پنجشنبه ۰۹ فروردین ۱۴۰۳
۰۰:۰۹ - ۲۲ مهر ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۷۰۵۵۹۶
کتاب، شعر و ادب

وضعیت غم انگیز ادبیات داستانی امروز ایران

وضعیت ادبیات داستانی در ایران,اخبار فرهنگی,خبرهای فرهنگی,کتاب و ادبیات

یک نویسنده تنها با انتشار رمانی که از ضعف های نگارشی، ویرایشی و ادبی فراوانی رنج می برد، کارگاه داستان نویسی نیز برگزار می کند

 

مخاطب عام ادبیات، با توجه به بروز و ظهور انواع تفریحات و سرگرمی ها، روز به روز کاهش پیدا می کند اما جای خالیِ نقد به شدت احساس می شود

 

ادبیات را می توان یکی از عریان‌ترین هنرهایی دانست که به قول معروف، به آن نقطه ای که باید، زخم می زند

 

غربی ها با سرمایه گذاری روی ادبیات داستانی، زیرساخت های جامعه خود را تقویت می کنند و معتقدند این امر، امنیت جامعه را تضمین می کند

 

در هیاهوی این روزها، ادبیات در سکوت به کار خویش ادامه می دهد؛ سکوتی غم انگیز و این غم، ناشی از انفعالی است که ادبیات را- چه در حیطه شعر و چه در حیطه داستان- در خود فرو می برد و غرق می کند. آنچه از ادبیات داستانی ما، همچنان درخشان باقی مانده، مربوط به گذشته است؛ گذشته ای که احمد محمود از آن برخاسته است، محمود دولت آبادی در آن نفس کشیده، هوشنگ گلشیری قلم زده و بسیاری نام های دیگر که بدون آنان، شاید ما چیزی به نام ادبیات داستانی در ایران نداشتیم و همچنان مشغول فخر فروختن با آثار کلاسیک خود بودیم.

 

شعر، خود مقوله ای پیچیده است و نیازمند یک بحث مفصل است؛ در این گزارش تنها قصد داریم نگاهی گذرا داشته باشیم به چند نمونه از ضعف هایی که ادبیات داستانی امروز ایران را به خود دچار کرده و همانند یک زنجیر بلند، چنان بر پایش پیچیده که رهایی از آن، نه ناممکن که بسیار سخت است.

 

ادبیات را می توان یکی از عریان‌ترین هنرهایی دانست که به قول معروف، به آن نقطه ای که باید، زخم می زند؛ چنان‌که در طول تاریخ نه چندان طولانی داستان نویسی ما، قدرت‌ها با داستان‌نویسان همسو نبوده اند و این همسو نبودن، تا حد زيادي به نویسندگان و آثار آنان لطمه وارد کرده است. البته نویسندگان همواره توانسته اند با توسل جستن به راه های مختلف، سخن بگویند و بنویسند و اتفاقا برخی از درخشان ترین آثار ادبیات داستانی ما نیز، مانند آثار احمد محمود یا بزرگ علوی، در راستای نقد همین قدرت است.

 

به جای پیش، پس رفته ایم

نگاه به آثار معتبرترین نام های ادبیات داستانی و مقایسه آنان با آثاری که این روزها در قالب داستان کوتاه، بلند یا حتی رمان، از سوی نویسندگان جوان و جوانتر منتشر می شود، تنها یک نکته را به ما یادآور می شود؛ ما به جای پیش، پس رفته ایم!

 

اگرچه سانسور همواره سد بزرگی برای نویسنده است و او را دچار انواع مشکلات ذهنی می کند و در درازمدت، ذهنش هم به خودسانسوری می رسد، اما باز همان مقایسه می تواند این ادعا که «به دلیل سانسور، کتاب خوب منتشر نمی شود» را رد کند چرا که در بسیاری از مقاطع تاریخی اتفاقا با وجود سانسور فراوان، شاهکارهای ادبی خلق شده اند.

 

در رابطه با بسیاری از نویسندگان جوان، سه نکته بسیار چشمگیر است؛ یکی کم سوادی آنان و دوم ادعای بی حساب و دیگری کمبود تجربه.

 

بسیاری از نویسندگان جوان را می بینیم که در آستانه بیست و چند سالگی، رمان یا مجموعه داستان کوتاه خود را منتشر کرده و بسیار هم به آن می بالند؛ اینکه چرا مراکز انتشاراتی به انتشار چنین آثار ناپخته ای تن می دهند، نیازمند بحث مجزایی است اما چگونگی برخورد نویسنده تازه کار با اثر، مخاطب و ادامه راهش، بحثی است که شاید بد نباشد کمی بازش کنیم.

 

ذهن اکثر نویسندگان جوان خالی از تجربه است

این روزها کم نیستند نویسندگان بسیار جوانی که با انتشار یک کتاب، باد به غبغب انداخته و خود را در سطح نویسندگان بزرگ ادبیات داستانی ما بالا آورده و حتی به نقد آنان می پردازند. مساله به هیچ عنوان انتشار و یا نقد بزرگان ادبیات ما نیست. هرکسی می تواند مورد نقد قرار بگیرد و این نه تنها کار اشتباهی نیست، بلکه بسیاری از چهره ها تقدس‌زدایی شده و سخن گفتن از آنان، دیگر در پرده ای از حیا و حجاب و واژه هایی مانند پیشکسوتی فرو نمی رود اما این نقدها، خصوصا در رابطه با چهره هایی که ادبیات داستانی ما را با آنان می شناسند، بسیار سخت و نیازمند صرف زمان و مطالعه فراوان است که به نظر نمی رسد یک جوان بیست ساله، چنین زمانی را صرف مطالعه کرده باشد و این را از نوشته اش به خوبی متوجه خواهیم شد.

 

بسیاری از نویسندگان جوان –نه همه آنان- خالی از هرگونه تجربه ذهنی هستند؛ چیزی که نیاز اولیه یک داستان‌نویس است. این روزها اگر سری به کتاب‌فروشی ها بزنید و داستان های کوتاه و بلند را ورق بزنید، با سوژه هایی به شدت تکراری مواجه می شوید که با قلمی که بی شباهت به وبلاگ نویسی نیست منتشر شده و روی پیشخوان کتابفروشی ها قرار گرفته اند. خالی بودن ذهن نویسنده از تجربه، نشان دهنده کم دانشی او در حیطه های مختلف فلسفه، ادبیات و هنر است.

 

مساله بعدی ادعای فراوان این قشر از نویسندگان است که تاب آوردن آن تا اندازه ای دشوار است. یک نویسنده تنها با انتشار رمانی که از ضعف های نگارشی، ویرایشی و ادبی فراوان رنج می برد، کارگاه داستان نویسی نیز برگزار می کند! این اتفاق چطور افتاده؟! نویسنده ای مانند امیرحسن چهل تن با سابقه ای که همگان به آن آگاهیم، هنوز برای برگزاری کارگاه‌های نویسندگی خود، زمان زیادی را صرف می کند تا برای این کار آماده شود و تنها سالی یکبار کارگاه برگزار می کند.

 

نقد در جامعه ما بی معناست

به طور کل می توان گفت بلبشوی عجیبی در ادبیات، که یکی از پایه ای‌ترین ابزار فرهنگی هر ملتی است برپا شده و این بلبشو علل مختلفی دارد که یکی از مهمترین آن‌ها، بی توجهی دولت به این شاخه است. رها شدن ادبیات داستانی به حال خود و بی‌توجهی آشکارا به آن، مساله ای است که نیازمند بحث و بررسی بیشتر است. اگرچه مخاطب عام ادبیات، با توجه به بروز و ظهور انواع تفریحات و سرگرمی ها، روز به روز کاهش پیدا می کند اما جای خالیِ نقد به شدت احساس می شود. پروپاگاندای رسانه ای در برخی از نشریات و روزنامه ها یا برنامه های تلوزیونی، می تواند یک کتاب بسیار ضعیف را چنان در جامعه پررنگ کند که بتواند در همین اوضاع و احوال بیمارِ نشر، در عرض چند ماه به چاپ دوم و سوم برسد! منتقدان مانند گذشته کتاب‌ها را مورد بحث و بررسی قرار نمی دهند و البته نگاه جامعه کتابخوان نیز به نقد مانند گذشته روشن نیست. شاید نقد درست و به جا، حتی اگر با تندی همراه باشد، بتواند گرهی از این کلاف سردرگم کتاب‌هایی که به نام ادبیات داستانی، با ضعف فراوان و سوژه هایی سخیف و نگارشی بسیار بد منتشر می شوند، بگشاید.

 

جشنواره‌ها و جایزه‌های متعددی در حوزه ادبیات داستانی در کشور برگزار می شود اما هیچ کدام از آن‌ها نتوانسته در طول سالیان، کاری کند که دست کم در سال یک یا دو اثر شاخص در این حوزه داشته باشیم؛ این در حالی است که جایزه‌های ادبی بسیار معتبری در کشورهای غربی وجود دارد که نویسندگان بزرگی را به جامعه ادبی معرفی می کنند.

 

جشنواره ها در مقاطع زمانی تغییر می کنند

کامران پارسی نژاد (منتقد و پژوهشگر ادبیات داستانی) در گفت‌وگو با روزنامه قانون به سیاست گذاران جوایز ادبی اشاره کرده و بیان می کند: ما جشنواره های مختلفی داریم که هرکدام فعالیت های خود را در مقاطع زمانی خاص تغییر می دهند؛ جایزه جلال یا برخی از جشنواره هایی که وزارت ارشاد برگزار می کند، در دوره های مختلف، نحوه مدیریت و سیاست‌های حاکم بر جشنواره را مدام تغییر می دهند که این مساله خود نیازمند آسیب شناسی است و این‌طور نیست که یک حکم ثابتی را داشته باشیم. از زمانی که تصدی‌گری جایزه ادبی جلال بر عهده بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان نهاده شد، تنزل پیدا کرد و آثاری برگزیده شدند که یا از کیفیت بالایی برخوردار نبودند یا خودِ هیات داواران در مسابقه شرکت کرده بوند.

 

او ادامه می دهد: البته در میان این جایزه ها و جشنواره‌ها، در دوره هایی دیده ایم که یک نویسنده نو قلم برنده جایزه شده است. در جشنواره قلم زرین، نویسنده ای برنده جایزه شد که سالیان سال زحمت کشیده و با تلاش و پشتکار فراوان توانست برنده این جایزه شود. بعد از اینکه اثر برگزیده شد، دیدیم آن نویسنده برای نوشتن رمان خودش حدود ده سال کار کرده و به تمام فرهنگ بومی منطقه شمال اشراف داشت است. این رمان جدا از قصه اش، بازگو کننده فرهنگ و باورهای مردم شمال در گذر زمان است.

 

این پژوهشگر ادبیات داستانی با بیان اینکه یکی از مهمترین ویژگی‌های جشنواره، معرفی و شناسایی استعدادهای برتر است می گوید: جشنواره باید بتواند در نویسنده شوق نوشتن ایجاد کند. در کشورهای غربی که نحوه برگزاری جوایز آنان را رصد می‌کنم می بینم وقتی نویسنده ای، مثلا برنده جایزه بوکر می شود، تازه نقطه شروعش است. برای نویسنده نوقلم، برنده شدن در آن جشنواره منوط به این می شود که فرد مورد حمایت قرار می گیرد و این حمایت بسیار گسترده است و به گونه‌ای جلو می رود که آن نویسنده نو قلم، به یک نویسنده شاخص در سطح جهانی مبدل می شود و این حمایت به صورت سیستماتیک وجود دارد.پارسی نژاد می افزاید: در بسیاری از جشنواره‌های غرب، یک سیستم و برنامه از پیش تعیین شده وجود دارد که اگر یک مدیری عوض شد، جشنواره دچار فراز و فرود نشود. در واقع مسئولین تابع یک سیستم تایید شده هستند. اما در کشور ما متاسفانه با هر تغییری در متولیان فرهنگی، تجارب قبلی کنار گذاشته می شود. در کشور ما سیستمی که صحت و سقمش تاییده شده باشد وجود ندارد و عدم وجود این سیستم و برنامه‌های مدون باعث می شود طرح‌ها و پروژه‌ها همواره با شکست مواجه شوند.

 

ادبیات امروز ما دچار ایست مطلق شده است

این نویسنده و منتقد در ادامه سخنان خود با اشاره به اینکه ادبیات ما دچار یک ایست قلبی شده است بیان می‌کند: ما دچار یک توقف و ایست مطلق شده‌ایم. ادبیات ما بیشتر شبیه فردی است که دچار سکته قلبی شده و به حال خود رهایش کرده اند. درست است که بعضی جریان ها خودجوش است اما تا زمانی که دستگاه دولتی حمایت نکرده، ادبیات به قله های بلند خودش نرسیده است. هنگامی که حکومت و دستگاه دولت، حمایت بنیادی روی ادبیات نداشته باشد، نمی‌توانیم توقع داشته باشیم که ذهنیت‌های نو‌ظهور کند و آثار شاخص داشته باشیم. ما تاریخ ادبیات ارزشمندی داشته ایم؛ اما در گذر زمان، چندان توجهی به ادبیات داستانی نشده و فقط چند اثر منثور داریم، چون از گذشته ما به شعر توجه کرده ایم. در دوره کنونی هم حمایت اصولی از ادبیات داستانی نمی‌شود، این وانهادگی ایجاد می شود. در واقع یک جریان خودجوش و پرتپشی که تاثیرگذار باشد وجود ندارد.

 

پارسی نژاد در پایان سخنان خود با اشاره به سرمایه‌گذاری کشورهای غربی روی ادبیات داستانی اظهار می‌کند: آنان با سرمایه‌گذاری روی ادبیات داستانی، زیرساخت‌های جامعه خود را تقویت می‌کنند و معتقدند این امر، امنیت جامعه را تضمین می کند. توسط ادبیات داستانی در بستر جامعه فرهنگ سازی می کنند و به این ترتیب بسیاری از تحولاتی را که نیازمند آن هستند، در جامعه ایجاد می‌کنند. اما متاسفانه در کشور ما هیچ رویکرد مثبتی به ادبیات وجود ندارد؛ در حالی که ادبیات داستانی می تواند برای برطرف کردن بسیاری از بزه‌کاری‌ها و ناهنجاری هایی که وجود دارد، به کار آید. متاسفانه نتوانسته‌ایم از این ظرفیت به خوبی استفاده کنیم؛ بنابراین ادبیات داستانی نمی تواند کمکی کند و به حال خود وانهاده شده‌است.

 

 

ghanoondaily.ir
  • 16
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه

انواع ضرب المثل درباره شتر در این مقاله از سرپوش به بررسی انواع ضرب المثل درباره شتر می‌پردازیم. ضرب المثل‌های مرتبط با شتر در فرهنگها به عنوان نمادهایی از صبر، قوت، و استقامت معنا یافته‌اند. این مقاله به تفسیر معانی و کاربردهای مختلف ضرب المثل‌هایی که درباره شتر به کار می‌روند، می‌پردازد.

...[ادامه]
ویژه سرپوش