سه شنبه ۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۱:۱۸ - ۰۱ خرداد ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۳۰۰۱۰۲
رادیو و تلویزیون

هر آنچه در برنامه ماه عسل گذشت (۹۷/۰۲/۳۱)

عصبانیت «علیخانی» از گریه‌ ادامه‌دار مهمان ماه عسل/ آرزویی که در تلویزیون محقق شد

برنامه ماه عسل,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون
احسان علیخانی شب گذشته با دختری به گفتگو نشست که در آرزوی بازگشت پدرش بود.

به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، پنجمین قسمت برنامه «ماه عسل» در حالی روی آنتن رفت که علیخانی در ابتدای برنامه درباره تیتراژ برنامه خود گفت: باید از دوستان تشکر کنم که سلیقه و وسواس ما را در طی سال‌ها تولید تیتراژ پذیرفتند؛ کار کردن با سلیقه آدم عجیب و غریبی مثل من تهیه کننده خیلی سخت است.

 

وی ادامه داد: همچنین از دو برادر نازنین عدل پرور تشکر می‌کنم که چقدر انگیزه داشتند و چقدر تلاش کردند. یک مقدار می‌دانم که سلیقه سازی هم بخش مهمی در این حوزه است اما باید به سلیقه نسل جدید هم احترام گذاشت که تماشاگر ما هستند. خیلی از عزیزان در حوزه پاپ در این ۱۲ سال با ما کار کردند و می‌دانم که خیلی‌ها خواننده‌های دیگری را دوست دارند ولی باید به سلایق مختلف احترام گذاشت .

 

بعد از پخش تیتراژ ابتدایی «ماه عسل»، علیخانی به ادامه گفتگو با مهمان روز گذشته پرداخت.

 

فاطمه شادی دختر جوانی که پدرش به دلیل اعتیاد آنها را ترک کرده بود، درباره بازخورد حضور خود در برنامه گفت: یکسری از افراد مخالف حضور من در برنامه «ماه عسل» بودند و گفتند که چرا مشکلات خود را مطرح کردم. به نظرم آنها نمی‌توانند خود را جای من بگذارند که سال‌ها چه دردی کشیده‌ام. شاید برای خیلی‌ها کنار هم بودن آرزوی مسخره‌ای باشد اما برای من معنای خاص خود را دارد که پدر و مادرم کنار هم باشیم .

 

وی ادامه داد: این قصه از دوران دبیرستان من شروع شد و بعد از فوت برادرم، مادر و پدرم یکدیگر را باختند.

 

علیخانی گفت: شما در کودکی به طور خاص کمبود محبت نداشتید که فاطمه شادی در پاسخ گفت: اصلا همه چیز عالی بود هر جایی می‌رفتیم دستم در دست پدر و برادرم بود.

 

وی در خصوص دلیل رفتن پدر خود بیان کرد: پدر و مادرم هر دو مقصر هستند اما به مادرم بیشتر حق می‌دهم؛ اگر در یک خانواده‌ای مشکلی پیش بیاید اگر منطقی فکر کنیم نمی‌توانید بگویید فقط یک نفر مقصر است بلکه مادرم به خاطر فوت برادرم مشکل داشت و پدرم هم به خاطر مصرف مواد مخدر به جایی اینکه ما را آرام کند ما را رها کرد و رفت بدون اینکه ما پشتوانه‌ای داشته باشیم. در آن روزها می‌گفتم بابا من را ندید و رفت، خیلی دنبال پدر بودم.

 

وی ادامه داد: پدرم قبل از ازدواج من پنج یا شش ماه می‎‌رفت و دوباره می‌آمد اما بعد ازدواج قضیه جدی شد و برای همیشه رفت .

 

در بخش دیگری از «ماه عسل» پدر فاطمه به برنامه اضافه شد.

 

برنامه ماه عسل,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

پدر فاطمه گفت: واقعیت همین است؛ فاطمه تمام زندگی من است اما مصرف مواد خیلی مرا خراب کرد. خودم را سپردم به سرنوشت و رفتم جایی که کسی پیدایم نکند.

 

وی بیان کرد: سال ۵۹ ازدواج کردم و به صورت تفریحی مصرف می‌کردم همسرم مشکوک شده بود اما اولین باری که فهمید داشتم در ماشین مصرف می‌کردم و به خاطر بوی مواد با من بحث کرد و من گفتم سیگار کشیدم. اما به مرور مصرف من بیشتر شد.

 

پدر فاطمه با اشاره به خبر تلخ فوت فرزندش عنوان کرد: خبر دادند پسرم تصادف کرده و در بیمارستان است. با خبر فوت پسرم کمرم شکست، کسی که ستون پشتم بود. با هم رفیق بودیم اما فوت تک پسرم یک انفجاری در زندگی من ایجاد کرد انگار یک بشکه مواد منفجره در زندگی من منفجر شد.

 

در حاشیه برنامه، گریه‌های مکرر فاطمه باعث شد با واکنش و عصبانیت علیخانی مواجه شود.

 

وی ادامه داد: در این مدت برای فاطمه خواستگار آمد و بعد از اینکه متوجه شدم همدیگر را دوست دارند، راضی به ازدواج شدم. حتی در مراسم عروسی به سراغ مصرف مواد رفتم و بعد از چند ساعت مرسام عروسی را ترک کردم. آن روزها قیافه‌ام شبیه معتادها شده بود و مردم شک می‌کردند.

 

علیخانی گفت: این کادوی عروسی دخترت بود که پدر فاطمه دلیل این اتفاق را مصرف مواد می‌دانست.

 

فاطمه با اشاره به کمک های همسرش گفت: همسر و پدر شوهرم بسیار در این مدت خیلی کمکم کردند. من نمی‌توانستم از پدرم دست بکشم همیشه به فکر پدرم بودم اما پدرم ما را در بدترین شرایط مالی رها کرد. مادرم پدرم را التماس می‌کرد که برگردد اما پدرم می‌گفت اصلا دوست ندارد ما را ببیند.

 

برنامه ماه عسل,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

پدر فاطمه گفت: همسرم یک زن خوب، بامرام و آبرو دار بود و اجازه نمی‌داد کسی از مشکلات ما خبر دار شود اما من به خاطر مصرف مواد نمی‌فهمیدم. من در منزلی که بودم‌ مواد می‌فروختم تا بتوانم مواد صنعتی خودم را تامین کنم چراکه قیمت مواد صنعتی بالا رفته بود.

 

علیخانی گفت: فکر کنم مواد مخدر صنعتی جزو معدود صنعت‌هایی است که در کشور رشد فوق العاده‌ای دارد و به راحتی تهیه می‌شود. آدمی که مصرف کننده است در همه چیز خراب کار است اما ذهن او برای پیدا کردن مواد به شدت خلاق است. پدر فاطمه این حرف را قبول کرد و گفت: کمتر از بیست دقیقه طول می‌کشد یک مصرف کننده مواد تهیه کند و علیخانی در ادامه بیان کرد: زمان تهیه مواد برای مصرف کننده زمانی است که ما بریم پنیر بگیریم.

 

فاطمه شادی درباره آمدن پدرش به خانه او و رفتار فرزندانش توضیح داد: پدرم از من برای تهیه مصرف مواد پول می‌گرفت؛ حتی با ما زندگی می‌کرد اما بچه‌های من اگر کسی از آنها می‌پرسید چه نسبتی با شما دارد، می‌گفتند این شاگرد بابام است. پسرم می‌گفت خجالت می‌کشد بگوید پدر بزرگش است.

 

پدر فاطمه گفت: من به نوه‌ها حق می‌دادم اینقدر خراب کردم که همه خط باطل روی من کشیده بودند.

 

در بخش پایانی برنامه مادر فاطمه در برنامه ماه عسل حضور پیدا کرد و علیخانی گفت: مادر من شما نباید سرتان پایین باشد. شما یک مادر باشرف قهرمان هستید. شما با آبرو زندگی کردید و نگذاشتید کسی از درد تان خبر دار شود.

 

در ادامه علیخانی روبه آقای شادی گفت: خانم شما فقط به خاطر بچه‌اش اینجاست و پدر فاطمه رو به همسرش گفت: من واقعا خجالت می‌کشم جز اینکه بگویم مواد این کار را با من کرد. اگر راه دارد من را ببخشد.

 

در پایان با اصرارهای فاطمه، مادرش یک بار دیگر به همسرش زمان داد تا او به زندگی برگردد.

 

 

  • 15
  • 2
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش