دروغ گاهی شهرت، میآورد. یکی از شهیرترین افراد که با دروغ به شهرت رسید، اورسن ولز بود البته او دروغی ناخواسته گفت. ولز نخستینبار با اجرای رادیویی جنگ دنیاها اثر هربرت جرج ولز در ۳۰ اکتبر ۱۹۳۸ بود که به شهرت رسید. آن هم به این دلیل که عدهای از شنوندگان تصور کردند خبر او درباره حمله بیگانگان فضایی از مریخ، خبری درست است. این بود که همه وحشتزده از خانهها بیرون ریختند. اورسن ولز از آن زمان به بعد بود که به شهرت رسید و شانس هم به او رو کرد.
حالا هم صداوسیما با انتقاداتی از این دست مواجه است. برخی منتقدان میگویند این رسانه با هر روشی میخواهد محبوبیت کسب کند و برنامههایش را به خورد مردم بدهد حتی با ترویج دروغ! برخی هم از درِ دفاع بر میآیند و میگویند دروغ گفتن میهمان روی آنتن تلویزیون چه ربطی به صداوسیما دارد؟ داستان این فقره، از صحبتهای یک میهمان شروع شد. میهمانی که بهعنوان کارآفرین آن هم در متن یک واقعه غمانگیز، به یک برنامه دعوت شده به این دلیل که توانسته بود شادی را برای برخی به ارمغان آورد. داستان درباره میهمان برنامه حالا خورشید است.
آن طور که متن برنامه هم میگوید، رشیدپور مجری این برنامه صبحگاهی، یک آرایشگر خانم را به برنامهاش دعوت میکند به این دلیل که او در بحبوحه زلزله کرمانشاه برای خانمها چادری را بنا کرده بوده که بتوانند کمی از حال و هوای زلزله خارج شوند. آن زن در برنامه زنده تلویزیونی موضوعاتی را مطرح کرد که بعد از پیگیری خبرنگاران مشخص شد، صحت ندارد. همین موضوع باعث حرف و حدیثهای زیادی شد و حواشی آن تا امروز ادامه دارد.
آغاز ماجرا
نخستینبار روزنامه شهروند با این زن آرایشگر صحبت کرد. زمانی هم این صحبت شده بود که واقعا آرایشگاهی زنانه در میان چادرها بنا شده بود و کارهایی هم درحال انجام بود. برنامه «حالاخورشید» با انتشار آن گفتوگو، خانم آرایشگر را دعوت کرده و آن خانم هم در میانه برنامه حرفهایی زده است. آرایشگر دعوت شده به برنامه «حالا خورشید» گفته بود که هنوز کانکسی به آنها تحویل ندادهاند و در چادر زندگی میکند و کلی حرف دیگر. آنطور که تماشای برنامه هم نشان میدهد
مجری از او با تردید میپرسد که مطمئن است تا حالا کانکس و... به آنها تحویل ندادهاند و آن خانم موضوع را تأیید میکند و... داستان تا اینجا هیچ ایرادی ندارد. موضوع از آنجا بیخ پیدا میکند که یکی از رسانهها به منطقه سفر میکند و کاشف به عمل میآید از این خبرها هم که گفتند، نیست. خبرنگار میبیند برخلاف آنچه در برنامه گفته شده، اوضاع خیلی هم به سامان است و نهتنها از چادر و کانکس خبری نیست بلکه آن خانم منزلی صد و چند متری هم دارد که خیلیها باید در خواب ببینند و...
انتشار این گزارش بازتاب زیادی پیدا کرده و صداوسیما مثل همیشه، مورد حملاتی قرار گرفته که هر چند در بسیاری موارد نقدها بر آنها وارد است اما اینجا تقصیر شاید باید تقسیم شود و بخشی به برنامه و بخش بیشتری هم به میهمان تعلق گیرد!
ماجرا سابقه دارد
ماجرای این نوع برخوردها و خلاف واقعگوییها در رسانه مختص امروز و دیروز نیست. ماهیت رسانه چنین فضایی را به وجود میآورد که گاه مواردی اینچنین به وجود آید. سالها پیش نخبهای پزشکی در خراسان و شهر مشهد، طلوع کرد. نخبهای که برنامهای هم در صداوسیمای استانی خراسان آن روزها و خراسانرضوی این روزها، ساخته و پخش شد. بعد آن نخبه پزشکی (در دهه ٧٠) در یک جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان پزشکی دانشگاه مشهد شرکت کرد و همانجا هم از ناتوانی در پاسخ به سوالات غش کرد و کاشف به عمل آمد که سیکل هم ندارد! بعدها هم برنامههای دیگری روی آنتن رفت که از اصل رویکرد برنامه آدمهایی بودند که وضع ویژهای داشتند.
اوضاع ویژهای که هم ممکن است غیرواقعی باشد و هم در عین حال پر از جاذبه. برنامه ماهعسل تقریبا از نخستین این برنامههاست. در یک نمونه که همین سال گذشته پخش شد، خواهران منصوریان در این برنامه حاضر شدند و با کلی اشک و آه از گذشته گفتند. گذشتهای که نشان میداد روزگار با آنها چنان کرده که حتی پدر هم به آنها وفا نداشته است. بعدها البته موضوعات مختلفی طرح شد و ازجمله فایلی از سوی پدر که نشان میداد اینطور هم نبوده و طی این سالها آنها با پدرشان معاشرت داشتند، اما گویا برخی از واقعیتها خیلی طرفدار ندارد؛
«صفر تا سکو» هم برای این خواهران ساخته شد. ماجرای بعدی مربوط به هکری است که میهمان برنامه ماه عسل بود و کلی از شگردها و داستانهایش گفت که اینجا هم کاشف به عمل آمد، هکر محترم شغلی دیگر داشته و از اساس به حسابهای مردم سرک میکشیده است و...
نمونه این اتفاق پیشتر هم در برنامه حالا خورشید اتفاق افتاده بود. یحتمل آن بچه ١١-١٠ ساله را یادتان میآید که چطور و با چه ژستی درباره استادیاش در دانشگاه صحبت میکرد؟ بچهای نخبه که در برنامه حالا خورشید حاضر شد و چشمدرچشم دوربین اعلام کرد که از دو شرکت «تسلا» و «ولوو» پیشنهاد همکاری دارد. اما بخش بد ماجرا آنجا بود که وقتی این بخشهای مصاحبه او در فضای مجازی منتشر شد و ایرانیان خارج از کشور هم با افتخار آن را زیرنویس انگلیسی کردند، ناگهان فایل مصاحبه به دست دستاندرکاران این دو شرکت خودروسازی رسید و با تعجب پرسیدند: ما؟ ما تقاضای همکاری کرده بودیم؟ این دو شرکت رسما در شبکههای اجتماعی، خبر استخدام و تقاضای همکاری با «ح.ع» راتکذیب کردند.
و اما...
رسانه همین است. فضای رسانه گاهی چنین وضعی را به وجود میآورد، اینکه حالا دنبال مقصر بگردیم و بگوییم الاوبالله مقصر رشیدپور است، خیلی عقلانی نیست، هر چند او هم میتواند چنددرصدی مقصر باشد، اما همه اهل رسانه باید درباره چندوچون گفتههای طرف مصاحبه خود، به اعتماد کامل برسند. این را باید بپذیریم وقتی یک میهمان در برنامه زنده تلویزیونی قصد میکند خلاف واقع بگوید، دوربین، لامپ دروغسنج ندارد که آلارم بدهد.
- 19
- 2