پنجشنبه ۰۹ فروردین ۱۴۰۳
۱۸:۲۸ - ۲۴ شهریور ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۶۰۵۶۹۲
کتاب، شعر و ادب

نه به مصرف‌گرایی، آشتی با طبیعت

رابرت لویی‌استیونسن,اخبار فرهنگی,خبرهای فرهنگی,کتاب و ادبیات

صدوشصت سال از انتشار «والدن» شاهکار هنری دیوید ثورو در آمریکا می‌گذرد، و اکنون ترجمه این کتاب توسط سیدعلیرضا بهشتی‌شیرازی از سوی نشر «روزنه» منتشر شده؛ رمانی که از آن به‌عنوان یکی از بهترین آثار ادبیات آمریکا در قرن نوزده یاد می‌شود؛ به‌طوری‌که بسیاری از بزرگان ادبیات جهان از جمله رابرت لویی‌استیونسن خالق رمان‌های «دکتر جکیل و آقای هاید» و «جزیزه گنج» و جان آپدایک که ده‌ها جایزه ادبی در کارنامه خود دارد، از جمله دو جایزه پولیتزر، در ستایش آن حرف زده‌اند. ثورو با نوشتن «نافرمانی مدنی» که مطلع آغازینش این است: «دولتی بهترین است که تا حد ممکن کمتر حکومت کند»، نام خود را به‌عنوان یک نظریه‌پرداز سیاسی مطرح کرد که بعدها گاندی و مارتین لوترکینگ و بسیاری از سیاستمداران از آن وام گرفتند، اما با نوشتن رمان «والدن» بود که نظریه بازگشت به طبیعت (یا آشتی با طبیعت) را مطرح کرد و این‌بار نام خود را در ادبیات جهان جاودانه کرد.

 

ثورو از صدوشصت سال پیش، زندگی امروز بشر را که در منجلاب مصرف‌گرایی دست‌وپا می‌زند، پیش‌بینی کرده بود و مدام هشدار می‌داد: «ساده کنید!» این به‌معنای آن بود که شرایط بیرونی زندگی را ساده کنیم، نیازها و جاطلبی‌ها را ساده کنیم و شادشدن از لذت‌های ساده‌ای را که جهان طبیعت می‌تواند در اختیارمان قرار دهد، بیاموزیم.

 

«والدن» اگرچه در زمان حیات ثورو شناخته نشد، اما بعد از مرگش در ۱۸۶۲، تقریبا هر سال در آمریکا تجدید چاپ می‌شود. هنری دیوید ثورو برای نوشتن «والدن» به مدت دو سال و دو ماه و دو روز در کلبه‌ای چوبی کنار دریاچه والدن در کنکورد، ایالت ماساچوست زندگی کرد. ثورو در شاهکار بی‌بدیلش از این دو سال می‌گوید و اینکه چگونه با الهام‌گیری از طبیعت به تعمق در اجتماع و روابط میان انسان‌ها پرداخته‌ است. آنچه می‌خوانید نگاه جان آپدایک به دو سال و دوماه و دو روز از زندگی ثوور در این کلبه و نوشتن شاهکارش «والدن» است.

 

یک قرن و نیم پیش، درست پس از انتشار رمان هنری دیوید ثورو -«والدن»- تا‌به‌حال این رمان در هیات توتم نظریه بازگشت به طبیعت و پاسدار آن، مخالف تجارت، حامی افکار و عقاید رودررویی با حکومت‌ها شناخته می‌شود و در کنار آن هم ثورو نمونه تمام‌وکمالی از چهره‌ای مخالف و درعین‌حال پست‌فطرت نشان داده شده که با این همه نویسنده در این کتاب ریسک خوانده‌نشدن، اما متعالی شناخته‌شدن را به جان خریده است. در میان آثار کلاسیک آمریکایی که اکثرا در اواسط قرن نوزده میلادی به رشته تحریر درآمدند - مثل «داغ ننگ» هاثورن، «موبی‌دیک» ملویل، «برگ‌های علف» ویتمن که به اینها می‌توان «کلبه عمو توم» هریت بیچر استو را هم افزود که در زمان خود جزو آثار پرفروش آمریکا بودند- ثورو بیش از همه در آثارش به وضع‌وحال امروزه آمریکا پرداخته و آن را پیش‌پیش به تصویر کشیده است.

 

در عصری که فناوری‌های اطلاعات و اطلاع‌رسانی‌ها بیداد می‌کند و سرگرمی‌های درون‌تهی و همه‌جایی الکترونیک در دسترس همگان است و نیاز به کار از هر موقعی بیشتر است و همان یکه‌تازی فناوری اطلاعات آن را به هماوری کشانده است، نیاز مبرم برای ساخت کلبه‌ای چوبی در دل جنگل و نیز بازسازی، ساده‌سازی و پالودن -«برای مواجهه با حقایق ضروری زندگی»- زندگی برای هر کسی همچنان به قوت خود باقی می‌ماند. «والدن» در این رمان مدام به ما توصیه «ساده‌زیستی، ساده‌زیستی» می‌کند و نیز می‌گوید که حتی آدم‌های قرن بیست‌ویکم هم برای دستیابی به نوعی سادگی روستایی و خالص مستلزم رسیدگی به موارد بغرنج و قابل توجهی از جمله مسائل مالی و رفت‌وآمدشان هستند.

 

ثورو برای تاثیرنداشتن انجیلی که به آن رسیده دست به استهزا آدم معاصر خود نمی‌زند. «والدن» هدف‌گذاری‌اش در تغییر آیین است و هدف جدلی مدنظر ثورو به آن هدف‌گذاری والدن نیرو می‌دهد و نیز خطاهایش را به پیچ‌وخم تنها کتاب دیگری که در طول حیات کوتاهش انتشارش را شاهد بود انتقال داد؛ یعنی «یک هفته‌ در رودخانه‌های کنکورد و مریماک»، لحن محکم و مملو از طنازی در جان ‌کلام «والدن» جاری است: «اگر رسیدگی‌های خاص چندان زیادی با واسطه همشهری‌هایم درباره سبک زندگی‌ام انجام نشده باشد پس بهتر است من هم چندان روابط عاطفی‌ام را بر خواننده‌های آثارم تحمیل نکنم؛ چون اینطور بعضی‌ها می‌گویند اصلا این به آن چه: هرچند که به نظرم خیلی هم این به آن چه اما، باید موقعیت‌ها را هم خیلی طبیعی و مرتبط لحاظ کرد.»

 

موقعیت‌های مذکور که شامل مواردی همچون زیاد کارکردن و عدم کنترل حواس در پیرامون است در آثارش و به‌خصوص در این اثر کامل نشان داده می‌شود و آرزویش هم در این باره چنین است: «با تعمق زندگی‌کردن، مواجه‌شدن تنها با حقایق ضروری زندگی و پی‌بردن به اینکه آیا می‌توانستم آنچه زندگی می‌خواست یادم بدهد فرا بگیرم نه اینکه وقتی مرگ فرا می‌رسد معلومم شود که اصلا زندگی نکرده‌ام!» باری به هر جهت، او هم در زندگی انگیزه‌هایی کاربردی داشت: می‌خواست نویسنده شود و مثل دیگر نویسنده‌ها نیازمند محیط خصوصی، آرامش و حدومرزی وسیع بود تا ذهنش در آن بتواند آزادانه جولان دهد.

 

هنری دیوید ثورو در بهار ۱۸۴۵ کلبه‌ای تک‌اتاق‌خواب در زمین رالف والدو امرسون ساخت که با فاصله از جنوب روستای کنکورد در ماساچوست قرار داشت و چهارم جولای همان سال به آنجا نقل‌مکان کرد و برای همیشه مستقل شد. طی دو سال بعد طرح اولیه‌ آثاری همچون «والدن» به‌علاوه‌ مقاله‌ای طولانی درباره توماس کارلایل [نویسنده، تاریخ‌نگار و ریاضیدان اسکاتلندی: ۱۷۹۵-۱۸۸۱] به رشته تحریر درآورد. در جولای ۱۸۴۶ پس از پرداخت‌نکردن مالیات، شبی را در زندان سپری کرد و به همین ترتیب مقاله‌ای با عنوان «نافرمانی مدنی» را نوشت.

 

ثورو ۲۷ ساله بود که در کلبه‌اش سکنا گزید؛ او به‌تازگی از دانشگاه هاروارد فارغ‌التحصیل شده بود و دست به کارهای متفاوتی می‌زد، معلمی می‌کرد، به خانواده در صنعت مداد کمک می‌کرد، به مدت دو سال با امرسون‌ها زندگی کرد و پادویی و باغبانی خانه‌شان را کرد و به‌جز انتشار چند شعر و مقاله‌ای در نشریه‌ای مخصوص رومانتیک‌های آمریکایی فعالیت چندان ویژه‌ای در زمینه ادبیات نداشت. ناتانیل هاثورن سختگیر اما مهربان و گرم‌رفتار که گهگاه به او در کنکورد سر می‌زد به سال۱۸۴۲ او را «جوانی سرشار از خوی طبیعی و وحشی که هنوز در رگ‌هایش جاری است» توصیف کرد و در ادامه هم نوشت، «چهره او به زشتی گناه است، دماغش بزرگ، دهانش غیرطبیعی و در ظاهرش نکوهیدگی و می‌توان گفت دهاتی‌خویی جاری است اما، رفتارش به غیر از ظاهرش است... در میان آدم‌هایی متمدن به سبک سرخپوست‌ها زندگی می کند -منظورم از زندگی سرخپوستی بی‌اعتنایی به زرق‌وبرق دنیا است.»

 

ثورو چگونه به این لحن ادبی شیوا رسید؟ لحنی که به گوش خواننده قرن بیست‌ویک شنیدنی‌تر از لحن روان‌تر و این‌جهانی‌تر رالف والدو امرسون است که به قولی ماهیت گفت‌وگویی دارد. حالت لحن زبان آثار ثورو ماهیت درونی‌تری دارد؛ در آثار او تنها به یک مخاطب خاص نگریسته نمی‌شود بلکه دیدی به مراتب جامع‌تر از امرسون در این آثار جاری است. آنچه که در اکثر سطور این رمان دیده می‌شود به معنای واقعی کلمه «طبیعت‌نگاری» (Nature-writing) نیست؛ هرچند که به وسیله آن تازگی و بکربودگی منطقه و چشم‌اندازی را هنرمندانه به تصویر می‌کشد درست مثل همانی که در آثار جان آدوبان [نویسنده، پرنده‌شناس و طبیعت‌گرای آمریکایی.

 

اثر شاخص وی «پرندگان آمریکا» است] و فون هامبولت [بنیانگذار جغرافیای نوین. اثر بزرگ او کتاب «کیهان» است] دیده می‌شود؛ آنچه که در رمان «والدن» به چشم می‌خورد در اصل بازنمایی پویا و ویژه‌ای از امیدواری اغراق‌آمیز جاری در آثار امرسون است که در نخستین اثرش به نام «طبیعت» تحت لوای این جمله معروف شکل گرفته است: «هر حقیقت طبیعی نمادی از حقیقتی روحانی است.» در رمان «والدن» هم طبیعت چنین نمودی پیدا کرده و در آن طبیعت در عمق روح و جان جا خوش کرده است. ثورو با غرق‌شدن در فلسفه ایده‌آلیسم امرسون به واقع وجودش را از استعاره شگرف طبیعت جاری ساخته و به خودی خود دانشمندی از این قسم شده است.

 

رمان «والدن» در جهان محسوسات و پدیده‌های خاص خودش حیات می‌گذراند. در فصل آغازین و طولانی آن به نام «اقتصاد» با شعفی وصف‌ناشدنی جزئیات خانه‌سازی ذکر شده است که سر جمع حدود ۲۸/۱۱ دلار هزینه دربردارد. ثورو در این کتاب طریق خاص درست‌کردن فطیر و غذایی سرخپوستی و نیز «شیره بسیار عالی کدو و چغندر» را به خواننده یاد می‌دهد. جایی دیگر موش خرمایی می‌خورد و از آن لذت هم می‌برد و «بی‌اعتنا به طعم ترشیدگی» آن است و در عجب است که آیا می‌تواند انتخاب مورد پسند قصاب روستا برای فروش باشد یا نه؟ او همچنین تجربه خانه‌داری‌اش را با مخاطب در میان می‌گذارد: «کار خانه انجام‌دادن اوقات خوشی بود. هر گاه خانه‌ام کثیف می‌شد صبح علی‌الطلوع بیدار می‌شدم و همه وسایل خانه و تختخواب را به غیر از کفی‌اش که سنگین بود، بیرون خانه روی چمن‌ها می‌گذاشتم، زمین را با آب می‌شسستم و ماسه‌های سفیدی را که پیش‌تر از برکه جمع کرده بودم روی زمین می‌ریختم و بعدش با جارو به جان کف خانه می‌افتادم و کف خانه را برق می‌انداختم...» کمی بعد از این سطور او به اسباب و اثاثه جابه‌جاشده خانه‌اش و غربیگی فریبای جزئیات به وجودآمده می‌اندیشید: «حس خوبی بود که می‌دیدم اسباب و اثاثه خانه‌ام، آن بیرون روی چمن ردی از خود باقی می‌گذارد و انباشتگی‌شان درست شبیه کومه کولی‌ها می‌شود و میز سه‌پایه‌ام که از رویش کتاب‌ها و قلم و جوهرم را برنداشته‌ام میان آن انباشتگی وسایل و درختان گردوی کنار خانه‌ام خودنمایی می‌کند...»

 

در کلام رفیع و بی‌قیدوبند ثورو چیزهای بسیار زیادی وجود دارد که ارزش اندیشیدن و مشغولیت ذهنی خواننده را دارد: مثل روش‌های غذادادن به ماکیان و نیز توصیفات شاعرانه‌ای از وضعیت موجود گیاهان بهاری و آب‌شدن یخ و رویش گلسنگ‌ها کنار ریل قطار و جاده و غیره و ذالک. و درست همانی که این توصیفات شاعرانه را می‌خوانیم معلوممان می‌شود که همزمان با کشف و شهود مذکور، او: «واله موسیقی کشدار هزاران نهر و جویباری [حاصل از آب‌شدن برف] است که در رگ‌هایشان خون زمستان جاری است؛ خونی که سنگینی‌اش را بر شانه‌های خود حمل می‌کنند.» دمی دیگر او را می‌بینیم که به صدای جیک‌جیک و خفیف جوجه‌خروس‌هایی پنهانی گوش فرا می‌دهد که همراه مادرشان به مرداب راهی‌اند. در خوش‌ساخت‌ترین فصل رمان «والدن» که نامش «صداها» است او نه‌تنها صدای گریه و اذیت‌کردن‌های هزاران مخلوق را می‌شنود بلکه، در عین ناباوری صدای صوت قطار و تلق‌تلوق آن را بر ریل، از فواصل بسیار بسیار دور می‌شنود.

 

شهر کنکورد در دهه چهل قرن نوزدهم جایی است که در ذهن ثورو آدمیان با «ناامیدی محض روزگار می‌گذارنند» و کارفرماها سر کار خودشان هستند و «وقتی دیگر برایشان نمی‌ماند که در زندگی چیزی غیر از ماشین باشند.» این شهر در خاطر ما عالمی روستایی بوده و در همان حال، ماشین بخار سوت حضور و ایجاد تکنولوژی نهایی و روز دنیا را در آن به صدا درمی‌آورد و جهان کارگری و دهقانی در آن دیگر رنگ می‌بازد. بنا به نظر ثورو با توجه به این پیشامد در وهله نخست کشاورزان‌اند که «ارواح ابدی پاکشان زیر بار مدرنیته‌شدن به واقع کمر خُرد کرد.» در نیمه‌شب است که ثورو کشاورزی را می‌بیند که احشامش را برای حراج صبحگاهی در بوستون پیش می‌برد مادامی‌که معتکف آزاد و رها برای غنودن به کلبه گرم و نرمش باز می‌گردد.

ثورو دانش‌آموخته‌ دانشگاه و فرزند صنعتگری خرد به نام جان ثورو بود که همانطور که پیش‌تر هم به آن اشاره شد در صنعت مداد فعالیت می‌کرد. در اجتماع هم فردی به نسبت اسم و رسم‌دار بود و تا حدودی به امکانات رفاهی خاص طبقه اشراف دسترسی داشت. همین است که وقتی از زبان ثورو می‌خوانیم که می‌گوید: «اگر عاقلانه و بی‌غل‌وغش زندگی کنیم برای ادامه آن بر زمین نباید تن به سخت‌کارکردن داد، بلکه باید به تفریح و گردش و خوش‌گذارانی روی آورد» و نیر اینکه می‌گوید «با تنها شش هفته کارکردن در سال می‌توانم از پس همه مخارج زندگی برآیم» متوجه جایگاه اجتماعی و نیز تلقی‌اش از زندگی می‌شویم.

 

ثورو به‌شخصه پرده از نیاز بسیاری از انسان‌ها به کارکردن برمی‌دارد ولی موج شکسته‌شده کار صنعتی در سرتاسر نیوانگلند را نادیده می‌انگارد. مرکز ثقل اعتراض ثورو بر محصول نهایی یا غایت صنعت است که در اصل همان مصرف‌گرایی صرف است که ما را مجبور به خریدن محصولات تولیدشده می‌کند. این مساله شامل کار بدون ثمر می‌شود و همانطوری که ثورو حس کرده بود نقطه پایانی بر بسیاری از اعمالی می‌شود که تمدن را صورت می‌بخشد: این به معنی بازگشت به «زندگی سرخ‌پوستی» و حتی فراتر از آن نسبتی از استقلال فردی است که هیچ جامعه مدنی یا حداقل هیچ قوم و طایفه‌ای تاب مقاومتش را ندارد.

 

در باب نوشتن ثورو باید اذعان داشت که او گاهی طوری می‌نوشت که گویی «همه خوانندگان آثارش مرد، مجرد و دارای روابط اجتماعی فراوان هستند.» این موضوع در صدمین سالگرد نوشتن رمان «والدن» توسط یکی از منتقدان عنوان شد. اگر در خواندن این رمان نکته مذکور نتوانست حکم «نوشدارو» را ایفا کند پس، «والدن» می‌تواند در اصل همچون ادویه و چاشنی غذا تلقی شود که به غذا طعم و مزه می‌دهد. این رمان هم می‌تواند به ذائقه خوانندگان خوش آید؛ اگر، با چنین دیدی خوانده شود. ای. بی. وایت نویسنده و منتقد آمریکایی با یادآوری تاثیری که خواندن «والدن» نخستین‌بار بر او گذاشت یادآور می‌شود که این رمان «دعوتی است برای ملحق‌شدن به مراسم رقص دسته‌جمعی زندگی که به خواننده درگیر مشکلات و دردسرهای زندگی اطمینان می‌بخشد که... موسیقی برای او هم نواخته می‌شود؛ اگر به آن گوش فرا دهد و تن بجنباند.» خود ثورو هم می‌نویسد: «زندگی‌ات را هر چقدر هم که مفلسانه است دوست بدار!»

 

رمان «والدن» را می‌شود پادافره غم و ناراحتی و دلزگی از زندگی دانست. سرزندگی و شور جاری در رمان این حس خوب را به خواننده منتقل می‌کند. هرچند که ثورو در انقلاب صنعتی و پیدایش آن نقش چندانی نداشت ولی، بحران جدی و اصلی را در چیزی می‌دید که به موجب آن حتی فرقه آیین‌کیشانه‌ای به نام یونی‌تاریانیسم هم به خودی خود خواستار اعتقاد بود. مطالعات طبیعی پس از آن راه را برای ظهور ناتورالیسم و ماتریالیسم فلسفی هموار کرد. در ابتدای رمان چنین آمده: «داروین، ساکنان طبیعت‌گرای تی‌یرا دل فوگو» که «لخت بی‌گزندند ولی، در عین‌حال اروپایی‌ها در لباس‌های گرم و نرمشان از سرما به خود می‌لرزند.» ساکنان سرخپوست و همگام با طبیعت تی‌یرا دل فوگو در اصل آدم‌های اوتوپیای ثورو است. والتر هاردینگ در کتاب زندگینامه هنری دیوید ثورو می‌نویسد او به سال۱۸۶۰ کتاب معروف داروین یعنی «منشا انواع» را خواند و از آن «شش صفحه یاداشت برداشت و در یکی از کتاب‌هایش گذاشت...»

 

خواننده‌ها به راوی رمان «والدن» و آمال و آرزوهای عرفانی او اعتماد می‌کنند و دلیلش هم نمونه‌های مترتب از کاردانی او است. او با زنده‌ماندن در جنگل به نوعی دانش‌آموز طبیعت و جهان طبیعی می‌شود. تالاب موجود در جنگل و نزدیک کلبه‌اش که از سرمای زمستان لایه‌ای یخ سطحش را پوشانیده او را وامی‌دارد تا لحظاتی غرق در وارسی حباب‌های یخ شود؛ اشکال متفاوت و چیدمانشان دوشادوش یکدیگر. در انتهای بندی که با جزئیات فراوان این تاملات موبه‌مو ذکر می‌شود این جمله ناب و عجیب به چشم می‌خورد: «اینها ساچمه‌های تفنگ بادی کوچکی است که با هم شکستگی‌ها و صدای ترق‌وتروق یخ را می‌سازد.» او حتی به سمت جانداران میکروسکوپی هم در این وادی متمایل می‌شود آن‌هم وقتی که می‌پرسد: «چه می‌شود که سطلی آب راکد به زودی زود فاسد و متعفن می‌شود اما، آب یخ‌زده تا وقتی که یخ‌زده است شیرین و سالم می‌ماند؟» همین است که بر خواننده وضع و حال راوی عیان می‌شود.

 

هدف ثورو آشتی‌دادن ما آدم‌ها با طبیعت است؛ بعد از قرونی که پس پشت اومانیسم گیج و نامفهوم است. به عقیده ثورو آدمی باید از دل اوهام و تسلی‌های زندگی روستایی صدا زده شود: «ما به نوای جنگل نیاز داریم... هیچ‌گاه نمی‌توانیم به قدر نیاز از طبیعت داشته باشیم. باید با واسطه نیروی پایان‌ناپذیر، وسیع و غول‌آسای خصایص آن جانی تازه بگیریم... نیاز داریم که شاهد محدودیت‌های به بیراهه‌رفته‌مان و چراگاه‌های آزاد و رهایی که هیچ‌گاه برای جلای روح به آن پا نگذاشته‌ایم باشیم.» در جایی دیگر از رمان وقتی در حال بازگشت به کلبه کوچکش است اسبی مرده می‌بیند که بوی تعفنش حالش را به هم می‌زند اما، دلش با «اطمینان از اشتهای قوی و توان مثال‌زدنی طبیعت» به رحم می‌آید. تصویر «طبیعت آغشته به خون در پنجه و دندان‌های اسب» است که تنیسون و دیگر مسیحیان دوره ویکتوریا را زیر بار خود خُرد می‌کند و توسط ثورو پذیرفته می‌شود و در آغوش کشیده می‌شود: «دوست دارم عادی‌بودن رابطه طبیعت با زندگی را به دیده ببینم که هزاران هزار چیز می‌تواند قربانی‌اش شود و از سویی دیگر طعمه یکدیگر شوند.»

 

ثورو در چهل‌وچهار سالگی از مرض سل درگدشت؛ در لحظه مرگ چنان آرامشی داشت که زبانزد اکثر ساکنان شهر کنکورد شد. بنا به عقیده او دیگر نه ایده‌آلیسیم، نه فلسفه افلاطونی نه آرکی‌تایپ روشن و درخشان و زنده، حیاتی مستقل از اشیا منفرد ندارند. درست یک قرن بعد از ثورو، ویلیام کارلوس ویلیام در شعری می‌گوید: «هیچ ایده‌ای خارج از اشیا حیاتش نیست.» (منظور از «ایده» بودن هر چیزی در عالم حضور است) کشفیات و ادراک ثورو توسط انقلابیون دهه شصت قرن بیست بسیار عزیز دانسته می‌شود؛ چراکه در عقاید او هم پس پشت هر قانون وضع‌شده‌ای خشونت جاری است. این خشونت همچنین در نهاد برده‌سازانه اشیای شخصی و نیز رسانه‌هایی که اخبار را به مردم می‌رسانند وجود دارد. اخبار دروغ و فریبکارانه در دل آنچه که واقعیت محض به نظر می‌رسد نهفته می‌شود؛ آن هم درحالی‌که واقعیت به خودی خود نمودی مجهول بیش نیست. همین واژه «واقعیت» در طول رمان بارها و بارها به چشم می‌خورد و به طرق متفاوت خودنمایی می‌کند.

 

 

 

 

 

armandaily.ir
  • 15
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
بیژن بنفشه خواه بیوگرافی بیژن بنفشه خواه بازیگر خوش سابقه سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱ فروردین ۱۳۵۲

محل تولد: دروازه شمیران، تهران، ایران

حرفه: بازیگر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۳

تحصیلات: فارغ‌التحصیل رشته نمایش از دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد

ادامه
دنی آلوز بیوگرافی دنی آلوز؛ مدافعی با چهره منفی

تاریخ تولد: ۶ مه ۱۹۸۳

محل تولد: ژوازیرو، باهیا، برزیل

حرفه: فوتبالیست

پست: دفاع راست

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه

انواع ضرب المثل درباره شتر در این مقاله از سرپوش به بررسی انواع ضرب المثل درباره شتر می‌پردازیم. ضرب المثل‌های مرتبط با شتر در فرهنگها به عنوان نمادهایی از صبر، قوت، و استقامت معنا یافته‌اند. این مقاله به تفسیر معانی و کاربردهای مختلف ضرب المثل‌هایی که درباره شتر به کار می‌روند، می‌پردازد.

...[ادامه]
ویژه سرپوش