جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
۱۳:۱۰ - ۰۶ اردیبهشت ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۲۰۱۲۸۲
رادیو و تلویزیون

گفت‌وگو با داریوش فرضیایی

عمو پورنگ: نمی‌خواهم حس کودکی‌ام را فراموش کنم/ دلم بشکند، قهر می‌کنم/ تا زمانی که تکراری نشوم می‌مانم

اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون,داریوش فرضیایی
داریوش فرضیایی (عمو پورنگ) گفت: فضای مجازی را در کمبود تولید آثار کودک دخیل نمی‌دانم و معتقدم مهجور بودن بچه‌ها باعث شده که کمتر به آنها اهمیت داده شود. در گذشته از جشنواره‌های فیلم کودک گرفته تا ... بیشتر به بچه‌ها اهمیت می‌دادیم.

به گزارش فارس، هنوز هم وقتی با او صحبت می‌کنید سرشار از حس کودکانه‌ای می‌شوید که با تمام دنیا فاصله‌ای عمیق دارد. شاید در بین تمامی خاله و عموهایی که دیگر دوره‌شان تمام شده، داریوش فرضیایی تنها عمویی باشد که خاطره دو نسل را با خود همراه کرده و در این بخش هم موفق بوده است.

 

عمو پورنگ محبوب بچه‌ها چهارمین دهه زندگی‌اش را در حالی سپری می‌کند که هنوز هم ذره‌ای از عشق و علاقه‌اش به کودکان کم نشده و این همان موهبتی است که خداوند به او هدیه داده است. با فرضیایی که این روزها «محله گل و بلبل» را بعد از اجرای برنامه تحویل سال نو به عهده دارد، برنامه‌سازی در حوزه کودک، علاقه‌اش به بچه‌ها، نوستالژی اجراهایش، حضور در کنار عروسک‌ها و ... را مرور کردیم.

 

** تا چه زمانی عمو پورنگ می‌تواند با همان انرژی و پتانسیل سابق به کار خود ادامه دهد؟

- تا زمانی که چشم‌های بد ما را از پا درنیاورد (خنده). تا زمانی که فکر کنم تکراری نشدیم می‌توانیم به کار خود ادامه دهیم و زمانی که به تکرار بیفتیم دیگر لزومی ندارد که هر روز و هر شب روی آنتن رسانه ملی باشیم.

 

** در حال حاضر به نظر خودتان هنوز تکراری نشدید؟

- نه چون بازخوردهایی که می‌بینم خلاف این را به ما نشان می‌دهد و می‌توانیم فکر، کار و هنوز حرفی برای گفتن داشته باشیم. اگر روزی به ورطه تکرار بیفتیم بهتر این است که خودمان محترمانه برویم.

 

** به طور معمول کارهای کودک آن هم بعد از گذر زمانی طولانی به تکرار می‌افتند و روی یک خط ثابت به مسیرشان ادامه می‌دهند که تا به حال نمونه‌های مشابهی را در این زمینه داشتیم. فکر می‌کنید لازمه اینکه برنامه‌ای در ژانر کودک به تکرار نیفتند، چیست؟

- ابتکار عمل،‌ خلاقیت، باز کردن حلقه ورود افراد جدید به مجموعه و دوری از نگاه تک بعدی به برنامه. من اویل دوران اجرایم، تک نفری اجرا می‌کردم و همینطور که جلو رفتیم، عروسک، امیرمحمد متقیان و ... را به برنامه اضافه کردیم. هیچوقت هیچ چیز را برای خودم تنها نخواستم چون احساس می‌کنم مخاطبم در زمانی طولانی گناهی ندارد که بخواهد من را به تنهایی تحمل کند! حالا هر چقدر هم خودم در این زمینه استعداد داشته باشم، فرقی ندارد. از طرفی هم فضای این برنامه اجرایی تک نفره را نمی‌طلبد.

 

** شما مدت‌های مدیدی به تنهایی اجرا می‌کردید، آن زمان مخاطبان بیشتری داشتید یا الان؟

- اگر الان هم بخواهم تک نفره اجرا کنم، مخاطب دوست خواهد داشت، اما مخاطب دهه ۸۰ با دهه ۹۰ تفاوت دارد. منِ نوعی بالاخره تا چه زمانی می‌توانم تنها اجرا کنم؟ کما اینکه خیلی‌ها بعد از من تنهایی اجرا کردند. معتقدم در هر صورت انجام هر کاری بدون خلاقیت و در طولانی مدت بی‌مزه و یکنواخت می‌شود.

 

** اما برخی‌ها اجراهای تک نفره شما را بیشتر می‌پسندند.

- بله، احتمالا آنها با این نوع اجراهایم حس نوستالژی دارند.

 

** علاقه بیش از حد شما به دنیای کودکان از چه زمانی آغاز شد؟

- از همان زمانی که در رادیو کار می‌کردم کار کودک را به شدت دوست داشتم و ایفای نقش‌های کودک را به عهده داشتم. در آن زمان هر فردی که مرا می‌دید می‌گفت تو نمی‌توانی برنامه اجتماعی کار کنی به این دلیل که نوع بیان، کنسه‌ها و طنزت فقط به درد کار کودک می‌خورد. کار کودک را خیلی دوست دارم آنهم به این جهت که حس می‌کنم کودکان دنیای بسیار پاکی دارند و از دنیای آلوده ما بزرگترها به شدت فاصله دارند. من همیشه سعی کردم تا در آن دنیا باشم. علیرغم اینکه از نظر جسمی و فکری بزرگ شدم، اما دوست دارم تا حس کودکی‌ام را هیچوقت فراموش نکنم چونکه آن حس‌های گذشته به من کمک کرده تا امروز عموپورنگ باقی بمانم و به این افتخار می‌کنم.

 

** در این سالها بازخوردهای مثبت و منفی بسیاری دیدید.

- بله هم بازخوردهای مثبت دیده‌ام و هم منفی. با دیدن بازخوردهای منفی دلم می‌شکند، برخی‌ها می‌گویند بسه دیگه کی می‌خواهی این بچه بازی‌ها را تمام کنی؟ از طرفی بعضی اوقات نیز جمله‌هایی می‌شنوم که واقعا انتظار ندارم، افرادی می‌گویند ما بچه بودیم به شدت طرفدار برنامه‌های تو بودیم اما الان فهمیدیم که چه اشتباهی کردیم. واقعا متوجه نمی‌شوم که اینها را به چه دلیل می‌گویند، اما تنها نکته‌ای که می‌فهمم این است که این آدم‌ها مخاطب من نبوده‌اند و اگر هم بودند، با حضور در فضاهای دیگر ذهنیتشان تغییر کرد.

 

من هیچوقت حرفی را بیهوده به مخاطبم نزدم و یاد ندادم و همیشه تلاش کردم تا شادیم، شادی تاثیرگذار باشد. البته تعداد این افراد محدود هستند، اما با شنیدن این کلمات از همین تعداد محدود هم دلم می‌سوزد و این نشان می‌دهد که اینها در کودکی با من بودند و بعد از دوران این زمان، وارد فضاهایی شدند که به کودکی شان ضربه زد و چیزهایی که من درست کردم را خراب کرد.

 

اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون,داریوش فرضیایی

** مثلا چه چیزهایی؟

- الان دارم می‌بینم بچه‌هایی که به مقاطع بالاتر تحصیلی می‌روند رفتارشان کاملا تغییر می‌کند و بد می‌شود. این بچه‌ها همان‌هایی بودند که روزی مخاطب من بودند و الان دلم می‌گیرد از اینکه برایشان افت دارد که به یکدیگر بگویند برنامه من را می‌بینند. اما در هر صورت نیمه پر و مثبت لیوان را نگاه می‌کنم و بابت همان افراد هم بسیار خوشحالم.

 

** قطعا این علاقه در این مدت دچار نوسان‌های بسیاری شده است، اما ثابت و مصمم باقی مانده است. آنچه که شما را در این راه مصمم کرده است چیست؟

- گروهی که با آنها همکاری می‌کنم واقعا در این ۱۵ سال به من انرژی دادند و مرا تنها نگذاشتند. به نظرم بهداشت روانی‌ام در این زمان طولانی خیلی مهم‌تر از هر چیز دیگری بود. تهیه کننده و کارگردان برنامه‌هایم همیشه هوای من را داشته‌اند و به این دلیل که می‌دانند من فرد بسیار حساس و عاطفی هستم و زود می‌شکنم و اگر ناراحت شوم همان لحظه می‌گویم و شاید هم قهر کنم، ‌در مجموع باید بگویم که بچه‌ها در این زمینه تاثیر بسیاری روی من داشتند.

 

اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون,داریوش فرضیایی

** بهترین برنامه‌ای که در این سالها اجرا کردید، کدام برنامه بوده است؟

- برنامه‌هایی که تنها اجرا کردم برایم خاطر انگیز بودند نه بهترین. اما کاملترین برنامه‌ای که در این مدت داشتم همین «محله گل و بلبل» است.

 

** خاطرانگیز از چه جهت؟

- حس می‌کنم در آن زمان همه چیز نوپا و جدید بود. دهه ۸۰ تا این اندازه دست بالای دست نبود همه برنامه‌ها تکرار نشده بود و همه برنامه ها شبیه به هم نبودند منظورم اصلا بهترین نیست.

 

** مدتی است که برنامه‌های کودک خیلی کم شده‌اند. تلویزیون ما محدود شده به پورنگ و چند برنامه مشابه.

- این به سیاست دوستان بر می‌گردد و باید در این بخش همکاری خوبی صورت بگیرد. بارها گفته‌ام که باید به عرصه کودک بیشتر اهمیت داده و متنوع باشد. حتی در این زمینه فضای مجازی را نیز دخیل نمی‌دانم و معتقدم مهجور بودن بچه‌ها باعث شده که کمتر به آنها اهمیت داده شود. اتفاقی که در گذشته شاهدش نبودیم.

 

به این دلیل که در گذشته از جشنواره‌های فیلم کودک گرفته تا ... بیشتر به بچه‌ها اهمیت می‌دادیم. تلویزیون در ژانر کودک خیلی زنده‌تر عمل می‌کرد، اما الان شاید برایشان تکراری شده و شاید هم دیگر کودکان برایشان اولویتی ندارد. حتی اگر بحث بودجه را هم مطرح کنید می‌گویم که اگر کودک برایشان اولویت داشته باشد و قرار باشد بودجه‌ کمی را به برخی برنامه‌ها اختصاص دهند، باید به کودک اهمیت دهند. چراکه همین کودکان بیست سال آینده مدیر می‌شوند و ما از تصمیم‌هایشان ضربه خواهیم خورد.

 

** حضور عروسک‌ها در این برنامه برای خودتان چقدر جذابیت و جای مانور دارد؟

- اتفاقا همان ابتدا که چنین پیشنهادی مبنی بر حضور عروسک‌ها در سری جدید برنامه مطرح شد خیلی استقبال کردم و خوشحال شدم چراکه یک جورهایی خاطرات گذشته خودم زنده شد و شیطنت‌هایم گل کرد و یاد دورانی که با عروسک ببلی اجرا می‌کردم، افتادم. زمانیکه عروسک را در کنار خودم می‌بینم دوست دارم با عروسک حرف بزنم، سر به سرش گذاشته، شیطنت کرده و با همدیگر قایم موشک بازی کنیم. از سوی دیگر عروسک‌هایی که آمدند ویژگی‌های خاص خودشان را دارند و چون شیرین و بامزه هستند و صداپیشه‌های خوبی روی آنها صحبت می‌کنند خیلی  دوستشان دارم.

 

اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون,داریوش فرضیایی

** پیشنهاد شما بود و یا اینکه تصمیمی گروهی بود؟

- ما در «محله گل و بلبل» همه تصمیم‌ها را با یکدیگر و در اتاق فکر می‌گیریم و در جلسه‌ای که قبل از تولید و در مرحله طراحی سری جدید برنامه داشتیم، به این نتیجه رسیدیم.

 

** به عنوان فردی که در زمان گذشته صداپیشگی و عروسک‌گردانی می‌کردید، خودتان دوست نداشتید عهده دار یکی از این آیتم‌ها در «محله گل و بلبل» باشید؟

- اینجا و در فضای سن نمی‌شود این کار را انجام داد چراکه بچه‌ها در کنار ما حضور دارند. اگر به تنهایی برنامه را اجرا می‌کردم این اتفاق شدنی بود اما الان واقعا نمی‌شود. بعد هم لزومی به این کار نیست آنهم به این دلیل که این عروسک‌ها فرزندان گلدون خان هستند و مثل پدرشان سرتق هستند و برای اذیت ما آمدند (خنده).

 

** عروسک‌ها چقدر در بحث آموزش و فرهنگ‌سازی برای برنامه‌های کودک می‌توانند موثر باشند؟

- با توجه به اینکه «محله گل و بلبل» مختص کودک و بزرگسال است،‌ عروسک‌ها یک جورهایی بخش کودک را از بزرگسال جدا می‌کنند و در این بخش کاملا کودکانگی را نشان می‌دهد. بخش‌های داخل خانه با بیرون فرق دارد، اما بخش‌هایی که در استودیو هستند کاملا با حضور عروسک‌ها این تفاوت احساس می‌شود.

 

** جمله پایانی...

- برای همه مردم کشورم آرزوی سلامتی دارم و می‌خواهم که برایمان دعا کنند. دوست دارم مردم این را بدانند که همیشه دغدغه ما کار کودک بوده و هست.

 

 

  • 18
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش