جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
۱۳:۵۸ - ۲۷ تير ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۴۰۷۶۶۶
کتاب، شعر و ادب

چاپ کتاب پولی، تنها راه زنده ماندن بعضی نشرهاست

چاپ پولی کتاب,اخبار فرهنگی,خبرهای فرهنگی,کتاب و ادبیات

درباره چرخه پول و شاعر و ناشر زیاد شنیده بودیم. برخی می گفتند برای چاپ کتاب شعرمان از ما قول معرفی چند شاعر دیگر را گرفتند و برخی مدعی می شدند، انتشاراتی ها از آن ها پول گرفته اند. برای شروع این پرونده خودمان دست به کار شدیم و با چند انتشارات که در حوزه شعر فعالیت دارند، تماس گرفتیم. از آن ها درباره چگونگی چاپ مجموعه شعر پرسیدیم و پاسخ های مختلفی گرفتیم. پاسخ هایی مثل این که«تا بررسی نشود معلوم نیست»، «دیگر در حوزه شعر کار نمی کنیم چون ریسک بالایی دارد»، «از انتشارات دیگری که می دانیم انتشارات خوبی است بپرسید» و البته پاسخ جالب دیگری.

 

پاسخ برخی انتشارات این بود که بعد از بررسی پتانسیل قلم شاعر، برای حمایت از مولف (که در این جا خودتان هستید) می خواهیم ۳۰۰ جلد از کتاب خودش را با قیمت پشت جلد و کمی تخفیف در واقع پیش خرید کند و بقیه اش را به انتشارات بسپارد» . آن هم وقتی معلوم نیست که واقعا شمارگان اصلی کتاب چند نسخه است و چطور توزیع می شود. در این پرونده به سراغ یک ناشر و سه شاعر رفتیم و از آن ها درباره نشرهایی که کارشان تجارت شده و شاعرانی که کارشان باج دادن به انتشاراتی ها شده است و از آفت های این چرخه پرسیدیم و حتی متوجه شدیم که عده ای پول می دهند به شاعران تا به نام آن ها شعر بگویند. برای دریافتن ایرادهای این چرخه معیوب این مطلب را از دست ندهید.

 

چاپ پولی کتاب,اخبار فرهنگی,خبرهای فرهنگی,کتاب و ادبیات

در گفت و گو با حامد عسکری، شاعر

شاعر خودش را خط نزند، زمانه او را خط می زند

حامد عسکری شاعر کتاب «سرمه ای» و «خانمی که شما باشید» است. این شاعر بمی، می گوید سودای شاعری یک تندیس زیباست اما شاعر نباید به خاطر این سودا دست به هرکاری بزند. هرچند معتقد است بازار نشر هم در ایجاد این آشفته بازار بی تقصیر نیست.

 

کتاب اولی ها را تب دیده شدن می گیرد

بحث کتاب، به ویژه در حوزه شعر در نگاه اول اتفاق مبارکی است. آرزوی هر شاعری است که شعرهایش جمع آوری، حروف چینی و چاپ شود و به دست مخاطبش برسد. اما وقتی به این مجسمه از دور قشنگ نزدیک و دقیق می شوید، درمی یابید نقص های زیادی دارد. یعنی شاعر و تولید کننده محتوای ادبی باید حواسش باشد که اولین کتاب، جزو مهم ترین نقش هایی است که از خودش در ذهن مخاطب بر جای می گذارد. به طوری که اگرکتاب اول ضعیف باشد، مخاطب کتاب دوم را نمی گیرد و اگر کتاب اول قوی باشد و کتاب بعدی اش ضعیف به واسطه قدرت کتاب اول، این کشش را دارد که حداقل مخاطب کتاب را بخرد و بعد بگوید خوب نبود.

 

حتی همین زمینه ساز پیشرفتش می شود چون در انتخاب اشعارش وسواس پیدا می کند و تلاشش برای شعر خوب گفتن بیشتر می شود. موضوع مهم تب دیده شدن است. تب فراگیری که همه جامعه ما، تحت عنوان دیده شدن دارد. تب «در چشم بودن» در میان اهالی فرهنگ و هنر هم شایع شده است. فردی شش ماه در انجمن ادبی فعالیت می کند و در نهایت تعداد شعرهایش به ۱۵۰ رسیده، تصمیم می گیرد تعداد زیادی از آن ها را به چاپ برساند تا او هم دیده شود.

 

ناشرهای تاجر، به نشر تعهدی ندارند

شاعر است؛ کتاب اولی است و به دنبال ناشر. آن هم در دنیایی که بسیاری از ناشرهای ما تاجرند و بیشتر به بُعد مادی قضیه فکر کنند. سفارش می پذیرند و کتاب چاپ می کنند مانند کابینت سازی، سفارش نرده و.... برای ناشری که اهل تجارت است، مهم نیست موضوع کتاب آموزش تنیس روی میز است یا شعر. مهم نیست دارد فرهنگ و ادبیات را ترویج می دهد یا پرورش زنبور عسل. پولش را می گیرد و چاپ می کند. نه تعهدی به نشر و پخش دارد و نه به کیفیت. می گوید با این اوضاع کاغذ، سرمایه ام را گذاشته ام و می خواهم سود کنم.

 

 من می گویم ای کاش، کسانی که تشنه دیده شدن هستند به ویژه کتاب اولی ها، به قدری مطالعه کنند، خوب بنویسند و در شعرشان پیشرفت کنند که بر سر آن ها بین ناشرها دعوا باشد و این سیکل، معکوس شود. نه این که شاعر در خیابان های انقلاب راه بیفتد تا با اصرار و قسم دادن به این و آن کتابش را چاپ کند. شاعر باید در خانه اش بنشیند و در خانه را ناشرها از جای دربیاورند.

 

از حافظ عکسی ندیدیم اما هنوز پرفروش ترین شاعر است

راستش من شاعران کتاب اولی را بیشتر مقصر می دانم. ناشرها دارند کارشان را می کنند، هرچه قدر اشتباه و بی انصاف. به هر حال اوضاع کاغذ بسیار بحرانی است اما انصافی هم در کار نیست. بی انصافی است برای شابک یک کتاب ۵۰۰هزارتومان از نویسنده گرفته شود، نشر به طرح و جلد و جنس کاغذ بی توجه باشد و فقط از عطش دیده شدن کتاب اولی ها استفاده کند. او می گوید این آثار بالاخره تا زمانی، خوانده می شود، شبیه بچه ای که تا یک مقطع سنی کتک می خورد و بعد به بلوغ می رسد. مخاطب شعر ممکن است اول هزینه بدهد اما کم کم به بلوغ می رسد.

 

اگر خاطرتان باشد در اواخر دهه هفتاد کسی پر سر و صداتر و پر فروش تر از«مریم حیدرزاده» نبود. همه کتاب هایش در چشم به هم زدنی به فروش می رفت ولی الان یک مصرعش کو؟ در یک مقطع زمانی، یک سری هیجان های ادبی هستند که به واسطه رسانه، شبکه های اجتماعی، گرافیک و دکلمه پرطرفدارند و مخاطب ها برایش سر و دست می شکنند اما بعد از هشتصد سال هنوز حافظ پرفروش است. کسی که حتی یک عکس هم از او ندیده ایم. ما شاعرها باید یاد بگیریم خودمان را خط بزنیم، اگر خودمان، خودمان را خط نزنیم و هرچیزی را که نوشتیم منتشر کنیم، در آینده زمانه خطمان خواهد زد.

 

 

چاپ پولی کتاب,اخبار فرهنگی,خبرهای فرهنگی,کتاب و ادبیات

گفت و گو با عابس قدسی، مدیر انتشارات سپیده باوران درباره اوضاع آشفته چاپ شعر

چاپ کتاب پولی، تنها راه زنده ماندن بعضی نشرهاست

قبل از این که به سراغ عابس قدسی (مدیر نشر سپیده باوران) برویم، با چند نشر دیگر تماس گرفتیم. نشرهایی که بیشتر در حوزه چاپ شعر فعالیت می کنند. پاسخ بیشتر نشرها به یک نکته ختم می شد: «حق تالیف نمی دهیم. برای حمایت از کتاب باید یک سوم جلد از کتاب منتشر شده را خودتان بخرید» . بعد از این تماس ها، به سراغ انتشارات سپیده باوران که در حوزه چاپ شعر هم فعالیت می کند، رفتیم و درباره درست یا نادرست بودن این موضوع پرسیدیم و پای بحث های جالب دیگری هم به موضوع باز شد که در ادامه می توانید آن را بخوانید.

 

بعضی نشرها به جای پرداخت حق تالیف به نویسنده می گویند مولف باید پول بپردازد. چرا بازار نشر به ویژه در حوزه چاپ شعر این قدر به بیراهه رفته است؟

خاطرم است سال اولی که وارد حوزه نشر شدم، برخی همکاران و کارکنان وزارت ارشاد، من را مورد سوال و چه بسا در لفافه مورد تمسخر قرار می دادند. می گفتند چه دلیلی دارد که هم کتاب شاعر را چاپ می کنی و هم به یک شاعر جوان حق تالیف می دهی. ما به آثار ویژه حق تالیف می دادیم، حتی اگر یک شاعر کتاب اولی بود. حق تالیف در آن زمان اغلب معادل ۱۰ درصد پشت جلد بود. مثلا اگر ۱۰۰۰ جلد کتاب هزارتومانی چاپ می کردیم، صد هزارتومان حق تالیف می پرداختیم.

 

پاسخ و استدلال تان چه بود؟

می خواستم حرفه ای عمل کنم. در همان زمان، یکی از همکاران معروف ما در حوزه چاپ شعر، انبارش را حذف کرد. حذف انبار به این معناست که کتاب های چاپ شده توسط انتشارات را به طور کلی در اختیار مولف قرار دهیم تا خودش آن ها را توزیع کند. یک ناشر می تواند بفهمد که این موضوع چقدر ترسناک است. چون اگر ناشری بگوید از پانصد جلد کتاب چاپ شده باید ۳۰۰ جلد توسط خود مولف فروخته شود، مفهوم دارد اما این نه. حذف انبار یعنی عطش یک سری جوان را که دوست دارند شاعر، نویسنده یا مترجم شوند سیراب می کنم و در کنارش درآمدی هم کسب می کنم. متاسفانه الان این اتفاق در بازار نشر بسیار پررنگ است. یعنی اگر برای امتحان هم که شده است با چند انتشارات دیگر تماس بگیرید، به همین نتیجه می رسید؛ به ویژه در حوزه ادبیات.

 

اتفاقا این کار را کردیم وحرف بیشتر شان همین بود. چرا حوزه ادبیات آسیب بیشتری می بیند؟

کسی که می خواهد کتاب اقتصادی بنویسد، بالاخره یک پایه علمیِ اقتصادی دارد. اما در حوزه ادبیات چنین چیزی وجود ندارد. از طرفی در ایرانی ها میل به شاعر شدن بسیار زیاد است. همین چند وقت پیش، دیدم کتاب روزنه که در حوزه آموزش شعر چاپ کردیم، به چاپ هشتم رسیده است. کتابی که شمارگان چاپش در چاپ اول و دوم پنج هزار و سه هزار جلد بود. حالا اگر فرض بگیریم هر بار، فقط هزار جلد چاپ شده است یعنی الان ۸۰۰۰نفر به صورت بالفعل می خواهند و دوست دارند شاعر شوند. این رقم قابل توجهی است و شامل کسانی است که تازه می خواهند شاعر شوند نه کسانی که از قبل اهل شعر و شاعری بودند.

 

چاپ شعر هم که در این بازار پول زیادی می طلبد؟

معمولا این طور است که با هزینه کردن هم اتفاق خاصی نمی افتد. برای مثال نشرهایی که گفتید هزینه چاپ مثلا ۱۰۰۰ نسخه را از طرف مقابل می گیرند، در حالی که معمولا این تعداد توزیع یا چاپ نمی شود و اگر هم شود این نشرها طوری از شما پول می گیرند که اگر نتوانستند آن نسخه ها را توزیع کنند با خمیر کردن آن ضرر که هیچ، دوباره سود کنند. یا در نهایت آن ها را سه ماه در انبار نگه می دارند و هدیه می کنند به جایی. بعضی اوقات هم تعداد شمارگانی را در شناسنامه کتاب می نویسند که واقعی نیست اما هم مخاطب آن را باور می کند و هم نویسنده کتاب.

 

با این حساب، تخلف های زیادی در بازار نشر وجود دارد.

بازار نشر هم مانند بازارهای دیگر بازار مکاره خودش را دارد. در هر زمانی راه برای تخلف و فساد در این حوزه وجود داشته است. برای مثال، زمانی که کاغذ، دولتی بود، برخی ناشران از چاپخانه اعلام وصول چاپ ۱۰۰هزارتایی می گرفتند در حالی که تعداد واقعی چاپشان، ده هزار جلد بود. با این تخلف، بقیه کاغذها را در بازار آزاد می فروختند و یک شبه به سود بزرگی می رسیدند. کاغذ دولتی که حذف شد، ماجرا برعکس شد. یعنی ممکن است شخصی کتابش را به دلیل حق تالیف کمتر در ۱۰ هزار جلد چاپ کند اما در اصل و شناسنامه کتاب ذکر کند۱۰۰۰ جلد. در واقع نظارت های وزارت ارشاد به سمت موضوعاتی است که نباید باشد.

 

در حوزه چاپ کتاب شعرهای درجه چندم، چه کسی مقصر است؟

اوضاع کشورهای دیگر را نمی دانم اما سودای مولف شدن در کشور ما بسیار فراگیر است. قسمتی از آن به ضعف قوانین برمی گردد. الان وضعیتی وجود دارد که هر فردی با چاپ کتاب (محتوایش هر خزعبلاتی باشد) می تواند از بیمه نویسندگی استفاده کند. مثلا یک اداره ای برای پرسنل خودش کتاب سازی کرده بود تا همه شان از بیمه اش استفاده کنند یا این که از یک منبع موثق شنیدم که انتشاراتی در تهران گفته بود برای کودک در آستانه تولدتان کتاب چاپ کنید.

 

یا بدتر از این ها، یک خانم جوان تمام آثار معروف کلاسیک آلمانی، اسپانیایی و روسی و... را ترجمه کرده بود، بعضا کتاب هایی که مترجم های بزرگی قبلا آن را ترجمه کرده اند. وقتی سراغ این مترجم جوان را از ناشر گرفتم او وجود نداشت! بعضی اوقات بازنویسی هم صورت نمی گیرد کتاب کلمه به کلمه رونویسی یا افست می شود و اسم مترجم عوض می شود.

 

این طور که به ضرر ناشرها تمام می شود. چرا نشرها این موضوع را پیگیری نمی کنند؟

چون معمولا پیگیری ها بی نتیجه است. مثلا تعداد زیادی از کتاب های نشر آموت را افست کردند و با این که ناشر بارها آن را پیگیری کرد، به نتیجه ای نرسید. مثل این می ماند که خانه ات را چند بار دزد بزند و دیگر به پلیس اطلاع ندهی و در دلت بگویی مگر چند بار قبل به کجا رسید که این بار برسد. در حوزه نشر، حساسیت ها فقط در قسمت ممیزی است. طوری شده است که اگر ناشری بخواهد سالم و قانونی کار کند پوستش کنده می شود و اگر بخواهد غیر قانونی کار کند راه برای تخلف های زیادی، باز است.

 

هر انتشاراتی، ممکن است از بین صد کتابش یکی گل کند و بخواهد جور ده ها عنوان کتاب در انبار مانده اش را بکشد. وقتی کتاب ها به این راحتی افست و رونویسی می شوند نشرها راه دیگری برای زنده نگه داشتن خود به جز چاپ کتاب های شعر سطح پایین در قبال هزینه ای که صحبت کردیم، ندارند. راهی که منتهی می شود به کارخانه تولید انبوه کتاب های بی محتوای درجه چندم.

 

چاپ پولی کتاب,اخبار فرهنگی,خبرهای فرهنگی,کتاب و ادبیات

در گفت وگو با «سابیرهاکا» برنده جایزه شعر کارگری ایران

بازار نشر، تجارت بازار شده است

سابیرهاکا، با شعرهای کارگری به شهرت رسید. سابیر معادل صابردر زبان کردی است و هاکا یعنی هر لحظه احتمال دارد. شعرهای این شاعر کُرد دردمندانه و صمیمانه است. کتاب های «می ترسم بعد از مرگم هم کارگر باشم» و «دلهره مدام گریختن» عنوان دو کتاب محبوب اوست. او می گوید زمانی که کسی او را نمی شناخت، برای دیگران شعر می نوشت تا روزگار بگذراند. در ادامه صحبت های او را درباره شاعران پولی می خوانید.

 

شاعر گاهی مجبور است شعرش را بفروشد

ناشرها پول می گیرند و کتاب چاپ می کنند. برخی از نشرها به پولی که می گیرند بسنده نمی کنند. آن ها انتشارات دیگری هم دارند که ما در اصطلاح به آن ها «انتشارات کناری» می گوییم. شاعر نمی داند این انتشارات وابسته به انتشارات دیگری است. وقتی به انتشارات اصلی مراجعه می کند به او می گویند این انتشارات (انتشارات کناری خودشان) خوبی است. کتاب اولت را آن جا چاپ کن و اگر کتاب موفقی بود، ما آن را در انتشاراتمان چاپ می کنیم. آن ها از این انتشارات کناری برای چاپ کتاب های شعر پولی بی کیفیت استفاده می کنند تا نه به اسم و برند نشر اصلی شان ضربه بخورد و نه از آورده مالی آن بی بهره باشند.

 

مثلا الان پنج میلیون تومان می گیرند و به شاعر می گویند از هزار نسخه کتاب، ۵۰۰ جلد را نشر می فروشد و توزیع ۵۰۰ جلد دیگرش به عهده شاعر است. شاعر که توان توزیع در این حد را ندارد، همه را به انتشارات می سپارد.انتشارات هم برخلاف قرارداد ۲۰۰ نسخه از کتاب را منتشر می کند و حتی همان به فروش نمی رود. جریان به این جا ختم نمی شود و چند ماه بعد به شاعر می گویند چاپ اول کتاب تمام شد و با دو میلیون دیگر، چاپ دوم کتاب را منتشر می کنیم. اوضاع بازار نشر الان خنده دار شده است.

 

بازار نشر این روزها، تجارت بازار شده است. قبل تر ناشر به دنبال مولف بود و الان مولف باید در به در به دنبال ناشر باشد. این موضوع، وضعیت کار نویسنده و شاعرهای درجه دو را هم سخت کرده است چون حالا آن ها هم باید برای چاپ کتاب هایشان پول بپردازند. در حقیقت برخی از نشرهای ما تاجرند، ناشر نیستند. این قضیه، بعد دیگری هم دارد. برخی پول می دهند تا شاعرها برایشان شعر بسرایند و کتاب را به اسم خودشان چاپ کنند.

 

قبل تر که وضعیت مالی خوبی نداشتم مجبور بودم برای دیگران شعر بنویسم و پولش را بگیرم. الان هم، همین طور است، یک میلیون بدهید شعر مزخرف تحویلتان می دهند و ده میلیون تومان بدهید شعرهای شسته رفته تری. دروغ نیست اگر بگویم ۴۰ درصد کتاب های شعر چاپ شده به اسم دیگران، کار شاعرهایی است که الان جزو شاعرهای خوب کشورمان هستند.

 

چاپ پولی کتاب,اخبار فرهنگی,خبرهای فرهنگی,کتاب و ادبیات

 

اکرم انتصاری

 

khorasannews.com
  • 14
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه

انواع ضرب المثل درباره شتر در این مقاله از سرپوش به بررسی انواع ضرب المثل درباره شتر می‌پردازیم. ضرب المثل‌های مرتبط با شتر در فرهنگها به عنوان نمادهایی از صبر، قوت، و استقامت معنا یافته‌اند. این مقاله به تفسیر معانی و کاربردهای مختلف ضرب المثل‌هایی که درباره شتر به کار می‌روند، می‌پردازد.

...[ادامه]
ویژه سرپوش