پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
۲۲:۰۹ - ۲۵ آذر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۹۰۶۹۹۶
موسیقی

محسن توسلی:

آثار شجریان و پرواز همای را می‌پسندم / مردم دنبال موسیقی‌ای هستند که آن را راحت بفهمند

محسن توسلی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی
محسن توسلی، از جمله خوانندگانی است که در طول این سال‌ها در زمینه موسیقی ارزشی فعالیت کرده و آثار متفاوتی را در این زمینه منتشر کرده است. این خواننده در تازه‌ترین فعالیتش به بهانه هفته وحدت اثر مشترکی را با حامد سلیمان داوود، خواننده سوری اجرا و منتشر کرد.

اعتمادآنلاین، قطعه و نماهنگ «بت‌شکن‌ها» با خوانندگی مشترک محسن توسلی و حامد سلیمان داوود، خواننده سوری همزمان با فرارسیدن میلاد حضرت محمد(ص) منتشر شد. این اثر که با حمایت سفارت جمهوری اسلامی ایرانی در سوریه تولید شده یک ویژگی متفاوت دارد؛ در این قطعه برای اولین‌بار یک خواننده شیعه در کنار یک خواننده سنی قرار گرفت تا کاری به بهانه هفته وحدت اجرا شود. انتشار این قطعه بهانه‌ای شد برای گفت‌وگو محسن توسلی که سال‌هاست در زمینه موسیقی ارزشی فعالیت می‌کند.

 

برای شروع گفت‌وگو از قطعه‌ای شروع کنیم که به طور مشترک با خواننده سوری خواندید. این همکاری چطور شکل گرفت و آیا قرار است ادامه داشته باشد؟

در سفری که حدود سه ماه پیش به کشور سوریه و شهر دمشق برای شرکت در برنامه‌ای برای ایرانیان مقیم دمشق به همت سفارت ایران داشتم، پیشنهاد ساخت قطعه‌ای را به مناسبت هفته وحدت مطرح کردم. پیشنهاد دادیم تا برای اولین‌بار از حضور یک خواننده اهل سنت در خواندن چنین قطعه‌ای استفاده کنیم. اگر چه کارهای زیادی تا الان برای هفته وحدت ساخته شده اما در آن‌ها امکان اینکه یک خواننده شیعه و یک خواننده سنی کنار هم و برای یک هدف مشترک بخوانند وجود نداشت. آقای ترک‌آبادی سفیر محترم ایران در دمشق چنین ایده‌ای را پسندید و بعد از چند جلسه صحبت درباره این کار قرار شد با حمایت ایشان چنین کاری انجام شود. 

 

ما درخواست کردیم تا خواننده‌ای را از بین خواننده‌های معروف دمشق به ما معرفی کنند و ایشان هم حامد سلیمان داوود را معرفی کردند. حامد سلیمان داوود خواننده مشهور و بنامی در دمشق است و بین مردم آنجا محبوبیت زیادی دارد. جلسه‌ای را همان زمان با او در دمشق ترتیب دادیم و او هم از ایده این کار مشترک استقبال کرد. بقیه کارها در تهران انجام شد. شعر فارسی این قطعه را آقای قاسم صرافان نوشت و شعر عربی آن را هم آقای مرتضی حیدری آل‌کثیر آماده کرد. بعدتر روی ملودی آن کار کردیم و امید رهبران هم کار تنظیم قطعه را انجام داد. در نهایت بخش فارسی قطعه را بنده خواندم و حامد سلیمان داوود هم که با دعوت ما به ایران آمده بود بخش عربی آن را خواند. سرانجام در روز هفدهم ربیع‌الاول که روز ولادت پیغمبر بود این کار در کشور سوریه و شهر دمشق با حضور سفرای کشورهای مختلف، چند تن از وزرای دولت سوریه و همچنین مولوی حصون شیخ حصون که از مشهورترین چهره‌های اهل تسنن و مفتی اعظم سوریه است رونمایی شد. 

 

پیشنهادی برای ادامه چنین برنامه‌ای نداشتید؟ برفرض تعداد قطعات بیشتر شود و در نهایت در قالب یک  آلبوم منتشر شود؟

برای تولید آلبوم هیچ صحبت خاصی نشده، اما ما چند موضوع مشابه دیگر را که به نظرمان نیاز جهان اسلام بود و برای حفظ وحدت مسلمانان به آن احتیاج است در همین سفر با سفیر محترم و رایزن فرهنگی ایران در میان گذاشتیم. او هم از این طرح‌ها خیلی استقبال کرد و قرار شد تحقیقاتی انجام دهیم تا طرح‌ها پخته‌تر شوند. اگر این طرح‌ها مورد توافق قرار بگیرد با خواننده‌های دیگر سوری که بنام هستند و محبوب مردم آنجا، یکی دو کار دیگر هم تولید خواهد شد.

 

سرفصل‌ها و موضوعات این طرح‌ها چه هستند؟

در مورد آنها صحبتی نکنم بهتر است چون کار لو می رود. ما همچنان باید در مورد آنها تحقیق کنیم تا به نتیجه برسیم. از بین این طرح‌ها هر کدام زودتر به نتیجه برسد بلافاصله استارت آن زده خواهد شد.

 

اجرای قطعه‌ای که به صورت مشترک با حامد سلیمان داوود خواندید در سوریه چه بازخوردی داشت؟

ظاهرا تلویزیون سوریه این قطعه را همزمان با اجرا پخش کرده بود. با مردم آنجا تماسی نداشتم اما در بین حاضران در اجرا بازخوردهای خوبی دیدم. شیخ حصون از ابتدای این کار، مرتب اشک می‌ریخت و گریه می‌کرد. ایشان بعد از پایان اجرا آمدند و هر دوی ما را مورد تفقد قرار دادند و گفتند چنین کاری واقعا نیاز بود. به نظر خودم تاثیرگذاری این قطعه در حضور یک خواننده شیعه و یک خواننده سنی کنار هم بود. هر دوی ما یک حرف مشترک را می‌زدیم. این حرف از همان بذری که امام خمینی(ره) با ذکاوت و باهوشی کاشتند نشات می‌گرفت. جالب اینکه ما این قطعه را در همایشی به اسم روح‌الله در دمشق خواندیم. 

 

من در این همایش قطعه دیگری را هم به اسم «روح‌الله» خواندم. این قطعه را حدود پنچ ماه پیش ساخته بودم که همان زمان از طرف دفتر نشر آثار امام خمینی (ره) و شخص حاج حسن‌آقای خمینی خیلی مورد توجه قرار گرفت. ما از آنجا که اسم همایش «روح‌الله» بود تصمیم گرفتیم این قطعه را هم اجرا کنیم. مضامین خاصی که در این قطعه بود نیز مورد توجه حاضران در همایش قرار گرفت. در این قطعه ما با وجهه رحمانی امام، لبخند امام و اهل شعر بودن او روبرو می‌شویم. این تعابیر برای خیلی‌ها جالب بود و می‌گفتند تا به حال چنین تعابیری را از حضرت امام نشنیده‌اند.

 

هزینه‌های این کار مشترک چطور فراهم شد؟

هزینه‌های تولید این قطعه را سفارت جمهوری اسلامی ایران بر عهده گرفت. آن‌ها تهیه‌کننده کار بودند و بنابراین هزینه‌های تولید آن را پرداخت کردند.

 

شما با این موضوع موافقید که موسیقی ارزشی در طول این سال‌ها نتوانسته آنچنان که باید مخاطبان را به سمت خودش جذب کند؟

من به این موضوع طور دیگری نگاه می‌کنم. اگر کارهای خوانندگانی که الان در ژانر عاشقانه جزو برندهای ما هستند را مرور کنید، خواهید دید همه آنها در فضای ارزشی خوانده‌اند. خوانندگان ما واقعا به کاری که می‌کنند اعتقاد قلبی دارند، اما این را هم نباید فراموش کنیم که همه این خوانندگان مجبورند برای چنین کارهایی هزینه کنند. در این میان خیلی‌ها دنبال مارکتینگ هستند و در حقیقت کاری را می‌سازند که بتوانند در کنسرت‌شان استفاده کرده و مخاطب بیشتری جذب کنند. آنها اگر به سراغ کار دفاع مقدسی بروند شاید کاری شبیه به «لیلا»ی مازیار فلاحی بسازند. این کار هنوز هم مخاطب خودش را دارد و در کنسرت‌های این خواننده همچنان اجرا می‌شود. واقعیت این است که کارهایی به این شکل که مخاطب زیادی را به خودش جذب کند خیلی کم تولید می‌شوند. همین باعث می‌شود تعداد زیادی از خوانندگان ما به سمت فضای عاشقانه بروند تا اگر هزینه‌ای را صرف تولید کار می‌کنند به نوعی به آنها برگشت داده شود. 

 

خود من هم خیلی دوست دارم در فضای عاشقانه بخوانم. ولی حس می‌کنم در فضای ارزشی که الان کار می‌کنم خلاء‌های زیادی وجود دارد و این وظیفه من است که در این فضا کار کنم. هرچند در فضای عاشقانه هم کارهایی را ساخته‌ام، اما تلاش می‌کنم آن هم هدفمند باشد. سعی من این است تا این کارها هم در فضای اجتماعی و خانواده باشد و بی‌هدف کار نکنم. البته یک تصور غلط هم بین مردم هست و فکر می‌کنند چون موسیقی ما موسیقی ارزشی است اگر لب تر کنیم و طرحی را بدهیم بلافاصله از ما حمایت می‌کنند...

 

خواه ناخواه این تصور که کارهای ارزشی، سفارشی هم هستند بین مخاطبان وجود دارد.

دقیقا. مردم چنین تصوری دارند. خب، بعضی از کارها این‌طور هستند اما همه کارهای ارزشی سفارشی نیستند. همین کاری که برای هفته وحدت خواندیم تهیه‌کننده داشت و هزینه‌های آن پرداخت شد، اما من حدود چهل کار تا الان ساخته‌ام که اکثر آنها با هزینه خودم بوده است. من برای این کارها هزینه کردم تا نشان دهم واقعا دغدغه‌ام بوده و این کارها سفارشی نیستند.

 

همین دغدغه باعث شد کار روی فضای ارزشی را با توجه به مشکلاتی که دارد ادامه بدهید؟

من حدود هجده سال است که موسیقی را به شکل تخصصی دنبال می‌کنم. واقعیت اینکه وقتی شروع کردم می‌توانستم در فضای موسیقی عاشقانه که مخاطبان بیشتری دارد کار کنم، اما دغدغه واقعی من خواندن در زمینه‌ای بود که نیاز است. من دوستانی داشتم که فرزند شهید بودند و بزرگ شدن آن‌ها را بدون پدر دیده بودم. حس می‌کردم باید از این تریبون و هنری که در اختیارم قرار گرفته در چنین فضایی استفاده کنم و حرف از کسانی بزنم که زیاد حرفشان شنیده نمی‌شود. لازم دیدم از کسانی بگویم که زیاد دیده نمی‌شوند و به خاطر همین تا امروز بیش از چهل قطعه در همین فضا تولید کردم و از همسران شهدا، مادران شهدا و فرزاندان‌شان خواندم. 

 

در این بین کارهای شاخصی هم تولید شده است، مثل آثاری که با علیرضا افتخاری و خشایار اعتمادی در حوزه دفاع مقدس به طور مشترک منتشر کردیم و یا یک کار انگلیسی که با موضوع نامه رهبر انقلاب به جوانان اروپا کار شد. ما فکر کردیم این نامه ممکن است فیلتر شود و با سانسورهایی که هست به دست جوانان نرسد. این شد که تصمیم گرفتیم یک کار انگلیسی در فضای موسیقی غربی تولید کنیم و مضامین این نامه را در آن استفاده کنیم. از نظر من این کارها ضرورت داشت. ضمن اینکه در این راه مشکلات خودمان را هم داشتیم. در سال‌های دورتر اگر می‌خواستیم چنین کارهایی را انجام دهیم به راحتی ما و کارمان را نمی‌پذیرفتند، آن هم به خاطر اینکه کارهای دفاع مقدس و مذهبی چهارچوب‌های خاص خودش را داشت. پنج شش سالی می شود که این فضا بازتر شده و من به همراه چند نفر دیگر در این فضا مشغول فعالیت هستیم. الحمدالله این کارها کم‌کم دارند مخاطب خودشان را پیدا می‌کنند. شاید گستره مخاطب این آثار به اندازه مخاطب موسیقی عاشقانه نباشد اما به هر حال مخاطب و مشتری خودش را دارد.

 

هر چند لازم است به این موضوع هم اشاره کنم که ما در این کارها به دنبال مخاطب نیستیم. این حرف من و خیلی‌های دیگر است. ما به دنبال گفتن حرفی هستیم که وظیفه ماست. برای ما مهم این است که این حرف گفته شود و تکلیفی را که داریم انجام دهیم، و اینکه چقدر ممکن است مخاطب را جذب کند یا نه مهم نیست.

 

تجربه نشان داده چهره شدن آدم‌ها در موسیقی ایران پستی و بلندی‌های زیادی به همراه دارد. در این فضا هستند چهره‌هایی که زمانی بیشتر دیده شدند. همین باعث شد تا انتظارات از آنها و کارشان بالا برود و در نهایت نتوانند فعالیت‌شان را به آن شکلی که باید ادامه بدهند. فکر نمی‌کنید ممکن است در ادامه برای شما هم چنین مشکلی پیش بیاید؟

متاسفانه موسیقی ما به سمتی رفته که اگر کسی بخواهد کار فاخر انجام دهد و دنبال شعر و تنظیم فاخر باشد مردم دیگر آن را دنبال نمی‌کنند. مردم دنبال موسیقی‌ای هستند که آن را راحت بفهمند و با آن ارتباط برقرار کنند. خواننده‌های ما هم به همین دلایل دنبال کار فاخر و شعر قوی نمی‌روند. آنها در این شرایط سعی می‌کنند کار ساده‌ای را انتخاب کنند که مردم بپسندند. وقتی یک چهره به همین سادگی بالا بیاید و مورد توجه مخاطب قرار بگیرد به همان سادگی هم از میدان به در خواهد شد.

 

البته نقطه مقابل این هم هست. شما به کارهای استاد شجریان نگاه کنید. او کار «جان جهان دوش کجا بوده‌ای؟» را سی سال پیش خوانده، اما حالا هم اگر آن را گوش کنید تازه است و از آن لذت می‌برید. در حال حاضر موسیقی ما دیگر آن قابلیت‌ها را ندارد، اگر هم این قابلیت‌ها وجود داشته باشد مورد استقبال مردم قرار نمی‌گیرد. سلیقه مخاطبان موسیقی در حال حاضر فست‌فودی شده است و آن‌ها دنبال موسیقی حاضری هستند. مخاطب امروز حتی حوصله ندارد سی یا چهل ثانیه موسیقی را بشنود و بعد وکال شروع شود. همین سلیقه باعث شده تا موسیقی ما از فاخر بودن فاصله بگیرد. خواننده‌های زیادی در حال حاضر کارهایی می‌سازند که باب دلشان نیست اما چون مخاطب از آن استقبال می‌کند مجبور به تولیدش هستند.

 

از نظر شما موسیقی ارزشی این امکان را دارد تا با گونه‌های دیگر تلفیق شود و مخاطب بیشتری را جذب کند؟

به نظر من این قابلیت وجود دارد. مجموع هنر ترانه‌سرا، آهنگساز و خواننده می‌تواند این اتفاق را رقم بزند تا یک کار عاشقانه خوب مثل همان «لیلا»ی مازیار فلاحی ساخته شود. من خودم یک کار عاشقانه را از زبان همسران جانبازان ساختم. به نظر من چنین قابلیتی در کارهای دفاع مقدس هم هست. ما حتی می‌توانیم در کارهای دفاع مقدس نیز به جنبه‌های عاشقانه کار بیشتر توجه کنیم. این توجه باعث می‌شود تا مردم راحت‌تر با کار ارتباط برقرار کنند.

 

شما کارهای بقیه خواننده‌ها را هم دنبال می‌کنید؟

تقریبا کار همه را پیگیری می‌کنم. این برای تجربه خودم هم خوب است و بنابراین اکثر کارها را گوش می‌دهم.

 

اگر بنا بر انتخاب شخصی باشد کدام خواننده را انتخاب می‌کنید؟

با توجه به کار خودم مجبورم همه نوع موسیقی را گوش بدهم اما اگر کاری باشد که آزارم بدهد کنارش می‌گذارم. تقریبا همه کاری را گوش می‌دهم اما در بین خواننده‌هایی که هستند احسان خواجه‌امیری را دوست دارم و محمد علیزاده را زیاد گوش می‌دهم. کار محمد علیزاده به سلیقه من نزدیک‌تر است. در موسیقی اصیل‌مان هم آثار استاد شجریان و پرواز همای را که از دوستان من هم هست می‌پسندم و گوش می‌دهم.

 

کارهای خودتان را چه؟

آن‌ها را که زیاد گوش می‌دهم. بارها شده یک کار را چندین بار گوش دادم تا ایرادات آن را پیدا کنم و حداقل در کارهای بعدی آن‌ها را تکرار نکنم.

 

برنامه‌ای برای انتشار آلبوم، کنسرت و یا انتشار قطعات تازه ندارید؟

در مورد قطعات تازه چند کار هست که باید انجامش دهم. با هماهنگی دفتر نشر آثار امام مشغول تهیه یک کار برای دهه فجر هستیم. یک کار دیگر در فضای اجتماعی و برای خانواده دارم که آن هم در حال آماده‌سازی است. یک کار هم که در بالا اشاره کردم و قرار است با خواننده‌های عرب و احتمالا در موضوعی خاص تولید شود.

 

در مورد کنسرت کمی اوضاع متفاوت است. کار ما چون موسیقی دفاع مقدس و ارزشی است مخاطبی برای کنسرت ندارد. واقعا کسی نیست که بلیت بخرد و بخواهد موسیقی حماسی و انقلابی را گوش کند. این را هم صادقانه عرض کنم که کارهای خوب و زیادی در این زمینه نداریم. 

 

در مورد انتشار آلبوم هم شرایط به همین صورت است. تا الان نزدیک به سه آلبوم کار جمع‌آوری شده اما نتوانستم آن‌ها را منتشر کنم، چون هم هزینه‌های آن بالاست، هم آلبوم‌های ما آلبومی نیست که کسی بیاید و آن را بخرد. من فکر می‌کنم ارگان‌هایی که متولی این موضوعات دفاع مقدسی هستند باید از این آلبوم‌ها حمایت کنند و پیشنهاد همکاری بدهند.

 

تا حالا ارگان یا سازمانی در ایران چنین پیشنهادی را مطرح نکرده است؟

نه، معمولا پیشنهادی نمی‌دهند. حتی شده که خود ما هم مراجعه کرده‌ایم و پیشنهاد داده‌ایم اما باز هم با ما همکاری نشد. معمولا از چنین پیشنهادهایی استقبال می‌کنند اما وقتی کار جدی‌تر می‌شود می‌گویند بودجه نیست.

 

 

 

 

 

  • 16
  • 5
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
عین القضات همدانی زندگینامه عین القضات همدانی عارف و شاعر قرن ششم هجری

تاریخ تولد: سال ۴۹۲ هجری قمری

محل تولد: همدان، ایران

حرفه: حکیم، نویسنده، شاعر، مفسر قرآن، محدث و فقیه

مدت عمر: ۳۳ سال

درگذشت: در ششم جمادی‌الثانی سال ۵۲۵ هجری قمری

ادامه
اسماعیل محرابی بیوگرافی اسماعیل محرابی؛ بازیگر قدیمی سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۵ فروردین ۱۳۲۳

محل تولد: تنکابن، مازندران

حرفه: بازیگر سینما و تلویزیون

شروع فعالیت: ۱۳۴۵ تاکنون

تحصیلات: لیسانس تئاتر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش