پنجشنبه ۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۵:۲۶ - ۲۹ آبان ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۸۰۷۴۶۷
موسیقی

کاوه آفاق: موسیقی راک امروز ما نیاز به زمزمه‌پذیری دارد

کاوه آفاق,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی
«همیشه اولویت را به زیبایی می‌دهم و این‌که زمزمه‌پذیر باشد چرا که اعتقاد دارم موسیقی راک امروز ما نیاز به زمزمه‌پذیری دارد.»

خبرگزاری صبا/ به‌رغم در نظر گرفتن قوت‌ها یا ضعف‌هایش، کاوه آفاق را می‌توان شمایلی از موسیقی پاپ‌راک ایرانی به‌حساب آورد؛ شمایلی که مخاطبش نسل جوان بوده و چند سالی است که توانسته به این نسل که سخت خوراک شنیداری می‌گیرد، بستری برای شنیدن موسیقی‌ای دست‌کم جدای از تنه پروار و جریان اصلی موسیقی پاپ که سال‌هاست گوش جوانان را مخدوش کرده است، فراهم آورد. صدای آفاق توانسته فراگیر شود و بعضا زندگی روزمره اقشار مختلفی از جوانان را همراهی کند. اما خصوصیت‌های موسیقی پاپ‌راک ایرانی چیست و اساسا چه عاملی باعث می‌شود یک تراک پاپ‌راک بارها و بارها در میان جوانان دست به دست شود؟ آیا موسیقی راک ایرانی توانسته است سبک زندگی اقشاری از جوانان را تغییر بدهد یا دست‌کم روی آن تاثیر بگذارد؟ این‌ها پرسش‌هایی است که امیدواریم در ادامه و بعد از خواندن گفت‌و‌گویمان با این خواننده، آهنگساز و ترانه‌سرا و پاسخ‌هایی اجمالی به آن‌ها دست یابید.

 

بازخوردهای آلبوم «با قرص‌ها می‌رقصد» چگونه بود. آیا به ایده‌آل‌هایی که مدنظرتان بود نزدیک شد؟

«با قرص‌ها می‌رقصد» را موسسه دنیای هنر پخش کرد که از دوستان خوب ما هستند، نمی‌دانم بر اثر چه اتفاقی، آلبوم تخریب شد و با دستکاری تولید شد و حتی اجازه داده نشد نظارت چاپ انجام شود. نمی‌دانم پشت‌پرده چه بود اما هرچه بود به‌نفع آلبوم تمام نشد. همچنان با دوستانمان دوستیم اما دیگر با آن‌ها کار نمی‌کنیم. به هر حال خاطره و سابقه مطلوبی درباره این آلبوم به جا نماند. بعد از آن متوجه شدم یکی‌دو ستاره پاپ هم دچار چنین مشکلاتی شده بودند.

 

یکی از مسائلی که اذیت شدم پخش بود و نکته دیگری که آلبوم داشت این بود که آلبوم «با قرص‌ها می‌رقصد» محصول دوره میانی یا دوره گذار من از زیرزمین به روی زمین محسوب می‌شد و به‌شدت تحت فشار بودم. بنابراین آلبوم بسیار غمگینی بود؛ این غم را همچنان دارم اما باتوجه به این‌که مردم و هواداران از ما می‌خواهند کارهای دیگری هم بکنیم، کمی به سمت و حال‌و‌هوای تنظیم‌های سخت‌تر رفته‌ام. امیدوارم هواداران خوششان بیاید. آلبوم «شال» به‌زودی منتشر می‌شود که فکر می‌کنم بین آلبوم‌های سه‌گانه‌ «استرس»، «با قرص‌ها می‌رقصد» و «شال»، «شال» بهترین آلبومم خواهد بود.

 

تنظیمش را تغییر می‌دهید یا فقط ریمستر کرده‌اید؟

خیر، تنظیمش را دست نزده‌ام. خود آهنگ «شال» هشت نسخه متفاوت دارد و آنچه در آلبوم می‌آید نسخه اصلی آن است که فقط ریمستر شده اما به تنظیم آن دست نزده‌ام. این آهنگ را فقط به‌خاطر کپی‌رایت در آلبوم گنجاندم تا به‌صورت رسمی ثبت شود و دیگر شاهد سوء‌استفاده‌هایی که اکنون از آن می‌شود، نباشیم.

 

جدای از بحث ژانر و فارغ از پاپ بودن یا راک بودن، به‌نظر می‌رسد اغلب ملودی‌‌هایی که تاکنون ساخته‌اید در ذهن کسانی که شنیده‌اند و هوادارانت مانده‌ باشد. چه فاکتوری در ملودی‌پردازی فارغ از قوت یا ضعفش باعث می‌شود در ذهن بماند؟

این مبحث به‌نظرم مهم است؛ بسیاری از افراد هستند امروز که یک ملودی به ذهنشان رسید، دو روز بعد شروع به ضبطش می‌کنند درحالی‌که به‌شخصه آهنگی برای انتشار انتخاب می‌کنم که دست‌کم از میان ۲۰۰ملودی گزینشش کرده باشم. یعنی در میان ۱۰۰۰ملودی می‌گردم ببینم کدام‌یک از آهنگ‌ها در لحظه‌ای که به‌ذهن من رسیده خالص‌تر و زیباتر از آب درآمده و همیشه اولویت را به زیبایی می‌دهم و این‌که زمزمه‌پذیر باشد چرا که اعتقاد دارم موسیقی راک امروز ما نیاز به زمزمه‌پذیری دارد.

 

ما اصولا آثار تکنیکی خوبی داریم اما آثار گرم و خوش‌حس همچون آثار غیرایرانی که با سوت هم بشود زمزمه‌اش کرد اندک داشته‌ایم. مثلا از ۱۲قطعه آلبوم «با قرص‌ها می‌رقصد» تنها سه آهنگش متعلق به همان سال بود و بقیه آهنگ‌ها با این‌که کسی آن‌ها را نشنیده بود ولی یکی متعلق به سال۸۵ بود، دیگری ۸۳ و.... آلبوم جدیدم هم آثاری در آن هست که جزو آن ۱۰۰۰ملودی است و شاید هرکدامش متعلق به دوره خاصی از ملودی‌سازی من باشد. سعی می‌کنم ملودی رسوب کند و بعد از چند سال آن را گوش می‌کنم تا ببینم اثری است که متعلق به جو و اتمسفر همان دوره بوده یا هنوز ماندگاری خودش را حفظ کرده است و این قابلیت را دارد. همین کار را برای «اتاق آبی» و «شال» هم انجام دادیم. همیشه به این ذهنیت را داشته‌ام که آثارم را طوری عرضه کنم اگر هشتادساله هم شوم باز هم بتوانم گوش کنم و هیچ‌وقت از کارهایی که کردم خجالت نکشم.

 

خصوصیتی که موسیقی راک در همه دنیا داشته است سبک‌زندگی گروه‌ها بوده که شیوه زیست جوانان را تغییر داده و نسلی را ساخته، اعتمادبه‌نفس به آن‌ها داده است. باتوجه به این‌که موسیقی راک کمتر در ایران عامه‌پسند شده اما شما این اقبال را داشتید که مورد توجه اقشار مختلفی از جونان قرار بگیرید. آیا شما روی این فضاها کار می‌کنید که جوانان بتوانند با شما بزرگ شوند، با شما اعتمادبه‌نفس پیدا بکنند و شیوه زندگیشان تغییر پیدا کند؟

شانس بزرگی که من داشتم خدا خواسته از اولین ترانه‌های پاپ‌راک ایرانی که هیت شدند و به خانه جوانان ایران راه پیدا کردند «قصه زیرزمین» که با یاس و دیگر دوستان بودیم، «شال» و «اتاق آبی» بودند. این افتخار را داشتیم که این‌ها دلنشین شد و بعد از آن با هوادارانی روبه‌رو شدم که وظایفی بر دوشم می‌انداختند چون دار و ندار ما، هواداران و اصحاب رسانه هستند. در آن فضا دیدم من هم به‌عنوان یک خواننده(چه پاپ، چه سنتی و چه راک) باید حامل یک فرهنگ باشم زیرا خیلی‌ها دل بسته‌اند و نیازمند کمک امثال ما هستند برای این‌که راهشان را ادامه دهند چندان‌که ما هم نیازمند آن‌ها هستیم برای این‌که مسیرمان تداوم داشته باشد.

 

این تعاملی دوطرفه است؛ شاید من به آن‌ها یک مسیر را پیشنهاد می‌کنم و آن‌ها هم به من امید هدیه می‌کنند و این‌که چگونه ادامه دهم. ولی متاسفانه باتوجه به شرایط فرهنگی کشور ما آن مدلی که شما بتوانید سبک زندگی تغییر بدهید همچنان زود است که به‌سمت فکرش برویم. همین که کمک بکنیم مردم موسیقی سخیف گوش ندهند شاهکار کرده‌ایم. بنابراین هنوز بسیار زود است که سبک زندگیشان را تغییر دهیم. ما اکنون باید از نظر فرهنگی کاری کنیم که تعداد بیشتری موسیقی سخیف گوش ندهند یعنی حتی این‌گونه نیست که تلاش کنیم موسیقی عالی بشنوند به این معنا که هنوز در بخش سلبی این فرهنگ‌سازی هستیم و نه ایجابی. این مهم فقط با کمک جراید و رسانه‌های صوتی و تصویری محقق می‌شود. نیازمند کمک رسانه‌ها و هوادارانمان هستیم. باید بدانیم که از دل این موسیقی‌ها، کشور پیشرفته درنمی‌آید.

 

‌ به اهالی رسانه اشاره کردید. فکر می‌کنید اهالی رسانه و هنرمندان چه تاثیرات متقابلی می‌توانند روی هم داشته باشند؟

سال‌های ۹۰ یا ۹۱ با خودم فکر می‌کردم بچه‌های حوزه هنر و فوتبالیست‌ها و اصحاب رسانه به‌نوعی لازم و ملزوم یکدیگر هستند. یعنی اگر هنرمندان و ورزشکاران نباشند اصحاب رسانه خبری ندارند و اگر اصحاب رسانه نباشند، رسانه‌ای نیست که آن‌ها را بشناساند. همان موقع فهمیدم که اصحاب رسانه چه حقی بر گردن ما دارند. حتی آن‌ها که ویدئو می‌سازند؛ بنابراین همواره من احترام عجیب و غریب و زیادی برای اصحاب رسانه قائل هستم.

 

یادم هست سال گذشته پس از اظهارنظری که درباره جان لنون داشتید، سوءتفاهم‌هایی پیش آمد و برخی منتقدان و خبرنگاران انتقاد کردند. حاشیه‌ها ناشی از چه بود و اصل حرفتان چه بود که آن سوءتفاهم به‌وجود آمد؟

نمایشنامه‌ای وجود دارد به‌نام «دشمن مردم» اثر هنریک ایبسن. قهرمان این نمایشنامه دکتر استوکمان است که مامور کنترل بهداشت حمام‌های عمومی است و برادرش پتر استوکمان، شهردار محل، در حال بر پا کردن آن‌هاست و از این جهت زندگی آسوده‌ای دارد. اما ناگهان پی می‌برد آب حمام و شهر آلوده ‌است و سلامت مردم و مسافران را تهدید می‌کند. می‌خواهد مردم را به‌وسیله روزنامه از این حقیقت آگاه کند، ولی او را با نیرنگ از این کار باز می‌دارند. دکتر استوکمان می‌کوشد در انجمنی که از مردم فراهم کرده، آن‌ها را از خطر آب‌های آلوده آگاه کند ولی از آن جا نیز محکوم و شکست‌خورده بیرون می‌آید و مردم به اتفاق آراء به او نام «دشمن مردم» می‌دهند و چنان عرصه را بر او تنگ می‌کنند که راهی جز ترک شهرش ندارد اما پس از واقعه‌ای تصمیم می‌گیرد در زادگاه خود بماند و به‌تنهایی پیکار کند. بگذریم. وقتی آن حاشیه‌ها به‌وجود آمد یک لحظه حس کردم تبدیل شده‌ام به دشمن مردم! چون یک واقعیت را گفتم.

 

گفتم آقایان و خانم‌ها در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی که اوج اقتصاد جهان بعد از جنگ جهانی دوم بود و البته اوج رشد و شکوفایی فرهنگ و موسیقی غرب و به‌خصوص انگلستان بود و بهترین رسانه‌های کمپانی‌های بزرگ که به‌راحتی می‌توانستند جهان را تغییر بدهند با در اختیار داشتن بهترین نوازنده‌ها، استودیوها و بهترین تکنسین‌ها و تجهیزات صدا که اگر یک مرد می‌خواند می‌توانستند در تکنولوژی آنالوگ آن دوره صدایش را تبدیل کنند به بهترین صدای زن! تازه این امکانات آن زمان بود. حرف من این بود که مقایسه کنیم؛ نوازندگی ما بهتر است یا جان لنون؟ خوانندگی چطور؟ حتی تیپ و قیافه ما.

 

در تفکر و ملودی هم می‌توانیم مقایسه کنیم ولی ما رسانه نداشتیم؛ ما «ای‌بی‌سی»، «ان‌بی‌سی»، «ام‌تی‌وی»، «سی‌ان‌ان» و «بی‌بی‌سی» نداشتیم. ما کمپانی نداشتیم؛ کسی به ما جت اختصاصی که سهل است وانت اختصاصی هم نداد. آن‌ها مگر ممنوع‌الکاری داشتند؟ من عرضم این بود که آن امکانات را به هر ایرانی اگر بدهند از آن‌ها بهتر می‌شود. آیا این حرف بدی بود؟ مردم ما خودشان را باید باور داشته باشند و باید حقارت‌ها را کنار بگذاریم. باید به این باور برسیم که یک ایرانی می‌تواند بسیار بهتر از یک انگلیسی باشد. چرا که نه؟ باور نداریم که می‌توانیم به‌جای اسطوره‌های غربی، اسطوره‌های ایرانی داشته باشیم و همین موضوع اگر ادامه داشته باشد یک روز ما را زمینگیر می‌کند. 

 

 

سهند آدم‌عارف

 

 

  • 16
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش