چهارشنبه ۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۲:۵۶ - ۰۳ اسفند ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۲۰۰۵۶۹
رادیو و تلویزیون

ناگفته‌های مهراب قاسم‌خانی از مجموعه طنز«پاورچین»

مهراب قاسم‌خانی,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

این شب‌ها اگر سری به شبکه‌ آی‌فیلم بزنید، بازپخش سریال طنز «پاورچین» را خواهید دید. با وجود این‌که در این سال‌ها بارها این مجموعه تکرار شده‌است، اما هنوز هم شوخی‌هایش می‌تواند از بیننده خنده بگیرد. پاورچین محصول دورانی است که سرگرمی بیننده برای مدیران تلویزیون رسالت مهمی بود.

 

برای خاطره بازی با این سریال و شنیدن حرف‌های ناگفته، سراغ مهراب قاسم‌خانی یکی از نویسندگان این مجموعه رفتیم. قاسم‌خانی  سال‌هاست فعالیتش با تلویزیون قطع شده است. او «پاورچین» را یکی از مهم‌ترین و موفق‌ترین سریال‌های طنز ۹۰ شبی تلویزیون می‌داند و راز ماندگاری آن را در انگیزه بزرگ گروه برای ساخت یک مجموعه پر‌مخاطب می‌داند.

 

 

به نظر شما به‌عنوان شخصی که خالق ایده‌ها و قسمت‌های زیادی از سریال پاورچین بودید، راز ماندگاری این مجموعه پس از گذشت سال‌ها را در چه می‌دانید؟

شاید مهم‌ترین و نخستین فاکتور این بود که تیم هماهنگ و با انگیزه‌ای بودیم. این انگیزه هم دلایلی داشت از جمله این‌که پیش از «پاورچین»، مهران مدیری در یک دوره افت قرارگرفته و حتی پیمان نیز مدت‌ها سریال کار نکرده بود. بنابراین برایشان مهم بود که این کار را به‌طور موفقیت‌آمیزی انجام دهند. همچنین با گروهی وارد کار شدیم که پیش از این در این ژانر کار نمی‌کردند مثلا سیامک انصاری با پاورچین وارد این ژانر از کمدی شد و همین‌طور شقایق دهقان و سحرولدبیگی قبل از این مجموعه، بیشتر کار کودک انجام می‌دادند.

 

حتی یکی از انگیزه‌هایی که در ما ایجاد شده بود همزمانی ساخت این مجموعه با شروع سریال «زیرآسمان شهر ۳» بود که دو‌سری قبلی آن بسیار مورد استقبال گرفته بود و اکثرا معتقد بودند سری سوم نیز به دلیل حضور آقای اکبر عبدی موفق خواهد بود. طبیعتا این احساس باخت در ما باعث ایجاد انگیزه بیشتر شد. به همین دلایل گروه بسیار باانگیزه و بسیار برایمان مهم بود شکل نویی از کمدی با فرمت‌های جدید داستانی را به تلویزیون بیاوریم که تا آن روز وجود نداشت و خدا را شکر همه در کنار هم خیلی خوب قرار گرفتیم و این اتفاق افتاد.

 

در آن زمان خیلی اینترنت به زندگی مردم وارد نشده بود، اما نوع سلیقه‌ها با زمان «ببخشید شما» و «جنگ ۷۷» دچار تغییر شده بود. در آن زمان چطور به این سوژه‌ها می‌رسیدید؟ چون در «پاورچین» خلاف «شب‌های برره» فقط دو نویسنده بود و تعدد ایده وجود نداشت. مهران مدیری تا چه مقدار در سوژه‌ها دخالت داشت؟

من شخصا «پاورچین» را از «شب‌های برره» بیشتر دوست دارم و یکی از دلایلش همین تعداد کمتر گروه نویسندگان بود. با اینکه بسیار اذیت شدیم و فشار بیشتری روی ما بود اما کنترل بهتری بر اوضاع داشتیم. در برره به علت تعداد زیاد نویسندگان از کنترل خارج شده بود و به نظر من برره قسمت‌های کمتر خوب بیشتری، نسبت به پاورچین داشت. در رابطه با نوشتن هم، مهران هیچ دخالتی از همان ابتدای کار نداشت و تکلیفمان خیلی روشن بود به‌طوری‌که طراحی اولیه را معمولا پیمان انجام می‌داد و من سعی می‌کردم به او کمک کنم و فیلمنامه کاملا در دست ما بود و مهران حتی نظری هم نمی‌داد.

 

از طرفی ما نیز به هیچ وجه در کار کارگردانی دخالت نمی‌کردیم و من به یاد ندارم تاکنون سر صحنه‌ای رفته باشم که مهران در حال ضبط آن بوده‌است. ما در کل از اتاقمان خارج نمی‌شدیم و او نیز به اتاقمان نمی‌آمد و در حیطه کاری یکدیگر دخالت نمی‌کردیم و به نظر من این اطمینان کمک بزرگی به کار می‌کرد.

 

«پاورچین» با این‌که برای نسل‌های گذشته بسیار خاطره‌انگیز است اما نسل جدید،  جوان‌ها و نوجوانان حال جامعه، خیلی با آن ارتباط نمی‌گیرند. شما خودتان یک فرزند نوجوان و یک دختر جوان دارید، امروز که پاورچین را به آن‌ها نشان می‌دهید چه واکنشی نسبت به این مجموعه دارند؟

هیچ‌کدامشان اصلا نمی‌بینند (می‌خندد). پسرم که در کل حاضر به‌دیدن این کار‌ها نشده و بیشتر علاقه‌مند به فیلم‌ها و انیمیشن‌های خارجی است و حتی چند‌باری تلاش کردم که کارهای مرا ببینند و به من افتخار کنند که باز هم حاضر نشد و من نیز ناامید شدم. دخترم نیز در همان زمان پخش سریال‌ها، با این‌که خردسال بود، تماشا می‌کرد اما نه در حدی که بخواهد درگیر کارهای ما بشود. این نسل به‌نظر من کلا یک زبان دیگری دارد و اگر بخواهیم نسلی را که وقتشان را با اینستاگرام و تلگرام می‌گذرانند به سمت تلویزیون جذب کنیم نیازمند یک رویکرد بسیار متفاوت است که من به هیچ‌وجه در توان مدیران نمی‌بینم که حتی نزدیک به آن باشند.

 

از میان سریال‌های طنز «پاورچین» بارها و بارها بازپخش شده‌است. اما سایر سریال‌ها ‌بخصوص «شب‌های برره» دیگر تکرار نشد. دلیل این اتفاق چیست؟

«شب‌های برره» در انتهای پخشش ممنوع  شد. در همان زمان تلویزیون اعلام کرد تمام شده، اما این خبر دروغ بود حتی من زمانی این خبر را شنیدم که در منزل در حال نوشتن قسمت بعدی سریال بودم که خبر اعلام شد به خودمان نیز هنور نگفته بودند. در واقع ما قصد داشتیم «شب‌های برره» را به «پاورچین» وصل کنیم به‌این ترتیب که در قسمت آخر آن شیرفرهاد بچه‌دار شود و فرهاد پاورچین به‌دنیا بیاید و براساس یک‌سری پلان‌ها سعی بر این بود که به زمان حال برسیم. اما با این اتفاق  نیمه‌کاره تمام شد. از طرفی بهانه تلویزیون هم این بود که قرارداد با تهیه‌کننده بر سر ۹۰ قسمت بوده و وقتی دیدند مورد استقبال قرار گرفته، به ما اعلام کردند تا ۱۲۰‌قسمت نیز می‌توانید کار کنید.

 

اما آن‌قدر فشار از بیرون به تلویزیون زیاد شد که دیگر توان مقاومت نداشتند. تلویزیون خودش با ادامه کار موافق بود، اما در نهایت فشارهای بیرونی زورش بیشتر بود و منجر به تعطیلی کار شد. به یاد دارم که همه ما به‌شدت از سمت دولت نهم تحت فشار بودیم و حتی خواهر رئیس‌جمهوری طی یک سخنرانی گفته بودند‌که برادر من مانند یک قهرمان ماجرای هولوکاست را پیش کشید، اما تلویزیون به آن بها نمی‌دهد و «شب‌های برره» پخش می‌کند.

 

تلویزیون در روزهای بدی از لحاظ سرگرمی‌سازی برای مردم قرار دارد. به نظر شما اگر افراد گروه «پاورچین» که حدودا ۱۵-۱۴سال پیش با هم کار کرده‌اند، دوباره جمع شوند می‌توانند یک اثر ماندگار مانند آن دوباره خلق کنند؟

اگر مجددا این افراد کنار هم قرار بگیرند قطعا اتفاق بدی نمی‌افتد. چون همه افراد گروه مسئولیت‌پذیر بودند، اما آن انگیزه و علاقه چه از طرف ما و چه از طرف تلویزیون دیگر وجود ندارد و حتی از سمت مردم دیگر این انرژی وجود ندارد و دیگر برایشان جذاب نیست. شخصا برایم جذابیتی ندارد که با مدیوم تلویزیون دوباره کار کنم. با این‌که با اکثر آن گروه هنوز دوست هستم، اما این‌که بخواهیم به آن صورت دوباره کاری را برای تلویزیون بسازیم خیلی در محدوده علایق امروزم نیست.

 

 

 

asemandaily.ir
  • 12
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش