترسند با این همه اختلاف زمانی که پیش آمده جواب ندهد. من هنوز هم یکی از آرزوهایم این است که دوباره روی صحنه بیایم. هر کنسرتی که می روم و حتی فیلم کنسرت که می بینم هوایی می شوم و خودم را روی صحنه می بینم. این میلی است که هنوز هست. همیشه به همه می گویم شما آن بالا نیستید که ببینید چقدر خوش می گذرد. می دانم پایین صحنه به خیلی ها خوش می گذرد اما باید بالا بیایند و ببینند که چقدر خوش می گذرد در کنار تمام استرس ها و مشکلات پشت صحنه و دردسرهایش ولی آن لحظه در کنار مردم بودن یک حال و هوایی دارد.

 

بخشی از خاطراتی که در توئیتر منتشر می کنی خیلی جذاب است. خاطراتی که درباره فشارهایی که رویتان بوده می گویید با توجه به اینکه شما در عصری سلبریتی شده بودید که خیلی موسیقی را نمی پذیرفتند و از سوی دیگر با ستاره ها سختگیری زیادی داشتید. شد برای شما محدودیتی ایجاد کنند از آن جنسی که مهران مدیری چند وقت پیش گفته بود به جایی رسیده بود که نان شبش را نداشته؟

درباره این خاطرات من همیشه می گویم اگر بخواهید عمر مفید آریان را آن ۱۵ سال فعالیتش حساب کنی شاید جمعش ۴سال هم نشود. آنقدر که مدام فعالیت آریان به هر دلیلی متوقف می شد. نه اینکه ممنوع الفعالیت شود،

 

در ایران ما حدود پنج، شش ماه از سال در موسیقی تعطیل هستیم. دو ماه محرم و صفر است، یک ماه رمضان است، دو دهه فاطمیه داریم و ... این در حالت عادی است که اگر هم کنسرت نمی دهی می توانی بروی آهنگ ضبط کنی و ... یک زمان های خاصی هست که در ایران می توانی فعالیت کنی به جز این داستان اتفاق های دیگری می افتاد. مثلا وقتی آقای احمدی نژاد رئیس جمهور شد، حدود یک سال و خرده ای کلا موزیک متوقف شد. می گفتند ما هنوز سیاست هایمان را درباره موسیقی نمی دانیم تا بعد دوباره موسیقی راه افتاد.

 

باز دوباره بعد از اتفاقات ۸۸ مدتها هیچ برنامه و کنسرتی نبود. یا خیلی اتفاقات دیگری که می افتاد و فعالیت ها متوقف می شد. آریان هم که به خاطر شرایطی که داشت و اولین گروه دختر و پسر بود و هزار و یک دردسر داشت. همه اینها را کنار هم بگذارید من می گویم عمر مفید آریان در ۱۵ سال شاید ۴ یا ۵ سال بود. خاطراتی که می نویسم بعضی هایش تلخ است ولی تلخ هایی است که الان دیگر شنیدنش خنده دار است مثل همان داستانی که می خواستیم از نور لیزری استفاده کنیم از ما تعهد گرفتند سالن آتش نگیرد. تلخ است دیگر ولی الان خنده دار است.

 

بعضی اوقات اینها را در توئیتر می گذارم و مردم استقبال می کنند، با خودم فکر می کنم ما چه استرسی کشیدیم و اعصابمان خورد شد ولی الان به آن می خندیم.

 

علی پهلوان,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

 

شما سال های سختی را در موسیقی ایران گذراندید که بیشتر برای این بود که جز اولین ها بودید. درباره آن سال ها می گویید؟

ما در این مدتی که کار می کردیم در موسیقی ایران خیلی اذیت شدیم. نه اینکه فکر کنی فقط از سمتی که مخالف موسیقی بود. ما از دو طرف ضربه می خوردیم. یک طرف را سعی می کردیم رد کنیم از سمت دیگر بعد از آلبوم دوم و آهنگ پرواز و... که محبوبیتش را پیدا کرد ما از سمت دیگر مورد انتقاد قرار گرفتیم. از سیستمی که همین الان هم در شبکه های اجتماعی می بینید. جوی به وجود می آید که وقتی یک چیز را عام جامعه می پذیرد یک گروهی می آیند و می گویند این موزیک خوب نیست.

 

ما را مسخره می کردند می گفتند این موزیک مهدکودکی است شما گروه سرود هستید، شما خواننده نیستید و ... از لحاظ فنی نمی گویم خیلی آریان قدر قدرت بوده ولی فعالیت قابل دفاع خیلی زیاد داشته. آریان کاندیدای جایزه بین المللی موسیقی شده، یکی از اساتید دانشگاه لندن درباره موسیقی در خاورمیانه کتاب نوشته قسمتی که درباره اش توضیح داده درباره آریان بوده واینکه چرا آن زمان محبوب شده و جامعه به چه چیزی نیاز داشت که آریان مورد توجه قرار گرفت.

 

اگر قرار بود خیلی بد و داغون باشد که استاد دانشگاه لندن نمی آید درباره اش کتاب بنویسد. درباره این قضایا ادعایی هم ندارم. من همیشه گفتم ما هیچ کدام تحصیلکرده موزیک نبودیم، هر چه می زدیم دلی بود اما از بخش زیادی از فعالیت هایمان می توانیم دفاع کنیم.

 

از دو جناح خیلی اذیت می شدیم. از این طرف به ما فشار می آوردند و از طرف دیگر یک مدتی علیه آریان حرف زدن روشنفکری شده بود و هنوز هم مهد کودک و گروه سرود را برایمان می نویسند. شما فکر کنید از این طرف با اینها درگیر بودیم و از آن طرف هم با کسانی که به خاطر دختر پسر بودن گروه و نوع موزیک و شکل گروه با آن مشکل داشتند. گروهی بودیم که هیچوقت در تلویزیون نشان داد نشد.

 

البته تلویزیون درون مرزی چون می دانید که تلویزیون درون مرزی و برون مرزی با هم فرق می کنند. شما هیچوقت در تلویزیون گروه آریانی ندیدید. موزیک هایش بدون کلام پخش می شد و گاهی هم نمی دانم چه شد که اشتباها یکی دو بار آهنگ هایش پخش شد و اسمش را هم اشتباها آرین می نوشتند.

 

با آن محبوبیت و اسم خوبی که از شما وجود دارد فکر می کنید اگر بیایید و دوباره کار جدید ارائه کنی چقدر می توانی مثل گذشته مورد توجه باشی؟

من هنوز جدی به این قضیه که این سبک را ادامه بدهم و کار کنم فکر نکردم. دوست دارم کار موزیک کنم ولی هنوز خیلی اما و اگر جلوی چشمم هست. این آهنگ تنهای تنها را هم واقعا دلی کار کردم. کنار کاری که اینجا انجام می دهم از ساعت هایی که بیکار بودم یا از روزهای تعطیلم گذاشتم و این کار را انجام دادم و جا دارد از کسانی که کمکم کردند تشکر کنم.

 

امیر تفرشی عزیز که برای میکس و مستر کمک کرد، زینب بابایی و مهدی کاظمی که کار طرح را انجام دادند، داراب پهلوان که شعر را هدیه کرد و محسن و مهیار رجب پور و خانم مرتضوی کسانی که در شرکت ترانه کمک کردند که این کار بیرون بیاید و برایش مجوز گرفتند. این را واقعا دلی انجام دادم و نمی دانستم با این تفاوتی که نسبت به کارهای قبلی دارد چه تاثیری دارد و چه اتفاقی ممکن است بیفتد. هنوز هم شاید زود باشد بخواهم درباره اش صحبت کنم. 

 

علی پهلوان

 

 

 

tamashagaranemrooz.com
  • 27
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۷
غیر قابل انتشار: ۱۱
جدیدترین
قدیمی ترین
بی معرفت
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش