چهارشنبه ۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۸:۰۲ - ۱۷ آبان ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۸۰۴۳۴۴
رادیو و تلویزیون

درباره سریال‌های تلویزیون که نه دیده می‌شوند و نه تأثیر می‌گذارند

رویای ناچیز پرکردن آنتن!

سریال تلویزیونی,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

از آن روزها که تلویزیون خیابان‌ها را خلوت می‌کرد، دیر زمانی است که می‌گذرد. فراموش نشده‌اند روزهایی که با این‌که تلویزیون ایران بعد از انقلاب فقط دو شبکه داشت و این دو شبکه هم نرسیده به نیمه شب به خوابی خوش فرو می‌رفتند، اما، همین کانال‌های نیم بند هم می‌توانستند مخاطبان را چنان درگیر کنند که در زمان پخش شماری از سریال‌های هفتگی خیابان‌ها خلوت می‌شدند.

 

آن‌هایی که سنشان قد می‌دهد قطعا یادشان است که سربداران با خیابان‌های شلوغ تهران چه می‌کرد؛ یا هزاردستان زنده یاد علی حاتمی؛ یا اندکی بعدتر در پناه تو و امام علی(ع) و حتی خانه سبز؛ و باز هم بعدتر مجموعه‌های مناسبتی ماه رمضان از قبیل اغما و او یک فرشته بود و بزنگاه عطاران یا نود شبی‌های مهران مدیری و... اما الان سال‌هاست که چنین چیزی را نمی‌بینیم.

 

تلویزیون مثل آن روزها هزینه می‌کند و سریال می‌سازد و اغلب هم با همان دست‌اندرکاران سریال‌های پیشین می‌سازد؛ اما نتیجه کار نمی‌تواند حتی‌درصدی از تاثیرگذاری کارهای پرهوادار سابق را به بار آورد. این اتفاق باعث انتقادات فراوانی از مدیران تلویزیون در سال‌های اخیر شده است...

 

چراهای بسیار

چرا این‌گونه شده؟ چرا بیشتر آثار نمایشی تلویزیون انگار که فقط با هدف پر کردن آنتن ساخته می‌شوند؟ درست است که در این زمینه می‌توان مثال‌های زیادی آورد از کج سلیقگی مدیران در سپردن سریال‌ها به امتحان پس داده‌های بارها شکست خورده؛ بسته بودن راه ورود چهره‌های جدید به این عرصه مگر توسط شماری افراد صاحب رابطه و رانت؛ محافظه‌کاری نویسندگان و البته مدیران در موارد ملتهب و نزدیک به خطوط قرمز و...؛ اما در عین این پاسخ‌ها، پاسخ این سوالات از منظری دیگر در وهله اول راه به درک مدیران تلویزیون از کارکردهای آثار نمایشی می‌تواند بگشاید.

 

سجاد نوروزی فعال فرهنگی و رسانه‌ای در پاسخی که به این پرسش‌ها می‌دهد، درک مدیران را زیر سوال می‌برد. او می‌گوید: هنرهای تصویری دو کارکرد مهم دارند، یکی انتقال معنا و دوم تلاش برای سرگرم کردن و پر کردن اوقات فراغت؛ این دو مقوله درواقع نقطه آغازین برای تولید هر اثری است که در تولیدات اخیر سیما هیچ‌کدام از این کارکردها را نمی‌بینم. در آثار جدید تلویزیون نه معنایی به مخاطب انتقال پیدا می‌کند و نه حتی مخاطب با مفهوم جدیدی که منجر به تقویت جهان‌بینی او شود مواجه می‌شود.

 

جای خالی بزرگان

چندی پیش یکی از رسانه‌های نزدیک به مدیران تلویزیون در نقدی عصبانی از مدیران پرسید که چرا تلویزیون فقط با افراد شکست‌خورده‌ کار می‌کند؟ در آن مطلب با اشاره به سریال عقیق که در ادامه همکاری میان سعید نعمت‌الله و بهرنگ توفیقی و با تهیه‌کنندگی محمدرضا شفیعی ساخته شده، ضمن نام بردن از سریال قبلی این مثلث به نام زیر پای مادر هر دوی این سریال‌ها را مجموعه‌‌هایی با ضعف‌های آشکار، توفیق‌های اندک و به هم ریخته و مغشوش نامید و پرسید که دلیل پرکاری این اسامی چند سالی است در تلویزیون مجالی به کمتر تهیه‌کننده، کارگردان و فیلمنامه‌نویس دیگری می‌دهند، چیست؟

 

آن نشریه با نام بردن از بیژن بیرنگ، داوود میرباقری، حسن فتحی و امرالله احمدجو که به ادعای نویسنده سال‌هاست از دایره ساخت سریال در صداوسیما بیرون گذاشته شده‌اند، نوشته بود که در عوض این اسامی شاهد پرکاری کارگردانانی مانند بهرنگ توفیقی هستیم که هر چه می‌سازند به جای پیشرفت شاهد پسرفت سریال‌سازی و جذب مخاطب در تلویزیون هستیم.

 

شاید به این دلیل باشد که منتقدی چون شاهین امین وقتی درباره کیفیت سریال‌های تلویزیون مورد پرسش قرار می‌گیرد؛ پاسخی چنین ناامیدکننده می‌دهد: به شخصه حتی وقتی تیزر یک سریال تلویزیونی را هم می‌بینم، تصمیم می‌گیرم که آن سریال را در کل تماشا نکنم؛ چراکه سطح کیفی آثار نمایشی تلویزیون در این سال‌ها بسیار پایین آمده است.

 

دست‌های خالی

بی‌هیچ توضیحی حرف‌های اسماعیل عفیفه را که از بهترین تهیه‌کنندگان تلویزیون ایران است با هم می‌خوانیم: وقتی می‌خواهم سریالی در تلویزیون کار کنم از طرف تهیه‌کننده حمایت مالی نمی‌شود. تلویزیون هم دستش خالی است.بارها به مسئولان تلویزیون گفته‌ام زمانی سازمان صداوسیما سازمان هزینه بود، اما الان دیگر سازمان صداوسیما باید به سازمان هزینه و درآمد تبدیل شود. در بخش درآمدزایی در تلویزیون ضعیف عمل می‌کنیم.

 

الان رقیب ما سینما یا نمایش خانگی نیست. ما هجمه صد، ٢٠٠ کانال فارسی‌زبان داریم که با آنها باید دست‌وپنجه نرم کنیم. بحث اصلی این است اگر بودجه کافی داشته باشیم، مدیری که مسئولیت جایی را قبول می‌کند باید دستش در دو بخش مالی و نیروی انسانی پر باشد. اگر این دو در کنار هم باشند، تولیدات و آثار جوابگو خواهد بود.

 

زمانی که تلویزیون تنها بوده و سینما برای خودش لک‌ولک می‌کرد، هیچ‌کدام از شبکه‌های ماهواره‌ای یا عناصر تلگرامی و فضای مجازی نبودند. مثل این است یک نانوایی در یک محل کفاف آن محل را می‌داده و با ازدیاد جمعیت نیازمند نانوایی‌های بیشتر هستیم. ولی این اتفاقات نیفتاده است.

 

در تمام حرف‌هایی که عفیفه می‌زند، حق با این تهیه‌کننده است. به جز این مورد که اگر همه چیز در بودجه و پول و درآمد خلاصه می‌شود، آن کیفیت فاجعه‌بار سریالی چون معمای شاه را که میلیاردها تومان پول پایش خرج شده چگونه می‌توان توجیه کرد؟ اصلا می‌شود؟

 

پر کردن آنتن

سجاد نوروزی تحلیلی کلی از اوضاع اخیر تلویزیون ارایه می‌دهد: در چند وقت اخیر سریالی که منتقل‌کننده معنا و دارای بار مفهومی خاص باشد، نداشته‌ایم. جدا از این امر، تولیداتی که بتواند در اوقات فراغت مردم هم دیده شود و جلب مخاطب داشته باشد هم نمی‌بینیم! بنابراین گویا فقط سریال ساخته می‌شود تا آنتن پر شود و سریال سازی فقط یک وظیفه کمی و گزارش کاری برای مدیران است و این‌که مجموعه‌های نمایشی چه کیفیتی داشته‌اند و یا چقدر مخاطب از آن بهره برده‌اند گویا اصلا اهمیتی ندارد.

 

این منتقد و کارشناس آمارهای مورد استناد اسماعیل عفیفه را هم مورد اشاره قرار می‌دهد: ظاهرا این نکته هم اهمیت ندارد که بتوانیم مخاطب را از اقبال به کارهای بیگانه دور کرده و به سمت آثار نمایشی خود بکشانیم. اگر اکنون دقت کنید سریال‌های بی‌کیفیت یکی پس از دیگری از سیما پخش می‌شود و کارکردی جز پر کردن آنتن ندارند.

 

مثلا همین سریال عقیق بهرنگ توفیقی. فارغ از هر نقد تخصصی و فنی سوال من درباره این سریال این است که اساسا ماهیت روایت آن چه بود و قرار بود چه معنایی را به مخاطب انتقال دهد؟ ما در این داستان نه روایت عاشقانه مستحکمی می‌بینیم، نه ارجاعات تاریخی مشخصی و نه حتی می‌توانیم تحول معرفتی انسان‌ها را در بستر عاشورا ببینیم بلکه فقط یک روایت مغشوش را شاهدیم با دیالوگ‌های شبه‌ثقیل!

 

دلایل شکست

اما دلیل ساخته شدن این همه سریال بی سر و ته بی‌تأثیر بی‌معنای بی‌کمترین جذابیتی چیست؟ آیا نه این‌که نباید همه چیز را هم به گردن هنرمندان انداخت و در ساخته شدن این سریال‌ها باید مقصر اصلی را مدیرانی دانست که انگار به اسم و گروه‌های خاصی عادت می‌کنند و بقیه را از یاد می‌برند و هر کاری که با امضای این اسامی آشنا ارایه شود، تأیید می‌کنند؟

 

یاد خاطره‌ای می‌افتم از روزهایی که بارها و بارها با فیلمنامه‌های گوناگون در جلسات مختلف شرکت کردیم که هیچ‌کدام هم به نتیجه نرسید؛ اما وقتی فشار نیاز مالی ناچارم کرد فیلمنامه را به یکی از اسامی آشنا واگذار کنم تا او با یک اسم مستعار سناریو را به تلویزیون ارایه دهد، در دو هفته توانست کد تولید آن کار را دریافت کند! متاسفانه به نظر می‌رسد مدیران ما فهمی از هنرهای تصویری ندارند. به همین دلیل هم هست که در شرایطی که انبوهی از نیروهای نخبه و خلاق پشت درهای صداوسیما مانده‌اند، تلویزیون فقط با چند نفر معدود کار می‌کند.

 

سجاد نوروزی در این مورد می‌گوید: آقایان فقط با چند نفر کار می‌کنند. سازمان علاوه بر جوانان حتی با بسیاری از افراد موفق که پیش از این کار کرده است هم دیگر پروژه مشترکی ندارد. به‌طور مثال بعد از ۴۰‌سال که از انقلاب می‌گذرد یکی از بهترین کارهای تلویزیون در حوزه روحانیت سریال پرده‌نشین بود اما چرا سازمان دوباره سراغ تکرار چنین تجربه‌ای نمی‌رود؟ چرا صداوسیما با مهدویان و شعیبی کار نمی‌کند؟

 

چرا داود میرباقری بعد از سریال مختارنامه باید دو سریال در نمایش خانگی بسازد و از آن زمان بخواهد سلمان را بسازد اما نتواند. صداوسیما انبوهی از کارهای بی‌خاصیت را به آثار خوب ترجیح داده است و فارغ از فضای مدیریتی تلویزیون نمی‌توان به نقد و تحلیل سریال‌ها پرداخت چراکه همه مسأله نویسنده و کارگردان نیست و اصل ماجرا سیاست‌گذاری معیوب سازمان است که به هیچ وجه فهم بنیادینی از مسائل روز توسط مدیران وجود ندارد.

 

تحلیل نهایی

در پایان تحلیل مسعود شاه محمدی را از تلویزیون می‌خوانیم: از سیاست‌های سازمان صداوسیما گرفته تا مدیران و شوراها و برنامه‌سازان و بازیگران و حتی جزیی‌ترین عوامل در ریزش مخاطبان تلویزیون شریک و سهیم هستند. ولی مهمترین مطلبی که در این میان وجود دارد این است که همه و به‌خصوص مدیران فراموش کرده‌اند تلویزیون و سینما در وهله اول برای مردم یک وسیله سرگرمی برای پرکردن بخشی از اوغات فراغت است و اتفاقا با استفاده از همین موضوع می‌توان با زیرکی پیام خود را به بیننده انتقال داد.

 

البته با ترفندهای هنری نه با موعظه‌های طولانی، با بکارگیری بهترین‌ها نه دم‌دستی‌ترین‌ها. ما همه قبول داریم که تلویزیون دولتی است و نیازی به جذب مخاطب برای تأمین مخارج خود ندارد ولی این دلیل نمی‌شود که فاکتور جذابیت را از قلم بیندازیم و صرفا به تعداد محدودی بیننده دل خوش کنیم.

 

امین فرج پور

 

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 19
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش