شنبه ۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۳:۲۵ - ۰۴ تير ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۴۰۰۹۹۳
تئاتر شهر

موج رو به گسترش «سلبريتيزه» شدن نمايش‌ها؛ همه‌چيز برای فروش

تئاتر ایران,اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر

كافي است به سامانه‌هاي متعدد فروش بليت آثار نمايشي رجوع كنيد. گذشته از كميت رو به افزايش نمايش‌ها چيزي كه سال به سال گسترش مي‌يابد و در نظر اول به‌شدت جلب‌توجه مي‌كند، استفاده از چهره‌هاي شناخته‌شده سينمايي و تلويزيوني در نمايش‌ها است. اين حضور نه تنها در فضاي حقيقي كه حتي در شمايل مجازي و تبليغاتي هم بيشتر فضاي موجود در پوسترها و صفحه‌هاي تبليغاتي تئاتري را اشغال كرده است.چيزي شبيه به تابلوهاي تبليغاتي سالن‌هاي تئاتر لاله‌زار در سال‌هاي بعد از دهه ٣٠ اما با يك تفاوت عمده. وضعيت لاله‌زار در آن دوران بيش از هرچيز ثمره شرايط بعد از كودتاي ٢٨ مرداد به شمار مي‌رفت.

 

عمده چالش مصدق با دربار حول تفويض بعضي اختيارات شاه به مجلس و بازگشت به آرمان‌هاي مشروطه منجر به جدالي شد كه تا سال ٣٢ پيش رفت و در نهايت با اجراي كودتا امور يك بار ديگر به سياق استبداد رضاشاهي بازگشت. در چنين شرايطي بود كه به‌واسطه سنگين شدن سايه ديكتاتوري بر سر كشور، روشنفكران و هنرمندان؛ نمايش‌هاي لاله‌زار بيش از پيش به سوي آتراكسيوني شدن پيش رفتند و موضوعاتي از جمله احترام به قوانين و پند و اندرزهاي اخلاقي در كنار نمايش‌هاي صرفا كمدي با مايه‌هاي رقص و آواز روي صحنه‌ها پررنگ شد. امور در نهايت تا آنجا پيش رفت كه تئاتر پايتخت با تولدگونه‌‌اي از نمايش‌ كه بعدها عنوان «لاله‌زاري» به خود گرفت، آشنا شد. آيا سالن‌هاي خصوصي و رسمي تئاتر امروز نيز در همان مسير گام برمي‌دارند؟

 

تئاتر در لاله‌زار اواخر سال‌هاي ٣١ و ٣٢ به دست آتراكسيون‌ها افتاد؛ روندي كه تا سال ٥٥ ادامه داشت و نتيجه‌اي جز ورشكستگي يا تغيير ماهيت نمايش‌ها و برنامه‌ريزي سالن‌ها در پي نداشت. اين جريان با نمايش «بزن بريم امريكا» در تئاتر دهقان آغاز شد. بعد از آنكه عبدالله والا مدير اين سالن نمايش بدهي سنگين به بار آورد راه چاره بازپرداخت بدهي‌ را در دعوت از خوانندگان و حركت به سمت «تئاتر كاباره‌اي» ديد. بر پايه استقبال از چنين نمايش‌هايي در «تئاتر دهقان» -پس از درگذشت سيدعلي نصر به «تئاتر نصر» تغيير نام داد - بود كه ديگر سالن‌هاي فعال در لاله‌زار اجراهاي خود را به همين سو هدايت كردند. مقطعي كه تماشاگران حاضر در سالن‌هاي تئاتر حضور خوانندگاني همچون «مهوش»، «پريوش» و«آفت» را پيش و پس از اجراها شاهد هستند.

 

وضعيت تئاتر پايتخت در يك دهه اخير بيش از هر زمان ديگري به سوي جذب مخاطب، گيشه‌محوري و سلبريتيزه شدن صحنه پيش رفته است. با نيم‌نگاهي به اخبار و تبليغات منتشرشده از سوي مديران روابط عمومي‌ گروه‌هاي نمايشي در سامانه‌هاي تبليغي و خبرگزاري‌ها نيز چنين درمي‌يابيم كه گويي عمده تمركز بعضي گروه‌ها بر جلب نظر مخاطب به‌واسطه حضور يك چهره شناخته‌شده سينمايي يا تلويزيوني استوار است.

 

اين رويكرد از همين منظر بين شرايط امروز حاكم بر بعضي سالن‌هاي خصوصي و دولتي و آنچه در دهه‌هاي ٣٠، ٤٠ و ٥٠ لاله‌زار جريان داشت مشابهت‌هايي به وجود مي‌آورد. حالا بر سالن‌ها وضعيتي حاكم شده كه بعضي كارگردانان بعد از پايان هر اجرا رودرروي تماشاگر اين‌گونه سخن مي‌گويند: «اگر از تماشاي اجراي ما لذت برديد لطفا ديدن آن را به دوستان و آشنايان خود پيشنهاد كنيد. نمايش بدون سلبريتي ما به حمايت شما نياز دارد.» به اين معنا كه در ذهن اكثر فعالان تئاتري به ويژه جوان‌ها يك پيش‌فرض پررنگ وجود دارد. اينكه در قالب مواقع جلب مخاطب بدون وجود بازيگر شناخته‌شده سينمايي، تلويزيوني يا يك هنرمند چهره موسيقي ميسر نيست.

 

گرچه شايد اين‌هماني شرايط امروز حاكم بر هنرهاي نمايشي و آنچه در لاله‌زار دهه‌هاي گذشته به دلايل گوناگون جريان داشت، منطقي نباشد اما به هر ترتيب حداقل از منظر تمركز بر حضور چهره‌ها (آن‌هم بي‌ارتباط با تئاتر)، خواننده‌ها و توجه به مسائل مالي بي‌شباهت به آن دوران نيز به نظر نمي‌رسد. چندي پيش خبري منتشر شد كه در شيوه جذب مخاطب گوي سبقت از ديگر هم‌قطاران خود ربود.

 

روابط عمومي نمايش «يك دقيقه و ١٣ ثانيه» به كارگرداني شهرام گيل‌آبادي از مديران اسبق شهرداري تهران در خبري اعلام كرد اين نمايش روز ٣١ خرداد ٩٧ با اجراي زنده محمد عليزاده، خواننده پاپ در سالن خصوصي «شهرزاد» افتتاح مي‌شود.

 

گذشته از شكل تبليغ كارگردان در اجراهاي سال ٩٦، اين تمهيد گروه پرسش به وجود مي‌آورد كه اصولا چه نسبتي بين اجرا و خواندن ترانه پاپ براي تماشاگران وجود دارد. از ياد نبريم پيش از آنكه تيرماه تئاتر ايران با حضور خواننده پاپ روي صحنه تئاتر يك سالن خصوصي آغاز شود، اين بنياد رودكي بود كه با برپايي مراسم قرعه‌كشي يك برند آرايشي روي صحنه تالار وحدت تكليف اماكن فرهنگي شناخته شده دولتي را نيز روشن كرد.

 

به اين موارد بايد شيوه‌هاي غريب ديگري افزود. جايي كه حضور بعضي چهره‌ها در آثار نمايشي با آنچه در تبليغات و در نهايت روي صحنه اتفاق مي‌افتد نسبت چنداني ندارد، اطلاع‌رساني بعضي آثار از اين منظر رياكارانه به نظر مي‌رسد.براي مثال نمايش «دستورالعمل‌هاي پرواز» به كارگرداني فرهاد فزوني در تبليغ خود به‌شدت از تصوير پگاه آهنگراني و صابر ابر بهره گرفت اما مخاطب بعد از حضور در سالن فقط با «صداي صابر ابر» مواجه مي‌شد.

 

يا پگاه آهنگراني گرچه (به عمد) حضوري هم‌تراز با ديگر بازيگران داشت اما چهره او بود كه به نقطه كانوني جلب تماشاگر در اقلام تبليغي بدل شد. مساله جدي‌تر وقتي اتفاق افتاد كه گروه توليد نمايش «مرد شده» به كارگرداني آسو بهاري، با وجود كيفيت مناسب در اجراي نخست _ تالار مولوي_ در دور دوم اجراها _ تماشاخانه ايرانشهر_ تصميم گرفت از نام شخصي در مقام تهيه‌كننده به نمايش استفاده كند كه عملا نقشي در امر تهيه‌كنندگي كار نداشت. البته كه گروه با اين تمهيد نيز برخلاف تجربه خوب گذشته در جذب مخاطب موفق عمل نكرد. در نمونه‌ بعدي حضور حامد كميلي در نمايش «ريچارد» به كارگرداني حميدرضا نعيمي از همين جنس به حساب مي‌آيد.

 

با اين رويكرد نمايش «ريچارد» به نوعي در ادامه تجربه‌ پيشين نعيمي يعني نمايش «شرق دور، شرق نزديك» قرار مي‌گيرد كه از حضور حامد بهداد در مقام بازيگر بهره ‌گرفت. گرچه با دقت در سبقه فعاليت هنري بهداد درمي‌يابيم اين بازيگر ابتداي مسير حرفه‌اي خود را در آموزشگاه سمندريان و زيرنظر يك مدرس كاركشته تئاتري كليد زد ولي هر مخاطب آشنا با فضاي تئاتري تصديق مي‌كند اكثريت آنها كه بليت نمايش را خريداري كردند با هدف تماشاي بازيگر شناخته شده سينما در سالن حاضر شدند. شمايل تبليغي نعيمي و محور قرار دادن يك چهره سينمايي يا تلويزيوني (حامد بهداد، حامد كميلي) در شروع فعاليت‌هاي اطلاع‌رساني هر دو نمايش اخير نيز نشان‌دهنده نقطه هدف گروه در تشويق مخاطب براي حضور در سالن است.

 

در نمونه‌ ديگر نمايش «مالي سوييني» به كارگرداني مرتضي ميرمنتظمي با ايفاي نقش صابر ابر، الهام كردا و امير آقايي در سالن اصلي مجموعه تئاتر شهر روي صحنه رفت. نمايشي كه اسفند سال ٩٤ در تماشاخانه ايرانشهر اجرا شد و بعد از تغيير در تركيب عوامل دور دوم (حضور امير آقايي به جاي عباس جمالي)، پيش از آغاز رسمي اجراها شاهد مانور خبري و تبليغاتي روي يك گزينه بود؛ «اميرآقايي». هنرمندي كه هرچند سبقه تئاتري داشت اما دوري از اين هنر آن‌هم بيش از يك دهه و ايفاي نقش در آثار سينمايي متعدد بي‌شك از آقايي يك چهره سينمايي ساخته است. چهره‌اي كه قطعا در اين گزارش نه به دليل ساده‌انگارانه بازيگر سينما بودن، بلكه فقط از جنبه كاركرد ناخواسته‌ نام/برندش در تئاتر مورد توجه قرار مي‌گيرد.

 

اما عوامل و دست‌اندركاران خلق، توليد و اجراي اين نمايش‌ها درباره دلايل چنين رويكردي قطعا به وجود دشواري‌هاي مادي و تامين هزينه‌هاي هنگفت پيش توليد و توليد اشاره مي‌كنند. در بعضي موارد نيز به كل منكر چنين موردي شده و كاملا _ به‌طور طبيعي- از انتخاب صورت گرفته به دفاع مي‌پردازند. نكته‌اي كه احتمالا از سوي آرش عباسي، نويسنده و كارگردان نمايش «همه‌چيز درباره آقاي ف» صادر خواهد شد.

 

اين كارگردان جوان نيز از حضور «احمد مهرانفر» به عنوان تنها بازيگر نمايش خود استفاده كرد و تمام اقلام تبليغاتي و خبري اين نمايش تك‌نفره بالطبع سيماي چهره‌ بازيگري را به خود گرفت كه نامش در سال‌هاي اخير بيش از فعاليت سينمايي با تلويزيون و سريال «پايتخت» گره خورده است. گروهي از صاحب‌نظران معتقدند گرايش تئاتر به چهره‌ها و فروش بيشتر در كنار خالي شدن آثار از محتوا عوامل متفاوتي دارد اما پيش از اين بحث بايد درباره نمايشنامه صحبت كنيم. سال‌ها است تئاتر ما از فضاي نمايشنامه گريخته و در زمانه‌اي كه نمايشنامه‌نويس نتواند به اين حرفه به چشم يك شغل مستمر نگاه كند همه‌چيز به سوي تئاتر كارگاهي، تجربي و غيره سوق پيدا خواهد كرد. در همين رابطه بعضي به نقش تهيه‌كنندگان و تاثير آنها در حركت كارگردانان و مديران سالن‌هاي نمايشي به سوي استفاده از چهره‌ها اشاره مي‌كنند.

 

امروزه در وضعيتي به سر مي‌بريم كه بعضي گروه‌هاي نمايشي حتي نمايشنامه‌خواني را به نام يك هنرمند شناخته شده پيوند مي‌زنند. مانند آنچه ارديبهشت ماه ٩٧ در اطلاع‌رساني نمايشنامه خواني «آواز قو» كاري از پريزاد سيف رخ داد. به نمونه‌اي از خبرسازي و رزومه‌سازي دقت كنيد: «پريزاد سيف، بازيگر و كارگردان تئاتر كه آذر سال۹۶ نمايش «راننده چيني» را در پرديس تئاتر شهرزاد به صحنه برد، قرار است ۱۵ ارديبهشت نمايشنامه «آواز قو» را در قالب نمايشنامه‌خواني، در سالن شماره ۲ پرديس تئاتر شهرزاد اجرا ‌كند. كارگردان نمايشنامه‌خواني آواز قو كه در آن به عنوان بازيگر نيز حضور دارد، اظهار كرد: ويژگي اين نمايشنامه‌خواني، ايفاي نقش آقاي «سعيد پورصميمي» بازيگر پيشكسوت تئاتر است.»

 

به اين نمونه‌ها مي‌توان بي‌شمار افزود اما اشاره جزء به جزء موارد دردي از آنچه در حال رخ دادن است دوا نمي‌كند. شهرام كرمي، مديركل هنرهاي نمايشي در بدو پذيرش اين سمت در گفت‌وگو با «اعتماد» از تدوين آيين‌نامه درجه‌بندي كيفي سالن‌هاي خصوصي خبر داد. اتفاقي كه تا امروز رخ نداده و با توجه به مقاومت صاحبان سرمايه و مديران سالن‌هاي خصوصي بعيد به نظر مي‌رسد رنگ اجرا به خود بگيرد. در زمانه‌اي كه هيچ تمهيدي براي مديريت جريان تبليغي، رسانه‌اي و فعاليت هنري گروه‌ها وجود ندارد بايد نسبت به سرنوشت و فرداي گروه‌هاي تئاتري نگران بود.

 

بابك احمدي

 

etemaad.ir
  • 13
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش