چهارشنبه ۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۴:۲۹ - ۲۶ مهر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۷۰۶۱۸۸
موسیقی

استاد بیژن کامکار خواننده موسیقی سنتی و نوازنده دف و نجمه تجدد خواننده موسیقی سنتی:

بیژن کامکار: موسیقی، پرچم فرهنگ ایران است

بیژن کامکار و نجمه تجدد,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی
می گوید:«هرگاه که به شهرستان می‌رفتم ودرآنجا زندگی می‌کردم ارتباطم با دنیای هنر قطع می‌شد» حال امروز در شرقی‌ترین نقطه پایتخت ساکن است این رسالت را در خود احساس می‌کند که به همراه همسرش نجمه تجدد به آموزش نسل آینده موسیقی ‌ایران بپردازند.

به گفته او نجمه خانم حامی بزرگی در رسیدن به اهدافش بوده است؛ بانوی هنرمند عرصه موسیقی آوازی که خشت به خشت دیوار زندگی‌اش را به همراه همسرش استاد بیژن کامکاربا عشق به هنر و موسیقی بنا نهاد.

 

خانه‌شان معطر به هنر و موسیقی است. در کنار پنجره سالن پذیرایی منزلش دو دیوارقرار دارد،  که هر کدام بخشی از تاریخ موسیقی بیژن کامکار را به‌تصویر می‌کشد. عکسی سیاه و سفید نقش بسته بردیوار، روزهای کودکی و نوجوانی بیژن به‌همراه پدرش استاد حسن کامکار و برادرانش هوشنگ، ارژنگ، اردشیر، ارسلان، اردوان را روایت می‌کند. عکس دیگر جشن طوس است که در آرامگاه فردوسی برگزار شد«در این عکس استاد شجریان حدوداً ۳۱ سال دارد و من ۲۴سال» عکس بعدی نخستین کنسرت بعد از انقلاب در میدان آزادی است.

 

دیگر تصاویر، دیوار خانه را از کنسرت شورانگیز، کنسرت دستان، نخستین‌باری که دف به روی صحنه آمد، تابلوهای شعربا خط نستعلیق و ساز دف مزین کرده است. بیژن کامکار نخستین فعالیت حرفه‌ای‌اش را در رادیو سنندج به‌عنوان خواننده آغاز کرد و امروز نوازنده بی‌بدیل ساز دف است. نجمه تجدد نیز از بانوان موفق موسیقی سنتی است که در گروه تنبور شمس به فعالیت می‌پردازد. این دو هنرمند شرایط را پراسترس و تنش‌زا  درموسیقی امروز می‌دانند که سبب گمراه شدن جوانان از مسیر صحیح موسیقی است. گفت‌و‌گو با استاد بیژن کامکار و نجمه تجدد را در ادامه می‌خوانید.

 

شما ازبانوان خوش ذوق و قریحه عرصه موسیقی آوازی است؛ در ابتدا بفرمایید چطور شد تصمیم گرفتید وارد عرصه موسیقی شوید! آیا این علاقه‌ پیش ازحضور درگروه کامکارها بوده است؟

نجمه تجدد: شروع این اتفاق به دوران کودکی‌ام برمی‌گردد. آن دوران نخستین فضای عمومی که آوازخواندن را درآن تجربه کردم یک اتوبوس بود و مادرم درکنار من. مردمانی که دراتوبوس حضور داشتند برای ادامه این کار بسیار تشویقم می‌کردند و درتمام آن مدت زمان نگرانی مادرم از این کار من بخوبی قابل مشاهده بود.

 

درتمامی آن سال‌هایی که درعرصه موسیقی‌آوازی فعالیت می‌کردم هیچ آشنایی با خانواده کامکارها نداشتم وتنها به طریق گروه عارف و شیدا(سال ۶۴) با نام این خانواده آشنا شدم. نخستین دیدار با آقای بیژن کامکار در کنسرت شورانگیز به همراه آقای حسین علیزاده بود. علاقه‌مندی و فعالیت درعرصه موسیقی این کنجکاوی را در من ایجاد کرد که بدانم یک هنرمند چگونه می‌تواند هم یک خواننده خوب باشد و هم نوازنده ساز! همین امرسبب آشنایی من با آقای کامکار شد که بعد از آن ازدواج صورت گرفت و در این گروه آغاز به فعالیت کردم.

 

من متولد تهران هستم و پدرم ازمهاجران روسیه؛ زمانی که پدرم به ایران آمد با مادرم آشنا شد و ازدواج کرد.پدربزرگم اهل بیجار است و تقریباً می‌توان گفت نسل نژادی من کرد زبان است البته دیگربا این گروه همکاری ندارم و شاید یکی ازدلایل آن صحبت منطقی آقای هوشنگ کامکار است که اشاره داشتند، من خواننده‌ هستم و باید اصل صدایم شنیده شود نه آنکه به‌صورت زیر صدا باشد، بنابراین و درگروه شمس با آنکه به‌عنوان همخوان معرفی شده‌ام صدای من به‌طور کامل شنیده می‌شود.

 

بیژن کامکار و نجمه تجدد,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

درعرصه هنر، هنرمندان بسیاری هستند که به صورت یک زوج هنری فعالیت می‌کنند، به نظر شما آیا این اتفاق می‌تواند در روند کاری هردو نفرتأثیر‌گذار باشد؟

تجدد: نمی‌توان با قاطعیت نظرمثبت داد و ممکن است دربرخی کارها اختلاف سلیقه وجود داشته باشد و دچار مشکل شوند. به‌طورکلی درزندگی ما هرزمان که آقای بیژن کامکار اجرای کنسرت داشتند برای آنکه بدون استرس این برنامه برگزار شود تمام زمانم معطوف به کارهای ایشان بود اما وقتی که برای هردو اجرای برنامه باشد قطعاً مشکلات کاری من بیشترخواهد بود.به هرحال یکسری وظایف زندگی برعهده من است.

 

اما اگر از جنبه هنری به این مسأله نگاه شود باید بگویم اجرای برنامه درکنارهم حال خوب و یک تجربه خوب را به وجود می‌آورد و باعث می‌شود مشکلات کاری یکدیگر را گوشزد کنیم.

 

بیژن کامکار: بعد از شکل‌گیری انقلاب اسلامی یکسری عوامل برای بانوان بازدارنده شد از جمله اینکه خانم‌ها نمی‌توانستند در عرصه موسیقی آوازی فعالیت کنند و ممنوع صدا شدند؛ درواقع این حرکت به نوعی عدم حمایت برخی مسئولان را نسبت به هنرمندان نشان می‌دهد درغیر این صورت بهترین شکل آن است که زوج با یکدیگر فعالیت کنند.

 

خارج از ایران درعرصه خوانندگی یا سینمایی زوج‌های بسیار موفقی حضور دارند که این موفقیت را درکنارهم به‌دست آورده‌اند مانند «رومینا پاور و آلبانو» که حتی توانستند درسطح جهانی تأثیرگذار باشند.

 

با توجه به محدودیت‌های موسیقی بانوان بعد از انقلاب آیا انگیزه‌ای برای ادامه کارهمسرتان ایجاد می‌کردید یا آنکه با این هجمه‌ها و  مخالفت‌ها ترجیح می‌دادید دیگر فعالیت نکند؟

کامکار: فعالیت درعرصه موسیقی خوانندگی و مشخصاً به مانند ورزش تا یک سن خاصی توانایی انجام آن وجود دارد.آن زمان با آنکه خانم تجدد دراوج شکوفایی صدا دچار این بدشانسی شده بود و صدای بانوان ممنوع شد اما با وجود این کاملاً موافق ادامه کار ایشان بودم. من نمی‌توانم دراین باره کاری انجام بدهم، ولی بارها اعلام کرده‌ام و بازهم می‌گویم حاضرهستم از همین امروز برای بانوان آهنگ بسازم.

 

البته دو، سه مرتبه این اتفاق افتاده است. متأسفانه اجرای کنسرت وانتشار آلبوم تنها راه ارتباط و معرفی کار ما به مردم است و همچنین تنها راه ارتباط بانوان با مردم هم برگزاری کنسرت است. البته من ونجمه خانم کارخود را ادامه داده‌ایم و تا به امروز حدود ۶ آلبوم مشترک منتشر کرده‌ایم که آخرین آلبوم «جامه رنگین» است که آقای علیرضا فیض بشی پورهم در آن همکاری داشته‌اند. هنرمندان دررسانه ملی جایگاهی ندارند و درواقع هیچ‌کدام ما معیار و انتظارات یکدیگر را قبول نداریم.ابررسانه‌هایی چون رادیو و تلویزیون می‌توانند در ارتباط ما هنرمندان با ۸۰ میلیون نفر جمعیت ایران بسیار تأثیرگذار باشد.

 

تجدد: آوازخواندن ازکودکی برایم لذت‌بخش بود و هیچ گاه از این ماجرا دور نبودم تا اینکه توانستم آن را به جایی برسانم که به رسمیت شناخته شود. پیش ازانقلاب عرصه موسیقی برای بانوان بسیارگسترده بود و تقاضای زیادی برای اجرا وجود داشت اما به موسیقی آن دوران که یک موسیقی روز و مصرفی بود چندان علاقه‌ای نداشتم و با وجود عشق به موسیقی هیچگاه نخواستم در این زمینه فعالیت کنم تا اینکه باصدای خانم پریسا درگروه موسیقی عارف و شیدا آشنا شدم.

 

ایشان خواننده اداره کل هنرهای زیبا بودند و بعد ازآن به مرکز حفظ و اشاعه موسیقی پیوستند. این اتفاق روزنه‌ای امیدوارکننده برای موسیقی و انگیزه‌ای مثبت برای ادامه مسیرم بود. اگر امروز موسیقی بانوان با ممانعت‌هایی مواجه است چندان دلخور نیستم و به تربیت شاگردان در این عرصه می‌پردازم بلکه روزی این بانوان با استعداد موسیقی آوازی روی صحنه اجرای عمومی داشته باشند.

 

از چه سالی همکاری شما و خانم تجدد شکل گرفت؟ آیا در گروه عارف و شیدا هم ایشان حضور داشتند؟

کامکار: حدوداً ۱۲ سال گذشته بود که درگروه تنبورشمس وگروه دانشجویان سوره به همراه آقای ذبیحی همکاری ما آغاز شد. اما درزمان شکل‌گیری گروه عارف و شیدا با ایشان آشنایی نداشتم و آن دوران نجمه خانم هنرجوی موسیقی آوازی آقای ناصح‌پور بودند و در نزد دیگر استادان بنام موسیقی چون غلامحسین بنان، حسین قوامی، محمود تاج‌بخش و داوود گنجه‌ای آموزش موسیقی دیده‌اند.

 

اکثر آلبوم‌هایی که من و نجمه خانم منتشرکرده‌ایم به‌صورت همصدایی بوده علاوه براین در کشورهایی چون هلند، فرانسه، انگلیس و... اجرا داشته‌ایم و بعد از آن ایشان خواننده رسمی گروه شمس شدند که البته من و طهمورث پورناظری هم در این گروه حضور داشتیم و باید بگویم با وجود این ممنوعیت‌ها توانستیم کارهای بسیاری انجام بدهیم.  به‌طور مثال من را به‌عنوان یک خواننده کرد زبان می‌شناسند در صورتی که بیشترین آوازهایی که خوانده‌ام فارسی بوده است.

 

خانم تجدد شما سبک خاصی از موسیقی آوازی را دنبال می‌کنید؟

تجدد: خیر. موسیقی سنتی ایران برایم مهم است و به‌دنبال سبک خاصی از موسیقی آوازی نبوده‌ام. هربارکه اشعار شاعران بزرگ کشورم را با ردیف‌های موسیقی ایرانی می‌شنوم به مانند روز اول عاشق و شیفته می‌شوم و با وجود ۲۷ سال تلاش دراین عرصه هنوز هم این اشعار و موسیقی برایم لذتبخش است و تازگی دارد و قطعاً همین امر توانسته تا به امروز ناملایمتی‌هایی را که بر موسیقی بانوان روا بوده است نادیده بگیریم و راه خودمان را ادامه بدهیم.

 

یکی از اشکالاتی که در موسیقی بانوان به چشم می‌خورد اجرای قطعات تکراری در کنسرت بانوان است؛ این مسأله به‌دلیل نبود آهنگساز برای بانوان بوده یا اینکه نوآوری دراین حوزه کمتر وجود دارد؟

نجمه تجدد: خود من به شخصه تا به امروز آنچه خوانده و اجرا کرده‌ام خوشبختانه تکراری نبوده؛ یا به‌صورت یک آهنگ جدید اجرا شده یا تنظیم دوباره‌ای داشته است. همچنین در دیگر کارهایی که آقای هوشنگ کامکار و اردشیر کامکار ساخته یا تنظیم کرده‌اند نیز اجرای آنها را برعهده داشته‌ام. متأسفانه در موسیقی بانوان همه چیز عجولانه انجام می‌گیرد و هنر به سمت مادیات درحال حرکت است.

 

بیژن کامکار و نجمه تجدد,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

استاد کامکار نظرشما درمورد موسیقی بانوان چیست؟ آیا به نسبت بعد از انقلاب تغییر و تحولات مثبتی در آن ایجاد شده یا اینکه این محدودیت‌ها درعدم رشد این موسیقی تأثیرگذاربوده است؟

بیژن کامکار: پاسخ دادن به این سؤال قدری مشکل است. یک اصلی که همیشه وجود دارد این است که هرگاه مانعی برسرراه کاری قرار گیرد رشد بیشتری خواهد داشت. زمانی مرحوم محمدرضا لطفی برای پیدا کردن یک نوازنده عود تمام تهران را زیر و رو می‌کرد اما وجود نداشت ولی امروز هزاران شاگرد عود نواز از زنده یاد منصورنریمان، ارسلان کامکار و... حضوردارند.

 

یک دوران تنها دف نواز ایران من بودم ولی امروزه صدها نفر دف می‌نوازند. موسیقی بانوان هم به همین صورت است.درگذشته تعداد بانوان خواننده بسیار اندک بود اما امروزه تنها در زمینه ردیف‌خوانی بیشتر از ۲۰ نفر خواننده حضور دارند که عرصه‌ای برای ارائه موسیقی و هنرشان فراهم نیست ولی به کار خود ادامه می‌دهند. شاید این حمایت نشدن‌ها و ممانعت‌ها باعث این اتفاقات شده است. من هیچگاه نجمه خانم را حمایت نکردم و همیشه ایشان با انگیزه‌های خوبشان پشتیبان من بودند.

 

نسبت فامیلی به نوعی باعث شده اعضای خانواده کامکارها در زمینه ساخت و تنظیم موسیقی با خانم تجدد همکاری داشته باشند اما دیگر بانوان هنرمند از چنین تجربه و همکاری بی‌بهره‌اند؛ حضور یک آهنگساز مرد برای صدای خانم‌ها محدودیت‌هایی را ایجاد می‌کند شما دراین زمینه چه حمایت‌هایی را خواهید داشت؟

بیژن کامکار: همیشه حامی موسیقی بانوان بوده و هستم و تا حدی که شاگردان نجمه خانم بخواهند همکاری داشته‌ام و اغلب آلبوم‌هایم را در اختیار آنها می‌گذارم تا گوش کنند. موسیقی بیان احساسات پاک و زیبای انسان است. موسیقی یک زبان بین‌المللی بوده است و براحتی می‌توانیم ازنوع موسیقی یک فرد از درون و احساسات او باخبر شویم بنابراین مگر می‌شود حس انسان را تغییرداد!

 

آیا موسیقی ایرانی نیازبه نوآوری دارد؟

بیژن کامکار: خیر. ماباید به آنچه  داشته‌ایم وفادار باشیم. باید بگوییم هزار سال پیش مردم چه نوع موسیقی را گوش می‌دادند! باید تمام کشورم به‌لحاظ اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و... تغییر کند تا من تغییرکنم. اگرجامعه من از هر نظر تکامل پیدا کند من نیزتکامل پیدا می‌کنم. حدود ۶۰ سال است که درعرصه موسیقی‌ فعالیت می‌کنم و آن زمان موسیقی‌هایی چون «آرایش غلیظ»، «چرا رفتی» و... وجود نداشت یک اورتور بود که با یک مقدمه شروع می‌شد و مجموع آن یک موسیقی ایرانی بود. اما امروز تمام قالب‌ها شکسته شده است و می‌بینیم که موسیقی روز و مصرفی ما هر روز به یک نوعی تعریف می‌شود اما با این تفاسیر آنچه می‌شنویم بیان احساسات پاک انسان و اتفاقات پیرامون اوست.

 

آیا آنچه به‌عنوان اتفاقات پیرامون ما به زبان موسیقی بیان می‌شود کاربرد درستی برای مردم دارد؟

بیژن کامکار: در حال حاضر منبع موزیسین‌ها شرایط جنگ داعش و جنایت آنها است به همین دلیل بیان احساسات پاک بشری جای خود را به استرس وعصبانیت داده است. اگر به هر چیز دید عمقی و ریشه‌ای نداشته باشیم نابود می‌شود. وقتی داعش افرادی را اسیر می‌کرد به آنها می‌گفت فلان آیه دررابطه با چه چیزی نازل شده است و اگرآن شخص نمی‌دانست به جای آموزش فوراً او را می‌کشتند؛ موسیقی ما هم امروز کشته شده است به این علت که وفادار به اصل و ریشه تاریخ آن نیستند یا بلد نبودند.

 

یعنی آنچه امروز به گوش ما می‌رسد یک موسیقی نابوده شده است؟

بیژن کامکار: بله. اگر فضای پیرامون ما پرتنش و استرس‌زاست نیازاست که با موسیقی آن را به تصویر بکشیم اما نه اینکه یک کار عمومی و سطحی ارائه شود.

 

خواننده‌های موسیقی آوازی و استادان هم دراین باره تأثیر گذاربوده‌اند؟

بیژن کامکار: خیلی‌ها ممکن است خود را وفادار به اصل ندانند و تعهدی برای خود احساس نکنند ولی بسیار پرقدرت کار خود را ادامه می‌دهند و ضرورتی نمی‌بینند که به اصل آن وفادار باشند. شاید آنها نمی‌خواهند بار تاریخی موسیقی را به دوش بگیرند. وقتی دریک کشورسه هزار خواننده پاپ جوان وجود دارد اگر یک نفر که موسیقی ایرانی را بخوبی می‌خواند و می‌داند به سمت موسیقی پاپ برود ظلم کرده است. اگر برای مادیات یا محبوبیت است ازطریق موسیقی ایرانی هم می‌توان به آن رسید.

 

آیاموسیقی سنتی بانوان نیازمند به‌روزرسانی و نوآوری است یا آنکه به‌مانند گفته‌های استاد کامکار معتقد هستید که این ریشه باید حفظ شود؟

نجمه تجدد: من به موسیقی اصیل ایرانی اعتقاد دارم و باید ادامه دهنده نسل گذشته موسیقی‌ام باشم و آن را حفظ کنیم. امروز دیگر کسی نمی‌تواند تصنیف زیبا و دلنشین«دیدی‌ای مه که ناگه رمیدی و رفتی...» شعری از استاد رهی معیری و صدای هنرمندان بزرگ گذشته را بخواند و بشنود.

 

به نظرمن اگر برای مردم امروزما که عصیان‌زده ‌و سرگشته شده‌اند یک اتفاق موسیقایی به‌مانند همان سال‌ها تکرارشود قطعاً مردم به آن رجعت خواهند کرد. امروزه جوان‌‌های هنرجویی می‌بینم که در دوران ما نبودند و با وجود سن کم به عشق وعلاقه خودشان نه حمایت خانواده به موسیقی سنتی روی آورده‌اند. مردم از موسیقی آرامش می‌خواهند نه استرس و اضطراب.

 

بیژن کامکار: پرچم ایران سه رنگ است و هر شاخصه‌ای چون ادبیات، زبان، موسیقی و...که در ایران وجود دارد پرچم ما محسوب می‌شود. پرچم موسیقی باید برافراشته شود نه آنکه تغییرکند. من به جوانان می‌گویم درهرسبک موسیقی که کار می‌کنید پاپ، جاز و... آن را منبع الهام خود قراردهید.

 

به‌عنوان یک نصیحت پدرانه نه یک موزیسین ازهمه پاپ‌نوازان ایران تقاضا می‌کنم اگرمی‌خواهید درمارکت‌های جهانی قراربگیرید وارزش پیدا کنید ملودی اصلی خود را موسیقی ایرانی قراردهید وگرنه درهیچ مرکزی قرار نخواهید گرفت. مردم ما موسیقی را به اشتباه گوش می‌دهند.

 

با این تفاسیر چرا به موسیقی فولک ایران که بکر باقی مانده است کمتر پرداخته می‌شود و شاید تنها به یک تعداد جشنواره خلاصه شود؟

بیژن کامکار: بهتر است اینگونه پاسخ بدهم چرا برج میلاد درکرمانشاه یا در تبریز ساخته نشده و همه چیز در مرکز که تهران باشد اتفاق می‌افتد؟ آیا در تهران یک گروه خوب کردی به چشم می‌خورد؟ زمانی که پدرم موسیقی تدریس می‌کرد هر موزیسینی‌ که نزد ایشان می‌آمد به محض اینکه یک مقدار از آب و گل در می‌آمد به تهران می‌رفت.

 

البته باید به آنها حق داد به هرحال همه امکانات در تهران موجود است از دانشکده موسیقی گرفته تا اغلب ادارات دولتی که مجوز آلبوم و کنسرت را صادر می‌کند. هرگاه که به شهرستان می‌رفتیم و زندگی می‌کردیم ارتباطمان با دنیای هنر قطع می‌شد اما تهران این ارتباط‌ها را گسترده می‌کند.

 

در تهران ارکسترسمفونیک یا ارکستر ملی وجود دارد، اما در شهرستان حتی یک سالن استاندارد هم به چشم نمی‌خورد. البته ناگفته نماند با آنکه تمام امکانات در تهران متمرکز شده گروه‌های موسیقی بخوبی دیده نمی‌شوند و همین امر سبب شده موسیقی فولک و مقامی در شهرستان‌ها رشد کمی داشته باشد.

 

نجمه تجدد: وقتی با موسیقی مخالفت می‌کنند همین یک مقدار اجرای موسیقی نواحی هم برای ما بسیار ارزشمند است. مجوز اجرای کنسرت در شهرستان‌ها به سختی صادر می‌شود یا اگرهم صادر شود اجازه اجرای برنامه نمی‌دهند. متأسفانه موسیقی ما آرام آرام به سمت نابودی و فراموشی می‌رود.

 

به نظر شما چرا بانوان هنرمند موسیقی نمی‌توانند در شهرستان‌ها اجازه اجرای موسیقی داشته باشند؟

نجمه تجدد: البته این مسأله برای من کمتر پیش آمده است و همین چند ماه اخیر برای یک اجرای موسیقی بانوان به شهر کرمانشاه دعوت شدم. اما اینکه اجازه نمی‌دهند بانوان فعال عرصه موسیقی در شهرستان اجرای برنامه داشته باشند یک توهین است.من با موسیقی به خدا می‌رسم و اصلیت را پیدا می‌کنم بنابراین زمانی که مسئولان با آن مخالفت کنند با انسان بودن من مخالفت دارند با این تفاسیر چه اعتراضی می‌توانم داشته باشم!

 

بیژن کامکار: در دین اسلام مسائل مورد شک بسیار است یعنی نه حلال است نه حرام. به‌طور مثال موسیقی حرام نیست. اگر مراجع بزرگ کشور ما در رسانه‌ها رسماً اعلام کنند که موسیقی حرام است به خدا سازم را زیر پایم می‌گذارم و دیگر دست به آن نمی‌زنم. پس چرا ما باید مانع چیزی شویم که در شک و شبهه است!

 

درکجای قانون نوشته شده موسیقی حرام است؟ حضرت امام(ره) از موسیقی «شهید مطهری» لذت می‌بردند؛ یا اینکه از رهبری نقل شده که فرمودند به موسیقی «مردان خدا پرده پندار دریدند» علاقه‌مندم.موسیقی ما هم به شکل زیبا ارائه شده و هم به کثیف‌ترین شکل ممکن، اما کسی که به‌کثیف‌ترین شکل آن را ارائه داده مقصر است نه موسیقی.

 

شما در دوران انقلاب هم فعالیت بسیاری در عرصه موسیقی داشتید آیا شرایط آن دوران هم به مانند امروز بود؟

بیژن کامکار: آن دوران چون موسیقی را حرام می‌دانستند به سمت و سوی ما نمی‌آمدند و ما به سمت موسیقی می‌رفتیم و پابه‌پای مردم حرکت کردیم اما هیچ حرکت سیاسی انجام ندادیم و هر اتفاقی افتاد منبع الهام ما بود. به‌طور مثال میدان ژاله را به خون کشیدند، یکصدا خواندیم «ژاله خون شد». نخستین سرود جنگ را من خواندم که ساخته آقای لطفی بود و درزیر زمین وزارت ارشاد ضبط شد. مجموعه چاووش هیچ‌گاه سیاسی نبود اما همه نوع طرز فکری در آن وجود داشت و هیچ‌گاه تفکرخودمان را پنهان نکردیم.

 

امروز هم هنر پابه‌پای مردم حرکت می‌کند؟

بیژن کامکار: بله. اگر نتواند پا به پای مردم حرکت کند و مانع آن شوند موسیقی زیرزمینی خواهد شد. امروز نسبت به رژیم گذشته خوانندگان بسیارخوبی حضوردارند که هنوز شناخته نشده‌اند. به ما می‌گویند موسیقی اصیل کارکنید اما حمایت نمی‌شود؛ راه مردم گم شده است. اگرحسرت موسیقی گل‌ها را دارید همین حالا یک پشتوانه مالی برای من قرار بدهید تا ۳۰-۲۰ گروه گل‌ها تشکیل بدهم. موسیقی ما بازده ندارد و به مانند آموزش و پرورش باید یارانه به آن اختصاص دهند.

 

اکثریت گروه‌های موسیقی که با شور و شوق کار خودشان را دنبال می‌کنند بعد از ۳-۲ سال از هم پاشیده می‌شوند به این علت که ما خودمان به همدیگر دستمزد می‌دهیم. چرا من باید از آقای شجریان یا از آقای مشکاتیان دستمزد بگیرم؟ تمامی اینها به این دلیل است که یک منبع مالی و یک مدیر مدبر و کاردان نداریم و در آخر اینکه حمایت مردم از هنرمندان صفر مطلق است. آیا کتاب هم حرام است؟ سرانه سالانه مطالعه مردم صفر شده است؛ این پهلوانان عرصه کتاب‌نویسی راه نادرست را انتخاب کرده‌اند؟

 

بیژن کامکار و نجمه تجدد,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

چرا آن خلاقیتی که درعرصه آهنگسازی موسیقی گل‌ها و سنتی وجود داشت کمتر به گوش می‌رسد؟

بیژن کامکار: اتفاقاً امروزه موسیقی سنتی پیشرفته‌ترشده است. یک بار نجمه خانم از من سؤال کرد هوشنگ کامکار را تعریف کنم و من گفتم ایشان ۵۰ سال دیر به دنیا آمده‌اند چرا که اگر ۵۰ سال زودتر به دنیا آمده بود(در زمان روح‌الله خالقی)، با دانشی که امروز داشت تمام موسیقی ایران را در دست می‌گرفت و اگر ۵۰ سال بعد به دنیا می‌آمد آن زمان برخی مردم می فهمیدند که موسیقی هوشنگ کامکار چیست!

 

در واقع بهتراست بگویم برخی مردم امروزما را بخوبی درک نمی‌کنند و زمانی که رنسانس فکری در ذهن آنها به وجود آمد و موسیقی‌های پاپ، راک و جاز را به کناری نهادند و رجعتی به گذشته کردند تازه خواهند فهمید هوشنگ کامکار چه موسیقی‌هایی ساخته است.

 

وقتی امروز نوازندگان جوان دف را می‌بینم از اینکه دف به دست بگیرم خجالت می‌کشم و اگر در زمان من بودند نمی‌گذاشتند بیژن کامکار نفس بکشد. موسیقی از لحاظ کمی رشد بسیارخوبی داشته و در آن سازندگی هم وجود دارد اما ذائقه و پسند مردم تغییر کرده است. آن زمان تلویزیون رأس یک ساعت برنامه موسیقی داشت اما در حال حاضر از یک دیش ماهواره هزار تا کانال و موسیقی دیده و شنیده می‌شود. باید ۵۰ سال بعد در مورد موسیقی قضاوت کنیم. چرا که مردم خسته از موسیقی‌های امروزی و مصرفی هستند و به ‌دنبال موسیقی تفکر می‌روند.

 

شرایط و اوضاع موسیقی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

نجمه تجدد: بهتراست بگوییم بعد از دولت هشتم دیگرهیچ امیدی به موسیقی وجود ندارد. بانوان موسیقی کشورمان سالن و مجوزی برای اجرای کنسرت ندارند وحتی روز به روز این موانع سخت‌ترمی‌شود و با این حساب باید بگویم چشم‌انداز و امیدواری به موسیقی بانوان نخواهیم داشت. انتظارما این است دولت تدبیر وامید هنرمندان همه عرصه‌های هنری را مورد حمایت قرار بدهد.

 

مسئولان دولتی باید درکنار بودجه‌هایی که برای هر ارگان و سازمانی اختصاص می‌یابد برای حوزه فرهنگ و هنرهم یک بودجه خوب و مناسب تعریف کنند. اما متأسفانه طی این سال‌ها چنین اتفاقی نیفتاده است. سالن‌های اجرای کنسرت به جز تالار وحدت از استاندارد لازم برخوردار نیستند. درپایان امیدوارم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بتواند حمایتی ازاین قشر مظلوم و بدون حامی داشته باشد.

 

بیژن کامکار: بازهم تأکید می‌کنم موسیقی بیان احساسات پاک و زیبایی است و نمی‌تواند حرام باشد. تغییر وضعیت موسیقی و ایجاد امکانات برای آن در شرح وظایف هیچ وزیر، وکیل و مسئولی نیست جز مراجع که فتوا صادر می‌کنند. نباید بگذارند مانع اجرای کنسرت‌های موسیقی شوند. دولت باید برای ۳۰ استان کشور بودجه احداث سالن اختصاص بدهد.

 

البته اجاره سالن‌های موسیقی هیچ یارانه‌ای برای هنرمند ندارد و تنها یک درصد ناچیز آن به هنرمندان موسیقی اختصاص می‌یابد. ناگفته نماند در ارائه بخشی از مشکلات موسیقی که به آن اشاره شد مردم هم نقش مهمی دارند و باید با بینش عمیقی که نسبت به این موضوعات دارند تلاش کنند به خاستگاه خود برسند و دولت هم به خواسته‌های آنها توجه کند.

 

ندا سیجانی

 

 

iran-newspaper.com
  • 17
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش