پنجشنبه ۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۳:۴۸ - ۲۸ خرداد ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۳۰۷۲۴۸
رادیو و تلویزیون

نقدی بر برنامه «ماه عسل»؛ آبرویی که به دست بندگان خدا افتاده

برنامه ماه عسل,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

«ماه عسل» ۹۷ آمد و رفت و مثل برنامه های سال‌های گذشته احسان علیخانی جریان ساز و حتی جنجالی شد.به «ماه عسل» امسال که ابعاد اجتماعی متعددی داشت، از منظرهای مختلف می‌توان پرداخت. عده ای با زبان روزه پای ماه عسل نشستند، عده ای تماشای این برنامه را دست کم برای چند روز به یک پیاده روی عصرگاهی لذتبخش در فصل بهار ترجیح دادند، برخی شاید از سر بیکاری و بی حوصلگی و یا کنجکاوی قسمت هایی از این برنامه را نظاره‌گر بودند و برخی نیز به دلایل مختلف، ثانیه ای را هم مخاطب این برنامه زنده تلویزیونی نبودند.امسال هم ماه عسل از رسانه های مختلف و در فضای مجازی بازخوردهای پردامنه‌ای گرفت. همان اوایل ماه رمضان یکی از خبرگزاری های پربازدید کاریکاتوری نشر داد که از زوایای مختلف قابل تعمق بود.

 

در اینجا هدف، فقط پرداختن به یک کاریکاتور نیست که اتفاقا باز بودن فضا برای انعکاس افکار و عقاید مختلف همیشه باعث خوشحالی است. مساله‌ای که جلب نظر می‌کند این است که این طرح یا کاریکاتور از برنامه ماه‌عسل، «خودش به تنهایی» نماینده «چندین» طرز تفکر است. تفکرها و عقایدی که در شکل های مختلف، زیاد به گوش‌مان خورده و برای‌مان خیلی خیلی آشناست.

 

«بچه ها تو گوشی بهم اطلاع دادن مردم اونجور که باید گریه‌شون نگرفته؛ بیشتر سعی کنید لطفا!»؛ این مونولوگ مجري برنامه در کاریکاتور است خطاب به یک زوج که با چهره‌ای محزون در مقابلش نشسته اند. مشابه این جملات را در قالب جوک و نقل قول های مختلف زیاد شنیده ایم. مخاطبی که امسال به صورت رندوم و اتفاقی برخی از قسمت های ماه عسل را دیده و شاید حداقل با یکی، دو برنامه خندیده باشد. نکته مثبتی که در مورد ماه عسل ۹۷ نباید نادیده بگیریم، توجه سیاست‌گذاران برنامه به نقدهایی است که به آن‌ها -درست یا غلط- وارد بود. مجري برنامه امسال در اکثر قسمت های برنامه اش به فراخور حال شوخ‌طبعی می‌کرد و با مهمانان سر برخی جزيیات وارد بحث‌های شیطنت آمیز می شد.

 

این شوخی ها ممکن است عده ای را حسابی خندانده باشد، همان‌طور که ممکن است حالت تدافعی برخی افراد در برابر این مجری و برنامه‌اش را پررنگ تر کرده باشد. ماه عسل امسال با تمام لحظه های شاد، غم انگیز و تامل برانگیزی که برای مردم رقم زد، حول محور ایجاد جوهای سنگین و جانگداز نمی‌چرخید اما همچنان از پشت عدسی های همان عینک قبلی قضاوت می شود. انگار نمی خواهیم هیچ زحمتی به خودمان بدهیم و در عین حال همیشه حرف و اظهار نظری داشته باشیم.

 

باز شدن سر موضوعی که جای مطرح شدن داشت

حالا دیگر همه می دانند که یکی از کشنده ترین سرطان های زنانه، قابل پیشگیری است. آگاهی، حق اولیه هر انسان است و آگاهی دادن در هر زمینه ای وظیفه آن‌ها بوده که مسئولیتی را به عهده گرفته اند. برخلاف بحث‌های کشمکش‌گونه ای که در رابطه با تولید واکسن ضد ویروس پاپیلومای انسانی در رسانه های مختلف شاهدیم، در اینجا قصد، پیوستن به یک طرف دعوا نیست. گاهي حقیقت آنقدر به راحتی روشن شدنی است که اصلا لازم نیست برای اثبات واقعیت حرص و جوش خورد.

 

کمی تحقیق و درنهایت مشورتی گزیده با یک متخصص کافی است تا جوینده، جواب سوال خود را که سال‌هاست علم آن را به قطعیت پاسخ داده، بگیرد. در اینجا کاری نداریم که عده ای آشنا کردن مردم با بیماری مسری که گمنام و خزنده پیش می رود، توطئه می خوانند و از اهرم کتمان برای راحت کردن خیال خود مدد می‌گیرند. هیچ مانوری روی این قضیه نمی دهیم که تابوشکنی به‌جای یک برنامه تلویزیونی را لگدمالی ارزش ها می خوانند و ستون های ادبیات تلویزیونی را به واسطه استفاده از چند کلمه مرتبط با یک بیماری جنسی، ویران شده مي‌دانند. به آن‌ها که شاکی شدند چرا یک غیرمتخصص وارد بحث علمی شده هم فقط چند جمله می گوییم: فرض را بر این می‌گذاریم که همان‌طور که عده ای گفتند مهمان غیر متخصص ماه عسل، هر قصدی داشته غیر از اطلاع رسانی و خیرخواهی.

 

وقتی متخصصان نتوانستند به شکلی وسیع و موثر در مورد ریشه قابل انقطاع یک سرطان کشنده اطلاع رسانی کنند و هشدار دهند، هشدار یک غیرمتخصص که جرقه پژوهش و آگاه شدن را از سوی مردم می زند، غنیمت نیست؟ بله، تمام حرف ما در این مبحث، ضرورت آگاهی افراد جامعه از تمام مسائلی است که به سلامت‌شان ارتباط دارد. به هر دلیلی این آگاهی به بند کشیده شده و یک برنامه تلویزیونی درصدد آزادسازی و شفاف سازی یک واقعیت برمی آید.

 

همه از ضرورت تولید یا عدم تولید واکسن حرف زدند اما ماموریت بزرگی که ماه عسل به انجام رساند، فارغ از بحث ضرورت تولید داخلی واکسن گارداسیل، هشدار بجا نسبت به شیوع بیماری های مهلکی است که به واسطه روابط پرخطر جنسی منتقل می شود. خیلی ها شاید این را هم انکار کنند اما قربانیانش تاوان ندانستن یا کم دانستن خود را پس می‌دهند. ندانستنی‌اي که افراد زیادی مسئول و باعثش هستند اما سنگینی وظیفه را روی دوش خود احساس نمی‌کنند.

 

فرهنگ سازی براي قضاوت نکردن

«وقتی می شنویم کسی زندان رفته، شروع می کنیم به خیالپردازی و داستان ساختن در مورد او و آنچه انجام داده است»؛ این یکی از حرف‌های مجري برنامه در رابطه با بحث زندانیان است. او در تمام قسمت های برنامه‌اش از زندانیانی گفت که جانی و قاتل و کلاهبردار نیستند و خانواده‌هاي شان به شدت در مضیقه هستند. در جامعه ای که باوجود ظاهر گاه عالم مآبانه افرادش، هنوز پچ پچ ها و حرف های درگوشی به‌سادگی نسخه آبروی افراد را می پیچد، ماه عسل تمام تلاش خود را کرد تا باور زدایی و باورسازی کند.

 

دقیقا مثل همان مبحث واکسن و بیماری زگیل تناسلی، اینکه درصدی از افراد جامعه به یک زندانی و خانواده اش انگ نمی زنند کافی نیست، چون درد جامعه ما از ندانستن و به قدر کافی ندانستن عامه آن ناشی می شود. به بقیه زوایای مثبت و قابل توجه این برنامه در ماجرای آزادسازی زندانیان اشاره نمی کنیم. باز می خواهیم از تلاش برای غبارزدایی از ذهن های خاک خورده و فرهنگ سازی در رابطه با برچسب نزدن و قضاوت نکردن تقدیر کنیم. نگوییم این چیزها را همه می دانند، اتفاقا همه نمی دانند و خیلی از آن‌هایی هم که می دانند رعایت نمی کنند تا ضعف اخلاق و روابط آشفته و اضطراب آوری که نتیجه آن است، یک جلوه عادی و آشنای جامعه باشد.

 

گاهي باید اشک ریخت

بله، جایی زندگی می کنیم که حتی خوشبخت‌ترین های‌مان با مشکل و کاستی و درد غریبه نیستند. دنبال فرصت ها و بهانه هایی می‌گردیم برای شادی و خندیدن. حوصله از درد شنیدن و دیدن اشک را خیلی وقت است که خیلی های‌مان نداریم. با اخبار بد که مواجه می شویم گوش‌مان را می گیریم و چشم های‌مان را می بندیم تا نشنویم و نبینیم و بگذریم. ترجیح می دهیم خودمان باشیم و مشکلات خودمان و دنیای خودمان. آزارمان به کسی نمی‌رسد اما دست کسی را هم نمی گیریم چون نمی‌خواهیم به‌خاطر انسان بودن هیچ بهای اضافه‌ای بپردازیم.

 

شاید ندانیم کافی است مدتی تمام جهان را در خودمان خلاصه کنیم تا کم کم از معنویت وجودی مان دور و دورتر شویم. می توانیم به جایی برسیم که اگر دیدیم مردابی وجود دارد تنها راهمان را کج کنیم که ضرری متوجه خودمان نشود و اینقدر دغدغه نجات داشته باشیم که برای یک اخطار دادن ساده به بیچاره ای که بی خبر از همه جا یک‌راست دارد به سمت مرداب نابودی می رود، زبان نجنبانیم.

 

زیاد که در دنیای خودمان فرو برویم و حاضر نباشیم گاهي اشک مظلومی را ببینیم، شاید به این جایگاه تنزل کنیم که راه را از بیراهه بدانیم اما زبان‌مان برای هشدار دادن به همنوعمان در دهان نچرخد. برخی از طرح مشکلات و داستان‌های ماه عسل گرچه دارای مضمون تکراری و ضعف بود، اما برای اندیشیدن و برای دور نشدن از انسانیت ایجاد زمینه و فضا کرد. خوب است همسو با تشخیص ضعف ها و نکات منفی، نگاه منصفانه ای هم برای دیدن وجوه مثبت قضایا داشته باشیم.

 

آبرویی که به دست بندگان خدا افتاده

همان روزهای ابتدایی ماه رمضان بود که متنی از قول یک استاد دانشگاه در فضای مجازی خطاب به مجري ماه عسل منتشر شد و او را مورد مواخذه شدید قرار داد. این متن و این استاد دانشگاه حقیقی و یا ساختگی، علیخانی را به خاطر بازی با آبروی مهمانانش و نمایش آن‌ها در قامت یک شکست خورده زیر سوال برده بود. چند بدهکار که به خاطر عدم توانایی در پرداخت دین‌شان به زندان افتاده بودند، مهمان یکی از قسمت های ماه عسل بودند. بدهکارانی که همه زمانی کسب و کار پررونقی داشته اند و در بازار شناخته شده بوده‌اند. علیخانی به یکی از آن‌ها که سن و سالی از او گذشته بود و می گفت برای خودش در بازار اعتباری داشته، رو کرد و گفت: «سختت نبود مردم تو را ببینند؟ تایید کنید که با رضایت خودتون اومدید.

 

ما گفتیم که میشه تصویرتون رو پخش نکرد». علیخانی در ادامه گفت: «آبروی مردم که باید دست خدا باشد، به دست بنده خدا افتاده و عده ای به راحتی با آبروی دیگران بازی می کنند». بدون تردید این اشاره به انتقادات بیرحمانه ای بود که قضاوت های بدون آگاهی چاشنی اصلی آن است. شاید حواس‌مان نیست که گرفتار نوعی «همه چیز زشت انگاری» شده ایم. در هر اتفاق خوبی دنبال نقاط تیره می گردیم. بر ضعف ها ذره بین می گذاریم، از نقطه‌ضعف‌ها بیرحمانه جوک می سازیم، نشسته ایم یک گوشه، نظاره می‌کنیم و قضاوت. گاهي حتی لازم نمی بینیم که اول نیم نگاهی به واقعه بیندازیم و بعد نظر بدهیم. کافی است یک نقل قول از شخص ثالث به گوش‌مان بخورد، تا آخرش را بدون توقف می رویم.

 

مينا محمدي

 

ghanoondaily.ir
  • 16
  • 4
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۸
غیر قابل انتشار: ۱۲
جدیدترین
قدیمی ترین
برنامه اش بسیار خوب وآگاهی دهنده ست.
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش