جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
۱۶:۳۵ - ۱۱ فروردین ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۱۰۰۸۷۱
موسیقی

وقتی موسیقی به جان خودش می‌افتد

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

از همراهی من با موسیقی پاپ، حالا دو دهه گذشته‌است؛ از بیست و چند سالگی تا چهل و چند سالگی. در این دو دهه به اقتضای سن و سالم، با شرایط روحی و رفتاری متفاوتی زندگی کرده‌ام؛ یک روزنامه‌نگار ماجراجو، حالا تبدیل شده به ترانه‌نویسی پرکار که شاید به تناسب سن و سال و تجربه‌اندوزی‌هایش، دیگر به دنبال دردسر نیست!

حتی اگر قلباً به ترانه، "عِرق" نداشته باشم، به موسیقی احترام می‌گذارم، چون برایم منبع اعتبار و آرامش و درآمد بوده‌است. گرچه دنبال دردسر نمی‌گردم اما نسبت به موسیقی "بی‌غیرت" هم نیستم!

در چند سال اخیر، بارها با این انتقاد مواجه شده‌ام که چرا نسبت به لغو غیرقانونی برخی کنسرت‌ها، سکوت می‌کنم. دوستانی که تمایل دارند من به عنوان روزنامه‌نگار یا ترانه نویس، به حوزه کنسرت‌های لغو‌شده ورود کنم، برای ترغیبم به ابراز واکنش، بحث به خطر افتادن موسیقی را مطرح می‌کنند و می‌گویند: "با فشار به کنسرت‌ها، حیات موسیقی پاپ به مخاطره می‌افتد".

و من همیشه، یک توضیح ثابت دارم که: "نخیر، این تهدیدها نمی‌توانند ریشه موسیقی پاپ را بخشکانند و اتفاقاً در کلیت مساله، باعث حمایت بیشتر مردم از موسیقی و همبستگی بالاتر اهالی موسیقی می‌شوند"!

همواره گفته‌ام که: "موسیقی را فقط اهالی موسیقی می‌توانند از بین ببرند. اصلاً برای از بین بردن هر پدیده‌ای، باید از فلز ِ خودش استفاده کرد! همچنانکه هیچ جریان ضدمذهبی، نتوانسته به اندازه مذهبیون افراطی و کج فهم به مذهب ضربه بزند"!

سال ۹۷ برای موسیقی پاپ، ملتهب آغاز شده‌ و براساس تجربه بیست‌ساله‌ام، شاید جزو معدود دفعاتی‌است که برای حیات و تاثیرگذاری موسیقی احساس خطر می‌کنم.

"دیگرانی" که منتظر بودند تا موسیقی به جان موسیقی بیفتد و از آب گل آلود ماهی بگیرند، این روزها حالشان خوب است! آنها منتظر کوچکترین بهانه‌ای برای به‌هم زدن بساط موسیقی بودند و در همین راستا، آنچه یک خواننده غیرمجاز و کم‌سن و سال، درباره فساد مالی برای حضور در برنامه‌ای تلویزیونی گفت، میلیون‌ها برابر بیشتر از حرف‌های مصلحانه اساتید موسیقی، بُرد و تاثیر ایجاد کرد و باعث شد در شرایطی که رسمی‌ترین شبکه صدا و سیما (شبکه یک تلویزیون) ترانه‌ای با صدای ابراهیم تاتلیس را پخش کرد، شبکه نسیم به‌عنوان شبکه‌ای که هویتش را از تفریح و سرگرمی‌سازی می‌گیرد، مانع از پخش صدای حمید عسکری و مهدی احمدوند در بخش‌هایی از برنامه پرطرفدار "دورهمی" شود!

ضربه جدیدتر به موسیقی، توسط یک گروه پرجمعیت که بین آنها اسامی انبوهی ادیب و ترانه‌سرای درجه یک نیز به چشم می‌خورد، بر پیکر آن وارد شده است. ضربه‌ای به‌مراتب سهمگین‌تر از ادعای یک خواننده درباره فساد یک برنامه تلویزیونی! ضربه‌ای که اولین پیامدش، بدترین پیامد ممکن است: از بین بردن اعتماد، آن‌هم اعتماد عمومی.

حمید هیراد را نمی‌شناسم. با این وجود شک ندارم تخلفی که توسط او صورت گرفته، ریشه در کم‌تجربگی، سهل‌انگاری و ناآگاهی‌اش دارد و از یک خباثت عامدانه شکل نگرفته‌است. اما برخوردی که ما برای تنبیه او انتخاب کرده‌ایم، بیش از آنکه به زیان حمید هیراد تمام شود، به ضرر موسیقی خواهد بود.

در بدترین شرایط، با پیروزی قطعی معترضان به او؛ موسیقی ما، بازهم به شرایط "بی‌حمید هیراد" خواهد رسید! اما اعتمادی که نسبت به موسیقی سلب خواهد شد، غیرقابل جبران است.

از آنهایی که "شعر" را با تمام شعور ممکن درک کرده‌اند، انتظار برخوردهای شاعرانه‌تری می‌رفت و می‌رود!

دنیای شعر، دنیایی فراتر از شعر شنیدن و شعر گفتن و بررسی تطبیقی سروده‌های این و آن است!

برای حمید هیراد، یک جایگاه بزرگ اجتماعی به‌وجود آمده و او درست یا غلط، به عنوان چهره‌ای محبوب، "مطرح" شده‌است. تردید نکنید که او بدون بالا و پایین کردن ناشیانه چند بیت از سروده‌های دیگران نیز، شهرت و منزلت عمومی پیدا می‌کرد! در موسیقی ما، تعداد آنهایی که حتی "هیچ" هم نمی‌شوند و هیچ نقطه‌ای از روح و روان مخاطب را فتح نمی‌کنند، فراوان است! می‌شد با کسی که در میان یک لشکر خواننده شکست‌خورده، به جایگاهی مناسب دست پیدا کرده، مقداری مهربان‌تر برخورد کرد!

می‌شد لااقل در فضای شعر و شاعری به رسواکردن و به‌تمسخر کشیدن دیگران، روی نیاورد و همه چیز را به دست عدالت سپرد و یا لااقل برای رسوا کردن یک خواننده بیست و چند ساله، تا زمانی‌که سیستم قضایی تصمیم نگرفته، ساکت ماند.

موسیقی، از اولین روزهای سال جدید با خطری بزرگ مواجه شده که برای خروج از آن، به ظرافت خاصی احتیاج دارد. می‌ترسم همان سناریویی که باعث شد با اتفاقات ناگوار برای چند چهره حاضر در مسابقه‌ تلویزیونی "مردان آهنین" و بزرگ‌نمایی آنها، ورزشکاران این رشته موقعیت قبلی خود را بین مردم از دست بدهند، این بار برای موسیقی تکرار شود.

اگر مخاطب به این باور برسد که در فضای فعلی موسیقی، یکی از تهیه کننده‌‌ها برای دعوت از خواننده‌ها به یک برنامه تلویزیونی "پول" می‌گیرد، یکی از مطرح‌ترین خواننده‌های چند سال اخیر، سارق ادبی است و گروهی از ترانه‌سرایان باذوق چنین بی‌رحمانه به جان خواننده‌ای جوان می‌افتند و قبل از محکمه، برایش مجازات تعیین می‌کنند، چه بسا تمام علاقه‌اش به موسیقی را از دست بدهد!

درباره دردها و ظلم‌هایی که در موسیقی وجود دارد، به کسی چیزی نگوییم. در فضای بیرون از موسیقی، خیلی‌ها برای نابودی ما انتظار می‌کشند!

با نورسیده‌هایی مثل حمید هیراد که راه جذب مخاطب را به صورت عجیبی بلدند، مهربان‌تر باشیم. آنها را اصلاح کنیم. او، به هر حال جزوی از موسیقی‌ ماست و اگر خودمان را جزوی از موسیقی بدانیم، جزوی از ماست. پیچ و مهره‌های اعتماد مردم را به صنف موسیقی شُل نکنیم! هوشمندانه به این فکر کنیم که از ابعاد مثبت کاراکتری که عوام به او محبت پیدا کرده‌اند، چگونه می‌توان برای هنرمندشدن یا هنرمندترشدن بهره گرفت و او را بالا یا بالاتر برد. نظامی‌ها، سیاسیون، ورزشی‌ها و اهالی سینما، وقتی یکی از میان خودشان، بین مردم به جایگاه مهمی می‌رسد، برای در اوج ماندن او همه کار می‌کنند؛ چون به این بلوغ رسیده‌اند که قله‌نشینی او، قله نشینی یک جامعه صنفی است. موسیقی را نیز به این مرتبه برسانیم.

و دو نکته دیگر:

یک- نقد تند و تیز مقوله‌های هنری، در صدا و سیما تداوم چندانی پیدا نمی‌کند و باعث می‌شود با برچیده‌شدن برنامه‌ها، عملاً تریبون‌هایی که برای نقدهای آرام و مودبانه وجود دارد را نیز از دست بدهیم. شما را ارجاع می‌دهم به نقدهای افراطی برنامه "هفت" که فرصت عرض اندام سینمای ایران در یک برنامه پرطرفدار تلویزیونی را به باد دادند و تعطیلی این برنامه را رقم زدند.

دو- اینکه تصور کنیم با حذف حمید هیراد و امثال او، موسیقی به اتمسفر گذشته (یعنی همان‌جایی که ما در آن گیر کرده‌ایم!) بازخواهدگشت، یک اشتباه محاسباتی بزرگ است!

علی بحرینی

musicema.com
  • 17
  • 5
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش