شنبه ۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۱:۴۸ - ۱۴ فروردین ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۱۰۱۲۲۳
رادیو و تلویزیون

محسن تنابنده: کارمند خانم جم، صدام نبوده که ما او را بشناسیم

محسن تنابنده,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

محسن تنابنده نویسنده و بازیگر سریال پایتخت در گفت‌وگو با روزنامه فرهیختگان در مورد حواشی این سریال پرداخته است. مشروح کامل این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید:

 

سریال «پایتخت» در پنجمین فصل خود دچار حواشی زیادی شده‌، یکی از انتقاداتی که بیشتر در فضای مجازی در مورد این سریال صورت گرفت، مطرح شدن مساله ازدواج در سنین پایین بود. پاسخ شما به‌عنوان طراح اصلی و بازیگر نقش اول این سریال به این انتقادات چیست؟

نگرش من به مساله ازدواج کودکان این‌طور است که احساس می‌کنم بالاخره باید جایی این موضوع مطرح می‌شد تا بتوان به آسیب‌شناسی آن پرداخت. این مساله روشن شود که‌چرا برخی بر این باورند ازدواج نباید در سنین پایین صورت بگیرد. ضمن اینکه معتقدم کار هنرمند رادیولوژی و سونوگرافی کردن است؛ نه تجویز. به‌هر‌حال مساله ‌ازدواج در سنین پایین یکی از معضلات اجتماعی ما به شمار می‌رود و برای من هم موضوعی حساس است.

 

کما‌اینکه می‌بینیم در جامعه فعلی، به‌خصوص در شهرهای دیگر با این مساله موافقند و توجیه آنان هم این است که حالا اسمی روی دختر و پسر از سنین پایین گذاشته شود تا ببینند بعد چه پیش می‌آید؛ غافل از اینکه همین رسم و رسوم مثل شیرینی خوردن و اسم روی همدیگر گذاشتن می‌تواند تبعات ناخوشایندی داشته باشد. در عین‌ حال دیدگاه من نسبت به ازدواج این است که دختر و پسر باید در شرایطی به فکر ازدواج بیفتند که عقل‌رس شده باشند و آگاهانه نسبت به این مساله مهم تصمیم‌گیری کنند؛

 

نه اینکه اطرافیان برای آنها تصمیم بگیرند. ضمن اینکه اگر توجه کرده باشیم می‌بینیم امروز آمار طلاق در جامعه روز به‌روز در حال  افزایش است. نکته تاسف‌بار اینکه این آمار متعلق به آدم‌هایی است که آگاهانه ازدواج کرده‌اند ولی نتیجه مطلوبی از زندگی مشترک‌شان نگرفته‌اند. گذشته از اینها، مساله‌ای که درباره سوال شما می‌خواهم مطرح کنم این است که به محض اینکه یک سریال در تلویزیون ساخته می‌شود، شرایط و حواشی برای آن پیش می‌آید که تلویزیون مجبور می‌شود بخش‌های بعدی آن سریال را سانسور کند.

 

به‌عنوان مثال، تلویزیون بعد از رویا‌رویی یک سریال با مردم به مجموعه‌ای از فیدبک‌ها می‌رسد که بر اساس این بازخوردها دچار نگرانی می‌شود و تصمیم می‌گیرد بخش‌های بعدی سریال پخش نشود. حرف من این است اینقدر دنبال آن نباشیم که سانسورمان کنند، به نظرم برخی‌ها، بیشتر از نهادها دنبال این موضوع هستند که سانسور شویم و این خوب نیست.

 

 

ما  در «پایتخت» از ابتدای ساخت تا امروز با موضوعاتی مواجه هستیم که اگرچه گاهی در قالب فانتزی و اغراق شده مطرح می‌شود، ولی اغلب آنها ما‌به‌ازای بیرونی دارند و نمونه‌های حقیقی اتفاقات و کاراکترها را به وضوح در جامعه دیده‌ایم. شاید یکی از دلایلی که مخاطب تمایل دارد پنج فصل این سریال را با علاقه دنبال کند، در همین نکته باشد که آن را به ‌نوعی آینه‌ای از فضای امروز جامعه ایرانی می‌بیند. نظر شما چیست؟

درست است، هر آنچه در پایتخت می‌بینیم به نوعی ریشه در حقیقت دارد.‌ ما تلاش کر‌ده‌ایم در جریان ساخت این سریال،‌ معضلات و ناهنجاری‌های اجتماعی را با بیان و نوع دیگری از جنس طنز و فانتزی و به قول شما به‌مدد اغراق به مردم منعکس کنیم. حالا بماند که شرایط در جامعه امروز به گونه‌ای شده که بیان معضلات روز اجتماعی به زبان جدی هم به گوش کسی نمی‌رود و عملا می‌بینیم بسیاری از مشکلات جامعه حل نشده باقی می‌ماند. ضمن اینکه از زمان ساخت اولین فصل سریال پایتخت، بازخوردهای مردمی را نسبت به این سریال دنبال می‌کردیم.

 

درواقع می‌توان گفت ما پس از اقبال عمومی مردم، حاضر شده‌ایم فصل‌های بعدی این سریال را بسازیم. واقعیت این است که سریال پایتخت فارغ از وابستگی به هر جناح ساخته شده و دل در گرو توجه و مقبولیت مخاطبان دارد؛ مقبولیتی که فقط به مخاطبان درون مرزی محدود نمانده و خود من براساس سفرهایی که به کشورهای دیگر داشته‌ام می‌بینم امروز در اغلب خانه‌های ایرانیان خارج از کشور، دی‌وی‌دی‌هایی از بخش‌های مختلف این سریال به چشم می‌خورد.

 

مستندات دقیق اینکه اقبال عمومی نسبت به این سریال بالاست را هم می‌توان از نمایش قسمت‌های مختلف آن در شبکه‌های مجازی، به‌خصوص اینستاگرام مشاهده کرد.

 

 

سوال بعدی من درباره رویکرد تلویزیون در سال‌های اخیر است. اگر می‌بینیم پایتخت، امروز در کنار اقبال عمومی با موجی از انتقاداتی که ممکن است به هر اثر هنری وارد شود مواجه شده، تلویزیون خیلی پیش از این با هجمه گسترده‌ای از انتقادات و دل‌چرکینی‌ها از سوی هنرمندان و مخاطبان مواجه بوده است، به‌طوری که می‌دانیم بین مخاطب امروز و به‌روز جامعه و تلویزیون دیرگاهی است فاصله افتاده‌، حالا با این اوصاف «پایتخت» به‌عنوان سریالی که به قول شما فراگیر شده توانسته مقبول واقع شود.

 

با این‌حال دیدگاه شما نسبت به سیاست‌های سریال‌سازی در تلویزیون چیست؟

آنچه مسلم است اینکه تغییر سیاست در تلویزیون و تغییر مداوم مدیران باعث شده امروز در این رسانه، سیاست   واحدی وجود نداشته باشد و هنرمندان و اساسا گروه برنامه‌ساز به‌طور مشخص ندانند که هنگام ساخت یک اثر با چه موضعی در صداوسیما مواجه هستند. متاسفانه در سال‌های اخیر، قشر فوق‌العاده بی‌سواد و ازکارافتاده‌ای در بخش تخصصی و تولیدی و به‌خصوص فیلمنامه در صداوسیما، سمت مدیریتی را به‌عهده گرفته‌اند و مزیدی بر علت ناکارآمدی بیشتر این رسانه شده‌اند. این عده به دلیل نداشتن اشراف و آگاهی و دانش نمی‌توانند به تشخیص درستی در تلویزیون بپردازند. به‌خصوص در زمان مدیریت آقای سرافراز که مشاورانی را همراه خود به صداوسیما آورد. این مشاوران به معنای واقعی ضربه بزرگی به تلویزیون وارد کردند و موجب قطع ارتباطاتی شدند که می‌توانست در رونق گرفتن دوباره تلویزیون نزد مردم موثر باشد.

 

نکته دیگر اینکه مردم همیشه به دنبال اثر خوب هستند و دوست دارند اثر قابل دیدن تماشا کنند، دراین راستا تلاش خود هنرمندان در این سال‌ها بوده که منتج به تولید آثار کیفی شده است. در عین حال معضل دیگری دراین ارتباط وجود دارد و آن اینکه امروز هنرمندان بیش از هر شخص دیگری برای یکدیگر می‌زنند، درحالی که معتقدم اگر این گروه از هنرمندان، وقتی را که صرف تخریب هم‌صنفان خود می‌کنند روی انجام کارهای خلاقانه بگذارند به نتیجه بهتری می‌رسند. حرکت برخی هنرمندان مانند تقلب سارا و نیکا در قسمتی از سریال پایتخت است، در حالی که به قول مادرشان در این سریال، اگر این دو دختر، این حجم از وقتی را که برای نوشتن تقلب گذاشته بودند، به مطالعه و حفظ کردن آن درس می‌پرداختند به مراتب می‌توانست برای‌شان مفید‌تر واقع شود.

 

 

از این بحث که بگذریم، یکی‌دیگر از نقدهایی که این روزها در فضای مجازی متوجه سریال پایتخت شده و توجه برخی را به خود جلب کرده، حضور نگین میرزایی کارمند شبکه جم در این سریال است و اینکه گفته می‌شود او زمانی منشی سعید کریمیان، موسس شبکه جم نیز بوده، پاسخ شما به این مساله چیست؟

وقتی ما فیلمبرداری بخش‌های سریال در ترکیه را شروع کردیم و به ترکیه رفتیم، به دنبال یک مشاور ایرانی بودیم. قرار شد شخصی باشد که براساس شناختی که دارد بتواند تعدادی از هنروران را بیاورد. می‌خواهم بگویم ما اصلا شناختی نسبت به پیشینه کاری این خانم نداشتیم و نمی‌دانستیم در شبکه جم کار می‌کرده است. حالا بماند که دراین بین یکی از کارمندان شبکه جم که زمانی در صداوسیما کار می‌کرده و حالا در جم فعالیت می‌کند، شیطنت کرد و با مطرح کردن این مساله تلاش کرد حواشی بیشتری به وجود بیاورد.

 

در ضمن این خانم بازیگر، صدام حسین نبوده که خیلی قیافه‌اش آشنا باشد و ما او را بشناسیم تا از او در سریال استفاده نکنیم. مهم‌تر اینکه ما قسمت‌هایی که این خانم در آن حضور داشته را یک ماه قبل‌تر برای بازبینی به صداوسیما فرستاده‌ایم، بنابراین اگر مشکلی داشت آنها هم دیده بودند و اعلام می‌کردند، پس همانقدر که آنها متوجه پیشینه کاری این خانم نشدند ما هم نشده بودیم.

 

به نظر شما بروز این مساله می‌تواند موجب بازخواست صداوسیما از عوامل سریال شود؟

نه، چراکه ما تلاش کرده‌ایم کار بامعدل به تلویزیون ارائه بدهیم تا مخاطبان به سمت سریال‌های شبکه جم نروند، بنابراین دست‌اندرکاران صداوسیما باید خیلی بهتر از ما این مساله را بدانند که بروز این مساله تعمدی نبوده است.

 

 

امسال در پنجمین فصل سریال پایتخت، سازمان فرهنگی هنری «اوج» اسپانسر و به نوعی سرمایه‌گذار این سریال بوده است، این مساله هم باعث بروز واکنش‌های متفاوتی شده است، ولی فارغ از تمام آنها یک سوال پیش می‌آید و آن اینکه معمولا این‌طور بوده که اگر ارگانی بودجه تولید یک اثر هنری را قبول کند تمایل دارد درونمایه آن اثر مطابق سلایق آن ارگان باشد، آیا درباره این فصل از پایتخت و اوج این اتفاق افتاد؟

اجازه بدهید اول به این نکته اشاره کنم که این ما بودیم که از «اوج» درخواست کردیم بودجه این سریال را متقبل شود. ما براساس نیازهای قصه در این فصل به دنبال سرمایه‌گذاری بودیم که بتواند تمام مخارج سریال را مرتفع کند.

 

واضح است که اگر کسی سبزی بخواهد به طلافروشی نمی‌رود، ما دراین فصل از داستان پایتخت به ادوات مفصلی احتیاج داشتیم و با تلویزیونی مواجه بودیم که با بودجه‌ای که در اختیار دارد حتی نمی‌تواند دو تفنگ ترقه‌ای برای این سریال فراهم کند. طبیعی بود در چنین شرایطی به دنبال اسپانسری باشیم که توان مهیا کردن تمام این امکانات را برای ما داشته باشد. درعین‌حال در پاسخ به سوال شما باید بگویم خود من از روز‌ اول شرط کردم که تحت هیچ شرایطی، سازمان اوج نباید دخل و تصرفی در سریال داشته باشد. ما از ابتدای ساخت سریال پایتخت به کلیتی دست یافته بودیم و براین اساس پیش می‌رفتیم.

 

شرط من این بود که هر نهادی که تخصیص بودجه برای سریال را به‌عهده می‌گیرد نباید در کلیت و اساسا روند و جزئیات سریال مداخله کند. ضمن اینکه این فصل ‌از سریال پایتخت به نوعی خط‌شکن‌تر از سایر فصل‌هاست، طبعا اگر سازمانی مثل اوج می‌خواست به مداخله محتوایی دراین ارتباط بپردازد شاهد چنین خط‌شکنی‌هایی نبودیم.

 

بازهم ناچارم یکی‌دیگر از حواشی‌ای که برای سریال به وجود آمده را با شما درمیان بگذارم و آن اینکه برخی براین باورند سازندگان سریال به نوعی در تبلیغ جاذبه‌های توریستی ترکیه نقش زیادی داشته‌اند؟

می‌دانید ماجرا از چه قرار بود، رجب طیب اردوغان پولی را قبل از ساخت این فصل از سریال به من داد و از من خواهش کرد جاذبه‌های توریستی ترکیه را معرفی کنم، او به من گفت خواهشا مملکت ما را به ایران و جهان بشناسان چون داریم بیچاره می‌شویم!! واقعا از دوستانی که چنین بحث‌هایی را نسبت به سریال مطرح می‌کنند خواهش می‌کنم واقع‌بینانه نگاه کنند و این مساله را بپذیرند که ترکیه به دلیل ویژگی‌های جغرافیایی، اجتماعی و فرهنگی احتیاجی به این کارها ندارد. مساله این است که ما اینقدر بدبخت هستیم که نمی‌توانیم زیبایی‌های کشورمان را نشان بدهیم. کما اینکه حین فیلمبرداری برخی می‌گفتند لوکیشن‌ها متعلق به نوشهر است نه ترکیه.

 

به‌هرحال آنچه مسلم است این که همه گروه و عوامل سازنده پایتخت، تمام تلاش خود را کردند تا اثری متفاوت با آنچه تا امروز در تلویزیون نشان داده شده را به تصویر بکشند. ما تلاش کرده‌ایم به مردم احترام بگذاریم و ساخت سریالی که مقبول آنها بوده و دراین سال‌ها آن را پیگیری کرده‌اند را ادامه دهیم.

 

صرف‌نظر از حواشی و انتقاداتی که غالبا در فضای مجازی دست به‌دست شده و حتما به گوش همه شما هم رسیده آیا حین ساخت این سریال با مشکل جدی مواجه شدید؟

نه، خوشبختانه گروه به‌رغم اینکه با پروژه سنگین و عظیمی به لحاظ قصه و جنس کار مواجه بود ولی خوب پیش رفت. می‌توانم بگویم برآیند عملکرد ما در پایتخت۵ برای خودمان و براساس آمارها و شواهد برای مخاطبان تلویزیون راضی‌کننده و مطلوب بوده است. ما تمام تلاش خود را کردیم تا این سریال نزد مخاطبان مقبول بیفتد. اطمینان دارم هر کاری کامل نیست و نقیصه‌هایی در آن وجود دارد، ما تلاش کرده‌ایم اگر خدا عمری بدهد کار کم‌عیبی ارائه کنیم.

 

 

  • 11
  • 4
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش