جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
۱۹:۲۸ - ۲۲ آبان ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۸۰۵۷۲۲
موسیقی

حمیدرضا معینی‌پور:

سازندگان ساز همدیگر را قبول ندارند / ما همچنان تجربی کار می‌کنیم 

حمیدرضا معینی‌پور,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی
حمیدرضا معینی‌پور سازنده تار اعتقاد دارد سازهای ایرانی مشکل کوک دارند ولی اساتید نمی‌خواهند این را بپذیرند و می‌گویند شکل ساز نباید به هم بخورد.

به گزارش هنرآنلاین: مخاطبان موسیقی نوازندگان سازهای مختلف را می‌شناسند و دوستشان دارند. به کنسرت‌های این نوازندگان می‌روند و از نزدیک شاهد تک‌نوازی، دو نوازی و هم‌نوازی‌شان هستند و به حین اجرای موسیقی به سیم و مضراب ساز خیره می‌شوند و با نوای ساز حال خوشی به آن‌ها دست می‌دهد، اما کمتر پیش می‌آید که این مخاطبان با خودشان فکر کنند که چه هنرمند باسلیقه‌ و خوش‌فکری این سازها را ساخته و اصلاً این سازها توسط چه کسی و چطور ساخته می‌شود؟

 

در تاریخ معاصر ایران چهره‌های مطرحی وجود داشته‌اند که کارشان ساختن ساز بوده و بنا بر تجربه و آموزش‌هایی که به‌طور سینه‌به‌سینه‌شان نقل‌شده، بهترین سازها را ساخته‌اند. تار یحیی همچنان معروف است و اشرف تارها محسوب می‌شود و صدای ساز یحیی تارساز را یکی از بهترین صداهای ساطع‌شده از ساز تار می‌دانند. استاد ابراهیم قنبری‌مهر هم نامش در تاریخ‌ ساز ایران ثبت‌شده و خیلی‌ها ایشان را بالاترین چهره عرصه ساخت ساز در قرن ۱۴ شمسی در ایران می‌دانند.

 

ساختن ساز کاری تخصصی و زمان‌بر است و استعداد، تلاش و تجربه از اصل‌های اساسی آن به‌حساب می‌آید. همین حالا در نقاط مختلفی از کشور ایران آدم‌های مختلفی در کارگاه خودشان مشغول ساختن ساز هستند. از سازهای ایرانی گرفته تا سازهایی نظیر ویولن که البته تعدادشان کمتر است. خیلی از این سازندگان ساز از شاگردهای اساتید قدیمی ازجمله استاد قنبری‌مهر هستند و خودشان الآن به درجه استادی رسیده‌اند و بعضی دیگر هم تازه ابتدای راه هستند ولی هنرشان خریدار دارد. این سازندگان سازهای ایرانی نوازنده‌های موسیقی را امیدوار می‌کنند که در آینده سازهای بهتری دستشان بگیرند و با سازی که صدادهی مطلوبی دارد به روی صحنه بروند.

 

یکی از سازندگان ساز جوان در کشورمان حمیدرضا معینی‌پور است که ۳۴ سال سن دارد و چند سال می‌شود که در کارگاه خودش تار می‌سازد و می‌نوازد. معینی‌پور که از شاگردهای سال‌های آخر عمر مرحوم منصور سینکی از مدرس‌ها و سازندگان تار محسوب می‌شود، در خانه‌ای سه طبقه مشغول زندگی است که شاید از نمای بیرون خانه یک منزل مسکونی به‌حساب بیاید اما داخل یکی دو طبقه از این خانه، ساز است و متریال و ابزارهای ساخت ساز.

 

به خانه‌ معینی‌پور رفتیم و کارگاه ساخت سازش را دیدیم. در طبقه اول خانه این هنرمند چوب و ابزار ساختن تار دیده می‌شود و خودش می‌گوید که بخش زیادی از وقتش را در این کارگاه می‌گذارند و ساز می‌سازد. طبقه دوم خانه‌اش محل پذیرایی از مهمانان است و طبقه سوم خانه‌ وی هم پر است از سازهای مختلف. در روزی که حمیدرضا معینی‌پور میزبان ما بود، گفت‌وگویی با این هنرمند داشتیم و او برایمان از تجربه‌اش در ساختن ساز و نوازندگی در ارکستر شهر گفت.

 

آقای معینی پور از چه زمانی به ساختن ساز علاقه‌مند شدید و این کار را نزد چه اساتیدی آموختید؟

من از سال ۷۹ برای یادگیری نوازندگی ساز تار به خدمت مرحوم منصور یونسی سینکی رسیدم. مرحوم سینکی ضمن این‌که مدرس تار بودند، در رشته ساخت تار هم فعالیت داشتند و تار خوبی هم می‌ساختند. در مدتی که در حضور آقای سینکی بودم، به ساخت ساز علاقه‌مند شدم ولی در سال ۸۰ دانشجوی رشته عمران در دانشگاه ایلام شدم و دیگر فرصتی برای یادگیری ساخت ساز در محضر مرحوم سینکی پیدا نکردم. به ایلام رفتم و در ایلام با نوازندگان بومی این شهر یک گروه تشکیل دادیم و کنسرت‌های زیادی برگزار کردیم. یکی دو برنامه زنده هم روی آنتن تلویزیون شبکه استانی ایلام اجرا کردیم که خیلی خوب بود تا این‌که درسم تمام شد و به تهران برگشتم. استاد یونسی سینکی در سال ۸۵ فوت شدند و من در نبود ایشان به خدمت آقای بهروز همتی رسیدم و ایشان یکی دو سازنده تار را به من معرفی کردند. سازنده‌های تار به‌سختی شاگرد می‌پذیرفتند و آموزش ساختن ساز برای خیلی از اساتید و ساز سازان گویا اهمیت خاصی نداشت، به هر سختی سازسازی نه چندان مطرح را در کرج پیدا کردم و اصول اولیه ساخت ساز را در حضور ایشان یاد گرفتم. گرچه ایشان چندان خیلی در ساخت ساز معروف نبود ولی زیروبم ساخت تار را به من آموزش داد و بعد باهم شروع به ساختن یک ساز کردیم. وقتی اولین ساز را ساختم، حس کردم می‌توانم از پس کار خودم بربیایم. بنابراین یک کارگاه کوچک اجاره کردم و یک سری لوازم و ابزار ابتدایی را تهیه‌کرده و شروع به ساختن ساز کردم.

 

تلاش نکردید اساتید سازنده ساز ازجمله استاد ابراهیم قنبری‌مهر را پیدا کند و در حضور ایشان ساخت ساز را یاد بگیرید؟

معمولاً اساتید بزرگ شاگرد نمی‌پذیرند و اگر قرار باشد آموزش بدهند هم یک شاگرد باید حدود سه سال بدون دستمزد در کنار آن‌ها کار کند که کمتر کسی این شرایط را می‌پذیرد. استاد قنبری‌مهر هم پا به سن گذاشته‌اند و خیلی ساز نمی‌سازند. الآن بیشتر شاگردهای ایشان در ساختن ساز فعال هستند. من هم دیداری کوتاه با افرادی همچون آقای پوریا، آقای جزایری و آقای عزیزی داشتم و از  تجربیات این افراد استفاده کردم ولی در آن روزها همچنان مشغول کارهای عمرانی بودم و این کار را خیلی به‌صورت حرفه‌ای دنبال نمی‌کردم، تا این‌که به‌یک‌باره به سرم زد که به‌صورت حرفه‌ای و تخصصی به موسیقی بپردازم. تصمیم گرفتم برای کنکور کارشناسی ارشد آهنگسازی درس بخوانم که این کار را انجام دادم و یک مدت به‌طور فشرده به کلاس‌های آقای رمضانی و آقای کیهانی رفتم و بعد در کنکور شرکت کردم. همیشه در کل کشور فقط ۲۰ دانشجوی ارشد آهنگسازی می‌پذیرفتند که در آن سال ۱۵ صندلی هم دانشگاه کیش اضافه کرده بود. من علیرغم این‌که کنکور خیلی خوبی داده بودم اما نفر بیست و دوم شدم و برای کلاس‌های تهران پذیرفته نشدم. متأسفانه کلاس‌های پردیس کیش هم برگزار نشد و من وارد دانشگاه نشدم ولی اتفاق خوبی که افتاد این بود که کلاس‌های آقای رمضانی و آقای کیهانی و همین‌طور مطالعات خودم، به معلوماتم در زمینه موسیقی افزود. از آن به بعد کارم در حوزه عمران را رها کردم و به‌صورت تخصصی به نوازندگی و ساخت ساز مشغول شدم. کارگاهی را به همراه یکی از دوستانم اجاره کردیم و در آن مشغول به کار شدیم و از سال گذشته هم تصمیم گرفتم یک کارگاه شخصی داشته باشم و در کارگاه خودم مشغول به کار شدم.

 

با توجه به این‌که به‌طور حرفه‌ای تار هم می‌نوازید، ساخت ساز برایتان در اولویت است یا نواختن ساز؟

نوازندگی برایم در اولویت است چون ساختن ساز در کنار نوازندگی واقعاً کار سختی است و به مفاصل و عضلات دست آسیب می‌زند و به‌اصطلاح دست را زمخت می‌کند. من همین حالا که به‌طور حرفه‌ای‌تری ساز می‌سازم هم تمام فکر و ذکرم را روی این کار نگذاشته‌ام و نوازندگی هم انجام می‌دهم چون بدون موسیقی نمی‌توانم زندگی کنم. در این سال‌ها با یکی دو گروه کوچک موسیقی هم وارد همکاری شدم اما قطعه‌ای را ضبط نکردیم. از سال گذشته هم به‌عنوان نوازنده تار به ارکستر شهر که متعلق به شهرداری است، پیوستم و یک اجرا هم در ماهای آخر سال گذشته برگزار کردیم. البته فعلا ارکستر شهر فعالیت مشخصی ندارد و ما از اجرای سال گذشته تا الآن دور هم جمع نشده‌ایم. یک سری قول‌ها داده شده که امسال ارکستر کارش را از سر می‌گیرد ولی مشکلات زیاد است و فعلاً خبری نیست. من آهنگسازی را بیشتر از نوازندگی دوست دارم و نواختن ساز را بیشتر به خاطر آهنگسازی دنبال می‌کنم. همین حالا هم بیشتر وقتم را روی آهنگسازی می‌گذارم و دوست دارم موسیقی‌های جدید خلق کنم.

 

 

چوب سازها بیشتر چوب چه درخت‌هایی است و چطور تهیه می‌شود؟

معمولاً کاسه‌ عمده سازهای زهی و زخمه‌ای از جمله تار، سه‌تار و تنبور از چوب توت ساخته می‌شوند و چوب این سازها از نیشابور، کوه‌پایه‌های زاگرس و شهرهای کردان و شهریار در اطراف تهران تهیه می‌شود. در اروپا، آمریکا و حتی کانادا چوب ویولن را از یک سری کاج‌های سردسیر تهیه می‌کنند و یک حرفه کاملاً تخصصی است و وقتی درختی را قطع می‌کنند، درخت‌های دیگری را جایگزین آن می‌کنند که منابع طبیعی به‌مرور از بین نرود اما متأسفانه در ایران این نظم و شرایط برقرار نیست. الآن به‌جایی رسیده‌ایم که دیگر چوب خوب باکیفیت خیلی سخت پیدا می‌شود و حتی ممکن است در آینده نزدیک با کمبود جدی منابع برای تهیه مواد اولیه که همان چوب درخت توت هست مواجه باشیم، اگر پیدا شود هم قیمت معقول و نرمالی ندارد. همان‌طور که اشاره کردم ما نیاز به نظارت بیشتر و دقیق‌تری در تمامی مراحل ساز سازی و همه رشته‌های هنری داریم. تحقیق علمی در مورد برش چوب، چگونگی برش و انتخاب فصل مناسب و... و حتی نظارت در تمام مراحل ساخت در کارگاه‌های هنرمندان جوان که نیازمند کسب تجربه از اساتید و پیش‌کسوتان هستند. من تقریباً شش سال هست که عضو کانون ساز سازان خانه موسیقی هستم و در این مدت هیچ‌کس حتی سراغی نگرفت که ببینند اصلاً ساز می‌نوازم یا خیر؟ حالا نظارت را کنار بگذاریم، اینکه من درست و اصولی ساز می‌سازم یا خیر گویا در حیطه فعالیت خانه موسیقی قرار نمی‌گیرد. متأسفانه اوضاع چوب چندان خوب نیست و یک فکر منظم و حساب‌شده برای تهیه کردن چوب وجود ندارد. بعضی از هنرمندان سازنده ساز هم از چوب‌های گردو، افرا و صنوبر استفاده می‌کنند. بهتر است دسته و سرپنجه تار از چوب گردوی قدیمی ساخته شود.

 

خیلی از سازندگان سازهای مختلف به خشک و قدیمی بودن چوب‌ساز به‌ویژه چوب گردو تأکید دارند. چه دلیلی باعث می‌شود که چوب خشک و قدیمی برای ساخت ساز بهتر جواب بدهد؟

چوب تازه ممکن است رطوبت داشته باشد که در این صورت وقتی چوب بعد از مدتی خشک می‌شود، فشار ایجاد می‌کند، به علت نازک شدن چوب دسته، دسته ساز را خم می‌کند و وقتی دسته ساز کج‌ومعوج شود، آن ساز دیگر هیچ ارزشی ندارد. یکی دیگر از دلایل استقبال سازسازان از چوب گردوی کهنه، زیبایی رگه‌ها و موج و رنگ چوب است.

 

خودتان از چه چوبی برای ساخت تار استفاده می‌کنید؟

من از چوب توت استفاده می‌کنم که از نیشابور و کردستان آن را برایم ارسال می‌کنند. دوستانی که چوب توت را برای من می‌فرستند، بر اساس یکی دو الگویی که غالبا الگوی تمام سازندگان را در برمی‌گیرد و اعمال سلیقه سفارش‌دهنده چوب را برش می‌زنند و ارسال می‌کنند

 

تاکنون چند ساز تار ساخته‌اید و خودتان چقدر با این سازها نوازندگی می‌کنید تا آماده شوند؟

فکر ‌کنم تاکنون بین ۳۰ تا ۴۰ ساز تار ساخته‌ام. معمولاً با سازهایی که می‌سازم نوازندگی هم می‌کنم چون با ساز نو باید کلنجار رفت و کوکش کرد تا بهترین صدادهی را داشته باشد. اکثر سازندگان تار، تا حدودی به نوازندگی نیز آشنا هستند ولی خیلی‌هایشان نوازنده تار نیستند و ایرادهای کار را متوجه نمی‌شوند ولی من چون از ١٨ سالگی نوازندگی تار کارکرده‌ام، بیشتر از کسی که دست به ساز نیست ایرادهای کارم را می‌فهمم. معمولاً ساز را یک ماه کنار خودم نگه می‌دارم و با آن کار می‌کنم چون این یک ماه باعث می‌شود صدای بهتری از ساز بگیرم و بعد آن را تحویل نوازندگان بدهم.

 

به جز تار، ساز دیگری هم می‌سازید؟

من سه‌تار هم می‌سازم ولی فعلاً مشغول آزمون‌وخطا برای دست یافتن به‌اندازه الگوی مناسب هستم و هنوز سه‌تاری نساخته‌ام که آن را به نوازندگان عرضه کنم.

 

نوازنده‌های به‌نام تار هم از شما ساز خواسته‌اند؟

من بیشتر با آقای بهروز همتی و شاگردهای ایشان کارکرده‌ام. آقای همتی جزو اساتید بنام هستند و شاگردهای زیادی تربیت‌کرده‌اند که الآن خودشان اساتید خوبی هستند. علاوه بران تعدادی از شاگردان استاد ظریف و دوستان دیگری که توسط استاد خاصی به من معرفی نشدند شخصاً از من خرید کردند. یکی از سازهای بنده هم توسط سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران خریداری‌شده و جزو اموال آن سازمان ثبت‌شده است. استاد حلمی هم ساز من را دیده بودند و از من خواستند که هرماه چند ساز برای فروشگاه ایشان بسازم، ولی متأسفانه این تعداد ساز از عهده من خارج بود، چون من تمام‌وقتم را به ساختن ساز اختصاص نداشت و علاقه‌ای هم به انبوه‌سازی ساز تار نداشتم. البته باید اضافه کنم که باعث افتخار من است که تعدادی از نوازندگان چیره‌دست و بنام کشور با سازی که من آن را ساخته‌ام چندین تک‌نوازی و آلبوم ضبط کردند.

 

تاکنون شرایطی پیش‌آمده که از فعالیتتان درزمینهٔ هنری ناامید و دل‌زده شوید و بخواهید این کار را کنار بگذارید؟

بله. این اتفاق چند بار افتاده است، زمانی که احساس می‌کنید جامعه و کشورت برای کاری که شما برای آن تلاش فراوان کرده و زحمت‌کشیده‌اید کوچترین ارزشی قائل نیست و هیچ حمایتی صورت نمی‌گیرد، آن لحظه است که احساس می‌کنید کاسه‌ی داغ‌تر از‌ آش شده و ناامید می‌شوید. کسی که هنر را برای زندگی حرفه‌ای و شغلی‌اش انتخاب کرده و در این راه قدم بر می‌دارد، توقع زیادی از جامعه خود از بعد اقتصادی نداشته و به دنبال ثروت اندوزی نیست در واقع تنها نیازمند این است که بدون دغدغه به هنرش بپردازد، بزرگ‌ترین خواسته یک هنرمند این است که بتواند کار خود را عرضه و مردم حمایت معنوی از او داشته باشند، ولی متاسفانه امروزه مخصوصاً موسیقی خیلی مهجورتر از باقی رشته‌های هنری است. ما درمجموع دو ارکستر در حال فعالیت داریم، شکل‌گیری ارکستر شهر به رهبری استاد تهرانی به‌عنوان اولین ارکستر ایرانی و سومین ارکستر بزرگ کشور و استفاده کردن استاد تهرانی از نوازندگان جوان ولی باقابلیت، امید رو برای مدتی کوتاه بین اهل هنر زنده کرد، ولی متأسفانه مجدداً فعالیت این ارکستر به خاطر مسائل مالی و عدم‌حمایت مسئولان متوقف شد، این ارکستر با سالی ٣٠٠-٥٠٠میلیون تومان حمایت مالی می‌توانست ادامه حیات بدهد و بعد از مدتی حتی می‌توانست درآمدزایی داشته و مستقل عمل کند. واقعاً این مبلغ، مبلغی نیست که به خاطر نبودش این ارکستر تعطیل شود و باعث بسی تأسف است.

 

وضعیت درآمد ساخت ساز چطور است؟

این شغل درآمد ثابتی ندارد. یک موقع سازی را می‌سازم که خیلی زود به فروش می‌رسد و بعضی وقت‌ها هم‌مقداری طول می‌کشد تا یک نوازنده بیاید و ساز مرا خریداری کند. بااین‌حال شاکرم.

 

کار تعمیر سازهای صدمه دیده را هم انجام می‌دهید؟

بله. بخشی از درآمد سازندگان ساز، تعمیر سازهای آسیب‌دیده است. تعمیر ساز هم یک کار تخصصی است و اکثر نوازندگان تار از پس این کار برنمی‌آیند و این کار را به یک متخصص می‌سپارند. بعد از آشنایی با دوستی که سازهای قدیمی را خریدوفروش می‌کرد، تعمیرات سازهای قدیمی رو به من می‌سپردند و این تجربه بسیار جالبی بود، چون دیدن سبک و روش کار سازندگان خوش‌ذوق قدیمی بسیار ارزشمند است. در کل تعمیر سازهای قدیمی و جدید تفاوت‌های بسیاری دارند

 

معمولاً ساز تار بیشتر از کدام بخش‌ها دچار آسیب می‌شود؟

سیم، پوست و پرده ساز، اجزایی هستند که متغیر و مصرفی‌اند و بعد از یک مدت مستهلک می‌شوند. نوازندگانی که زیاد نوازندگی می‌کنند، باید ظرف دو هفته یا یک ماه سیم سازشان را عوض کنند چون سیم ساز در اثرانگشت گذاری حالت می‌گیرد و این باعث ناکوکی ساز می‌شود. پوست‌ساز هم بعد از مدتی فرسوده می‌شود و باید تعویض شود و پرده ساز هم ظرف ۶ ماه تا یک سال باید تعویض شود.

 

شما چند سال پیش به تدریس تار هم مشغول بودید. چه شد که این کار را رها کردید و ادامه ندادید؟

من از سال ۹۰ به مدت ۳-۴ سال در چند آموزشگاه به تدریس تار می‌پرداختم و یک سری هنرجوهای خوب هم داشتم اما دیدم ساز تار برای نوجوانان و جوانان ایرانی چندان جذابیت ندارند و آن‌ها پس از ۳-۴ ماه از یادگیری این ساز خسته می‌شوند و آن را رها می‌کنند. البته من ۳-۴ شاگرد خوب داشتم که یکی از آن‌ها در جشنواره موسیقی جوان هم مقام آورد ولی اغلب شاگردهایم یادگیری این ساز را رها می‌کردند که این می‌تواند به خاطر ضعف من معلم هم باشد. به‌هرحال بعد از مدتی دیدم این‌که بخواهم همیشه مطالب مقدماتی تار را آموزش بدهم چندان مرا ارضاء نمی‌کند و از تدریس تار فعلاً کناره‌گیری کردم. الآن میزان متقاضیان سازهایی همچون تار و سه‌تار کاهش پیداکرده و بیشتر نوجوانان و جوان‌ها دوست دارند ساز پیانو یا گیتار را آموزش ببینند که باید دلیلش را آسیب‌شناسی کرد و با بررسی‌های کارشناسانه متوجه شد که چرا استقبال هنرجوهای موسیقی از سازهای ایرانی کمتر شده است. از زمانی که آقای حسین علیزاده شروع به آموزش ساز تار کردند، یک سری شاگردهای خوب آموزش دادند و وضعیت آموزش تار کمی تکان خورد اما بازهم کافی نیست و اوضاع باید بهتر از این‌ها باشد.

 

 

به‌عنوان سؤال پایانی؛ وضعیت ساخت ساز در کشور را چطور ارزیابی می‌کنید و فکر می‌کنید چه مشکلاتی در عرصه وجود دارد؟

اصلی‌ترین مشکلی که درزمینهٔ ساخت ساز وجود دارد این است که ما همچنان داریم تجربی کار می‌کنیم و از امکاناتی که در اختیارمان قرارگرفته استفاده نمی‌کنیم. من از تمام اساتید سازنده ساز پرسیدم که چطور می‌شود صدای ساز را بم‌تر یا زیرتر کرد؟ اکثریت قریب به‌اتفاق جوابی نداشتند بدهند چون تحقیقی در این زمینه انجام‌نشده است. الآن ساخت ساز ویولن به خاطر تحقیقاتی که سال‌ها روی آن شده به یک استاندارد خوب رسیده ولی در مورد سازهای ایرانی چنین اتفاقی نیفتاده است. مشکل این است که سازندگان ساز همدیگر را قبول ندارند. در این شرایط هرکسی بر اساس سلیقه و تجربه خودش ساز می‌سازد درحالی‌که بهتر است همه زیر نظر یک کادر باتجربه و متخصص در کنار هم جمع شویم و تبادل اطلاعات و تجربیات داشته باشیم، حتی سالی یک‌بار هم که شده. باید سعی کنیم که به یک الگو و نظم واحدی برسیم. الآن هرکسی الگو و قواعد خودش را دارد که نه می‌توان گفت این الگوها و قواعد درست است و نمی‌توان گفت غلط است. از دوره یحیی تاکنون هیچ تغیری در ساز تار به وجود نیامده و هنوز هم بهترین ساز‌ها آن‌هایی است که چه از لحاظ الگو و چه از لحاظ صدادهی نزدیک‌تر به ساز یحیی باشد، یحیی حدود یک قرن پیش با امکانات آن روزگار چنین سازی ساخته، ساز امروز ما نباید از سازی که یک قرن پیش‌ساخته شده قوی‌تر و استانداردتر باشد؟ البته که یحیی نابغه‌ ساخت ساز بوده، ولی اگر در این دوره هم می‌زیست قطعاً ساز تارکم نقص تری داشتیم.

 

ما نیاز به بررسی علمی و استاندارد و صرف وقت و هزینه و دانش داریم. ایجاد تیمی متشکل از سازندگان باتجربه، فیزیکدانان و صوت شناسان، متخصصین علم آکوستیک و علوم آزمایشگاهی و غیره تا شروع راه تحقیقاتی‌مان باشد روی ساخت انواع ساز باشد تا حرفی برای گفتن در سطح بین المللی داشته باشیم. سازهای ایرانی مشکل کوک دارند ولی اساتید نمی‌خواهند این را بپذیرند و می‌گویند شکل ساز را بهم نزنید. به‌هرحال وقتی یک ساز ایراد دارد، باید کاری انجام داد تا ایرادهای آن برطرف شود. استاد قنبری‌مهر زحمت خیلی زیادی کشیدند و بدعت‌های خوبی در ساخت ساز گذاشتند ولی متأسفانه از این بدعت‌گذاری‌ها حمایت نمی‌شود و مشکلات سازهای ایرانی همچنان باقی می‌ماند. امیدوارم که ساخت ساز به سمتی حرکت کند که مشکلات سازهای موجود حتی‌الامکان برطرف شود و با تحقیق و بررسی بیشتر، بتوانیم حتی به ابداع سازهایی دست پیدا کنیم که حتی وسعت صوتی سازهای ایرانی را گسترش دهیم.

 

 

در پایان امیدوارم که سرمایه‌گذاری در بخش هنری به معنای واقعی کلمه صورت پذیرد و به نقطه‌ای برسیم که سرمایه گذار در بخش فرهنگی، بازگشت سرمایه‌اش را در بالا رفتن فرهنگ و هنر این مرزوبوم جستجو کند.

 

 

 

 

 

  • 19
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش