جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
۱۴:۵۰ - ۲۰ شهریور ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۶۰۴۸۰۱
رادیو و تلویزیون

محمدرضا هدایتی: مهران مدیری با همه با احترام و انسانی برخورد می کند

محمدرضا هدایتی و علی ضیا,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون
محمدرضا هدایتی با حضور در تلویزیون از ویژگی‌های همکاری با ایرج طهماسب و حمید جبلی سخن گفت.

به گزارش خبرآنلاین، سیدعلی ضیاء یکشنبه (۱۹ شهریور ماه) میزبان محمدرضا هدایتی، بازیگر و خواننده و سیدفرزاد و بهزاد مرادی خوانندگان گروه رستاک بود و به بهانه انتشار قطعه «اله منی بارگ» تازه‌ترین اثر این گروه موسیقی که با خوانندگی هدایتی منتشر شده، با آنها گفت‌وگو کرد.

 

هدایتی در ابتدا درباره ویدئویی که از خوانندگی او در اصفهان منتشر شده، توضیح داد: دو سال پیش سر فیلم «مالیخولیا» اصفهان بودم و در مسجد فیلمبرداری داشتیم. در آنجا محلی بود که صدا حالت اکو پیدا می‌کرد. من هم آنجا ایستادم و آواز خواندم. همان جایی که موذن‌ها می‌ایستادند.

 

اگر راضی باشم انگیزه‌ای برای ادامه مسیر نمی‌ماند

او در پاسخ به این سوال که خود را خواننده می‌داند یا بازیگر؟ اظهار کرد: من بازیگری هستم که خوانندگی هم می‌کنم. هنوز به آن چیزهایی که می‌خواهم نرسیده‌ام. من خواسته‌هایی در بازیگری داشتم که به آنها نرسیدم، مثلا مدل نقش‌هایی هست که خیلی دیده می‌شود؛ آدم‌هایی که پرجنب و جوش هستند و از ابتدا این نقش‌ها با من همراه بودند. اما روزی با خودم گفتم من که این نقش‌ها را بلدم. باید نقش‌های دیگری را امتحان کنم.

 

او تصریح کرد: از شرایطم ناراضی نیستم اما اگر راضی باشم انگیزه آنچنانی برای ادامه مسیر نمی‌ماند. در حالی که انسان هیچ محدودیتی و پایانی ندارد.

 

تکه‌کلام‌های من در تلویزیون را مردم هنوز به یاد دارند

هدایتی با بیان اینکه از تئاتر کارم را شروع کردم، افزود: در ابتدا بیشتر به سینما فکر می‌کردم اما بعد وارد تلویزیون شدم. در تلویزیون دیده شدم و به این واسطه در سینما هم به من نقش دادند. راستش را بگویم مدیوم سینما برایم از ارزش هنری بالاتری برخوردار است. تلویزیون مردمی‌تر است. در تلویزیون نقش‌هایی بازی کردم که مردم دوست دارند و از من تکه‌کلام به جا مانده است اما در سینما هنوز اینقدر دیده نشده‌ام.

 

او در بخش دیگری از سخنانش به این نکته اشاره کرد که مردم اگر اسم او را هم یادشان نیاید، طغرل یادشان می‌آید.

 

سخت‌ترین کار هنری‌ام «کلاه قرمزی» است چون متن ندارد

گوینده شخصیت پسر عمه‌زا در «کلاه قرمزی» یادآور شد: سخت‌ترین کاری که در زمینه هنر انجام داده‌ام، «کلاه قرمزی» است. با اینکه در استودیو روی زمین نشسته‌ایم، میکروفن عروسک‌گردان جلویمان است و منتظریم او کاری کند تا حرف بزنیم، اما چون متن نوشته شده‌ای نداریم، این سخت‌ترین کاری است که انجام داده‌ام.

 

هدایتی در پاسخ به اینکه واقعا «کلاه قرمزی» بدون متن ساخته می‌شود، ادامه داد: در «کلاه قرمزی» ما همواره یک موضوع داشتیم؛ مثلا قند جیگر گم شده و او ناراحت است و ما باید پیرامون این موضوع بداهه جلو می‌رفتیم.

 

طهماسب و جبلی نبودند کلاه قرمزی ۲۵ ساله نمی‌شد

او همچنین با بیان اینکه اگر آقایان طهماسب و جبلی نبودند کلاه قرمزی ۲۵ ساله نمی‌شد، گفت: درباره پسرعمه‌زا به من گفتند پسر عمه کلاه قرمزی است که از دِه آمده است. اول عروسک هم نداشتیم و من با عروسک دیگری تمرین می‌کردم. آقای طهماسب گفتند شبیه کلاه قرمزی حرف بزن. من تو دماغی حرف زدن او را داشتم و تکه‌کلام‌هایی مثل هان یا بلند حرف زدن و ... بود که بعد از ۲۰ روز تمرین به خواسته آقای طهماسب از این شخصیت باقی ماند.

 

این بازیگر افزود: چقدر خدا ما را دوست داشته که با آقای طهماسب کار می‌کنیم و چقدر خدا او را دوست داشته که با گذشت این همه سال، هنوز عروسک‌های جدید و بامزه خلق می‌کند.

 

امسال دو شخصیت جدید به برنامه اضافه شده بود

هدایتی در پاسخ به این سوال ضیاء که این را قبول دارید که برخی می‌گویند این برنامه افت کرده است، اظهار کرد: «کلاه قرمزی» کماکان می‌تواند ادامه پیدا کند. امسال هم اگر پخش می‌شد دو شخصیت جدید به برنامه اضافه شده بود. امیدوارم مشکلات حل شود و کلاه قرمزی از تلویزیون پخش شود.

 

آرام‌ترین فضای کاری را در همکاری با مهران مدیری تجربه کردم

وی درباره همکاری‌اش با مدیری نیز گفت: کارهای مهران مدیری گویای نبوغ او است و آرامشی که سر کار او داریم، هیچ جای دیگری نداریم. در کارهای او هیچکس داد نمی زند و او هم نکاتش را آنقدر آرام می گوید که شاید فرد کنار دستی ما هم نشنود. او با همه با احترام و انسانی برخورد می کند. از بازیگران گرفته تا تدارکات.همه چیز سر جایش است و همین نبوغ او است که باعث می شود کارهای فاخری از او ببینیم.

 

این خواننده در پاسخ به اینکه در ماشین به چه موسیقی گوش می دهد، بیان کرد: من بیشتر موسیقی کلاسیک اروپا و موسیقی قدیمی خودمان را گوش می دهم. همچنین به موسیقی محلی علاقه دارم. کاری که اخیرا خیلی گوش دادم، کار گروه رستاک با موسیقی فولکلور بلوچستان بود که من هم در این کار همکاری داشتم.

 

پایان بندی سخنان او این بود: موسیقی پاپ جدید را پسرم به خورد من می دهد. وگرنه خودم که به موسیقی قدیمی علاقه دارم. اما وقتی خانواده با من در ماشین هستند، سلیقه خودم را در نظر نمی گیرم.

 

 

  • 11
  • 3
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش