جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
۱۱:۳۰ - ۱۲ اسفند ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۲۰۲۸۲۶
موسیقی

استاد عبدالوهاب شهیدی:

برنامه گلها تصویری زنده و گویا از تاریخ فرهنگ و ادب ایران‌زمین بود

عبدالوهاب شهیدی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

یک هنرمند تا آنجا هنرمند است که انسان است و هرکه را از این انسانیت بهره‌ای بیش باشد، با همان نسبت، آثاری والاتر پدید خواهد آورد و استاد عبدالوهاب شهیدی یکی از هنرمندان والامقام موسیقی این سرزمین با گنجینه‌ای از زیباترین آثار بدیع هنری، امروز سمبل اخلاق و انسانیت و پایداری در فرهنگ موسیقی اصیل ایران است. با این هنرمند بزرگ و استاد صاحب سبک موسیقی آوازی گفت‌و‌گویی صمیمانه داشتیم که در ادامه مشروح آن را می‌خوانید.

 

شما سه دهه پربار و باشکوه در عرصه موسیقی آوازی ایران را همراه با هنرمندان طراز اول موسیقی کشور سپری کردید و با حضور موثر و متعهدانه و نبوغ موسیقایی خود و خلق آثار بی‌‌‌بدیل هنری بخشی از تاریخ زرین موسیقی کشور را به نام خود ثبت کرده و تاثیر بسزایی در شکل‌گیری و تکوین هویت موسیقی ملی ایران داشته‌اید. امروز هم با تکیه بر این پشتوانه غنی فرهنگی و اخلاقی به شایستگی یکی از چهره‌های ماندگار موسیقی ما هستید. در تمام این سال‌ها، این منزلت و جایگاه شایسته هنری و اجتماعی، چه مسئولیت‌هایی را برای شما در پی داشته است؟

حفظ و اشاعه فرهنگ اصیل ایران دغدغه نخست زندگی من بوده است. از همان دوران کودکی به لطف وجود پدر بزرگوارم (میرزاحسن صدرالاسلام) که مردی ادیب، هنرمند و فقیهی دانشمند و روشنفکر بود، با هنر موسیقی و ادبیات ایران آشنا شدم و با آواز ادیب خوانساری و تاج اصفهانی و خانم وزیری مانوس بودم. با اینکه ایشان از روحانیون سرشناس زمانه خود بود، اما به موسیقی اصیل و ادب این سرزمین عشق می‌ورزید و برای آن احترام ویژه‌ای قائل بود و همیشه به من توصیه می‌کردند که آن را با کارهای مطربی قاطی نکنم. من نخستین گوشه‌ها و مقامات موسیقی را از ایشان آموختم. پدرم وقتی دیدند به موسیقی علاقه زیادی دارم، سه مثنوی را در آوازهای افشاری، بیات ترک و اصفهان به من آموختند. ایشان دفترچه‌ای داشتند که تمام گوشه ها را در آن یادداشت کرده بودند و این دفترچه به یادگار نزد من باقی مانده است. ایشان در این دفترچه مطالب کوتاه و ارزنده‌ای را یادداشت کرده‌اند؛ مثلا صدای موسیقی از چیست؟ از طبیعت گرفته شده است. وقتی همه اینها نوشته شده باشد، خیلی جالب است و در ادامه می‌نویسد: حال اگر خوب با موسیقی آشنا شدید، لازمه‌اش این است که ضرب و پایه‌های آن را هم یاد بگیرید. بعد ضرب‌ها را شمرده که چند قسمت است. حال که خوب یاد گرفتید اگر می‌خواهید قاری بشوید می‌توانید قرآن بخوانید؛ یعنی اول باید موسیقی را خوب یاد بگیرید و وزن‌ها را بدانید و سپس قاری بشوید. لذا از همان دوران نوجوانی این اندیشه در دل و جان من بود که باید برای سرافرازی و پایداری این شعر و موسیقی که بنیاد هویت ملی ما بر آن استوار شده است، کوشید.

 

شما یکی از پرکارترین هنرمندان برنامه وزین گلها بودید، و با بسیاری از آهنگسازان و نوازندگان سری برنامه‌های آن همکاری‌های مستمر داشتید و این پایداری فعالیت‌های هنری جایگاهی ویژه به شما بخشید. این برنامه از لحاظ جامعه‌شناسی چه تاثیری بر تفکر و زندگی مردم ایران داشته است؟

برنامه گلها شکوفاترین دوره موسیقی ایران بود. بهترین نوازندگان و آهنگسازان بزرگ ما زیباترین ملودی‌های خود را در برنامه‌های گلها ساختند و اجرا کردند و خوانندگان مطرح ما نیز با آواز خود، به گنجینه‌ای از اشعار بدیع ادبیات کلاسیک ایران از شاعران نامدار ایرانی جانی دوباره بخشیدند. برنامه گلها تصویری زنده و گویا از تاریخ فرهنگ و ادب ایران‌زمین بود. آهنگسازان بزرگی چون روح‌ا... خالقی، مرتضی محجوبی، علی تجویدی، مهدی خالدی، حبیب ا... بدیعی، پرویز یاحقی و فرامرز پایور آثاری را خلق کردند که امروز بعد از گذشت نیم قرن هنوز جزو بهترین آثار تکرارنشدنی موسیقی اصیل ما هستند. اصالت و غنای فرهنگی آثار هنرمندان گلها و نظم و ترتیبی که در ساخت و اجرای آنها وجود داشت، به زندگی مردم آن زمان یک انضباط و به اصطلاح حرکتی موزون بخشیده بود. مردم می‌دانستند که فلان ساعت در برنامه گلهای رنگارنگ یا شاخه گل و یا دیگر برنامه‌های گلها، ارکستر گلها و هنرمندان آن گوشه‌هایی از شعر و ادب بی‌‌‌همتای ایران را با نغمه‌ها و آواز بدیع خود به اجرا می‌گذارند. لذا این نظم و ترتیب و لطافت و اصالت آثار هنری در مدت زمان حدود بیست سال به فکر و روح و شخصیت مردم آن زمان شکل و هویت می‌بخشید و آنها را با شعر و ادب و موسیقی دستگاهی ایران بیش از پیش آشنا می‌کرد.

 

مردم آن زمان با موسیقی برنامه‌های گلها مانوس و همراه بودند و این همدلی و همراهی به رفتار و گفتار آنها یک حرمت و شکل خاصی بخشیده بود. موسیقی خوب بارور‌کننده اخلاق آدمی است و اخلاق نگهدارنده حرمت‌ها است و جامعه‌ای که حرمت داشته باشد، ارزش دارد، آبرو دارد، و مردم آن در آرامش و اعتماد به یکدیگر زندگی می‌کنند. موسیقی اصیل ایرانی که گنجینه‌ای از شعر و ادب ایران را در خود جای داده است، حرمت دارد. ما با این موسیقی، هویت و فرهنگ خود را به جهانیان معرفی کرده‌ایم. هر آنچه که در این زندگی به ما داده شده است اگر از آن درست استفاده نکنیم، این یعنی ناسپاسی و خودخواهی ما، و هنر موسیقی یکی از بهترین داده‌های طبیعت به ما انسانها است، اگر از آن انسانی و اخلاقی استفاده نکنیم، زندگی را باخته‌ایم. امروز دگر امید به پدیدآمدن چنان آثار والایی با آن ملودی‌ها و اشعار ناب و استادانه با آن استحکام و شیوایی نیست، چراکه آن اساتید مشهور با آن پشتوانه‌های غنی که آن‌همه آثار ارجمند را با عشق و مرارت و دود چراغ‌خوردن‌های زیاد عاشقانه ساخته بودند، روی از جهان برتافته‌اند و دیگر زمان به وجودآمدن چنین اساتیدی بسر آمده است. چه می‌شود کرد، به‌طور کلی بعضی‌ها متوجه عظمت و ارزش موسیقی ایرانی نیستند، درست شبیه آنان که از گذشته ادبیات غنی ایران هیچ ‌اطلاعی ندارند. مهر فروزنده چو پنهان شود/ شب‌پره بازیگر میدان شود.

 

نخستین آهنگی که در برنامه گلها اجرا کردید را به خاطر دارید؟

نخستین اجرای بنده در برنامه شماره ۱۴۹ گلهای جاویدان بود. در این برنامه با همراهی هنرمندانی چون حسین قوامی، مرتضی‌خان محجوبی، احمد عبادی، مهدی خالدی، اصغر خالدی و امیرناصر افتتاح در مایه ابوعطا آوازی را روی غزلی از حبیب خراسانی با مطلع «نیمه‌هشیاریم و یک نیم دگر مستانه‌ایم» با همراهی عود خود اجرا کردم.

 

داود پیرنیا، با تاسیس و بنیانگذاری برنامه گلها، به‌عنوان یک تفکر مستقل هنری در ایران، که امروز به‌شدت جای خالی آن احساس می‌شود، تحولی عظیم در موسیقی ایران و نظام اصیل موسیقایی کشور ایجاد کرد و به شعر و ادب ایرانی نیز رونق و جانی دوباره بخشید. درباره جایگاه ایشان در تعالی فرهنگ ایرانی برایمان بگویید.

 

جناب داود پیرنیا، بزرگمردی بسیار فرهیخته و آگاه و روشنفکر بودند. با آنکه مناصب و پست‌های متعدد سازمانی و کشوری داشتند، اما در نهایت همه آنها را به عشق فرهنگ و شعر و موسیقی ایران رها کرد و عاشقانه و بی‌‌‌انتظار قدم در راه اعتلا و احیای فرهنگ و هنر و فرزندان مهجور و هنرآفرینان کشورش گذاشت، چنان‌که گویی مدافع نام و شرف همه هنرمندان این سرزمین است. جوانان و مردم آن روزگار با شنیدن آثار هنرمندان گلها مجذوب کار آنها و علاقه‌مند به شعر و ادب و موسیقی ایرانی می‌شدند و الگوهای درست را سرمشق کار خود قرار می‌دادند و این مرهون همت و عشق و تعهد مرحوم داود پیرنیا بود.

 

هنر اصیل، امنیت اخلاقی جامعه را تضمین و روح معنوی انسان‌ها را بارور می‌کند. بهشت عدن اگر خواهی بیا با ما به میخانه/ که از پای خمت یکسر به حوض کوثر اندازیم. همگی ما موسیقی خوب و بااصالت و بامحتوا شنیدیم و در غنای فرهنگی و ادبی آن غوطه‌ور شدیم و به بالندگی رسیدیم، موسیقی‌ای که ابیات بزرگان شعر و ادب ما زینت ملودی‌های آن بود. بعدها که شایستگی حضور در این عرصه را یافتیم، راه بزرگان خود را در پیش گرفتیم. و جناب پیرنیا این عشق و معرفت و هنرمندان صاحب هنر و اخلاق را در برنامه گلها گرد هم آورد و ماحصل این تعهد و کوشش عاشقانه شد گنجینه فاخر موسیقی ایرانی. اما متاسفانه نسل‌های امروز موسیقی خوب نشنیده‌اند، جامعه‌ای که از موسیقی خوب محروم باشد، راه خود را گم می‌کند. مرحوم پیرنیا حقیقتا از جان و زندگی‌اش برای پایداری برنامه گلها از خودگذشتگی کرد. ایشان با همه کارشکنی‌ها و بدعهدی‌های حسودان زمانه، ارکستر گلها را تاسیس، و دیگر برنامه‌های گلها مانند گلهای رنگارنگ و شاخه گل و برگ سبز و گل‌های صحرایی را پایه‌گذاری کردند و کلیت موسیقی دستگاهی ایران و اشعار متقدمان و بزرگان شعر و غزل کلاسیک ایران را زنده و احیا کردند. ایشان به مفهوم حقیقی اصالت در فرهنگ شعر و موسیقی ایرانی معنا بخشیدند. برنامه گلها شناختنامه موسیقی و ادبیات کلاسیک ایران است. نام و یاد این بزرگمرد همیشه جاوید و زنده باد.

 

یکی از پربارترین دوره‌های هنری شما همکاری با روانشاد استاد فرامرز پایور بود. هنر و معرفت موسیقایی استاد پایور چه تاثیری در زندگی هنری شما و همچنین بر کلیت موسیقی ملی ایران داشت؟

جناب پایور، هنرمندی بسیار باذوق، جدی، کوشا و گوهری گرانبها در موسیقی اصیل کشور بودند. ایشان از بدعت‌گذاران بزرگ هنری و یکی از خلاق‌ترین نوآوران در هنر موسیقی ایرانی بودند. در هنر آهنگسازی یکی از هنرمندان کم‌نظیر و صاحب سبک بودند که آثار بسیار باارزش و مهمی دارند که کارشناسان باید آن را تحلیل کنند و به مردم زمانه بشناسانند. استاد پایور نقشی بسزا و انکارناشدنی در انتقال و تداوم موسیقی دستگاهی ایران تا به امروز داشته‌اند. ایشان در نحوه سازبندی ارکسترها و همچنین تاسیس ارکسترهای گوناگون بدعت‌گذاری کرده و با تنظیم‌های بدیع و منحصر به‌فرد خود موسیقی ارکسترال ایرانی را متحول کردند. ایشان یک اجرای ارکستر موسیقی سنتی را به شش قسمت تقسیم کرد؛ آواز سرجایش بود، اما وسط آواز یک چهارمضراب می‌گذاشت یا قطعه‌ای ضربی که خواننده روی آن بخواند، سپس تصنیف و چهارمضراب و قطعات دیگر که مخاطب را سر ذوق می‌آورد. خیلی از خواننده‌ها موفقیت و محبوبیت خود را مدیون ایشان هستند چون استاد پایور از معدود آهنگسازان موسیقی دستگاهی ایران بودند که جای صدای هر خواننده‌ای را می‌شناختند و آهنگ‌هایی که برای خوانندگان می‌ساختند و یا تنظیم می‌کردند، کاملا استاندارد جای صدای آن خواننده بود. لذا خواننده می‌توانست به نحوی نیکو توانایی خود را در آواز به نمایش بگذارد. هنرمندان بزرگی چون استاد فرامرز پایور حق بزرگی به گردن فرهنگ موسیقی ایران دارند چراکه با از خودگذشتگی و نبوغ و اخلاق خود شأن و منزلتی دیگر به موسیقی ملی ایران بخشیدند.

 

کدام‌یک از آثار استاد پایور، که شما در آن به اجرای آواز پرداخته‌اید را بیشتر می‌پسندید؟

خوش‌تر آن باشد که سرّ دلبران/ گفته آید در حدیث دیگران. من همه کارهایم را دوست دارم و همان‌طور که می‌بینید تمام آنها را به‌طور مرتب در آرشیوم از گذشته تا امروز نگهداری کرده‌ام. اما در گلهای تازه شماره ۱۸۱ استاد پایور آهنگی به‌نام «حیلت رها کن عاشقا» در سه‌گاه روی غزلی از مولانا با مطلع: «حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو/ و اندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو» به زیبایی و هنرمندانه ساخته‌اند که بنده آن را با همراهی ارکستر سازهای ملی به سرپرستی ایشان اجرا کرده‌ام. «بیا ‌ای جان روزافزون بیانش کن بیانش کن/ هم خویش را بیگانه کن هم خانه را ویرانه کن/ آنگه بیا با عاشقان همخانه شو همخانه شو.» بخش دیگری این غزل از مولاناست. البته بنده این غزل را در برنامه شماره ۱۶۰ برگ سبز هم با همراهی مضراب‌های دلنشین سنتور روانشاد رضا ورزنده اجرا کرده‌ام. تصنیف «چه خوش صید دلم کردی» از استاد اسماعیل مهرتاش و با تنظیم استادانه مرحوم پایور از دیگر آثاری است که با همراهی ارکستر سازهای ملی ایشان از سری برنامه‌های گلهای تازه شماره ۱۳۷ اجرا کرده‌ام. آهنگ «نگاه گرم تو» هم با شعری از حافظ و از ساخته‌های زیبای استاد پایور در دستگاه ماهور است که تصنیف «زندگی» هم با شعری از خانم هما میرافشار در این آلبوم قرار دارد.

 

شرایط شعر و ترانه و آهنگسازی در موسیقی آوازی ایران را چطور ارزیابی می‌کنید؟

متاسفانه اکثر خوانندگان امروز، نه چگونگی حالات آهنگ را درک کرده‌اند و نه به پیام و مضمون شعر توجه می‌کنند. در حقیقت کمتر شناختی از مفهوم حقیقی تلفیق شعر و موسیقی دارند. تلفیق شعر و موسیقی از اصول مهم در هنر خوانندگی است، اینکه خواننده از فن بیان قوی برخوردار باشد تا بتواند با لحن بیانی درست به ادای واژه‌ها و ابیات بپردازد و آهنگساز نیز معانی ابیات را درک کرده باشد تا بتواند آهنگی بر اساس آن و جای صدای خواننده بسازد تا جانمایه کلام و شعر به نحوی نیکو ادا شود. ۸۰۰ سال از زمان مولانا و حافظ گذشته است، ما باید لااقل ۸۰۰ سال در زمینه شعر و شاعری به جلو می‌رفتیم. اگر این نکات رعایت نشود نه‌تنها آن آهنگ اثرگذاری لازم را ندارد بلکه به مرور به اصالت و شخصیت شعر و موسیقی ایرانی هم لطمه وارد می‌کند. آواز اکثر خوانندگان امروز از خلاقیت و زینت‌های آوازی بی‌‌‌بهره است. گاهی برای رساندن معنی شعر، تحریری لطیف و دلکش نیاز است تا کلمات شعر جان بگیرند یا با سکوتی کوتاه و استادانه لطف شعر را صدچندان کنند. ترانه «بهار دلنشین» روی آهنگی زیبا از استاد روح‌ا... خالقی و آواز دلنشین استاد بنان جلوه‌ای از زیباترین تلفیق خلاقانه شعر و موسیقی ایرانی است. مناسب‌خوانی اصل مهم دیگری است که یک خواننده باید به آن دقت داشته باشد. اینکه در زمان و مکان مناسب، شعر و آهنگی را انتخاب کند که با حس و فضای آن منطبق باشد.

 

یک خواننده باید به معانی و مفاهیم کلیه گوشه‌های مقامات موسیقی ایرانی مسلط و آگاه باشد تا بتواند در جای مناسب از آنها استفاده کند. این مهم است که آهنگساز و خواننده بدانند مثلا ماهور چه فضایی دارد و دشتی روایت‌گر چه الحانی از موسیقی است و همین‌طور دستگاه‌ها و گوشه‌های دیگر آنها. یکی دیگر از ایرادات خوانندگان و آهنگسازان امروز این است که نه خواننده جای صدای خود را می‌شناسد و نه آهنگساز و متاسفانه اصلا به آن توجهی ندارند. این برای یک خواننده و همچنین یک آهنگساز نقص بزرگی است و به مرور بر کیفیت و دوام کار آنها تاثیرات منفی خواهد گذاشت.

 

آیا امروز موسیقی آوازی کشور در شأن و منزلت فرهنگ موسیقی ملی ایران که شما و دیگر بزرگان ما برایش خون دل خورده و رنج و مرارت بسیار کشیده‌اید، است؟

مرا گناه نباشد نظر به روی جوانان/ که پیر داند مقدار روزگار جوانی. تاکید استادان و بزرگان ما همیشه بر رعایت اخلاق و درک معرفت موسیقی بوده است. اخلاق در هنر، انسان را ماندگار می‌کند. اما امروز گویا دیگر چنین نیست. ما استعدادها و صداهای خوبی در میان نسل جوان امروز داریم، اما متاسفانه خلاقیتی در آواز آنها مشاهده و شنیده نمی‌شود. موسیقی آوازی ما امروز گرفتار یکنواختی و تکرار شده و از نبود خلاقیت و بداهه‌پردازی رنج می‌برد. جوانان ما نسبت به امر بداهه در هنر متاسفانه بی‌‌‌توجهی می‌کنند و روی به تقلید آورده‌اند. تقلید از مهم‌ترین آفت‌های موسیقی آوازی ایران است. جوانان ما امروز در تلاش‌اند که از دیگری تقلید کرده و همانند او بخوانند. بسیاری از صداها هنوز شخصیت هنری پیدا نکرده‌اند و این نقیصه بزرگی برای آواز ایرانی محسوب می‌شود.

 

به نظر شما راه برون‌رفت از این شرایط نازیبا که شایسته موسیقی اصیل سرزمین ما نیست، چیست؟

نخست اینکه جوانان عزیز، به شناخت و درک تاریخ و گذشته سرزمین خود همت گمارند. دوم از تجربه و اندوخته‌های پیشکسوتان هنر تا زنده هستند استفاده کنند تا همچون چراغی روشنگر راه و پویششان باشد. هنر را قربانی مقاصد شخصی و شهرت‌طلبی و وسیله امرار معاش خود نکنند. در هنر شرط اول اخلاق و کسب معرفت است و بعد باید به کسب علم و دانش آن پرداخت و آموخت و خوب هم آموخت و در مکتب استادی بزرگ، شاگردی کرد و راه قلندری آموخت و متعهدانه و آگاهانه به آفرینش هنری پرداخت. از تقلید بپرهیزند و خود باشند و به قول استاد کمال‌الملک: «هنر را رها کن، اگر استعداد سوختن و ساختن نداری.»

 

و سخن آخرتان...

دفاع از فرهنگ ایران، کاری دشوار اما یک وظیفه اخلاقی و یک مسئولیت مهم اجتماعی است که بر گردن هر ایرانی قرار دارد. بنابراین اگر ما ایمان پیدا نکنیم که تشخص و برازندگی این کشور و بقای نام ایران و تا حد زیادی سلامتی روحی و سعادت نسل‌های آینده، بستگی به حفظ فرهنگ اصیل ایران دارد، توفیق میسر نخواهد شد. فرهنگ ایران سرمایه معنوی ملت ایران و دربردارنده همه آثار ادبی و هنری و فکری سرزمین ماست؛ همه آنچه که از طینت پاک و جوهره انسانی هنرمندان و بزرگانی همچون فردوسی و حافظ و مولانا جوشیده و به‌عنوان میراث فرهنگی نسل به نسل به امانت به ما رسیده است. ما به کمک این فرهنگ سرشار، پیوند عاطفی و تاریخی خود را با گذشته خویش حفظ کرده و با شناخت و حفظ آن می‌توانیم سرنوشت و آینده خود را به نیکی رقم بزنیم. بسا بعد از من و تو در میان کودکان ما/ نگاهی، وعده‌گاهی، وعده‌ای، ایام هجرانی است/ دوباره زندگی گهواره جنبان می‌شود آری/که از نو کودکی، کاشانه‌ای، شمعی، شبستانی است. امیدوار هستم و روزی را انتظار می‌کشم که همه‌چیز در جای خودش قرار گیرد.

 

 بهنام موحدان

 

armandaily.ir
  • 17
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش