هفته کتاب در حالی برگزار میشود که بسیاری از ناشرانی که به نشر آثار جدی و عمیق میپردازند، عملاً در رکود به سر می برند و تعهدات مالی ایجاد شده فراوان را نمیتوانند پاسخگو باشند و به ناچار، هفته کتاب و دیگر ایامی را که در آنها، به مناسبتهای مختلف به کتاب وکتابخوانی پرداخته میشود، ایامی میپندارند که در آنها بازار فروش کتاب پررونق خواهد بود.
واقعیت امر این است که صنعت نشر در ایران چند سال است که در سراشیب قرار دارد و مشکلات اقتصادی اخیر که دولت و بخشی خصوصی با آن مواجهند، این بحران را تشدید کرده است، تا بدانجا که ناشران معتبر در کار تولید مجموعههای بزرگ -که نبود آنها کاستی در بازار کتاب و عرصه فرهنگ نوشتاری محسوب میشود- سرمایهگذاری نمیکنند و انتشارکتابهای کمهزینه را بر کارهای اساسی ترجیح میدهند. برای جامعه و مردمی که معجزه پیامبر آن کتاب است و انقلابی اسلامی به عظمت دنیای کتاب داشته است، جای تامل است که پس از چهار دهه، نهتنها رونقی در کار نشر ایجاد نشده است بلکه به کتاب و صنعت نشر به صورت مسئلهای جنبی و درجه دوم نگریستهایم؛ تا آنجا که هماکنون بحران این بخش را تهدید میکند.
مسئله کتاب درکنار مسائل دیگر رنگ باخته است و هرچه اهل فرهنگ از حدوث این بحران پیشبینی کرده و هشدار دادهاند، عملاً تاکنون مشکلی حل نشده است. رکود تنها محدود به عرصه کار ناشران و موزعان کتاب نیست. بسیاری از چاپخانهها با اندکی از ظرفیت کاری خود به فعالیت ادامه میدهند. از رونق خرید و فروش مواد اولیه تولید کتاب به نحو چشمگیری کاسته شده است، صحافان عملاً با کمکاری قابل تاملی مواجهند و... .
همه این عوامل موجب شده است تولید فکر به نحو بارزی رو به افول نهد. کتاب بستر شکوفایی فکری است؛ وقتی این بستر فراهم نباشد، کار خلاقه هم صورت نمیپذیرد. مشکلات معیشتی گروهی از اهل قلم که تنها با تولید آثارشان گذران زندگی میکنند، ابعاد گستردهای یافته است. به راستی چه کسی جوابگوی این تنگناهاست؟
با این همه، همچنان امیدواریم که گره از کار فروبسته صنعت نشر باز شود و مدیران فرهنگی کشور گوشه چشمی به دنیای کتاب و بازارش بیفکنند و اهل قلم، که پرچمداران توسعه فرهنگی واجتماعی هستند، به آینده خود خوشبین شوند. به یقین سودای روز بهتر را در سر داشتن، بدون توجه به علم و عالم و اندیشه و کتاب و کتابخوانی، خشت بر دریا زدن است.
اما در این بین تاثیر رسانهها و نهادهای آموزشی و از آن مهمتر فضای مجازی، بر فرهنگ کتابخوانی را نباید فراموش کرد. اصولاً رسانههای دیداری و شنیداری تاثیر فراوانی بر اقبال مخاطب به یک محصول (خواه فرهنگی و خواه مصرفی) دارند. در کنار آن نهادهای آموزشی باید حلقه واسط آرامش گمشده انسان مدرن و کتاب و تخیل و آرامش، مطالعه باشند. قطعاً فضای مجازی نهتنها بر فرهنگ مطالعه بلکه بر اصالت فرهنگ به گونهای عام موثر و بعضاً مخرب بوده است. نگاه کنید به زبان معیار تکلم در این فضا، ذائقههای جدید جوانان، نحوه پوشش و کلا تغییراتی که حتی اندیشمندان غرب، بهویژه اروپا، منتقد آن هستند. فضای مجازی فرهنگ کپسولی، سطحی مینیمال و سریعالجذب را تبلیغ میکند در حالی که فرهنگ و کتاب و موسیقی و نمایش فرهنگی به مخاطب اجازه تفکر می دهد و انسان را به صبوری و آرامش و تداوم در یافتن انتهای داستان یا اثر فرهنگی میکند.
اگر مطالعه را آموزهای با عمر نسبتاً طولانی در ذهن بدانیم، فضای مجازی تقریباً هیچ محتوای فرهنگی ماندگاری به آدمی نمیدهد و حتی قدرت خلاقیت و تصویرسازی را از آدمی میگیرد، هنوز پست جدید فلان کاربر را شروع به خواندن نکردهای که پست کاربر قبلی فراموش میشود. البته این به معنای به کنار نهادن این مقوله مهم و حیاتی نیست بلکه باید برای این فضای جدید طرحی نو درافکند، فضایی که نهتنها کتاب در محاق نرود بلکه پیام محتوای خلاقه کتاب با هر موضوعی در قالبی امروزین و با شکلی جذاب به مخاطب عرضه شود.
در این میان محتوای آن چیزی که در فضای مجازی و به اشکال گوناگون عرضه میشود باید برگرفته از محتوایی قوی اعم از اعتقادی، سیاسی، علمی و اجتماعی باشد که آن پیامها را غالباً از محتوای کتابها میتوان استخراج کرد و این امر میسر نیست مگر در شرایطی که فرهنگ جایگاه شایسته خود را در مجموعه برنامهریزیهای کلان کشور و بهویژه بودجه سالانه پیدا کرده باشد. یکبار در ششمین دوره مجلس شورای اسلامی که مدیرمسئول همین روزنامه، جناب دکتر شجاعپوریان، نائب رئیس کمیسیون فرهنگی بود، عزم جدی بر آن قرار گرفت که یکبار ارقام مربوط به حوزه فرهنگ و هنر رشدی شایسته بیابند؛
دولت و مجلس همراهی کردند و در آن دوران برخی از سرفصلها چند برابر شد اما رشد فزاینده نیازهای فرهنگی باعث شده است که هنوز ارقام موجود در اعتبارات، کفاف هزینههای حداقلی را ندهد. امروزه باید برای فضای مجازی و کتابهای الکترونیک و انتقال پیام در آن فضا اعتبارات کافی لحاظ کرد. در همان دوره مجلس چند مصوبه حائز اهمیت در رونق بخشیدن به مقوله کتاب اتفاق افتاد؛ موضوع هیئت امنایی کردن مدیریت کتابخانههای عمومی کشور و معافیت اصحاب قلم و هنر از پرداخت مالیات مترتب بر اثر تالیفی یا هنری، از آن مقولهاند اما فضاهای جدید و مجازی ایجاد شده در حوزه اطلاعرسانی و کتاب و رشد سریع آن، قوانینی جدید و مجریانی روزآمد و توانا میطلبد.
در این بحبوحه، مجلس و دولت در طراحی سیاستهای کلان فرهنگی کشور و اجرای آنها باید گامهای جدیتر بردارند. وضع قوانین متناسب با نیازهای روز، تخصیص بودجههای درخور، نظارت بر نحوه هزینه کردن آن، تدوین سیاستهای حمایتی از اصحاب قلم و اندیشه و فراهم کردن امکانات مادی و معنوی و مطلوب میتواند جامعه را در رسیدن به بخشی از نیازهای اساسی کمک کند. در این یادداشت که به مناسبت روز کتاب و کتابخوانی و کتابدار تقدیم میشود، تذکار دو مطلب مهم و اساسی را نیز ضروری میدانم. اول اینکه تجهیزات چاپ و نشر در کشور ما نیازمند نوسازی است. دستگاههای چاپ و نشر حتی در مهمترین و بزرگترین موسسات انتشاراتی - که غالباً مرتبط با دولت هستند- متعلق به دهههای هفتاد و هشتاد بوده و از قافله رشد تجهیزات این عرصه پرشتاب بسیار عقب افتادهاند. واقعنگری حکم میکند که برای بیان آرمانها و اعتقاداتمان و بازیافت هویت اصیلمان و رویارویی با توطئههای گوناگونی که هر لحظه چون بت عیار به رنگی در میآیند، باید به این بخش از منظومه فرهنگی و اطلاعرسانی کشور توجه بیشتری مبذول کنیم.
دستگاههای چاپ و نشر و اطلاعرسانی امروز نیازمند تجهیزاتی است که بتواند نهتنها در برابر ترفندهای رنگارنگ دشمنان این کشور و انقلاب اسلامی توان ایستادن داشته باشد، بلکه بتواند اقتدار، عظمت و بزرگی آن را به نحو مقتضی پیامرسانی کند و گنجایش معنویت و بزرگی این کشور و آرمانهایش را داشته باشد. به عنوان کسی که بیش از یک دهه فعالیت در این عرصه داشتهام و امکانات موجود داخل و وضعیت سختافزاری پیامرسانی در جهان امروز را تاحدودی میشناسم، به صراحت میگویم که به دلیل نبود توجیه اقتصادی، بخش خصوصی در این عرصه سرمایهگذاری نمیکند و تنها حمایت مجلس و دولت میتوانند با تصویب و تامین اعتبارات لازم فاصله ژرف وضعیت امروز ما را با کشورهای توسعهیافته پر کنند. باید به این مقوله نه به عنوان هزینه، بلکه به عنوان سرمایهگذاری نگریست؛
سرمایهای که به تقویت بنیادهای اخلاقی و معنوی و ترویج روح تحقیق و تفحص منجر میشود. مطلب مهم دیگری که تذکار آن را ضروری میدانم استفاده از نیروهای متخصص «کتابدار» در کتابخانههای عمومی، تخصصی و حتی محلات و روستاهاست. افزودن واژه کتابدار به نامگذاری این روز تحت عنوان «کتاب، کتابخوانی و کتابدار» -که از ابتکارات بزرگمرد فرهنگ ایرانزمین، جناب احمد مسجد جامعی است- بیانگر اهمیتی است که کتابدار کاربلد و تحصیل کرده در رونق فرهنگ مطالعه میتواند داشته باشد. از سویی «کتابداری» به عنوان یکی از رشتههای تحصیلی مقطع کارشناسی در حوزه علوم انسانی، سالیانه تعداد قابلتوجهی فارغالتحصیل عرضه میکند که این افراد یا بیکار هستند و یا حداکثر در رشتههای غیرمرتبط مشغول به کار هستند. مولفههای ذکرشده در این یادداشت این مطلب را پیگیری میکنند که با درهم پیچیده شدن کلاف زندگی بشر امروزین با تکنولوژی، ملاکهای تبیین و توضیح وضعیت جوامع با این تحولات دچار دگرگونی میشوند،
تا به آنجا که یکی از مولفههایی که به اعتبار آن جوامع را طبقهبندی میکنند، میزان بهرهوری مردم از امکانات تکنولوژیک فرهنگی است؛ این مقوله امری جدی است که دخالت مجموعه ارکان نظام و قوای سهگانه و حتی مقام معظم رهبری را میطلبد. ما وارث دینی هستیم که معجزه آن در محیط عرب جاهلی کتاب است. در منظومه تفکری ما که مداد علما افضل از خون شهداست، وظیفه دینی ایجاب میکند تا برای کتاب و کتابخوانی به دیده ترویج دین و مجاهدت در راه آن بنگریم و ارج و اعتبار شایسته قائل شویم.
علی اصغر شعردوست
- 13
- 5