جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
۱۴:۱۸ - ۲۶ فروردین ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۱۰۴۱۰۵
تئاتر شهر

جواد مولانیا: کسی که موسیقی-نمایش اجرا می‌کند، دنبال پول کلان است

جواد مولانیا,اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر
جواد مولانیا که نمایش «آمادئوس» را درباره زندگی موتزارت روی صحنه برده، درباره موسیقی-نمایش‌هایی که در ایران اجرا می‌شود، گفت: کسی که برای اجرایش چنین عبارتی را استفاده می‌کند می‌خواهد بفروشد و پول کلانی به دست بیاورد که اشکالی هم ندارد اما من دنبال نفع اقتصادی نیستم.

جواد مولانیا در گفتگو با ایلنا، با اشاره به علاقه‌اش به موتزارت به عنوان یکی از دلایلی که سراغ اجرای نمایشی درباره این آهنگساز رفته است، خاطرنشان کرد: از دوران نوجوانی موسیقی کلاسیک برایم جالب بود و همیشه موسیقی آهنگسازانی چون باخ، بتهوون و موتزارت را دنبال کرده‌ام و هیچ‌وقت موسیقی پاپ برایم جذاب نبوده و دانشی هم در این نوع موسیقی نداشتم اما همیشه کنسرت‌های موسیقی کلاسیک را در ایران دنبال کرده و به دیدنش می‌رفتم.

 

او با اشاره به چرایی انتخاب موتزارت از بین موسیقی‌دانان کلاسیک و رومانتیک گفت: علاوه بر اینکه نمایشنامه‌ای توسط پیتر شفر از روی زندگی موتزارت نوشته شده و این کار را برای اجرای یک نمایش راحت‌تر می‌کرد، باید بگویم موتزارت دراماتیک‌ترین نوع زندگی را در بین آهنگسازان شناخته شده دارد.

 

با اینکه به شخصه باخ را بیشتر از موتزارت دوست دارم اما به‌هرحال زندگی او یکنواخت بوده و آدمی است که تمام زندگی‌اش را صرف موسیقی کلیسا کرده اما موتزارت نابغه‌ای است که در ۳۴-۳۵ سالگی هم فوت کرده و این نبوغ و نوع زندگی‌اش جنبه‌های نمایشی دارد. فکر کردم زندگی نابغه‌ای که از ۵سالگی در قصر و دربار موزیک می‌نواخته برای مخاطب جذاب است. فکر می‌کنم آن شوریدگی، شیدایی و شیطنتی که در کار و زندگی موتزارت می‌بینیم قابلیت‌های به نمایش درآمدن و روی صحنه رفتن را دارد.

 

مولانیا با اشاره به شباهت زندگی موتزارت با یک هنرمند ایرانی گفت: در این نمایشنامه، هر آنچه موتزارت می‌بینید و هر بلایی و هر اتفاقی که سرش می‌آید مانند آن چیزی است که برای هنرمند ایرانی رخ می‌دهد؛ چه برخوردش با مردم و چه برخورد مسئول و مدیری با یک هنرمند. همه اینها را در این نمایش هم می‌بینیم.

 

او ادامه داد: پیش از اجرا با مینو جانمحمدی مترجم و بازنویس نمایشنامه پیتر شفر، مدام در ارتباط بودم و به او گفتم متن باید طوری باشد که هنرمند ایرانی مخاطب این نمایش لحظه به لحظه احساس کند که این داستان زندگی خودش است. اینکه یک جاهایی مردم اوی هنرمند را نمی‌فهمند، در زندگی شخصی‌اش دچار مشکل می‌شود یا جلوی کارش را می‌گیرند و فکر می‌کنم نمایش توانسته این شباهت را رقم بزند. به‌طوری‌که وقتی آقای شهرام ناظری نمایش را دید به من گفت این نمایش دقیقا زندگی یک هنرمند است.

 

مهم نیست این شخصیت موتزارت است، بلکه زندگی هنرمندی است که با چالش، دغدغه، مشکلات، خوشحالی‌ها و شادی‌ها طرف است. یعنی در لحظه‌ای که چیزی آفریده می‌شد، شاد بود و در لحظه‌ای که نادیده گرفته شده و کسی دیگر به جای او انتخاب می‌شد، می‌دیدیم که چقدر می‌تواند بشکند و ناراحت شود. مابه‌ازای اینها در تمام دنیا هم هست نه فقط در ایران. چون اصولا موسیقی خودش یک زبان است و ما بدون اینکه نیاز به دانستن زبانی داشته باشیم می‌توانیم از شنیدن آن لذت ببریم. در این نمایش هم همین‌طور است و من تلاش کردم زندگی یک هنرمند را نشان دهم و به نظرم این اتفاق افتاده است.

 

کارگردان نمایش «آمادئوس» با اشاره به نگاه دستگاه حکومت و نهاد قدرت به موسیقی‌دان و هنرمند گفت: قطعا این باید و نبایدها، فرمایشی کردن هنر و ممیزی‌هایی که در زندگی موتزارت هم دیده می‌شود همیشه وجود داشته. چون متاسفانه همیشه افرادی وجود داشته‌اند تا کار هنرمند را در چهارچوب از پیش تعیین شده‌ای قرار دهند اینجا هم این موضوع را می‌بینیم که دربار چگونه می‌خواهد موتزارت را به راهی که خودش دوست دارد بکشاند و می‌خواهد او را همسان دیگر هنرمندان کند.

 

مولانیا ادامه داد: به خاطر همین به این مساله پرداختم چون فکر می‌کردم هنرمند ایرانی هم با این مسائل درگیر است. این اتفاقی که می‌افتد در تمام دنیا هست؛ در تمام دنیا ناظرانی وجود دارند که می‌خواهند بر کار هنرمند نظارت و نظر داشته باشند و به او بگویند چگونه بیندیش، فکر و اجرا کن. حالا این نظارت و سانسور در بعضی کشورها بیشتر و در بعضی کشورها کمتر است. این مساله در زندگی موتزارت هم وجود دارد. کسانی که شاید شما آنها را نبینید اما نظارت می‌کنند و می‌گویند چگونه فکر کند اما او برنمی‌تابد و کار خودش را می‌کند و به همین خاطر هم هست که ماندگار می‌شود. قرار نیست آنطور شود که دیگران می‌گویند یا همسان دیگران شود.

 

او با اشاره به جملاتی از این نمایش، خاطرنشان کرد: موتزارت در جایی می‌گوید «تقصیر من چیه که در یک زمانه اشتباه به دنیا آمدم؟» و در جمله‌ای دیگر در جواب سالیری که از او می‌پرسد تو چرا آنطوری که مردم می‌خواهند آهنگ نمی‌سازی می‌گوید من جور دیگری نمی‌توانم آهنگ بسازم من آنطور که خودم بلدم می‌توانم بسازم نه آنجور که دیگران می‌خواهند. این جمله در متن اصلی نیست اما ما در نمایش آوردیم چون معتقدم یک هنرمند واقعی و خالص با آن در جدل و جنگ است و اینجا هم مثالش را می‌بینید. معتقدم من در «آمادئوس» زندگی موتزارت را روی صحنه نبردم؛ زندگی یک هنرمند را اجرایی کردم. هنرمندی که می‌تواند در تمام دنیا وجود داشته باشد و با این مشکلات دست و پنجه نرم کند.

 

مولانیا در پاسخ به این سوال که آیا قصد داشت از رهگذر این نمایش مخاطب را هم با موسیقی آشنا کند؟ گفت: این چیزی بود که با نویسنده‌ام تصمیم داشتیم انجام دهیم و تاکید داشتم که تماشاگری که اصلا موتزارت را نمی‌شناسند و چیزی از او نشنیده بعد از این نمایش دست‌کم ۱۰ قطعه از او شنیده باشد که بفهمد مثلا این آهنگ آشنایی که در یک برنامه تلویزیونی می‌شنیده متعلق به موتزارت است. می‌خواستم آگاهی و اطلاعاتی به آنچه که مخاطب می‌داند افزون کنم. خیلی تلاش کردم این اتفاق مخصوصا در مورد موسیقی‌های معروف موتزارت بیفتد و فکر می‌کنم محقق شده است.

 

او همچنین درباره اینکه آیا اثر خود را یک «موسیقی-نمایش» می‌داند یا نه، گفت: راستش من اصلا نمی‌دانم موسیقی-نمایش یعنی چه؟ نمایش من نه موزیکال است نه موسیقی-نمایش؛ بلکه نمایشی است درباره یک آهنگساز که در جای جای آن آواز، موسیقی و کُر وجود دارد. یکسری‌ها کاری روی صحنه می‌برند که کسی در آن آواز می‌خواند و یکسری کنارش ساز می‌زنند و اسمش را می‌گذارند «کنسرت-تئاتر»؛ من این را نمی‌فهمم. نمایشنامه من همین است و این قطعات در داخل نمایش هست.

 

کارگردان نمایش «آمادئوس» تصریح کرد: فکر می‌کنم کسی که موسیقی-نمایش اجرا می‌کند می‌خواهد بفروشد و پول کلانی به دست بیاورد که اشکالی هم ندارد دنبال نفع اقتصادی است اما کار من چنین ویژگی‌ای ندارد و من دنبال نفع اقتصادی نیستم. من دنبال چنین کاری نیستم اما به کسانی که چنین کاری می‌کنند هم احترام می‌گذارم. اما کار من موسیقی نمایش نیست.

 

مولانیا یادآور شد: اگر آنهایی که از عبارت موسیقی-نمایش استفاده می‌کنند منظورشان اپراست؛ باید بگویم اپرا تعریف دیگری دارد. مساله این است که ما ژانر دیگری ابداع می‌کنیم که در دیگر جاهای دنیا وجود ندارد و من این را درک نمی‌کنم.

 

مجید نوروزى، فربد فرهنگ، نسرین درخشان‌زاده، عارف عباسی، نسیم شجاعی، محمد صادقی، تیفن دلمس، مهرناز فراهانی، دلوین ذبیحی، فاطره اصحابی، مهشاد بهرامی‌نژاد، نسترن خطیب‌پور، دریا دریایی، شیدا سفیدگری، مریم صبوری و رعنا مورعی بازیگران نمایش «آمادئوس» هستند که براساس متنی از پیتر شفر و به کارگردانی جواد مولانیا از ۱۵ فروردین در تالار حافظ روی صحنه رفته و به مدت یک ماه به اجرای خود ادامه خواهد داد.

 

 

 

  • 21
  • 7
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش