جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
۱۱:۴۱ - ۱۴ آذر ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۹۰۳۷۵۵
موسیقی

سالار عقیلی: در کشور به جای رقابت، حسادت حاکم است

سالار عقیلی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی
سالار عقیلی درباره کنسرت نمایش اخیر خود، حواشی قطعه‌ای که برای جام جهانی اجرا کرده بود، تحصیلات دانشگاهی و علت رفتن سراغ بازیگری تئاتر، اینکه آیا رویکرد اغلب خوانندگان به موسیقی تلفیقی یعنی موسیقی اصیل از بین رفته یا خیر و کارهای جدید خود سخن گفت.

به گزارش ایسنا، سالار عقیلی، خواننده موسیقی سنتی به مناسبت تولدش سه‌شنبه شب (۱۳ آذر ماه) به شبکه اول آمد.

 

کسی که هم خوانندگی می‌کند هم بازیگری ماندگار نمی‌شود

او درباره تحصیل رشته بازیگری در دانشگاه توضیح داد: رشته من بازیگری تئاتر بود و اساتید بسیار خوبی از جمله زنده یاد استاد حمید سمندریان را دیدم. سرکار خانم رویا تیموریان، منیژه محامدی، امیر دژاکام و قطب الدین صادقی اساتید من بودند و زمانی که تحصیل می‌کردم بهترین ها در دانشگاه جمع بودند. در محضر همه این اساتید تلمذ کردم. اما قبل از اینکه تئاتر بخوانم موسیقی کار می‌کردم و بعد از گرفتن کارشناسی سراغ آموختن دانشگاهی موسیقی رفتم. بعد هم چون موسیقی جدی شده بود دیگر نخواستم بازیگری کنم.

 

این خواننده ادامه داد: در مصاحبه‌ای هم گفتم که کار درستی نیست خواننده بازیگر شود یا بازیگر خواننده شود. بهتر است اسم نبریم. به نظرم طرف در این زمینه ماندگار نیست و مردم نمی دانند به او به عنوان بازیگر نگاه کنند یا خواننده و در برزخ است.

 

عقیلی یادآور شد: یک فوتبالیست اهل ایتالیا بود که هم فوتبالش خوب بود هم بازیگر مشهوری شده بود. شاید در کشور ما این موضوع جا نیفتاده است. چند بار به من هم پیشنهاد بازیگری شد و قبول نکردم. اما همیشه گفته ام اگر کارگردانی پیدا بشود که زندگی شخصی سالار عقیلی را طبق آنچه که واقعیت است به تصویر بکشد در آن صورت در نقش خودم بازی خواهم کرد.

 

وی در این باره که چه فیلمی برای بازی به او پیشنهاد شده، بیان کرد: چند کار تئاتر به من برای بازی پیشنهاد شد. همچنین یکی دو بار هم برای فیلم سینمایی دعوت شدم که اسامی‌شان یادم نیست چون تا گفتند مخالفت کردم. درس این رشته را خوانده‌ام و اگر کسی را ببینم که بد می‌خواند یا بد بازیگری می‌کند در دلم می‌گویم اما هیچوقت به خود طرف نمی‌گویم.

 

«بگو کجایی» آن چیزی که می‌خواستم نبود

این خواننده که اخیرا به اجرای یک کنسرت نمایش پرداخته بود، درباره این تجربه گفت: این کار را اخیرا با آهنگسازی مهیار علیزاده و بازی مارال فرجاد و پویا امینی در تالار وحدت و همچنین هتل اسپیناس پالاس در سالن ۲۵۰۰ نفری داشتیم. خیلی هم موفق بود. «بگو کجایی» کار خوبی هم از نظر موسیقایی هم بازیگری بود، ما هم راضی بودیم اما آن چیزی که من می‌خواستم نبود. نمی‌دانم شاید یک کارگردان خیلی قوی باید بیاید این جنس کار را هدایت و کارگردانی کند و به نظرم یک چیزی کم داشت. «بگو کجایی» کار خودم بود و باید از آن دفاع کنم اما حقیقت را می‌گویم. بعد از این شاید کمتر کنسرت نمایش کار کنم و به نظرم موسیقی آنقدر شخصیت دارد که به تنهایی مخاطب را سیراب کند.

 

عقیلی درباره کنسرت نمایش سی نیز اظهار کرد: نشد کار آقای همایون شجریان را ببینم اما از دوستان درباره‌اش پرسیدم. ما در ایران همیشه با نظرات متفاوت روبرو هستیم، یک نفر می‌گوید خوب و یک نفر می‌گوید بد. من تعریف‌های متفاوت شنیدم اما بیشتر خوبی بود.

 

شاید کار تازه‌ام را روی صحنه بیاورم

وی در پاسخ به اینکه علت انتقادش به کنسرت نمایش خود چیست، گفت: به نظرم باید کارگردانی بیاید که برای این کار باشد و موسیقی و نمایش را تلفیق کند. از این تجربه نیز، هم خوشحالم هم نیستم؛ چرا که باید یک سناریو بر اساس موسیقی که اجرا می‌شود نوشته شود تا به هم ربط داشته باشند؛ البته کار ما ربط داشت اما آن ربطی که من مدنظر داشتم نه. اکنون کاری درباره مولانا با علی پژوهشگر دارم که اگر آن را روی صحنه بیاورم فکر می کنم موفق تر باشد.

 

این خواننده موسیقی سنتی درباره اساتیدش در حوزه موسیقی بیان کرد: اساتید بسیاری چون صدیق تعریف، جهانگیر مهرپروران، توکلی، ناصرپور، صالح عظیمی و... به من لطف داشتند و در محضرشان بودم و تلمذ کردم. گرایش من آواز بود و از سال ۷۲ که وارد هنرستان موسیقی شدم می خواستم خواننده شوم. سال ۷۶ فارغ التحصیل شدم، سال ۷۷ هم به دانشگاه رفتم.

 

رشته آواز در دانشگاه نبود برای همین بازیگری تئاتر خواندم که از کودکی به آن علاقه داشتم

عقیلی ادامه داد: می‌خواستم خواننده شوم اما آن زمان دانشگاه موسیقی رشته‌ای به نام آواز نداشت که خواننده پرورش دهد و درس آواز بدهند. حالا را نمی‌دانم. از سوی دیگر من از کلاس پنجم ابتدایی که به مدرسه رازی می‌رفتم، آنجا تئاتر بازی می کردم؛ بنابراین علاقه خاصی به تئاتر داشتم. در هنرستان ۴ سال موسیقی خوانده بودم و چون دیدم در دانشگاه آواز نداریم خواستم سراغ رشته ای که از گذشته در آن فعالیت داشتم بروم.

 

آنها که آهنگ جام‌جهانی را بی‌هیجان می‌دانند از هیجان چه می‌خواهند؟

وی درباره حواشی آهنگ جام جهانی و انتقاد برخی مبنی بر نبود هیجان در این کار، تاکید کرد: قرار بود یک آهنگ آقای قربانی بخواند، یک آهنگ من و خواننده دیگری هم حضور داشته باشد. اصولا کاری که در قطع به این بزرگی در کشور می‌خواهد انجام شود، مشکلات و نقدهای آن و اتفاقات بعدش هم بزرگ است. جام جهانی یک چیز جهانی است و آدم باید همیشه برای چنین چیزی که برای یک ملت است پیش قدم شود. از من هم دعوت شد و خودم به شخصه نرفتم. اما دوستانی که به این کار انتقاد کرده اند و می گویند هیجان ندارند از هیجان چه می‌خواهند؟

 

خواننده فیلم سینمایی «سرو زیر آب» افزود: بچه کوچک ۷ ساله در کیش جلوی صحنه آمد و گفت می شود ۱۱ ستاره را هم بخوانی؟ ما این اثر را تا به حال در کنسرت اجرا نکردیم چون ارکستر بزرگ می خواهد و فقط در روسیه با رهبری آقای شهرداد روحانی اجرایش کردیم. در جام جهانی من چون کنسرت داشتم بعد از بازی ایران مراکش به ایران برگشتم و ناراحتم که نتوانستم دو بازی دیگر را ببینم.

 

در کشور به جای رقابت، حسادت حاکم است

عقیلی یادآور شد: مثلا برای پرسپولیس که چند روز پیش بازی داشت اگر من می رفتم وسط زمین می‌خواندم باز هم عده‌ای انتقاد می‌کردند یا اگر مجری لازم داشتند و شما می رفتید باز هم ممکن بود برخی حرف بزنند. اینکه به کارهای بزرگ انتقاد شود در کشور ما یک اصل است. بخش بزرگی از آن به حسادت برمی‌گردد و در کشور ما به جای اینکه رقابت حاکم باشد حسادت حاکم است و ما به جای اینکه خودمان را بالا بکشیم می‌خواهیم دیگران را تخطئه کنیم و پایین بکشیم. من کارهای ملی میهنی زیادی انجام دادم و انتخاب من برای خواندن چنین اثری همین‌طوری نبوده و با پشتوانه بوده است. دوستان آنقدر اطلاع داشتند که مرا انتخاب کرده‌اند. برای یک برنامه حرفه‌ای موسیقی هیچوقت از مجری طنز دعوت به کار نمی کنند.

 

می‌توانستم برای جام‌جهانی بخوانم توپ را در دروازه شوت کن اما ...

وی تصریح کرد: من نمی گویم این انتخاب شایسته بوده یا نبوده است. یکی از افتخارات من درباره کاری که برای جام جهانی خوانده ام و دوستان شاید بعدها متوجه شوند که ما چه کرده ایم، درباره شعر آن بوده است. برخی شاید انتظار داشته باشند ما از اشعار سخیف و روزمره استفاده کنیم ولی ما آمدیم و از معیارهایی که در ادبیات فارسی ما وجود دارد انتخاب کردیم. آهنگ را بابک زرین از بهترین آهنگسازان ایران کار کردند. این اثر شعر بسیار زیبایی هم داشت که البته اشاره مستقیم به جام جهانی نداشت. ما می‌توانستیم بگوییم توپ را در دروازه شوت کن اما باید کاری می کردم که در شأنیت سالار عقیلی هم باشد وگرنه باید روزی ۲۰ تا آهنگ بخوانم.

 

این خواننده در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا همه به تلفیق روی آورده‌اند و موسیقی اصیل ایرانی نابود شده است، تاکید کرد: من خودم چند وقت پیش کاری را با استاد شعاری منتشر کردم که تماما بر اساس موسیقی قدیم ایران است. استاد مسعود شعاری یکی از اساتید خوب سه تار هستند.

 

حتی یک کار تلفیقی هم در آلبوم‌هایم ندارم

عقیلی در پاسخ به این گفته که کارهای مگاهیت شما همه تلفیقی است، گفت: چون این آثار یا تیتراژ سریال بوده اند یا برای فیلم و تئاتر اجرا شده اند اما شما اگر توانستید یک کار من را مثال بزنید که حالت پاپ و تلفیقی داشته باشد و به صورت سی دی منتشر شده باشد من به شما جایزه می دهم. آلبوم ها کار من است اما آثاری که بر اساس فیلم و سریال ساخته می شود بر اساس خواسته کارگردان و تهیه کننده است. مثل کارهای مختلفی که برای سریالهای گوناگون کرده ام. از تبریز در مه تا سرو زیر آب.

 

کسی برای سی دی موسیقی پول نمی دهد

وی اذعان کرد: یک روز کسی به من گفت چرا فقط آهنگ ملی میهنی می‌خوانی و آثار عاشقانه و عارفانه نمی‌خوانی؟ گفتم من فقط ۱۰، ۱۲ کار میهنی دارم و ۴۰۰ تا آهنگ عارفانه و عاشقانه دارم. ولی ما فقط از تلویزیون آثار را گوش کرده یا آنها را دانلود و رایت می کنیم و نمی رویم برای سی دی موسیقی پول بدهیم. ما باید به این تفکر برسیم که خودمان دنبال کار موسیقی برویم و بخریم. من اثری دارم که در آن فقط ۴۰ دقیقه آواز خوانده ام. موسیقی اصیل نمرده و هست و از بین نرفته و از بین نمی رود. موسیقی اصیل عین فرش دستباف هرچه پا می‌خورد ارزشمندتر می شود. مثل سی و سه پل اصفهان و تخت جمشید می ماند. وقتی کودکی به دنیا می آید و مادر در گوشش لالایی می خواند گوشه بختیاری در دستگاه همایون است.

 

اپرایی با چندین بازیگر و خواننده خواهیم داشت

عقیلی در پایان همچنین با اشاره به تعطیلی آموزشگاه موسیقی خود بعد از ۱۵ سال به این دلیل که فرصت کافی برای مدیریت آن را نداشته، در پایان درباره کنسرتها و کارهای جدیدش گفت: چند وقت دیگر تور شهرستان هایم آغاز می شود، قرار است در ساری کنسرت داشته باشم و آنجا قرار است برای اولین بار محلی مازندرانی بخوانم چون از طرف پدری مازندرانی هستم. در شیراز آخر ماه سه یا چهار شب در تالار حافظ اجرا خواهم داشت. همچنین با یک کار حالت اپرا همکاری می کنم که با چندین بازیگر و چندین خواننده با نام «برانگیخته» اجرا می‌شود.

 

 

  • 14
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش