جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
۰۷:۴۳ - ۰۳ مرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۵۰۰۵۶۵
تئاتر شهر

 فروش بلیت یک میلیونی نمایش شهاب حسینی نشانه چیست؛

حسن بزرگ عیب کوچک

اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر,نمایش اعتراف

 پس از پایان ماه رمضان، شهاب حسینی نمایش «اعتراف» را با بازی خود و علی نصیریان به روی صحنه برد که با استقبال بسیاری از مخاطبان مواجه شده و حتی جمعی از نمایندگان مجلس همچون علی مطهری به تماشای آن نشستند. این روزها بلیت‌های این نمایش در بازار‌سیاه با قیمت‌های بسیار نجومی فروخته می‌شود؛ به ‌طوری که برخی سودجویان قیمت بلیت صندلی‌های جلویی این نمایش را به قیمت یک‌میلیون تومان عرضه می‌کنند. اما با انتشار گسترده این خبر، پیمان شریعتی، مدیر تئاترشهر اعلام کرد که بلیت‌های یک‌میلیون تومانی این نمایش ابطال خواهد شد.

 

پس از این‌که در روزهای ابتدایی نمایش «اعتراف» شهاب حسینی، بسیاری از بلیت‌های این تئاتر به‌سرعت پیش‌فروش شد، بسیاری از مخاطبان برای تهیه بلیت‌های این نمایش به دردسر افتادند و نتوانستند به تماشای آن بنشینند.

 

سایت فروش اینترنتی این تئاتر (ایران نمایش)، بلیت‌های «اعتراف» را تا تاریخ هفتم شهریورماه به ‌طور کامل پیش‌فروش کرده ولی یکی‌ از کاربران سایت‌های مطرح (دیوار) که چندی پیش صحبت‌هایی در مورد امکان فیلترشدن آن مطرح شده بود، تعدادی از بلیت‌های این نمایش را با قیمت یک‌میلیون تومان به فروش گذاشته است. البته در این میان، فروشندگان منصفی هم بوده‌اند که بلیت‌های خود را در تیرماه و نیز برای مردادماه با همان قیمت اصلی بلیت یا نهایتا با قیمت ۱۵۰هزار تومان برای فروش ثبت کرده‌اند؛ اما یکی از این فروشندگان دو عدد بلیت اواخر مردادماه را در ردیف اول با این تبلیغ که «صندلی‌ها درست روبه‌روی جایگاه بازی علی نصیریان و شهاب حسینی هستند» به قیمت یک‌میلیون تومان عرضه کرده است.

 

البته این تنها مورد فروش بلیت این نمایش با قیمتی نجومی برای یک تئاتر نیست و در آگهی دیگری بلیت‌هایی با قیمت ۸۰۰‌هزار تومان برای فروش در مردادماه در یکی از سایت‌های فروش درج شده‌اند. پس از انتشار این خبر پیمان شریعتی، مدیر تئاترشهر اعلام کرد که بلیت‌های یک‌میلیون تومانی نمایش «اعتراف» باطل و با این پدیده برخورد قاطع خواهد شد.

 

پیمان شریعتی افزود: اصولا واگذاری و تبدیل بلیت در برنامه‌های هنری و به‌ویژه هنگامی که برخی خریداران به دلایل مختلف امکان حضور در برنامه را از دست می‌دهند و بلیت خود را دوباره در اختیار مجموعه فروش قرار می‌دهند، عرف و رایج بوده، اما آنچه الان برای نمایش «اعتراف» شاهدش هستیم اتفاق جدیدی است. اظهارات شریعتی به‌عنوان مدیر تئاترشهر درست و منطقی به نظر می‌رسد؛ زیرا وجود فضایی که مروج ایجاد بازار سیاه در عرصه محصولات مختلف شود (هر چند اینجا بحث بر سر تولیدات فرهنگی است) مورد تأیید هیچ فرد درستکاری نمی‌تواند باشد؛ اما نکته جالب توجه موجی است که تئاتر را به سمت صنعت‌شدن پیش می‌برد و کم‌کم می‌شود همان‌طور که از پیشوند صنعت برای سینما و موسیقی در این ملک سخن می‌گوییم پا را فراتر بگذاریم و در مورد تئاتر هم سخاوتمندانه از ترکیب «صنعت تئاتر» استفاده کنیم.

 

 البته که نمایش‌های مهم و تأثیرگذار همیشه در ایران فروش خوبی را پشت سر گذاشته‌اند. تئاتر هنرمندان و چهره‌های شناخته‌شده‌ای همچون دکتر علی رفیعی، بهرام بیضایی، رضا حداد، محمد رحمانیان و همایون غنی‌زاده در این سال‌های اخیر نشان داده‌اند، جماعت علاقه‌مند به این هنر زنده و پویا از نمایش‌هایی که با سلیقه آنها تطابق نسبی دارد، استقبال می‌کنند.  با وجود این اما اتفاق پیش آمده برای نمایش اعتراف تقریبا برای نخستين‌بار است كه دارد می‌افتد. اینجا صحبت بر سر یک بازار سیاه قابل پیش‌بینی نظیر اتفاقاتی که در مورد خرید و فروش بلیت مراسم افتتاحیه و اختتامیه جشنواره فیلم فجر می‌افتد، نیست.

 

آنچنانکه در سال‌های قبل خاطره رفتن به نمایش «عروسی خون» دکتر علی رفیعی و خرید بلیت این نمایش در بازار سیاه با دو برابر رقم اصلی فروش در ذهن برخی از علاقه‌مندان به تئاتر مانده؛ اما وقتی هواخواهان یک نمایش حاضراند ١٠ برابر قیمت تعیین‌شده در سامانه بلیت‌فروشی پول بدهند تا بتوانند پای تماشایش بنشینند، بحث کمی عجیب‌تر می‌شود.  شنیده‌های «شهروند» بر قوت این اتفاق عجیب می‌افزاید. در ابتدا باید به این نکته اشاره کرد که بلیت‌های عرضه‌شده در بازار سیاه بلیت‌های میهمان نیست. ردیف یک هم در اختیار گروه نمایش نیست و مردم برای تماشای نمایش از آن ردیف باید بلیت تهیه کنند.

 

 از سوی دیگر عوامل تولید یک اثر نمایشی نیک می‌دانند کسانی که به آنها مخاطب تئاتر می‌گوییم جمع نسبتا ثابتی هستند که در طول ‌سال با انتخاب نمایش‌های باب سلیقه خودشان به تماشای آنها می‌روند. این مخاطبان برای انتخاب تئاتر دلخواهشان به نام کارگردان، محل اجرا، بازیگران نمایش و متنی که برای اجرا انتخاب شده توجه ویژه‌ای دارند.

 

با وجود چنین مخاطبانی تئاتر همچنان هنری است با چرخه اقتصادی نسبتا ثابت و نه یک کالای فرهنگی سودده که می‌توان نامش را صنعت گذاشت. وقتی ماجرا عجیب‌تر می‌شود که متوجه می‌شوید در روزهایی که بناست نمایش «اعتراف» به روی صحنه برود، افرادی از قشرهای مختلف و با عنوان‌های متفاوت در پی یافتن آدرس تئاترشهر هستند. این یعنی افراد جدیدی دارند به بدنه مخاطبان تئاتر اضافه می‌شوند که تا پیش از این حتی نمی‌دانستند ساختمان تئاترشهر در کدام نقطه از تهران واقع شده است. 

 

 

  • 12
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش