سه شنبه ۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۹:۱۲ - ۲۴ مرداد ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۵۰۷۰۹۳
رادیو و تلویزیون

«ابوالحسن تهامی» دوبلوری که تنها پس از ۳ سال مدیر دوبلاژ شد

ابوالحسن تهامی,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون
ابوالحسن تهامی دوبلوری است که توانست تنها بعد از سه سال کار کردن مدیریت دوبلاژ را برعهده بگیرد، او می‌گوید دوبله برای سینمای ایران گویش سینمایی به وجود آورده و باعث شده که فیلم‌ها به خوبی فهمیده و درک شوند و اگر این رشته بخواهد پیشرفت کند باید فیلم‌های خارجی در سینماها به نمایش دربیاید.

به گزارش ایسنا، در آستانه روز سینما قرار است به همت خانه سینما و به بهانه‌ی جشن خانه سینما برای سال‌های حضور و فعالیت ابوالحسن تهامی، پیشکسوت عرصه دوبله و سینما بزرگداشتی برگزار شود؛ همین موضوع بهانه‌ای شد تا قراری با این هنرمند بگذاریم و پای صحبت‌ها و خاطرات او بنشینیم.

 

قرارمان در منزل ابوالحسن تهامی در صبح تابستانی مرداد ماه در یکی از برج ‌های ونک برقرار شد؛ در این قرار  از موضوعات مختلفی صحبت شد؛ این هنرمند از دوران تحصیل و شرایط خانوادگی‌اش سخن گفت تا فعالیتش در فضای مجازی و بازی در تئاترهای لاله‌زار و تئاتر «دهقان».

 

او که فعالیت هنری خود را از تئاتر آغاز کرده است، معتقد است برای کسی که روی صحنه بوده و هنرپیشگی کرده، تبدیل شدن به یک دوبلور موفق آن هم در جوانی کار سختی نبوده و فقط باید تکنیک به جا صحبت کردن روی تصویر را یاد بگیرد.

 

البته که او ذاتا به دلیل داشتن صدایی خاص استعداد عجیبی در این هنر از خود نشان داده است به طوری که بعد از حدود سه سال حضور و فعالیت در این عرصه توانست مدیریت دوبلاژ فیلم‌های سینمایی را برعهده بگیرد.

 

ابوالحسن تهامی که سالهاست پشت میکرفون استودیوهای مختلفی بوده و به جای چهره‌های شاخصی در سینمای دنیا صحبت کرده است به ایسنا می‌گوید: جای فیلم دوبله شده در سینما است و نه در نمایش خانگی یا فضای مجازی و تا زمانی که این امکان به وجود نیاید، هنر دوبله نمی‌تواند پیشرفت کند و خودش را نشان دهد زیرا فقط عده محدودی آن را می‌بینند و اگر در سینما باشد این امکان بوجود می‌آید که بشود بر روی آن بحث کرد، خوبی و بدی‌های آن را برشمرد و مانند یک پدیده هنری درباره جنبه‌های مختلف آن صحبت کرد.

 

در ادامه شرح کامل گفت‌وگوی ایسنا را با ابوالحسن تهامی می‌خوانید:

 

- آقای تهامی  در بیوگرافی‌هایی که از شما نوشته شده، کمتر به خاطراتی از کودکی تان، محل تولد و خانواده‌تان اشاره‌ای شده است، قطعا برای همه ما جذاب خواهد بود که از سالهای زندگی شما پیش از حضورتان در هنر دوبله هم بدانیم.

من در یک خانواده فرهنگی و در یکی از محلات شرق تهران به نام «آب‌منگل» به دنیا آمدم. ما خانواده فقیری بودیم و تنها ثروتی که در آن زمان داشتیم، کتاب بود. انواع و اقسام کتاب‌های قدیمی از «امیرارسلان نامدار» تا «شیرویه دلاور» به اضافه شاهنامه، گلستان سعدی، حافظ و شاعران بزرگ دیگر در کتابخانه ما بود.

 

دوران دبستان را از سال ۱۳۲۴ تا ۱۳۳۰ در مدرسه «ترقی» در شرق تهران گذراندم و بعد از آن مقطع دبیرستان را تا سال ۱۳۳۶ در مدرسه «دارالفنون» بودم. سپس در دانشسرای عالی به تحصیل زبان انگلیسی پرداختم و این رشته را در کشورهای دیگر و ایران ادامه دادم که البته به نظرم هنوز تکمیل نشده است، زیرا می‌گویند که برای آموختن یک زبان، یک عمر زمان نیاز است.

 

من در سال ۱۳۳۳ وارد کار تئاتر ذوقی شدم. به صورت هنرآموز به گروه‌های نمایشی پیوستم و هر چند وقت به همراه دیگر هنرآموزان آن گروه‌ها در یکی از تماشاخانه‌ها در نمایشی ایفای نقش می‌کردم به خصوص صبح‌های جمعه‌ در تماشاخانه‌های مرکز شهر و نزدیک خیابان لاله‌زار، پادگان‌ها، دبیرستان‌ها و هر جای دیگر که سالن نمایش داشت، تئاتر اجرا می‌کردیم.

 

در سال ۱۳۳۶ به طور رسمی وارد تئاتر دهقان (تهران) شدم. در آنجا یک کلاس تئاتر ترتیب داده بودند که صاحب و مدیر آن تماشاخانه که خود دانش‌آموخته تئاتر در فرانسه و انگلستان بود و دکترای تئاتر داشت به ما کلیات تئاتر و تاریخ تئاتر را آموزش ‌داد؛ اینکه چگونه باید روی صحنه راه برویم، صحبت کنیم و به طور کلی هنرپیشه باشیم. هنرآموزان ضمن این آموزش‌ها به روی صحنه هم می‌رفتند و نقش‌هایی به عهده می گرفتند.

 

سپس در اول مردادماه سال ۱۳۳۷ وارد دوبله شدم و کارم را در استودیوی «آژیرفیلم» شروع کردم. دکتر شاهرخ رفیع، ژوزف واعظی و ساموئل خاچیکیان از صاحبان این استودیو بودند. من و آقای جلیلوند با هم و در یک روز به آنجا رفتیم و برای چند ماهی در آنجا کار کردیم. بعد از آن در بیشتر استودیوهای تهران با کسانی که از پیشکسوتان دوبله بودند، همکار شدیم.

 

- شما از آن مقطع به بعد تئاتر را رها کردید؟

نه، در واقع تا دو سال بعد از ورودم به دوبله نیز تئاتر را ادامه دادم اما بعد از آن محوریت اصلی کارم به سمت دوبله رفت.

 

- شما برخلاف هم‌نسلانتان کار دوبله را از آقای کسمایی یاد نگرفتید و از شما به عنوان یک دوبلور «خودآموخته» یاد می‌شود. خودتان به این واژه "خودآموخته" اعتقاد دارید؟

بله، من و آقای جلیلوند به همین شکل وارد دوبله شدیم و استاد مشخصی نداشتیم. در حقیقت کسانی بودند که ما کار را از آن‌ها یاد می‌گرفتیم. اما دوبله به ویژه برای کسی که پیش‌تر هنرپیشه بوده و روی صحنه کار کرده، چندان کار مشکلی نیست. فقط باید تکنیک به جا صحبت کردن روی تصویر را یاد بگیرد و چون من و آقای جلیلوند در آن هنگام ۲۰ سالمان بیشتر نبود و در آغاز جوانی بودیم این کار را به راحتی یاد گرفتیم.

 

ما بیشتر ریزه کاری‌ها را با تماشای کارهای دوبله شده قبلی آموخته بودیم و البته کسانی هم که مدیر دوبلاژ ما بودند ما را راهنمایی می‌کردند. "هوشنگ مرادی" اولین مدیر دوبلاژی بود که با او کار کردم، او به اتفاق حسین مدنی که نویسنده نامداری هم بود و در کار طنز شهرت داشت مطالب جدیدی را به من آموختند. من سپس با پرویز بهرام، کنعان کیانی، عطاالله کاملی و محمدعلی زرندی هم کار کردم.

 

در آغاز دهه ۴۰ وقتی با عطاالله کاملی و محمدعلی زرندی کار می‌کردیم، میزان تسلط ما به تکامل رسید و وارد پله‌های بالاتر کار دوبله شدیم. بنابر این من از  سال ۱۳۳۹ خودم مدیر دوبلاژ شدم. البته هنوز در حال آموختن بودم و هستم. چندی از کارهای آن دوران را ثبت کرده‌ام و دستمزدهایی را که پرداخت کرده بودم در صفحه اینستاگرام خودم منتشر کردم تا بقیه هم بدانند.

 

-یکی از فیلم‌هایی که در آن زمان مطرح شد «خداحافظ چارلی» بود که شما آن را دوبله کردید. از آن مقطع طلایی دوبله به ما بگویید زیرا که از آن زمان به بعد به نظر می‌رسد شرایط دوبله با توجه به اینکه اکران فیلم خارجی هم در سینماها محدودتر شد به سمت دیگری رفت.

در آن زمان اکران سینماهای ایران در اختیار فیلم‌های خارجی بود و فیلم‌ها از هندی و عربی و هنگ کنگی گرفته تا آمریکایی و اروپایی به ایران می‌آمد و دوبله می‌شد. دوبله برای سینمای ایران گویش سینمایی به وجود آورد. دوبله باعث ‌شد که فیلمها به خوبی فهمیده و درک شوند و به صورت الگوهایی برای هنرآموزان سناریو نویسی، فیلمبرداری و بازیگری و کارگردانی درآیند. دوبله به رونق فیلم‌های فارسی نیز یاری رساند و خوش صداهای دوبله به جای خوش چهره‌های سینما سخن گفتند. در دوران بعد از انقلاب، همان طور که می‌دانیم،  وضع به آن روال باقی نماند و اولویت، به حق، به فیلم فارسی داده شد و خوشبختانه فیلم فارسی به راه تکامل رفت.

 

-شما مدتی در «مجله فیلم» نقد دوبله می‌نوشتید. چون شما در این حوزه تسلط پیدا کرده و صاحب نظر شده بودید از شما خواستند که نقد بنویسید یا اینکه خودتان هم به فعالیت مطبوعاتی علاقه داشتید؟

هر دو وجود داشت، یعنی هم از من خواسته شد که این کار را انجام دهم و هم خودم علاقه‌مند به انجام آن بودم. اما پیشنهاد ابتدایی از طرف هوشنگ گلمکانی صورت گرفت که در «مجله فیلم» نقد دوبله بنویسم. اولین بار هوشنگ گلمکانی درباره دوبله‌ای که روی یک فیلم به اسم «این گروه خشن» انجام داده بودم نقدی نوشت و بعد از من خواست که راجع به آن  توضیحاتی اضافه کنم. بعد از انتشار این متن و مشاهده استقبال مخاطبین آقای گلمکانی از من خواستند تا در یکی از صفحات مجله نقد دوبله بنویسم. در ابتدا این کار مورد توجه قرار گرفت اما برخی از دوستان و همکارانم آن را برنتافتند زیرا همه دوست داریم فقط از ما تعریف کنند و وقتی به نقد می‌رسیم تا ابد با کسی که خرده‌یی به ما گرفته است، دشمن می‌شویم.

 

-آنونس فیلم‌ها از کارهای موثر شما در عرصه سینما بوده است و به نظر می‌رسد که اکنون آنونس روی فیلم‌ها به مانند گذشته نیست. این کار از چه مقطعی برای شما جدی شد؟

من از سال ۱۳۳۷ که وارد سینما شدم شروع به آنونس گویی کردم و این کار هم با علاقه خودم آغاز شد و به دلیل آشنایی که با زبان انگلیسی داشتم آنونس فیلم‌های خارجی را بسیار نگاه می‌کردم، حفظ می‌کردم و حتی برای خودم تکرارشان می‌کردم. البته پیش از حضور من آنونس‌گویی در سینمای ایران وجود داشت. به طور مثال فیلمی بود به نام «دختری از شیراز» ساخته ساموئل خاچیکیان که برای اولین بار در میان فیلم‌های ایرانی آنونس داشت.

 

در سال‌های دوم و سوم فعالیتم در تئاتر هم کارهای میکروفنی زیادی انجام می‌دادم. مثلا اعلام می‌کردم چه کسانی در نمایش حضور دارند، چه کسی آن را نوشته و کارگردان کیست؟! بنابراین در خودم این استعداد را می‌دیدم که آنونس‌گو بشوم. بعد از ورودم به دوبله فیلمی ایتالیایی را به اسم «بیابان بزرگ !!» دوبله کردم که نقش اول آن را بر عهده داشتم و آنونس آن را نیز خودم گفتم. اولین آنونس فیلم ایرانی که گفتم برای فیلم سینمایی «در جست‌وجوی داماد» بود که در خود فیلم به جای آقای سوریک خاچیکیان صحبت کرده بودم. آنونس فیلم «شعله ور» حمید نعمت الله هم جدیدترین و آخرین آنونسی است که همین چند روز قبل آن را گفتم.

 

-امروزه به نظر می رسد آنونس گویی تغییر کرده است و مانند گذشته تهیه‌کنندگان و سازندگان فیلم دنبال آن نیستند. به نظر شما علت آن چیست به خصوص که آنونس‌گویی در فیلم‌فارسی و حتی فیلم‌های اکشن گذشته برای بسیاری از مردم خاطره‌انگیز است.

در گذشته فیلم‌ها داستان محور بودند به همین دلیل جذابیت زیادی داشتند و آنونس‌ها هم محوریت‌شان نریشن بود. اما الان از این محوریت خارج شده و نقش صددرصدی ندارند و می‌گذارند تا دیالوگ‌های فیلم اثر را معرفی کنند و نریتور فقط نقش معرفی عوامل را دارد.

 

-آیا فیلم یا آنونسی هست که برایتان به شیوه خاصی خاطره‌انگیز شده باشد؟

بله، خیلی از آن‌ها برایم خاطره‌انگیز شدند اما چون زیاد هستند نمی‌توانم تک به تک نام ببرم.

 

-شما در دانشگاه ادبیات انگلیسی خواندید، این موضوع چه مقدار به شما در کار دوبله کمک کرد؟

در مدیریت دوبلاژ کمک زیادی به من کرد زیرا وقتی یک فیلم تراژیک بود علت آن را بهتر درک می‌کردم و حتی اگر مضمونی کمدی داشت، اصلی را که باعث خنده مخاطب می‌شد را درک می‌کردم و سپس آن را به فارسی منتقل می‌کردم. بسیاری از پیشکسوتان من مثل آقای علی کسمایی، عطالله کاملی، محمدعلی زرندی و سعید شرافت نیز زبان‌دان بودند و با همین تسلط فیلم‌ها را می‌فهمیدند و می‌فهماندند.

 

-چرا تاکنون کتاب خاطرات زندگی‌تان را ننوشتید؟ زیرا فضاهای اینترنتی هر کدام روایاتی را دارند که ممکن است درست هم نباشند.

یک بار با برادرم محمد تهامی‌نژاد شروع به ضبط این خاطرات کردیم تا بعدها آن را پیاده کنیم اما آن فایل ضبط شده که حدود ۳ تا ۴ ساعت بود، متأسفانه گم شدند.

 

- می‌گویند ما یک مقطع طلایی دوبله داریم. آیا شما هم به این امر اعتقاد دارید و چرا این دوران ادامه پیدا نکرد؟

در آن دوران فیلم‌ها داستان‌محور بودند، الان تروکاژ محور هستند. در آن روزگار فیلم‌هایی را می‌دیدید که بازیگران بزرگی در آن نقش‌آفرینی می‌کردند و شما این فرصت را داشتید که بعد از دیدن فیلم آن را از جوانب مختلف بررسی کنید. اما الان شاید پیش بیاید که بلافاصله بعد از آنکه فیلمی را می‌بینید داستان آن را فراموش کنید. در واقع به دلیل داستان و بازی‌های درخشان در فیلمهای قدیمی، دوبله هم جا داشت که خود را نشان دهد. پس دوبله نمی‌تواند به تنهایی روی پای خود بایستد و باید بر روی اثری سوار شود. بنابراین اگر فیلم درخشان باشد دوبله هم می‌تواند بدرخشد.

 

- شما اشاره کردید که در فضای مجازی نیز فعالیت دارید، میزان تأثیر این فضا بر روی رفتارهای مردم را چقدر می‌دانید؟

فضای مجازی تأثیر دوگانه‌ای می‌تواند بر روی مردم داشته باشد زیرا دسترسی به آن آسان است و همیشه افرادی وجود دارند که به طور مثال اشعار یا سخنرانی هایی را از خودشان می‌سازند و می‌نویسند و به اسم افراد مشهور دیگری منتشر می‌کنند و از این طریق اطلاعات غلط به مردم منتقل می‌شود که البته در همه جای دنیا این اتفاق در حال وقوع است. بنابر این لازم است که مردم نسبت به این اتفاقات هوشیار باشند اما می‌تواند جنبه ارشادی هم داشته باشد.

 

-در طول دوران کاریتان تا کنون با کدام یک از بازیگران خارجی توانستید ارتباط بیشتری بگیرید و به صورت احساسی با آن نقش درگیر شوید؟ از بین بازیگران ایرانی چطور؟

"کری گرانت" و "رکس هریستون" از جمله بازیگرانی بودند که دوبله آثار آنها را بسیار دوست داشتم و ارتباط زیادی با آنها برقرار کردم. اما چون به جای بازیگران ایرانی زیادی صحبت نکردم از بین آن‌ها کسی به نظرم نمی‌رسد.

 

-خودتان علاقه‌مند بودید که در سینمای خارجی کار کنید یا آنکه فضای حضور در سینمای فارسی وجود نداشت؟

در زمانی که من کارم را شروع کردم چندین صدای زیبا بودند که در حوزه دوبله فیلم فارسی گُل کرده بودند و نقش‌های اول را بازی می‌کردند و من هم از ابتدای حضورم در دوبله وارد آن فضا نشده بودم. در یک مقطعی هم صاحب استودیو و سینما شده بودم و حتی دبیر انجمن گویندگان بودم، بنابراین کمی با آن فضا فاصله داشتم.

 

- نسل جدید بیشتر مایل به دیدن فیلم‌های سینمایی به زبان اصلی آن هستند، به نظر شما علت این اتفاق چیست؟

دوبله با این وضعی که در حال پیشرفت است اگر فیلم‌ها در سینما نیاید و به همین وضع عرضه شود مثلا در شبکه خانگی یا فضای مجازی، نمی‌تواند پیشرفت کند و چندان خودش را نشان دهد زیرا فقط عده محدودی آن را می‌بینند و اگر در سینما باشد این امکان بوجود می‌آید که بشود بر روی آن بحث کرد، خوبی و بدی‌های آن را برشمرد و مانند یک پدیده درباره آن صحبت کرد.

 

 با توجه به علاقه‌ای که نسل جدید به دانستن زبان‌های خارجی دارد، روزگاری می‌رسد که مردم ترجیح می‌دهند فیلم را به زبان خارجی با زیر نویس فارسی ببیند و اما هنوز هم کسانی هستند که صداهای ما رادوست دارند و دنبال آن می‌روند.

 

-  در چند سال اخیر پیشنهادی برای دوبله فیلم هم داشتید و آیا در این مدت تدریس هم کرده‌اید؟

بله پیشنهاداتی داشتم اما دیگر فرصت و انرژی دوبله فیلم را ندارم. یک مقطعی در موسسه «کارنامه» تدریس هم داشتم اما به دلیل بسته بودن فضای دوبله خجالت می کشیدم که به آنها بگویم چگونه دوبله کنید یا خوب صحبت کنید درصورتی که بعد از آن جایی نیست که آنها بتوانند مطالبی که آموخته‌اند را تجربه کنند و بابت این اتفاق متاسفم. از طرفی هم عده‌ای زندگیشان را برای دوبله گذاشته‌اند و اگر بنا باشد سالی صد نفر وارد این کار شوند، آنها از بین می‌روند. جوانها هم باید جایی برای مطرح کردن داشته باشند، یعنی هم این طرف حق دارد و هم آن یکی و متاسفانه اوضاع و احوال طوری نیست که جوابگوی هر دو طرف باشد.

 

دوبله باید در سینما بیاید که برگردان مالی داشته باشد و به تازگی شروع کردند تا مجددا در سینماها فیلم خارجی اکران کنند. باید فیلم، سینما و دوبله کننده خوب وجود داشته باشد و نباید فرض را بر این بگذارند که با حداقل قیمت، فیلمی را دوبله کنند زیرا در این صورت مورد پسند تماشاگر قرار نمی‌گیرد.

 

- خانه سینما قرار است برای شما بزرگداشتی برگزار کند و از شما برای سالها فعالیت‌تان در عرصه هنر تقدیر شود. اگر قرار باشد تندیسی که خانه سینما به شما می‌دهد را به صورت نمادین به کسی دیگر تقدیم کنید، آن فرد چه کسی خواهد بود؟

آن را بر اساس ارزش معنوی‌اش به انجمن گویندگان فیلم اهدا خواهم کرد.

 

- آقای تهامی اگر قرار باشد در پایان مصاحبه، روز سینما را با صدای دلنشینتان به مخاطبان و هنردوستان تبریک بگویید، چه خواهید گفت؟

روز سینما برای تمام سینماگران و کسانی که سینما دوست هستند، خجسته باد!

 

یگانه قاسمی

 

  • 13
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش