پنجشنبه ۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۲:۱۹ - ۳۰ شهریور ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۶۰۷۰۶۹
رادیو و تلویزیون

حرف‌های نگار جواهریان در آخرین قسمت «خندوانه»

نگار جواهریان و رامبد جوان,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون
نگار جواهریان در آخرین قسمت از «خندوانه» مهمان رامبد جوان شد و در بخشی از برنامه از خاطرات و جروبحث‌هایش با کارگردان «نگار»، هنگام ضبط این فیلم سینمایی گفت.

به گزارش خبرآنلاین، شامگاه چهارشنبه ۲۹ شهریور در آخرین قسمت از «خندوانه»، نگار جواهریان مهمان این برنامه با اجرای رامبد جوان شد.

 

جواهریان که این روزها با نمایش «نمی‌تونیم راجع بهش حرف بزنیم» به نویسندگی پیام سعیدی و کارگردانی جابر رمضانی در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه است در پاسخ به اولین سوال رامبد جوان که از او پرسید چطور مراقبت می‌کنی که در کارهای بد بازی نکنی، جواب داد: «فیلمنامه و نمایشنامه به عنوان بذری که قرار است فیلم یا اجرا براساس آن ثمر دهد، یکی از ملاک‌هایم است و شناخت قبلی‌ام از کارگردان و کارهایش هم کمکم می‌کند.»

 

او در مورد این که اگر کارگردانی کار اولی باشد چطور تصمیم می‌گیرد هم گفت: «اگر فیلم کوتاهی ساخته باشد آن را می‌بینم یا اگر سابقه دستیاری داشته باشد به آن نگاه می‌کنم و در غیر این صورت به نحوه برخوردش در اولین دیدارمان و انرژی  که از او می‌گیرم.»

 

جواهریان که در بیست‌وهشتمین جشنواره فیلم فجر موفق به دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن برای «طلا و مس» شد در مورد این که شده در کاری بازی کند و نتیجه‌اش را دوست نداشته باشد گفت: «اگر اسم نپرسی، بله! در مورد دو فیلم این حس را داشتم.»

 

بازیگر فیلم سینمایی «یه حبه قند» در مورد این که چرا بازیگری را به عنوان شغلش انتخاب کرده هم توضیح داد: «این کاری است که از ۱۰، ۱۱ سالگی عاشقش شدم و خیلی هم برایش دویدم و تا امسال، که دی ماهش ۳۵ ساله می‌شوم هیچ وقت فکر نکرده‌ام که باید کار دیگری انجام دهم ولی همان قدر که عاشقش هستم از بعضی چیزهایش منزجرم.»

 

نگار جواهریان و رامبد جوان,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

او در مورد آن‌چه از بازیگری منزجرش می‌کند تصریح کرد: «اصولا با شهرت میانه خوبی ندارم. یعنی از آن لذت نمی‌برم.» و خطاب به رامبد جوان ادامه داد: «مثلا خود تو می‌توانی با شهرت خوشحال بمانی ولی من این طور نیستم.»

 

بازیگر سریال «زیر تیغ» افزود: «بازیگری را برای این دوست دارم که تجربه یک بار زندگی کردن را ضربدر هزار می‌کند و در طول زمانی که انجامش می‌دهم چیزهای تازه‌ای را می‌شناسم.»  

 

رامبد جوان با اشاره به رُک بودن و سخت‌گیری نگار جواهریان گفت: «وقتی کسی کاری انجام می‌دهد، مثلا تابلویی می‌کشد یا متنی  می‌نویسد، اگر به نظرت خوب نباشد، مستقیم می‌گویی. برای خودت هم پیش آمده که کسی این طوری در مورد کارت نظر دهد؟»

 

جواهریان پاسخ داد: «پیش آمده و می‌دانم که خیلی ناراحت‌کننده است ولی من در مورد کار با کسی تعارف ندارم. یعنی وقتی نظرم را در مورد کار می‌پرسند نمی‌توانم احساساتم را بزرگسالانه کنترل کنم و اگر بد باشد می ‌گویم بد است و به این دلایل بد است و اصلا این طور نیست که از گفتن این جمله به کسی، لذت ببرم و اتفاقا خودم همپایش زجر می‌کشم ولی نمی‌توانم دروغ بگویم یا تعارف کنم.»

 

سپس رامبد جوان با اشاره به این که؛ می‌داند امکان نداشت نگار جواهریان برای هیچ برنامه دیگری به تلویزیون بیاید از حضور او در «خندوانه» تشکر کرد و جواهریان گفت: «من به خاطر تو آمدم. این برنامه توست و چند سال است که زندگی‌ات را برایش گذاشته‌ای و من باید می‌آمدم.»

 

در ادامه مهران غفوریان و ارژنگ امیرفضلی برای بازی پانتومیم به رامبد جوان و نگار جواهریان اضافه شدند.

 

چیزی که بعد از این جواهریان در موردش صحبت کرد نحوه برخورد آدم‌ها با هم در فضای مجازی بود. او گفت: «قبلا فکر می‌کردم آدم‌هایی که کاری نمی‌کنند، در فضای مجازی، با آدم‌هایی که کاری می‌کنند از طریق فحش دادن زیر پست‌هایشان ارتباط می‌گیرند. چون رخوت و بیکاری خودشان خشمگین‌شان کرده و این طوری از بقیه انتقام می‌گیرند.»

 

او ادامه داد: «الان بیشتر بر همان ارتباط گرفتن متمرکز شده‌ام و سعی می‌کنم به جای خشمگین شدن بفهممشان. این که همه‌مان در قطعی ارتباط به سر می‌بریم و این شیوه از اظهارنظر برایمان تبدیل شده است به زبانی جدید برای ارتباط برقرار کردن. وقتی زیر پُست‌های هم به یکدیگر فحش می‌دهیم، واقعا می‌خواهیم با هم ارتباط بگیریم و راه دیگری بلد نیستیم.»

 

در ادامه رامبد جوان به موضوع فیلم بعدی‌شان اشاره کرد که در مورد آدم‌هایی است که می‌خواهند به هر قیمتی در فضای مجازی دیده شوند.

 

سپس صحبت به تجربه ساخت فیلم «نگار» به کارگردانی رامبد جوان با بازی نگار جواهریان رسید و تفاوت سلیقه‌های این کارگردان و بازیگر با هم، هنگام کار مشترک.

 

نگار جواهریان با اشاره به یکی از خاطراتشان در هنگام ضبط «نگار» گفت: «ساعت شش صبح بود و ما آفیش شده بودیم برای صحنه گلخانه. من و تو سر جزئیات یک سکانس با هم اختلاف‌نظر داشتیم و بحث‌مان بالا گرفته بود که تو گفتی اصلا من بقیه‌اش را نمی‌سازم و رفتی!»

 

در ادامه رامبد جوان از دستیارش مانفرد اسماعیلی خواست باقی ماجرا را تعریف کند و او گفت: «شما سوار ماشین شدید و رفتید. من به شما زنگ زدم و شما گفتید کار را تعطیل کن! من جواب دادم نمی‌کنم، خودتان بیایید بکنید! و شما برگشتید.»

 

جواهریان در تکمیل آن‌چه اسماعیلی گفته بود افزود: «و مانفرد اسماعیلی آن قدر برای همه ما سینمایی‌ها آدم مهمی است که وقتی می‌گوید کاری را نمی‌کند و خودت بیا بکن! نمی‌شود روی حرفش حرف زد.»

 

نگار جواهریان در مورد کاری که انجام خواهد داد تا یک یا چند نفر خوشحال شوند گفت با هر تعداد متقاضی که بخواهند بازیگری را از او یاد بگیرند تک‌تک گفت‌وگو خواهد کرد و در پایان هشت نفر را انتخاب می‌کند تا دوره بازیگری را پیش او بگذرانند.

 

این آخرین قسمت از مجموعه «خندوانه» بود و آن طور که رامبد جوان در پایان گفت شروع مجدد آن به این زودی‌ها نخواهد بود.

 

 

  • 14
  • 3
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش