شنبه ۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۷:۳۸ - ۲۱ آبان ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۸۰۵۴۵۸
تئاتر شهر

روایت اصغر خلیلی، محمد صدیق‌مهر و حمیدرضا کاظمی‌پور از نمایش دولت ضعیفه

نمایش دولت ضعیفه,اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر
اصغر خلیلی گفت: دولت ضعیفه نمایشی است متاثر از کنش‌گری زنان که در تاریخ معاصر، نامی از آنها برده نشده است.

به گزارش هنرآنلاین: اصغر خلیلی نمایش "دولت ضعیفه" را برگرفته از تاریخ معاصر در تالار ناظرزاده کرمانی تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه آورد. این نمایش توجه ویژه‌ای به دوران قاجار و سلطنت ناصرالدین‌شاه داشته است. این اثر نمایشی به جایگاه زنان در سیاست پرداخته و دورانی را مدنظر قرار داده است که زن‌ها به آرامی از حرمسراها بیرون آمده و به مسائل سیاسی ورود می‌کنند. اصغر خلیلی در نمایش "دولت ضعیفه" با نگاهی عمیق و همه جانبه  به تحلیل مسائل فرهنگی، اخلاقی و سیاسی آن دوره، توجه داشته است. به بهانه اجرای این نمایش گفت‌و گویی با نویسنده، کارگردان و دو تن از بازیگران این نمایش داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانیم:

 

آقای خلیلی موضوع زن در نمایش‌های شما موضوع برجسته‌ای است و در نمایش‌های مختلفی به روایت جایگاه زنان در سیاست و اجتماع پرداخته‌اید. دلیل توجه‌تان به این موضوع چیست؟

اصغر خلیلی: من در ۱۹ نمایشی که تاکنون روی صحنه برده‌ام، نگاهم به جایگاه زنان در جامعه بوده است، منتها از سال ۸۸ و از نمایش "نظمیه زنان" رد پای سیاست هم وارد نوشته‌ها و نمایش‌هایم شد. فکر می‌کنم کشور ما از دوم خرداد سال ۷۶ و روی کار آمدن دولت اصلاحات به یک بلوغ سیاسی نزدیک شد و بعد در مناظره‌های انتخاباتی سال ۸۸ به یک‌باره یک سیاست‌زدگی وسیع در جامعه اتفاق افتاد، در حدی‌ که رسانه ملی هم به صورت ناخودآگاه مردم و افکار عمومی را در بحث سیاست رها کرد. در آن زمان به طور ناخودآگاه ذهنم به سمت نوشتن نمایشنامه "نظمیه زنان" رفت و این نمایش را روی صحنه بردم. بعد از آن نمایش نگاهی سیاسی هم به نگاه اجتماعی کارهایم اضافه شد و من به همراه گروهم تصمیم گرفتیم در یک دوره‌ای نمایش‌هایی را کار کنیم که موضوع‌شان صرفاً مسائل سیاسی و اجتماعی معاصر باشد که نمایش‌های "یادداشتی برای سهراب"، "اولیور توئیست"، "راپورت‌های شبانه دکتر مصدق" و "میراث" پیرو این رویکرد خلق شد و نمایش "دولت ضعیفه" هم در همین راستا است.

 

ایده نوشتن نمایشنامه "دولت ضعیفه" از کجا به ذهن‌تان رسید؟

اصغر خلیلی: زمانی که در حال تحقیق برای نمایش "راپورت‌های شبانه دکتر مصدق" بودم، با خانمی آشنا شدم که حوزه فعالیتش روابط بین‌الملل و روابط سیاسی معاصر بود و از آنجا که او به نمایش نیز گرایش داشت، در اعتبارسنجی مستندات تاریخی نمایش "راپورت‌های شبانه دکتر مصدق" کمک‌مان کرد و در دل آن گفت‌وگوها هم نمایش "دولت ضعیفه" در ذهنم جرقه خورد. زمانی که مستندات تاریخی را برای نمایش "راپورت‌های شبانه دکتر مصدق" بررسی می‌کردم، به عینه دیدم که ردپای خیلی از اتفاقات سیاسی کودتای ۲۸ مرداد و محاکمه نظامی دکتر مصدق ریشه در گذشته و دوران قاجار دارد. برایم سؤال شد که مگر دوره قجر چه اتفاقاتی را به وجود آورد که حکومت پهلوی نتواست آن‌ها را تحمل کند؟ همین موضوع مرا آرام آرام به نوشتن یک نمایشنامه دیگر نزدیک کرد و این‌طور بود که به سراغ جمع‌آوری پژوهش‌ها و تحقیقات برای نوشتن نمایشنامه "دولت ضعیفه" رفتم و این نمایشنامه را برای اجرای صحنه‌ای نوشتم.

 

تحقیقات و نگارش نمایشنامه "دولت ضعیفه" چقدر طول کشید و از چه منابعی برای نگارش این نمایشنامه استفاده کردید؟

اصغر خلیلی: تحقیقات این نمایشنامه بدون اغراق ۸ ماه به طول انجامید ولی خود نمایشنامه را در مدت زمان کمی نوشتم. برای نوشتن نمایشنامه "دولت ضعیفه" خیلی تحقیق کردم و کتاب‌ها و سفرنامه‌های زیادی را خواندم. گاهی اوقات کتاب‌هایی را می‌خواندم که متوجه می‌شدم نوشته‌های‌شان با منطق و سایر مستندات تاریخی هماهنگ نیست. سفرنامه‌هایی که نوادگان قاجار چاپ کرده بودند را خواندم و متوجه شدم که برخی از آن‌ها پر از تملق است. به هر حال با مطالعاتی که انجام دادم و ارتباط‌هایی که با آدم‌های مختلف برقرار کردم، به این نتیجه رسیده‌ام که به اطلاعات کافی برای نوشتن نمایشنامه رسیده‌ام و شروع به نگارش آن کردم که نگارشش در مدت کوتاهی به پایان رسید چون اصولاً دستم سریع است و نوشتن نمایشنامه‌هایم خیلی طول نمی‌کشد. حالا که نمایش "دولت ضعیفه" روی صحنه رفته، به این نتیجه رسیده‌ام که این نمایش در کارگردانی و نمایشنامه‌نویسی به نسبت همه نمایش‌های قبلی‌ام یک پله بالاتر است. این را متأثر از نمایشنامه "راپورت‌های شبانه دکتر مصدق" می‌دانم و احساس می‌کنم نمایش "راپورت‌های شبانه دکتر مصدق" افقی را برایم باز کرد که بتوانم نمایشنامه‌ای بهتر بنویسم، کما این‌که همین نمایش "دولت ضعیفه" هم دریچه‌ای برای نوشتن نمایشنامه‌ای دیگر برایم باز کرده که قرار است در تجربه بعدی به سراغ نوشتن و روی صحنه بردن آن نمایشنامه بروم.

 

 

عنوان نمایش‌تان را بر چه اساسی انتخاب کردید؟

اصغر خلیلی: سر عنوان این نمایشنامه خیلی چالش داشتم. روز اول که این نمایشنامه را پرینت گرفتم و به مرکز هنرهای نمایشی تحویل دادم، اولین موضعی که گرفته شد بر اسم این نمایشنامه بود. می‌گفتند مگر دولت، ضعیف است که نوشته‌ای دولت ضعیفه؟ گفتم این دولتِ ضعیفه است و باید دولت را با کسره بخوانید. به هر حال این سوء تفاهم‌ها حل شد و نمایش با همین عنوان روی صحنه رفت. کلمه ضعیفه اصطلاحی است که در دربار قاجار بسیار استفاده می‌شد. زنان عصر قجر تا قبل از اولین سفر خارجی ناصرالدین شاه نقش ویژه‌ای در سیاست نداشتند و اولین باری که زنان از ایران بیرون رفتند و با زنان خارجی مواجه شدند در همان سفر اول ناصرالدین شاه بود که آن سفر باعث شد زنان ایرانی تازه جایگاه اجتماعی‌شان دست‌شان بیاید و فکر کنند که باید در سیاست کشور نقشی داشته باشند. البته قبل از آن هم مادر ناصرالدین شاه در سیاست وارد می‌شد ولی به صورت مادرانه و به شیوه سنتی و خانگی. اما پس از سفر ناصرالدین شاه شرایط تغییر کرد و زنان کتاب می‌خواندند و کتاب ترجمه می‌کردند. عده‌ای می‌گویند که برخی از زنان حرمسرای ناصرالدین شاه از جمله انیس‌الدوله، جیران و گلین خانم زبان می‌دانستند. البته چنین موضوعی ثبت نشده و در کتاب‌های تاریخی درسی هم، نامی از زنان کنش‌گر عصر قجر نیامده است ولی واقعیت این است که بخش عمده‌ای از جمعیتی که انقلاب مشروطیت را به وجود آورد، جمعیت نسوان آن دوره بود. دلیل این‌که کلمه دولت را در کنار کلمه ضعیفه گذاشتم هم این بود که درست است در دربار قاجار برای مخاطب قرار دادن زنان از کلمه ضعیفه استفاده می‌کردند ولی یک دولت سایه هم وجود داشت که نسوان آن را می‌چرخاندند و هدایت می‌کردند. بنابراین نقش زنان در آن دوره نقش کمرنگی نبوده است.

 

نقدهایی به نمایش شما وارد شده که می‌گوید تأکیدتان را روی عیاش بودن ناصرالدین شاه گذاشته‌اید. چه پاسخی به این انتقادات دارید؟

اصغر خلیلی: زمانی که قرار بود پوستر نمایش "دولت ضعیفه" طراحی شود، به دوستان طراح گفتم مراقب باشید در پوستر به ناصرالدین شاه توهین نکنید چون این آدم حداقل برای اهالی هنر کارهای بزرگی کرده و جایگاه ویژه‌ای برای اهالی هنر دارد. خیلی سعی کردم وجوه مختلفی از ناصرالدین شاه و سایر کاراکترهای نمایش نشان بدهم و ضمناً قصدم این نبود که شخصیت و رفتار این آدم‌ها صرفاً از پیش تعیین شده و بر اساس مستندات تاریخی باشد چون در این صورت هم نمایش کسل‌کننده می‌شد و هم دیگر رسالت اصغر خلیلی به عنوان نمایشنامه‌نویس و کارگردان نمایش در آن وجود نداشت. هدفم این بود که ناصرالدین شاه را صرفاً یک آدم عیاش نشان ندهم، گرچه طبق مستندات تاریخی، ناصرالدین شاه بیشتر وقتش را صرف عیاشی و خوش‌گذرانی می‌کرده ولی صرفاً آدم عیاشی نبوده است. قصد نداشتم این آدم را ضعیف هم نشان بدهم چون واقعاً آدمی قوی بوده است. خیلی روی ویژگی‌های مختلف ناصرالدین شاه تأکید داشتم و هر شب به بازیگر این نقش می‌گفتم نقشش را جدی بگیرد تا پارادوکس‌های ناصرالدین شاه درست در بیاید ولی به هر حال شکلی از اجرا در بدنش افتاده که ناخودآگاه آن را اجرا می‌کند. به هر صورت قصد من ضعیف و عیاش نشان دادن ناصرالدین شاه نبود و سعی کردم بر اساس یک سری رابطه‌های دیالکتیک متن، شخصیت او را معرفی کنم.

 

در شیوه اجرایی نمایش "دولت ضعیفه" صد در صد به تئاتر ایرانی مقید نبوده‌اید و در نوع روایت هم تماشاگر را در یک دو راهی میان سنت و مدرنیته قرار داده‌اید. چرا این شیوه اجرایی را برای نمایش‌تان انتخاب کردید؟

اصغر خلیلی: موقع نگارش این متن هدفم این بود که از شیوه روایتی تئاتر سنتی دور شوم که برای رسیدن به این اتفاق تصمیم گرفتم نمایشم حداقل ۶ راوی داشته باشد. این ایده ۲- ۳ روز ذهنم را مشغول کرد تا این‌که به یک بن‌بست رسیدم و دیدم تعدد کلید‌هایی که قرار است جهت آشنایی‌زدایی برای مخاطب بگذارم، زیاد می‌شود و مخاطب را دچار سردرگمی می‌کند. به همین خاطر تعداد راوی‌ها را کمتر کردم و فقط از دو راوی روزنامه‌نگار و گربه استفاده کردم. اصولاً در همه نمایش‌هایم به دنبال نوعی از شیوه اجرایی هستم که نه صرفاً تئاتر ایرانی باشد و نه از تئاتر ایرانی فاصله بگیرد. البته خیلی از اساتید دانشگاهی با صحبت‌های من در مورد تئاتر ایرانی مخالف هستند و من در دانشگاه هم با این اساتید بارها بحث کرده‌ام. صحبت خیلی از اساتید دانشگاهی این است که ما اصلاً تئاتر ایرانی و ملی نداریم که من این حرف را قبول ندارم. همین نمایش "دولت ضعیفه" مخاطب خارجی و توریست هم داشت که بعد از نمایش به من می‌گفتند شکل ایرانی نمایش‌تان خیلی جذاب بود. سؤال من این است که اگر ما نمایش ایرانی نداریم، یک مخاطب غیر ایرانی چطور می‌گوید شیوه اجرایی نمایش‌تان ایرانی است؟ حتماً یک سری المان‌ها و عناصر ایرانی در آن وجود دارد که مخاطب خارجی حس می‌کند شیوه اجرایی آن طور دیگری است. به هر حال من به موجودیت نمایش ایرانی اعتقاد دارم و از ویژگی‌های نمایش ایرانی در شیوه اجرایی‌ام استفاده می‌کنم، منتها رنگ و بوی آن را کمی تغییر می‌کنم و آن را دستکاری می‌کنم. این کاری است که در نمایش "دولت ضعیفه" هم انجام دادم و زمان را شکستم. نمایش "دولت ضعیفه" ۳- ۴ بار برش می‌خورد و ۱۸ صحنه دارد که کسی متوجه این ۱۸ صحنه نمی‌شود. من سعی کردم نمایش "دولت ضعیفه" را با دست بردن به شیوه اجرایی نمایش ایرانی روی صحنه ببرم چون معتقدم که تماشاگر ایران با شیوه نمایش ایرانی خیلی راحت‌تر از نمایشگاه‌های آوانگارد و تجربی ارتباط برقرار می‌کند.

 

حمیدرضا کاظمی‌پور: مهمترین ویژگی نمایشنامه "دولت ضعیفه" که جذابش هم کرده این است که از صرف یک روایت خطی درآمده و آقای خلیلی این روایت خطی را شکسته است. یعنی نمایش از یک نقطه A شروع نمی‌شود که در یک نقطه B به پایان برسد. شکسته شدن روایت خطی در دو کاراکتر روزنامه‌نگار و گربه مشهود است. روزنامه‌نگار راوی اتفاقات و فضاهای بیرونی جامعه است و گربه راوی اتفاقات کاخ، حرمسرا و اندرونی. این دو نوع روایت باعث می‌شود که مخاطب از یک روایت صرف خطی و خشک جدا شود که به نظرم این ایده خوبی بود که آقای خلیلی در داستان خودش به کار برد.

 

 

 کاراکتر روزنامه‌نگار را آقای خلیلی به شما پیشنهاد کرد یا خود شما پس از خواندن متن آن را انتخاب کردید؟

حمیدرضا کاظمی‌پور: من و آقای خلیلی از سال‌ها پیش همدیگر را می‌شناسیم. در دانشگاه هم‌کلاس بودیم و حالا هم همکار فرهنگی هستیم. تئاتر را با هم شروع کردیم و در اصفهان ضمن این‌که رفیق بودیم، رقیب خوبی هم برای یکدیگر بودیم. در سال‌های اخیر در چند نمایش آقای خلیلی حضور داشته‌ام که این باعث خوشحالی من است. من در جریان نگارش متن "دولت ضعیفه" بودم و یادم می‌آید که آقای خلیلی می‌گفت کاراکتری در این نمایش وجود دارد که فقط خودت می‌توانی آن را بازی کنی. ایشان به من نگفت که منظورش همین کاراکتر روزنامه‌چی است. به هر حال خوشحالم که این کاراکتر را بازی می‌کنم و معتقدم که نقش سختی است چون بازیگر مقابل و پارتنر ندارد و باید به تنهایی برای آن فضایی ایجاد کرد که مخاطب را پس نزد. ضمن این‌که مونولوگ‌های کاراکتر روزنامه‌چی خیلی شعاری است و مخاطب امروزی این را دوست ندارد. من باید به عنوان بازیگر این نقش، فضایی را ایجاد می‌کردم که مخاطب حرف‌های مهمی که می‌زنم را بشنود و خسته نشود. خوشبختانه بازخوردهایی که از مخاطبان دریافت کردم گواه این است که مخاطب به مونولوگ‌هایم گوش کرده که این برایم خیلی لذت‌بخش است.

 

آقای کاظمی‌پور دوست نداشتید یک نقش دیگر مثل مشیرالدوله را بازی کنید؟

حمیدرضا کاظمی‌پور: آدم‌هایی مثل مشیرالدوله قهرمان‌های ملی ما هستند که همه بازیگرها دوست دارند چنین نقش‌هایی را بازی کنند. مشیرالدوله آدم معقول و با فکری است و دیالوگ‌های خیلی خوبی می‌گوید. به نظرم محمد صدیقی‌مهر به خوبی از پس آن برآمده که از این بابت به محمد تبریک می‌گویم.

 

آقای صدیقی‌مهر تماشاگران تئاتر شما را تا پیش از این در گروه تئاتر آقای شهاب‌الدین حسین‌پور می‌شناختند و حالا برای اولین بار با آقای خلیلی همکاری کرده‌اید. این همکاری چگونه اتفاق افتاد و نتیجه آن را چطور ارزیابی می‌کنید؟

محمد صدیقی‌مهر: من بعد از این که از گروه قبلی جدا شدم، در نمایش "هزار شلاق" به کارگردانی احسان ملکی نقش امیر کبیر را بازی کردم که آقای خلیلی اجرای ما را دیدند در پشت صحنه آن اجرا با هم صحبت‌هایی انجام دادیم. مدتی بعد دستیار ایشان با من تماس گرفت و من با افتخار به گروه آقای خلیلی اضافه شدم. حضور در این نمایش مرا خوشحال می‌کند چون هم نمایش خوبی است و هم در پشت صحنه آن کسی اذیت نمی‌شود. من همه جا از این اجرا به عنوان یک اجرای منظم یاد کرده‌ام که در آن شلختگی وجود دارد. شاید ضعف‌هایی هم در کارمان وجود داشته باشد که منکر این قضیه نیستیم ولی اجرای‌مان بسیار منظم است و خوشبختانه نظر مخاطب را جلب کرده است. در این مدت دیده‌ام که مخاطب درباره نمایش "دولت ضعیفه" صحبت می‌کند و این همان چیزی است که ما به دنبالش هستیم. به هر حال از این همکاری خیلی خوشحال و راضی هستم.

 

از ابتدا قرار بود نقش مشیرالدوله را بازی کنید؟

محمد صدیقی‌مهر: خیر. ابتدا قرار بود نقش معین البکا را بازی کنم ولی چون بازیگر نقش مشیرالدوله نتوانست با گروه کار کند، آقای خلیلی گفتند تو نقش مشیرالدوله را بازی کن و من هم پذیرفتم چون نقش جذابی است و دیالوگ‌های قشنگی دارد. من بیشتر در نقش‌های کمدی بازی کرده‌ام و مخاطب تئاتر مرا با نقش‌های کمدی نمایش‌های "سرآشپز"، "طپانچه خانم" و... می‌شناسد و حالا یک نقش جدی در نمایش "دولت ضعیفه" برایم چالش خوبی بود که بگویم نقش جدی هم می‌شود بازی کرد. نقش مشیرالدوله همیشه در ذهنم می‌ماند و فکر می‌کنم در ذهن مخاطب هم خواهد ماند.

 

 

برای این‌که به نقش مشیرالدوله نزدیک شوید، چقدر به سراغ منابع تاریخی رفتید و چقدر به مابه‌ازاهای امروزی این شخصیت توجه کردید؟

محمد صدیقی‌مهر: مشیرالدوله آدمی تجددطلب است و به نوعی نماینده اصلاحات در جامعه آن روز محسوب می‌شود که شاید در جامعه امروزی هم بشود مشابهش را بسیار پیدا کرد. خود متن نمایشنامه یک سری کدها از شخصیت این آدم به من می‌داد و آقای خلیلی هم به عنوان کارگردان خیلی کمک کرد. من با آقای خلیلی در این مورد گفت‌وگو می‌کردم و ایشان گاهی برایم فکت‌های تاریخی از مشیرالدوله می‌فرستاد. از قبل هم به واسطه نمایش "هزار شلاق" مطالعاتی در این زمینه داشتم و کتاب‌های تاریخی مربوط به دوره قاجار را خوانده بودم. البته مطالعاتم مستقیماً در مورد مشیرالدوله نبود ولی به هر حال نزدیکی تاریخ وقایع این دو نمایش کمکم می‌کرد. وقتی وارد تمرین شدم، ابتدا بدنم را به مشیرالدوله نزدیک کردم و سپس به درون نقش رسیدم. در بازیگری به بدن خیلی اهمیت می‌دهم و از بدن شروع می‌کنم و به کاراکتر می‌رسم. بعضی‌ها این را نمی‌پسندند و می‌گوید باید از درون به بیرون نقش رسید که خیلی توفیری ندارد و در نهایت مهم است که نقش را قابل باور اجرا کنی. برای نقش مشیرالدوله چند ژست را تمرین کردم و در نهایت به ژستی که مد نظرم بود رسیدم. هدایت آقای خلیلی هم در زمینه حد و اندازه‌های کاراکتر خیلی مؤثر بود. آقای خلیلی بالا و پایین‌های نقش را برایم مشخص می‌کرد و من در آن محدوده مانور می‌دادم. البته به شخصه دوست داشتم کمی پرداخت بیشتری به این نقش شود ولی زمان اجرا این اجازه را به ما نمی‌داد. ضمن این‌که نمایش ما به ممیزی‌هایی برخورد کرد و خیلی از بخش‌های آن حذف شد. تاکنون با نمایشی مواجه نشده بودم که این همه ممیزی بخورد. نظرم این بود که برای مشیرالدوله یک خلوت در نظر بگیریم و صحبت‌هایش با خودش را بشنویم چون مشیرالدوله پر از درد و تنها بوده و در جامعه‌ای قرار گرفته که بر خلاف همه می‌خواهد کار دیگری انجام دهد. آقای خلیلی یک مونولوگ زیبا هم برای خلوت مشیرالدوله نوشته بود که دوست داشتم آن را اجرا کنم ولی متأسفانه ممیزی‌ها اجازه نداد این نقش جلو برود.

 

آقای کاظمی‌پور به عنوان بازیگری که چند سابقه همکاری با آقای خلیلی داشته‌اید و دوست و همکار قدیمی هم بوده‌اید، فکر می‌کنید در کار ایشان چقدر دموکراسی برقرار است و بازیگرها می‌توانند پیشنهادات خودشان را به کارگردان ارائه کنند؟

حمیدرضا کاظمی‌پور: آقای خلیلی یکی از کارگردان‌هایی است که می‌دانم بدون فکر سر صحنه نمی‌آید و برای نمایش، نقش و بازی بازیگرها برنامه دارد. خود ایشان می‌داند چه چیزی در ذهنش است و چه می‌خواهد اما چیزی که در ذهنش می‌گذرد را سر تمرین به بازیگرها نمی‌گوید. فقط گاهی یک سری کدها به ما می‌دهد که همین کدها کمک‌کننده است. مثلاً در مورد بازیگر از جملاتی نظیر "خیلی دارد اغراق می‌شود" یا "خیلی کمرنگ است" استفاده می‌کند که همین کدها باعث می‌شود شما به عنوان بازیگر در مسیر نقش‌تان بیفتید.

 

انتخاب بازیگرهای نمایش‌تان بر چه اساسی بوده است؟

اصغر خلیلی: همیشه در نمایش‌هایم از یک سری بازیگر که تا به حال در کارهایم حضور نداشته‌اند دعوت می‌کنم و بعد همان بازیگرها به عضو ثابت گروهم اضافه می‌شوند. با خودم می‌گویم کاش زودتر با بازیگرانی نظیر محمد صدیقی‌مهر، فرزین محدث و معصومه کریمی کار می‌کردم چون این‌ها بازیگرهای اخلاق‌مداری هستند و اخلاق برای من خیلی مهم است. اخلاق‌مدارترین بازیگری که تا به حال دیده‌ام، فرهاد آئیش است که نمی‌شود در موردش معیار و اندازه تعیین کرد. همیشه در انتخاب بازیگرهایم ضمن توجه به توانایی‌های بازیگرها در امر بازیگری، به اخلاق‌مداری آن‌ها هم فکر می‌کنم چون می‌خواهم گروهم در آرامش باشد و همه فقط به موفقیت اجرا فکر می‌کنند. اکنون می‌دانم خیلی از بازیگرها فقط به خاطر این‌که تعداد فالوورهای صفحه اینستاگرام‌شان پایین است برای نقش‌ها انتخاب نمی‌شوند که این دردناک است. به همین خاطر من تعمداً خانم صبا کمالی را آوردم که در اینستاگرام عضو نبود. نمی‌خواستم خودم را فریب دهم. بازیگرانی را برای نمایشم انتخاب کردم که به توانایی‌های‌شان باور داشتم و حالا خوشحالم که کل گروه توانسته مخاطب جذب کند و تماشاگر نمایش "دولت ضعیفه" به خاطر شخص یا اتفاقی خاصی به دیدن این تئاتر نمی‌آید. خود نمایش تماشاگرش را دارد و این برایم خوشحال‌کننده است.

 

در زمان نگارش متن به بازیگرهای نمایش هم فکر می‌کردید؟

اصغر خلیلی: زمانی که می‌خواستم نمایشنامه "راپورت‌های شبانه دکتر مصدق" را بنویسم، بازیگرها را در ذهنم تصور می‌کردم و شروع کردم به نگارش نمایشنامه. موقع نگارش متن "دولت ضعیفه" هم یک سری از بازیگرها مثل حمیدرضا کاظمی‌پور در ذهنم وجود داشتند ولی بعضی از بازیگرها را هم، زمان پیش تولید انتخاب کردم. با تمام احترامی که برای بازیگران زحمت‌کش تئاتر قائل هستم ولی واقعیت می‌گوید آن‌ چیزی که روی کاغذ برای بازیگر نوشته می‌شود با آن چیزی که روی صحنه می‌رود، خیلی فرق دارد. تئاتر خصوصی تمام معادلات ما را بر هم زده و ما الان نمایش‌هایی می‌بینیم که متعلق به سالنی که در آن روی صحنه می‌رود نیست و بازیگرهایش هم در نقش‌های درستی به کار گرفته نشده‌اند. خیلی از این نمایش‌ها صرفاً چون پشت‌شان پول وجود دارد، راحت اجرا می‌شوند و در بوق و کرنا می‌روند. وقتی مدیر هنری ملاک و مبنایش فروش گیشه باشد، یک فاجعه در هنر تئاتر اتفاق افتاده است. هنر تئاتر هنر اندیشه‌ورزی است اما گویا خیلی از معیارهایش تغییر کرده است. اکنون انتخاب بازیگر دیگر دست کارگردان، نویسنده و تهیه‌کننده نیست و گیشه مشخص می‌کند که در فلان نمایش چه کسی بازی کند. تئاتری که سوپراستار می‌آورد و از ماه‌ها قبل روی آن تبلیغات می‌شود، قطعاً کار پرفروشی می‌شود ولی به چه قیمتی؟ من مخالف خصوصی‌سازی نیستم و به مسائل دولتی کاملا واقفم ولی قرار نیست وقتی خصوصی‌سازی انجام می‌شود، دولت خودش را کاملاً کنار بکشد. الان سالن‌های خصوصی تئاتر در تهران بیشتر از سالن‌های دولتی هستند ولی دولت هنوز تهیه‌کننده را به رسمیت نمی‌شناسد. مرکز هنرهای نمایشی به جای تهیه‌کننده با کارگردان قرارداد می‌بندد. نمایش "راپورت‌های شبانه دکتر مصدق" تهیه‌کننده داشت که طرف حساب ما با همه شخص کارگردان بود اما مرکز هنرهای نمایشی عقد قراردادش را با من انجام داد. اگر مرکز هنرهای نمایشی تئاتر خصوصی را قبول دارد، باید ساز و کارش را مشخص کند.

 

آهنگسازی نمایش‌تان کاملاً به جا استفاده شده است. این کار را کاملاً به عهده آهنگساز نمایش سپردید یا پس زمینه‌های فکری خودتان را هم در آن دخالت دادید؟

اصغر خلیلی: من و حمیدرضا کاظمی‌پور با هم نقاشی و کارگردانی خواندیم و هر دو مدرک کارشناسی ارشد کارگردانی داریم. من پایان‌نامه‌ام را با دکتر الستی گذراندم که وقتی فیلم پایان‌نامه‌ام را به ایشان نشان دادم، در مورد رابطه دیالکتیک در سینما با من صحبت کردند و انگار این صحبت‌ها مرا به دنیای جدیدی از سینما برد. زمانی که از دانشکده بیرون آمدم، چند روز ذهنم درگیر این بود که چقدر جای رابطه دیالکتیک در تئاتر گم شده است. روی این موضوع تحقیقاتی انجام دادم و ماحصل تحقیقاتم یک سری مسائل ریاضی بود که در کارم از آن‌ها استفاده می‌کنم. الان وقتی نمایشنامه‌ام تمام می‌شود، همه چیز را تبدیل به اعداد ریاضی می‌کنم و حتی متوجه می‌شوم که چند صدم ثانیه از اجرای یک صحنه زیاد یا کم است. در تمرینات نمایش‌ها زمان صحنه‌های مختلف را می‌گیرم و به بچه‌ها می‌گویم که کدام صحنه اضافه و کدام صحنه کم دارد. این فرمول‌های ریاضی در موسیقی نمایش هم به درد من می‌خورد چون موسیقی تنها هنری است که ریاضی محض است. سعی می‌کنم تمام نقاط تاریک نمایشنامه‌ام را که بر اساس اعداد ریاضی درآورده‌ام با موسیقی پر کنم تا مخاطب احساس کند که موسیقی روی نمایش نشسته است. در مورد موسیقی نمایش "دولت ضعیفه" با سه نفر صحبت کردم. نفر اول وقتی برخوردش را دیدم، گفتم همکاری ما جواب نمی‌دهد و رفتم سراغ نفر بعدی. اتفاقی که قرار بود نفر دوم رقم بزند، موسیقی پلی‌بک بود که فکر کردم این موسیقی برای نمایشم جواب نمی‌دهد و باید از موسیقی زنده استفاده کنم. در نهایت با وحید آیریان صحبت کردم و با ایشان به توافق رسیدم. آقای آیریان آلبومی از آثاری که آهنگسازی کرده بود را به من داد و من دیدم ابزاری که در این آلبوم استفاده کرده چقدر به روحیاتم نزدیک است. وقتی با هم صحبت کردیم، بخش‌هایی از نمایش که به موسیقی احتیاج دارد را به من گفت و من دیدم ایشان همان آهنگسازی است که می‌خواهم با او کار کنم. در نهایت هم موسیقی را با استفاده از همان مسائل ریاضی روی بخش‌های مختلف نمایش استفاده کردیم و خوشبختانه جواب داد.

 

آقای خلیلی چرا طراحی صحنه نمایش‌های‌تان را خودتان انجام می‌دهید و طراحی صحنه نمایش "دولت ضعیفه" را با چه ایده و تفکری انجام دادید؟

اصغر خلیلی: من علاقه خاصی به طراحی صحنه دارم و هر وقت که از فضای تئاتر دور می‌شوم، برای خودم طراحی صحنه انجام می‌دهم. برای طراحی صحنه نمایش "دولت ضعیفه" فکرهای دیگری در سرم بود ولی به مشکلات فنی برخورد کردیم و دو اجرایی بودن سالن استاد سمندریان هم باعث شد که محدودیت‌هایی در زمینه طراحی صحنه برای‌مان به وجود آید. به هر حال شرایطی به وجود آمد که من به طراحی صحنه‌ای که شما می‌بینید رسیدم. بک‌گراند طراحی صحنه نمایشم را از نمایش ایرانی گرفته بودم و با صحنه‌ای که طراحی کردم می‌خواستم بگویم همه چیز در حرمسرا اتفاق می‌افتد. من معمولاً همه کارهای فنی دکورم را همراه با گروهم انجام می‌دهم و در نمایش‌های اخیرم گروهی را به منظور ساخت دکور نیاورد‌ه‌ام. از امکانات و تکنیک‌های سالن هم استفاده نمی‌کنم. برای یکی از نمایش‌هایم به یک سالنی رفتیم که به مدیران سالن گفتم برخی از صندلی‌های سالن را روی صحنه بگذارید تا فضای سالن هماهنگ شود. به ما گفتند هر کدام از این صندلی‌ها قیمت‌شان ۸۰۰ هزار تومان است، در حالی‌که ما خودمان عین همان صندلی‌ها را با ۳۵ هزار تومان ساختیم و روی صحنه گذاشتیم. می‌خواهم بگویم که من و گروهم تمام کارهای ساخت دکور را خودمان انجام می‌دهیم و هیچ کاری برای ما نشد ندارد.

 

در حال حاضر مشغول چه کاری هستید و فعالیت بعدی‌تان در حوزه تئاتر چه کاری خواهد بود؟

اصغر خلیلی: من می‌خواهم یک نمایش جدیدی را به صحنه ببرم که در مورد تاریخ معاصر است و شاید از نمایش‌های دیگرم بیشتر به زمان حال نزدیک باشد. این نمایش داستان یک عده کارگر فنی را روایت می‌کند که با وسیله جدیدی که وارد ایران شده آشنا می‌شوند و آن وسیله برای‌شان تبدیل به یک جبهه انقلابی می‌شود. این نمایش تهیه‌کننده دارد و احتمالاً آن را در اوایل سال آینده روی صحنه می‌برم و اکثر بازیگرهای نمایش "دولت ضعیفه" هم در آن حضور خواهند داشت.

 

حمیدرضا کاظمی‌پور: به تازگی متنی به نام "مرگ بر دختر جوان" به من پیشنهاد شده که در حال مطالعه‌اش هستم و اگر به توافق برسیم، دی‌ماه سال جاری با این نمایش روی صحنه می‌روم.

 

محمد صدیقی‌مهر: من مشغول تمرین در نمایش جدید محمد میرعلی‌اکبری با نام "کلاه اسکی" هستم که قرار است در یک سالن تازه تأسیس در نزدیکی تالار وحدت روی صحنه برود. ضمن این‌که محمد میرعلی‌اکبری قبل از آن یک نمایش دیگر هم تولید می‌کند که آن نمایش را هم احتمالاً در همان سالن به روی صحنه خواهد برد. یک نمایش دیگر هم به من پیشنهاد شده که متن عجیب و غریبی دارد. احتمالاً در این نمایش که قرار است در بهمن و اسفند ماه در تماشاخانه باران روی صحنه برود هم حضور خواهم داشت.

 

و صحبت‌های پایانی؟

حمیدرضا کاظمی‌پور: نمایش "دولت ضعیفه" جزو معدود نمایش‌هایی بود که من در آن حضور داشتم و به عینه دیدم که خود نمایش جریان‌سازی می‌کند و تبلیغ خودش را انجام می‌دهد. ما هر شب با خیل مهمانان چهره مواجه بودیم که این اتفاق خوبی بود و نشان می‌داد که نمایش "دولت ضعیفه" چقدر مورد استقبال مخاطب عام و خاص قرار گرفته است. 

 

محمد صدیقی‌مهر: امیدوارم وقتی نمایش‌هایی نظیر "دولت ضعیفه" روی صحنه می‌رود، مردم بیایند و آن‌ها را تماشا کنند. این نمایش‌ها برای مردمی که کمتر کتاب می‌خوانند و کمتر درباره تاریخ معاصرشان می‌دانند، بسیار مناسب هستند چون ضمن سرگرمی و جنبه هنری، سطح معلومات مخاطبان را هم بالا می‌برند. امیدوارم در آینده استقبال بیشتری از این دست نمایش‌ها صورت گیرد.

 

 

 

 

 

  • 14
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش