پنجشنبه ۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۷:۵۷ - ۰۱ خرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۳۰۰۲۱۸
تئاتر شهر

بهاره رهنما:

تئاتر؛ کسب و کار و زندگی من است

اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر,بهاره رهنما
نمایش «دیگری» به کارگردانی بهاره رهنما، بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون و نویسندگی انزو کرمن چند روزی است که در سالن سمندریان تماشاخانه ایرانشهر به صحنه رفته است.

به گزارش فارس، نمایش «دیگری» به کارگردانی بهاره رهنما، بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون و نویسندگی انزو کرمن چند روزی است که در سالن سمندریان تماشاخانه ایرانشهر به صحنه رفته است. این نمایشنامه اثر یک نویسنده معاصر فرانسوی است که پیش از این نیز به کارگردانی علی منصوری در تئاتر شهر به صحنه رفته بود. اما اخیرا نیز به کارگردانی جدید بهاره رهنما و دراماتورژی سهراب حسینی و ایفای نقش رهنما و شیوا اردویی به اجرا درآمده است. درباره این نمایش با بهاره رهنما گفت وگو کردیم گه در ادامه می‌خوانید:

 

 

به عنوان سوال نخست نمایش دیگری چه هدفی را دنبال می‌کند؟ در اجرای این نمایشنامه به دنبال چه چیز بودید، بیان یک قصه جذاب یا واگویه دغدغه‌های شخصی؟

من صحبت کردن از دنیای زنان را خیلی دوست دارم چون این دنیا را خیلی خوب می‌شناسم و طبیعتاً به عنوان یک زن دوست دارم از آسیب‌های اجتماعی حوزه زنان حرف بزنم. چیزی که شاید کار مرا متفاوت می‌کند و آمار تماشاچی‌های مرا هم بین آقایان و هم خانم‌ها بالا نگه می‌دارد، این است که کارهای نوشته من یا انتخاب به عنوان کارگردان مطلقاً در فضای فمینیستی رایج و مردستیزانه نیست، من از آسیب‌های اجتماعی می‌گویم که چون خودم زنی  در این اجتماع بودم شنیدم و لمس کردم و می‌خواهم که حرف‌هایمان شنیده شود و این برایم مهم است.

 

همان‌طور که خودتان اشاره کردید این صحبت همیشه درباره کارهای شما مطرح بوده که خواسته یا ناخواسته فضای فمینیستی را تداعی می‌کنید

واقعیت اینطور نیست من نمی‌گویم فمینیسم خوب است یا بد، این یک بحث مفصلی است اما دلیلی ندارد من غیر از واقعیت ذهنم صحبت کنم، من خیلی فراجنسیتی به موضوعات نگاه می‌کنم و خیلی تخصصی به عنوان یک زن از آسیب‌های اجتماعی زنان صحبت می‌کنم چون خودم زن بودم متأسفانه در جامعه ما تفاوت این فضا با کار فمینیستی مشخص نیست، زنانه نگاه کردن و نوشتن به معنای مردستیزی نیست و  من امیدوارم بتوانم این فرهنگ را جا بیندازم، من آقایونی را می‌بینیم که کار ما را می‌بینند و همزادپنداری می‌کنند و حس ملاطفت انسانی‌شان برانگیخته می‌شود. کار در واقع درباره مسئله دوهمسری به عنوان یک آسیب اجتماعی و شکست عاطفی زنان است، من حسی که دارم غصه مادرها و خواهرها و زنان دیگر است حتی نویسنده‌ای نمایش ایرانی هم نیست اما جالب است که این فضا را تجربه کرده است.

 

 از دغدغه‌های اجتماعی و آسیب‌های آن صحبت کردید، به نظر شما بیان این آسیب‌ها در تئاتر واقعا می‌تواند تأثیرگذار باشد؟

من نکته خیلی مهمی را می‌خواهم بگویم جامعه تئاتر خیلی کوچکتر از سینما است اما جامعه بسیار تأثیرگذار‌تری است یعنی آدم‌هایی که تئاتر می‌بینند به دلیل اینکه دغدغه فرهنگی‌شان عمیق‌تر است این پیام را جدی‌تر نشان میدهد تا کسی که برای سرگرمی به سینما می‌رود. تجربه تخصصی هجده ساله من در تئاتر این را می‌گوید که تماشاچی تئاتر در تأثیرگذاری با وجود اندک بودن اما کیفیت بالاتری دارد.

 

 تا اینجا بازخوردها از نمایش چطور بوده است؟

البته تازه نمایش شروع شده یک مقدار درگیر انتخابات هم بودیم اما بازخورد خوب بوده من تماشاچی را خداراشکر حمل میکنم که از این تئاتر به تئاتر دیگرم میآید و جامعه هدفم مشخص است اما به نظر باید اجازه دهیم تا زمان بگذرد و متوجه شویم که استقبال صورت می‌گیرد.

 

بازهم به دغدغه‌های اجتماعی خواهید پرداخت؟

تمام کارهایی که من کارگردانی کرده‌ام تا الان همینطور بوده است  و تا زمانیکه حرف داشته باشم دراین فضا بزنم  از این فضا خارج نمیشوم مگراینکه یک زمان ببینم دیگر حرفی ندارم. متهم کردن من به مردستیزی مثل این است که بگوییم ابراهیم حاتمی کیا فیلسازی است که طرفدار جنگ است درحالیکه او از جنگ می‌نویسد و می‌گوید چون فضا را لمس کرده اما هرگز نمی‌گوید که جنگ چیز خوبی است. من هم سعی می‌کنم پیام‌های فراجنسیتی را بگنجانم و بگویم جایی انسانیت است که حرف می‌زند نه زن یا مرد بودن. البته این نمایشنامه چیزی بود که به دستم رسید مشاور کارگردان پیشنهاد بازی این کار را به من داده بودند که من نتوانستم بازی کنم از طریق اقای آسانی دوباره به دستم رسید.

 

نمایشنامه‌ جدیدی در دست کار ندارید؟

یک نمایشنامه به نام «زن باران پای به جاده زدن» از نشر نگاه به زودی از من به چاپ می‌رسد.

 

تئاتر این روزها را چطور می‌بینید؟

تئاتر خداراشکر در سبد اقتصادی و فرهنگی خانواده‌های ایرانی جای بهتری پیدا کرده و اصولا می‌گویند هر سالن تئاتری در شهری باز می‌شود به نوعی امنیت فرهنگی را بیشتر میکند و به همین دلیل تماشاچی تئاتر هم از مدیاهای دیگر متفاوت است اما متأسفانه از شروع تئاتر امسال هنوز کارها جان نگرفته است. مثلا همین کار ما تقریبا حدود یک هفته است که شروع شده چند روز اول خوب بود اما بعد به دلیل انتخابات دچار بحران شدیم.

 

پیشنهاد بازی جدید تئاتر داشته باشید، قبول می‌کنید؟

الان که یک متن دیگر از همین نویسنده را  بازی می‌کنم، اصولا تئاتر کسب و کار زندگی من است سر سریال بهرام بهرامیان هم هستم که یک کار تاریخی است و هنوز اسمش قطعی نشده ولی در زمان پهلوی اول است و در نهایت چیزی که برایم از همه مهمتر است، تئاتر و ادبیات است.

 

 

 

 

  • 14
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش