پنجشنبه ۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۴:۲۲ - ۱۶ دي ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۰۰۴۳۰۷
رادیو و تلویزیون

چرا تلویزیون مخاطبانش را ناامید می‌کند؟

تلویزیون,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون
تلویزیون در سال‌های اخیر رویکرد ناامیدی و تزریق یاس را در بیشتر برنامه‌هایش پیش گرفته، رویه‌ای که در تناقض با هدف اصلی این رسانه یعنی آگاهی و امیدبخشی است.

 شاید این بحث که صدا و سیما و علی‌الخصوص تلویزیون چند سالی است مخاطب خود و اعتماد آنها را از دست داده به موضوعی کلیشه‌ای و تکراری در بیشتر رسانه‌ها تبدیل شده است، اما در همین مبحث اگر بخواهیم کمی ریزتر و جزئی‌تر به ماجرا بپردازیم تا از گزند کلی‌گویی، حکم مطلق صادر کردن و موضع‌گیری علیه صدا و سیما در امان بمانیم باید نکته‌ای مهم را هم در نظر داشته‌ باشیم و آن تاثیرگذاری رسانه‌ای چون تلویزیون بر همان تعداد اندک مخاطب است.

 

جدای از چرایی از دست رفتن مخاطبان تلویزیون که خود دلایل متعدد و متفاوتی دارد باید این نکته را هم در نظر گرفت که هستند کسانی که این رسانه را مرجعی برای پیگیری اخبار می‌دانند و عده‌ای نیز صرف سرگرمی، وقت‌گذرانی یا حتی از سر عادت به تماشای آن می‌نشینند. در واقع با نگاهی واقع‌بینانه باید گفت نفوذ تلویزیون به عنوان یک ابر رسانه در شهرهای کوچک، روستاها و برخی از شهرستان‌ها از آنچه که من و شما تصور می‌کنیم بیشتر است و همین اهمیت عملکرد چنین رسانه‌ای را صد چندان می کند.

 

امیدبخشی یا تزریق ناامیدی؟

حال با وجود مهم بودن رسانه‌ای مانند تلویزیون و نقش و تاثیرگذاری آن بر مخاطب چند سوال مهم و اساسی به وجود می‌آید، نخست اینکه آیا با توجه به اصول و قواعد رسانه‌ای، تلویزیون در مسیر رسیدن به اهدافش و رعایت آنها درست و موفق عمل کرده است یا خیر؟ دوم اینکه چقدر با توجه به اهمیت و حساسیت‌های رسانه‌ای که باعث می‌شود نقش این ابزار ارتباط جمعی نیز پررنگ‌تر جلوه کند، تلویزیون توانسته مخاطبانش را به سمت آگاهی و امیدبخشی که همان شعار اصلی‌اش نیز هست سوق دهد؟ برای پاسخ به این سوال کافی است برای مدتی نه چندان طولانی برنامه‌های مختلف تلویزیون از شبکه‌های متعددی که حالا روز به روز هم در حال گسترش هستند رصد کنیم تا به این جواب برسیم که این رسانه با وجود نقش پررنگش از هدف اصلی‌اش، خاصه آن امیدبخشی که انتظار می‌رود فرسنگ‌ها فاصله گرفته و از بد ماجرا حتی رویه تزریق ناامیدی را هم به بیننده‌هایش پیش گرفته است.

 

وقتی صدا و سیما با دولت همسو نیست

نکته اصلی ماجرایی که قرار است در این گزارش به آن بپردازیم نیز همین دور شدن تلویزیون از اهداف اصلی‌اش به ویژه امیدبخشی است. شاید بخش زیادی از این مسئله و چرایی آن را بتوان در رابطه صدا و سیما و دولت‌ها جستجو کرد. پرواضح است که تلویزیون از آنجاییکه با سیاست‌ها و روش‌های دولت نهم و دهم همسوتر بود حجم اخبار ناامید‌کننده، مخالف و خشونت باری که در برنامه‌های مختلف و بخش‌های خبری به آنها می‌پرداخت نیز به تبع کمتر بود و طبیعی است که به دلیل فاصله‌ای که این روزها میان این رسانه و دولت افتاده است شاهد اتفاق‌هایی برعکس و متضاد با آنچه پیش از این می‌دیدیم و می‌شندیم هستیم.

 

از همین روست که حجم اخباری که حکایت از بحران‌های اقتصادی، شکاف‌های طبقاتی، مشکلات معیشتی مردم، گرانی‌ها، حوادث و اتفاقات و ... دارند نسبت به گذشته در برنامه‌های صدا و سیما بیشتر شده است. خبرها و اتفاقاتی که پرداختن بیش از اندازه به آنها به آنها نه باعث آگاهی بلکه موجب یاس و ناامیدی در مخاطبان می‌شود.

 

صبحی که با اشک و گریه بخیر می‌شود

برای مثال اگر بخواهیم به شکل دقیق‌تر و با ذکر مثال به مواردی که تلویزیون ناامیدی را به بیننده‌هایش تزریق می‌کند اشاره کنیم باید از برنامه‌های صبحگاهی تلویزیون شروع کنیم. برای نمونه (تاکید می‌کنم فارغ از نفس عمل و نیتی که مهمان برنامه داشته) چرا باید مهمان یک برنامه صبحگاهی که قرار است شادی، شعف، امید و انگیزه را برای مخاطبانش به ارمغان بیاورد در همان ساعات ابتدایی روز اشک مخاطب را دربیاورد. حتما به خاطر دارید آن قسمت از برنامه «حالا خورشید» را که با حضور جواد خیابانی روی آنتن رفت و چه فضای احساسی و غمباری را برای مخاطبانش رقم زد. اما اگر بخواهیم از منظر مخاطب شناسی به برنامه‌های صبحگاهی نگاه کنیم، ماهیت این برنامه‌ها ایجاب می‌کنند که در مخاطب انگیزه ایجاد کنند و در واقع رویکردی انگیزشی داشته باشند.

 

در کنار این اصل، یکی دیگر از کارکردهای مهم این برنامه‌ها خبر و اطلاع رسانی است. البته کاملا واضح است که ارزش‌های خبری در چنین برنامه‌هایی با اخبار صدا و سیما متفاوت است. ایجاد انگیزه و نشاط در مخاطب (که سال‌ها قبل از طریق ورزش‌ صبحگاهی گروهی همرا با موسیقی به وجود می‌آمد) همانطور که ابتدا گفته شد بر دوش برنامه‌هایی است که بیننده قرار است روزش را با آنها آغاز کند، اما همان بعد اطلاع‌رسانی این برنامه‌ها را در سال‌های اخیر به سمتی برده که از همان اول صبح بیننده را با حجم زیادی از اخبار ناامید‌کننده و منفی درگیر می‌کند. از ترافیک و آلودگی هوا و تصادف بگیرید تا اخبار تلخ اجتماعی و اتفاقات ناگواری که روح را آزرده می‌کنند.

 

مجری که خشونت را رواج می‌دهد

 این روال نه فقط در برنامه‌های صبحگاهی تلویزیون بلکه به سایر تولیدات این رسانه که در ساعت‌های دیگر از روز و شب روی آنتن می‌روند سرایت پیدا کرده است. پررنگ‌ترین و البته عجیب‌ترین مصداق این ماجرا برنامه «جهان‌آرا» با اجرای وحید یامین‌پور است که چندی پیش پخش شد و به خاطر اظهارنظرهای خشونت‌بار مجری‌اش در فضای مجازی و رسانه‌ها نیز سرو صدای زیادی به پا کرد و صد البته که واکنش‌های تند و منفی را نیز در پی داشت. یامین‌پور در یکی از قسمت‌های این برنامه گفته بود: «به یمنی‌ها حسودی می‌کنیم که توانستند خیانتکاران خود را مجازات کنند؛ کاش این فرصت برای مردم ما هم به طریق قانونی فراهم بشود.» جملات سراسر خشونت و و مملو از بار منفی این مجری تلویزیون این سوال را به ذهن متبادر می‌سازد که واقعا کجای این برنامه‌ها که آنتن مفت و مسلم را به خود اختصاص می‌دهند آگاهی‌بخش و امیدرسان‌اند!

 

وقتی مهران مدیری هم فاز منفی می‌گیرد!

از برنامه‌های عصرگاهی تلویزیون هم که بگذریم می‌رسیم به دو برنامه «دورهمی» و «خندوانه» که دو برنامه کمدی تلویزیون‌اند. (البته این روزها فقط «دورهمی» در حال پخش است) دو برنامه‌ای که قرار است لحظات مفرح و شادی را برای مخاطبانشان رقم بزنند. اما ویروس ایجاد یاس و ناامیدی برای مخاطب به این دو برنامه‌ هم منتقل شده است. کم نبودند و نیستند قسمت‌هایی از «دورهمی» که واکنش‌های تند و انتقادی را نسبت به دولت و عملکرد آن داشته و به جای اینکه در همان چند ساعت تقریبا محدودی که قرار است مخاطب را سرحال کند، حال او را با طرح برخی مسائل اجتماعی که گریز زدن به آنها هیچ دردی را هم دوا نمی‌کند، گرفته است.

 

بخش‌های خبری، گل سرسبد ناامیدی

بخش‌های مختلف خبری تلویزیون به خصوص بخش خبری ۲۰.۳۰ که دیگر در چند سال اخیر تبدیل به بحث‌برانگیزترین برنامه‌ها در تلویزیون بدل شده‌اند هم نه تنها از گزند تزریق ناامیدی به جامعه مصون نیستند بلکه به دلیل همان روابط زاویه‌داری که با دولت دارند و پیش‌تر نیز به آن اشاره شد تاثیر گسترده‌تری بر این موضوع دارند. بی‌طرف و بی‌غرض بودن از شاکله‌های اصلی هر بخش خبری است که در تلویزیون ایران به راحتی آب خوردن زیر پا گذاشته می‌شود.

 

از سوی دیگر دامن زدن به برخی دعواهای حزبی با هدف آگاهی بخشی نیز نه تنها به بالارفتن اطلاعات مردم درباره پدیده‌ها و اتفاق‌های سیاسی کمکی نمی‌کند بلکه آنها را از همدل بودن با دولت روی کار نیز دلسرد و مایوس می‌کند. نکته مهم در این بحث اما همان اتهامی است که صدا و سیما به منتقدانش می‌زند و خودش هم در دام آن افتاده، اتهام سیاه‌نمایی. صدا و سیما در حالی انگشت اتهام به سیاه‌نمایی را به سوی مخالفان و منتقدانش گرفته که خودش هم دقیقا در مواجهه با دولت و عملکردش همین رویه را در پیش گرفته است، رویه‌ای ناعادلانه که در برخی موارد با یک سویه‌نگری و جانبداری همراه شده است.

 

همچنین تمرکز روی برخی اخبار گلچین شده (جنگ‌ها و کشت و کشتارهای داخلی در منطقه برای به رخ کشیدن امنیت در ایران، عدم امنیت در کشورهای دیگر، دعواها و اختلافات سیاسی و غیره) نیز ماجرا را به سمت لوث شدن می‌برد و البته که مخاطب هوشمند، آگاه و به‌روز تلویزیون دیگر این روزها به این راحتی‌ها تحت تاثیر این فضاسازی‌های از پیش تعیین شده قرار نمی‌گیرد.

 

در مقایسه با مواردی که در بالا به آنها اشاره شد، حجم اخباری درباره موفقیت‌ها، کشف و اکتشافات، کسب مقام‌ها و هزاران نکته مثبت دیگر که در کشور و توسط ایرانی‌ها اتفاق می‌افتد از اساس قابل مقایسه با سوژه‌های خبری که پیشتر ذکر شد نیست و این خود علامت سئوال بزرگی را در ذهن شکل می‌دهد که چرا در کشور ما این همه اتفاق منفی و بد روی می‌دهد.

 

خداحافظ کمدی، سلام اشک و زاری

جدای از بحث برنامه‌های تلویزیونی و بخش‌های خبری مختلف که درباره‌شان گفته شد، سریال‌های تلویزیونی هم تحت تاثیر همین جو ناامید‌کننده قرار گرفتند. برخلاف سال‌های گذشته که هر شبکه تلویزیونی دل مخاطبانش را با سریال‌های کمدی‌اش شاد و خوش می‌کرد دیگر نه خبری از آن سریال‌هاست و نه از کارگردان‌ها و بازیگرانی که می‌توانستند به شکلی اصولی‌تر و حرفه‌ای‌تر خنده را بر لب بیننده‌ها بنشانند. سریال‌هایی که در یکی دو سال اخیر از شبکه‌های مختلف روی آنتن رفته‌اند به واقع چیزی کم از برنامه‌های بعضا خنثی و بیشتر ناامید‌کننده که بیشتر شبکه‌ها را فرا گرفته‌اند ندارند. سریال‌هایی که تناقض آشکار و پنهان آنها با برخی از واقعیت‌های جامعه اصلی‌ترین نقطه ضعفشان است و ردپای هیچ انگیزه‌ و امیدبخشی در آنها به چشم نمی‌خورد. قصه‌هایی که بر پایه اختلاف میان اعضای خانواده، اعتیاد، کلاهبرداری، فساد و ... بنا شده‌اند طبیعی است که نتوانند هیچ روزنه امیدی را در دل بیننده‌شان به وجود بیاورند.

 

حتی میان‌برنامه‌های تلویزیونی هم نمی توانند چندان شور و نشاطی را به مخاطبانشان عرضه کنند و در رسانه‌ای که موسیقی نقش بسیار بسیار کمرنگی در آن دارد و همان هم با ممیزی‌های دردسرآور و عجیب و غریبی همراه است، طبیعی است که چنین اتفاقی را شاهد باشیم.

 

این ره که تو می‌روی به ترکستان است

با همه این تفاسیر واضح است که تلویزیون به خصوص در چند سال اخیر از هدف اصلی خود (بر طبق شعار آگاهی و امیدبخشی) فاصله‌ای عمیق گرفته، فاصله‌ای که باعث شکاف میان این رسانه و مخاطبانش هم شده است. البته جالب است در سال‌های اخیر که بیشتر برنامه‌ها و سریال‌های تلویزیون دچار افت هم شده‌اند مدیران این رسانه مدام از کمبود بودجه گله و شکایت دارند، اما واقعا جای سئوال است که خود این رسانه دچار کمبود محتوا و تفکر نیست؟ در سال‌ها اخیر که درآمد و بودجه بیشتر برنامه از طریق منابع مشارکتی مثل اسپانسرها و تبلیغات به دست می آید چقدر محتوای تولیدات این رسانه رشد پیدا کرده است؟ تنها رشد و افزایش تعداد شبکه‌ها اندک تغییری است که سازمان صدا و سیما در چند سال گذشته به خود دیده است، اما دریغ از ارتقا سطح کیفی آثار تولید شده است.

 

با این وجود اینکه ادامه این راه قرار است به کجا بیانجامد مشخص نیست و بعید است با سیاست‌گذاری‌های مدیران سازمان صدا و سیما حالا حالاها نشانه‌هایی از امید، نشاط، انگیزه و شور را در تلویزیون و برنامه‌هایش ببینیم و بدا به حال آنهایی که روز و شب یا حتی ساعاتی از شبانه‌ روزشان را با چنین رسانه عاری از امیدی می‌گذرانند، اما فراموش نکنیم که آدمی به امید زنده است. 

 

 

 

 

khabaronline.ir
  • 12
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش