پنجشنبه ۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۳:۳۲ - ۲۰ آبان ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۸۰۵۰۲۱
رادیو و تلویزیون

نقدی بر حضور بازیگران در قالب مجری گری صدا وسیما

هیچ کس در صدا و سیما جای خودش نیست/ تلویزیون خودش چهره بسازد

بازیگران در قالب مجری صدا وسیما,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون
ایران نوشت: پیش‌ترها مردم برای دیدن بازیگران محبوب خود راهی نداشتند جز آنکه راهی سینما شوند و چهره‌های محبوب‌شان را بر پرده سینما ببینند. اما رفته رفته شرایط تغییر کرد و حالا کار به جایی رسیده است که سلبریتی‌ها به هر حوزه‌ای سرک بکشند و خودی نشان بدهند؛ از تئاتر گرفته تا تلویزیون و حتی حوزه کتاب؛ اما روند حضور بازیگران در تلویزیون پررنگ‌تر است و خود را بیش از پیش به رخ می‌کشد.

در این سال‌ها کم نبوده‌اند بازیگرانی که رو به اجرا آورده‌اند، از رامبد جوان و کامران تفتی گرفته تا اشکان خطیبی و محمدرضا گلزار و...

 

حضور در قاب فارغ از اجرا

حضور چندین چهره سینمایی در تلویزیون و در نقش مجری- فارغ از اینکه اصولاً اجرای قابل قبولی دارند یا نه- بیشتر باب طبع اسپانسرهای قدرتمندی است که پول دارند و با این پول در شبکه‌های مختلف می‌توانند جولان دهند. برخی کارشناسان معتقدند، از آنجا که تلویزیون در این سال‌ها مخاطبان خود را از دست داده(که البته خود بحث مفصلی است و در جای خود باید به آن پرداخت) بیش از گذشته رو به آوردن سلبریتی‌ها گذاشته تا بتواند از این طریق مخاطب جذب کند. اما نکته اینجاست که قطعاً اجرای یک برنامه تلویزیونی با بازی در سینما بسیار متفاوت است.

 

شاید برخی از این چهره‌ها همچون رامبد جوان- که دیگر مثل سابق نقشی در سینما یا تلویزیون ایفا نمی‌کنند- توانسته باشند با اجرایی متفاوت جماعتی را به پای تلویزیون بنشانند؛ اما آیا این قضیه دیگران را نیز دربرمی گیرد؟ البته از این نکته نیز نمی‌توان غافل بود که رامبد جوان یا مهران مدیری بیشتر نقش‌هایشان در ژانر طنز بوده و چهره‌شان با طنز عجین شده است و توفیق‌شان در تلویزیون تا حدودی ناشی از این امر است. سؤال اصلی این است که آیا هر چهره‌ای صرف محبوبیت یا شهرتی که در بین مردم دارد، قابلیت کار اجرا در تلویزیون را داراست؟ از طرفی سؤالی که مدیران تلویزیون باید به آن پاسخ دهند، این است که آیا تلویزیون مجری توانمند برای جذب مخاطب در چنته ندارد؟

 

صداوسیما باید خودش چهره بسازد

طهماسب صلح جو، منتقد سینما و تلویزیون، درباره اینکه چرا تلویزیون بیش از گذشته به سمت جذب سلبریتی‌ها در حوزه اجرا رفته است،  می‌گوید: «کار سنجیده‌ای نیست. به این دلیل که هر کسی باید بتواند در صنف خودش بدرستی کار کند. اینکه تلویزیون ازمحبوبیت یک بازیگر، به‌عنوان یک سلبریتی، بخواهد استفاده کند و برنامه جذاب درست کند، این کار نشان دهنده ضعف تلویزیون است. تلویزیون به‌عنوان رسانه‌ای فراگیر(به مراتب فراگیرتر از سینما) باید خودش چهره بسازد و مجری‌های برنامه‌هایش را تبدیل به ستاره‌های محبوب مردم کند. وقتی نمی‌تواند این کار را کند، از صنف و جریان دیگری برای جذاب شدن برنامه‌هایش استفاده می‌کند. این نشان دهنده ضعف رسانه عریض و طویلی چون صداوسیماست.»

 

او درمورد دلایل این ماجرا معتقد است: «به نظر می‌رسد تلویزیون برای تأمین بودجه برنامه‌ها و سریال‌هایش از اسپانسرهای خصوصی استفاده می‌کند. بنابر این آنها چون تأمین‌کننده مالی هستند، می‌خواهند که فلان چهره مشهور سینما را بیاورند. آنها در واقع ازعلاقه‌ مردم به چهره‌ها به نوعی بهره‌برداری می‌کنند. در عین حال اگر از زاویه دیگری هم به این موضوع نگاه کنیم باید بپرسیم که این بازیگران چگونه مطرح و معروف شده اند؟ طبعاً سینما باعث محبوبیت اینها شده است. چرا تلویزیون نباید بتواند چهره‌های محبوب خودش را بسازد؟مثلاً این نوع مدیریت فرهنگی نشان دهنده ضعف است. فرقی هم نمی‌کند در تئاتر هم همین اتفاق افتاده است. بازیگر تئاتر یک جایگاه دارد و مجری تلویزیون هم جایگاه خود را دارد. با این کار دیگر مردم کاری به اصل برنامه ندارند و مجذوب چهره محبوب خود می‌شوند. این هدف‌های فرهنگی تلویزیون را زیر سؤال می‌برد و بی‌اعتبار می‌کند.» به‌گفته این منتقد، حتی اگر بازیگری بتواند اجرای خوبی هم داشته باشد، این کار به هم ریختن ارزش‌های حرفه‌ای صنوف هنری است. صداوسیما زمانی می‌تواند به جایگاه فرهنگی‌اش افتخار کند که خودش چهره بسازد و به مردم بشناساند.

 

ریسک جذب شدن به تلویزیون

بیژن بیرنگ، کارگردان، مجری و تهیه‌کننده نیز می‌گوید: «اگر چهره‌های سینمایی، تئاتر موفق بودند که هستند، شومن‌های تلویزیون هم بروند فیلم بازی کنند. اشکالی ندارد. اگر برنامه خوب باشد و تماشاگر داشته باشد، چه اشکالی دارد؟ وقتی یک چهره سینمایی سرشناس به تلویزیون می‌رود، در واقع ریسک بزرگی می‌کند. بزرگ‌ترین ریسکش هم این است که یک چهره آنقدر دیده می‌شود که تماشاگر دیگر مثل سابق عطش دیدن‌اش در سالن سینما را ندارد تا به خاطرش پول بپردازد. اگر واقعاً چنین ریسکی را می‌کند حق دارد به تلویزیون برود. همه جای دنیا همین است. آدم‌های سرشناس سینمایی بسیاری بوده‌اند که بعدها به تلویزیون رفته‌اند. بگذاریم این چرخه بچرخد. از نظر من خیلی هم خوب است.

 

چه در تئاتر و چه در سینما. باید کاری کنیم که مخاطب داشته باشیم آن هم به هر شکلی و این چرخه راه بیفتد. چقدر از بچه‌های تئاتر جذب سینما می‌شوند. یعنی روز به روز بچه‌های تئاتر به‌دلیل اینکه کنار بچه‌های سینما دیده می‌شوند، جذب سینما می‌شوند. گاهی حتی بهتر از سینماگران عرض اندام می‌کنند و من سینماگرهم از آنها استفاده می‌کنم. نکات مثبت اینهاست. نکات منفی هم این است که اینها ریسک بزرگی می‌کنند. اگر کار خوب اتفاق بیفتد از هرجایی هم که جذب شوند، اهمیتی ندارد. خیلی از مجریان توانمند سازمان برای یکسری از برنامه‌ها خوب هستند و برای برخی از برنامه‌ها خوب نیستند. مثلاً کاری که رامبد جوان می‌کند شاید از دست یک مجری توانمند هم برنیاید. باید به نیاز برنامه نگاه کرد.»

 

او در خصوص اسپانسرها و اصرار آنها برای آوردن چهره‌های سینمایی معتقد است: «هر کس پول بدهد به هر حال حق اظهارنظر هم دارد. بحث این است که اصولاً برنامه‌سازی در تلویزیون باید متکی بر اسپانسر باشد یا نباشد؟ آن هم در تلویزیونی که مخصوص نظام و رسانه‌ای ملی است نه خصوصی. هزینه شبکه‌ها را یا از اسپانسر باید تأمین کرد یا از طریق آگهی. الان تلویزیون ما بلاتکلیف شده است معلوم نیست دولتی است یا خصوصی؟ اشکال کارش اینجاست. شاید نیازهای مالی‌اش تأمین نمی‌شود که دست به دامن اسپانسرها می‌شود. وقتی هم که آنها می‌آیند، حق دارند اظهارنظر کنند.»

 

 

هیچ کس در جای خودش نیست

هرمز شجاعی مهر مجری پیشکسوت تلویزیون می‌نویسد: «فقط در تلویزیون این اتفاق نیفتاده است. در بسیاری از وزارتخانه‌ها، سازمان‌ها و ارگان‌های دیگر نیز این اتفاق افتاده است و علت عقب ماندگی ماست. به این دلیل که برنامه‌های‌مان درست پیش نمی‌رود و مدیریت ضعیفی حکمفرماست؛ به خاطر اینکه هیچ کس در جای خودش نیست. بعضی از مشاغل را به خاطر جذاب بودنش همه دوستش دارند. مثلاً ۳۵ نفر برای یک برنامه کار می‌کنند اما یک نفر است که فقط جلوی دوربین دیده می‌شود. طبیعی است که بقیه عوامل دوست داشته باشند که جای آن یک نفر باشند. چون نه کارشان دیده می‌شود و نه پول خوبی می‌گیرند.در سایر سازمان‌ها هم همین‌گونه است. هزاران نفر کار می‌کنند اما یک نفر با مردم در تعامل باشد و مردم فکر می‌کنند که او تمام کار را انجام داده است. در اینجا مدیران و تهیه‌کنندگان باید بدانند ابتدایی‌ترین مسأله در یک برنامه تلویزیونی این است که آدم‌ها باید سرجای خودشان باشند.

 

در شطرنج سرباز نقش سرباز را دارد و وزیر نقش وزیر را. مسابقات یا برنامه‌هایی که چهره‌های محبوب سینما یا موسیقی مجری آن می‌شوند، چیزی بیشتر از برنامه قبلی ندارد، چرا که در محتوا نمی‌توان نقش چندانی داشت و کاملاً محدود است. از این‌رو سعی می‌کنند این نقطه ضعف را با انتخاب هنرپیشه یا موزیسین محبوب بپوشانند و جاذبه‌های برنامه را بیشتر کنند.»

 

  • 16
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش