شنبه ۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۵:۲۴ - ۱۶ اسفند ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۲۰۳۹۶۳
رادیو و تلویزیون

الهه پُرسون: «چل تیکه» نوستالژی شاد است

الهه پرسون,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون
مجری برنامه تلویزیونی «چل تیکه» که این روزها از شبکه نسیم برای مخاطبان پخش می شود از نحوه حضورش در این مجموعه و دیگر فعالیت های خود در عرصه تئاتر و موسیقی گفت.

الهه پُرسون بازیگر، گوینده و مجری که مدتی است با اجرای برنامه تلویزیونی «چل تیکه» شبکه نسیم به فعالیت مشغول است در گفتگو با مهر، با اشاره به نحوه حضور در این برنامه گفت: چندی پیش طبق برنامه ریزی هایی که از سوی شبکه «نسیم» انجام گرفته شده بود قرار بر این شد تا برنامه ای با موضوع نگاهی به نوستالژی های سال های دور تولید شود. البته پیش از این نیز برنامه های ارزشمندی در این حوزه تولید شده بود که در نوع خود با استقبال مخاطبان نیز مواجه شد. به هر حال آنچه برای گروه سازندگان مجموعه «چل تیکه» مهم بود تلاش برای تولید و ارایه یک برنامه با رویکردی متفاوت بود که بتواند به سهم خود لحظات خاطره انگیزی را برای مخاطبان فراهم کند.

 

وی ادامه داد: بر اساس طراحی و ایده های که اتاق فکر و گروه سازنده مجموعه «چل تیکه» در نظر گرفته بودند، تصمیم بر این شد که در هر برنامه یک موضوع به عنوان هسته مرکزی در نظر گرفته شده و باقی آیتم ها حول محور این موضوع در کنداکتور چیده شود. ضمن اینکه فضای کار نیز در عین پرداختن به موضوعات نوستالژیک به گونه ای باشد که مخاطبان با فضایی شاد و امروزی روبه رو شوند. در این چارچوب بود که ضبط برنامه از اواخر آبان ماه شروع شد و خوشبختانه تا به امروز با واکنشی که از مخاطبان گرفتیم توانسته مورد رضایت آنها قرار بگیرد. به هر صورت شکل برنامه به گونه ای است که بینندگان با فضای برنامه احساس صمیمیت و راحتی می کنند و در یک سفره ای که بین  ۱۵ تا ۲۰ دقیقه پهن شده هم خاطرات شیرین خود را مرور کرده و هم حرف هایی را می شنوند که شاید حرف دلشان باشد.  

 

مجری برنامه «چل تیکه» افزود: برای رسیدن به این نقطه ای که قرار داریم همه عوامل زحمات بسیاری کشیده اند و ما بسیار خوشحالیم  از اینکه توانسته ایم با استفاده از قاب رسانه ملی به احساسات و عواطف انسانی که این روزها به جهت زندگی پرمشغله ماشینی کمرنگ شده، بپردازیم. به اعتقاد من برنامه «چل تیکه» تلنگری برای مخاطبان است که به آنها بگوییم مواظب حال خوب خودشان و اطرافیان خود باشند.

 

وی با اشاره به شاخصه ها و اولویت هایی که به او در اجرای برنامه های تلویزیونی و حضور در رادیو به عنوان گوینده یاری رسانده است، توضیح داد: من از سال ۸۵ زمانی که ۱۷ سال داشتم به عنوان گوینده وارد رادیو شدم و از سال ۹۲ بود که به طور جدی فعالیتم را در تلویزیون ادامه دادم. طی این سال ها به عنوان راوی آثار مختلف صوتی در حوزه کودک و نوجوان و البته صداپیشه انیمیشن هایی چون «جوجو کوچولو» به فعالیت مشغول بودم اما نکته بسیار مهمی که طی این سال ها به شدت در روند کاری من تاثیر داشت توجه به مقوله بازیگری  و درک و دریافت درست از موسیقی بود. من بر این باورم یک گوینده باید ضمن تمرکز لازم روی بازیگری به تکنیک هایی چون حفظ ریتم و هارمونی و موسیقی تسلط داشته باشد زیرا موزیکالیته با ریتم، تمپو و ضرباهنگ صحیح است که می تواند مخاطب را همراه خود کند.

 

پُرسون که این روزها به عنوان بازیگر و یکی از اعضای گروه موسیقی نمایش «خروس» در عرصه تئاتر نیز فعالیت می کند، در بخش دیگری از صحبت های خود گفت: داستان نمایشنامه «خروس» آقای رحمانیان در دهی در کشور افغانستان میان یک خواهر و برادری به نام ماه جان و کاکا و البته حضور گروه «طالبان» در این کشور می پردازد بنابراین هم بازی و هم نوع موسیقی به کار گرفته شده در نمایش نیز به شکلی است که مخاطب بتواند در یک فضای باورپذیر با اثر ارتباط برقرار کند. ضمن اینکه قطعا ما نمی توانیم مانند مردم کشور افغانستان حرف بزنیم اما باید کاری می کردیم با توجه به آموخته هایی که در عرصه بازیگری و البته موسیقی آموختیم فضای کار را به سمتی ببریم که دور از ذهن نباشد.

 

این بازیگر ضمن تشریح جزییات اجرای موسیقی نمایش «خروس» گفت: موسیقی ما در این کار یک ژانر و سبک است که تلاش شده بیانگر شخصیت های نمایشنامه هم باشد. نزدیکی موسیقی ایرانی به موسیقی افغانستان در بسیاری از نقاط طراحی و ایده موسیقی را به سمتی برد که  موسیقی به نوعی نه به خشونت علیه زنان و تفاهم و هارمونی بین زن و مرد باشد. البته جا دارد از محمد رحمانیان برای متن زیبایی که برای نمایش نوشتند، آقای النجری خواننده، تنظیم کننده و نوازنده کار، صابر جعفری نوازنده نمایش خروس و تلاش های کارگردان، تهیه کننده و بازیگران  نمایش «خروس» که خیلی خوب و زیبا دردها و دغدغه های زنان افغان را به تصویر کشیدند قدردانی کنم.

 

 

  • 11
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۶
غیر قابل انتشار: ۸
جدیدترین
قدیمی ترین
باسلام.برنامه چهل تیکه بسیارشاد است مخصوصامجری توانمندخانوم الهه پرسون ممنون به خاطراجرای خوبشون
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش