چند سالی است هفتم آبان، بهانهای برای پاسداشت پادشاه هخامنشی شده و با نام کوروش عجین است. این در حالی است که در صحت و سقم وجه نامگذاری این روز اجماع نظر وجود ندارد. عدهای این روز را بر اساس منابع تاریخی یونانی، زادروز کوروش میدانند و گروهی سالروز فتح بابل به دست او. در این میان نیز هستند کسانی که معتقدند این تاریخها دستکاری شده است و صحت ندارد.
با این وجود، مبنای این روز هرچه باشد، شاید بتوان آن را فرصتی برای معرفی میراث فرهنگی کشور به ایرانیان و جهانیان دانست و از آن در جهت توسعه صنعت گردشگری کشور بهره برد. این در حالی است که در چند سال اخیر، با انجام تجمعات از یکسو و برخورد امنیتی با موضوع از سوی دیگر، عملاً این فرصت به تهدید تبدیل شده است.
سال گذشته سازمان میراث فرهنگی در آستانه هفتم آبان اطلاعیهای داد و اعلام کرد: «این سازمان فارغ از صحت و سقم روز ۷ آبانماه و با اعتقاد بر اینکه هرگونه حاشیه به میراث فرهنگی کشور آسیب جدی میرساند ،هیچگونه برنامهای برای این روز ندارد. سازمان میراث فرهنگی در راستای صیانت از میراث فرهنگی کشور و عمل به وظیفه ذاتی خود، هیچگونه استقبالی از برنامههایی که به میراثمان آسیب میرساند نمیکند.»
اما پرسش این است که چنین پدیده و رویدادی را چگونه میتوان مدیریت کرد؟
**روز کوروش مسئلهای کاملاً اجتماعی و فرهنگی است
این موضوعی است که بهرام پارسایی، نماینده مردم شیراز در مجلس نیز در نطق خود در خانه ملت به آن اشاره کرده است.
وی معتقد است درخواست نامگذاری روز کوروش که مسألهای کاملاً اجتماعی و فرهنگی است، با ارجاع به شورای عالی امنیت ملی، «امنیتی» شده است. «در دنیا برای کاهش هزینهها، مسائل امنیتی را فرهنگی و اجتماعی میکنند و ما کاملاً نقطه عکس آن هستیم.»
پارسایی ظرفیتهایی مثل روز کوروش را جزو فرصتیهایی میداند که توجه به آن بسیار ضروری و لازم است؛ «مزایای متعدد استفاده از فرصتهای فرهنگی و تاریخی در زمینههای متعدد در تقویت امنیت پایدار، جلوگیری از بهرهبرداری اقلیت معاند خارجی و منافع اقتصادی مؤثر است که روز کوروش و نامگذاری آن میتواند این فرصت را در پی داشته باشد.»
به گفته نماینده مردم شیراز در سالهای قبل بدون احساس تفاوت قومیتی شاهد حضور مردم در این مجموعه بودیم که بهواسطه سوء مدیریتها و نداشتن برنامه، اقلیتی انگشتشمار، شعارهای هنجارشکنانه دادند. ما هم تسلیم آن اقلیت شدیم و مسأله را امنیتی کردیم. آن اکثریت چند صد هزار نفری را دریابیم که به دور از قومیت لر، ترک، کرد، عرب، بلوچ و فارس دور هم جمع میشوند و فرصتی مناسب برای ایجاد امنیت و اتحاد ملی فراهم میکنند.
**نسبت میراث فرهنگی با سیاست، نسبت جن و بسم الله است
سیدمحمد بهشتی، رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری نیز در گفتوگو با ایرناپلاس درباره نگاه صحیح به ظرفیتهای روز کوروش میگوید: نسبت میراث فرهنگی با سیاست، نسبت جن و بسم الله است. یعنی هرجور مواجهه سیاسی، چه له و چه علیه، به ضرر میراث فرهنگی تمام میشود. اگر ما کوروش را جزو میراث فرهنگی کشور فرض میکنیم، چه در جانبداری و چه در ضدیت با آن، اگر رویکرد سیاسی باشد، تأثیری جز صدمه به کوروش ندارد.
«اگر ما نگاه سیاسی نداشته و نگاه فرهنگی به موضوع داشته باشیم، صورتمسئله بهطور کامل تغییر میکند. کسانی که مخالفت میکنند درواقع برخورد سیاسی دارند. کسانی که جنجالسازی میکنند نیز سیاسیکاری میکنند. در این مناقشه، متاسفانه کسی که مظلوم واقع میشود خود کوروش است.»
به گفته بهشتی، کوروش بنابه منابعی که از بزرگان در اختیار است همان ذوالقرنینی است که در قرآن از آن به نیکی و احترام یاد شده است. کسانی که مخالف کوروش هستند و دم از قرآن و بزرگان دین میزنند، به قرآن تأسی کنند. آنانی که در مقابل ایستادهاند نیز اگر واقعاً نگاه فرهنگی دارند، اخلاق کوروش را سرمشق قرار دهند و مدارا کنند، چون یکی از مهمترین خصوصیات کوروش اهل مدارا بودن است.
**برای گرامیداشتها نباید قائل به روز خاص باشیم
احمد روستا، استاد مدیریت دانشگاه شهید بهشتی و کارشناس بازاریابی گردشگری نیز در گفتوگو با ایرناپلاس درباره هفتم آبان میگوید: اصولاً روزها، معرف این نیست که حتماً حرکتهای خیلی عمیق و جدی در آن انجام شود. بلکه بیشتر جنبه سمبلیک و یادآوری دارد.
وی ادامه داد: اما اگر جامعهای بهطور جدی روی همه موضوعات از جمله بها دادن به شخصیتهای مختلف و مشاهیر فرهنگی ارزش قائل شود، نباید تنها منتظر یک روز بهخصوص باشد. بلکه در طول سال باید اقدامات کاملاً حرفهای، برنامهریزی و پیگیری شود و در یک روز خاص، آثار تحولاتی که صورت گرفته معرفی شود. نه اینکه یک روز منشأ و آغاز یک حرکت باشد.
**برای معرفی مفاخر، برنامهای استراتژیک نداریم
«به نظر من، ما بیش از حد به روزها و شعارها توجه داریم و کمتر سعی میکنیم در پس اقدامات نمادین، فعالیتهای کلیدی، ارزشآفرین و اثرگذار در مورد یک پدیده (چه ملی، تاریخی و میراثی) انجام دهیم. این هم ناشی از این است که برای معرفی مفاهیم و مفاخر فرهنگی، برنامهای استراتژیک و از پیش تعیین شده نداریم. عدم برنامهریزی هم به عدم شناخت و بها ندادن و یا عدم باور ما به ارزشها و مفاخر فرهنگیمان برمیگردد.»
نمونه این عدم برنامهریزی و شناخت، روز مولانا است. در حالی که ما مولانا را ایرانی و جزو مفاخر ادبی خود میدانیم این ترکیه است که از آن به بهترین شکل بهره میبرد. روستا در این مورد میگوید: اگر ما به چگونگی عملکرد کشور ترکیه در مورد گرامیداشت مولانا نگاه کنیم، خود متوجه کاستیهایمان در مورد یکی از پدیدههای گردشگری خودمان میشویم.
«ما در ظاهر فقط یک روز باشکوه مولانا را میبینیم که هزاران گردشگر را از اقصی نقاط جهان جمع میکند. اما واقعیت این است که ترکیه برای چنین موفقیت و ایجاد چنین جاذبهای، سالها برنامهریزی کرده است. نهفقط در یک روز، بلکه برنامههای دورهای را نیز در دستور کار قرار داده است. گردشگران از ملیتهای مختلف برای مراسم بزرگداشت مولانا به قونیه سفر میکنند چون مدیران گردشگری ترکیه برای همه ذائقهها برنامه دارند. با این شیوه، هم از این راه، درآمدزایی میکنند و هم توانستهاند مولانا را به زیرکی به نام خود ثبت کنند.»
**بزرگترین ضعف ما ناتوانی در جذب گردشگران است
به گفته استاد مدیریت دانشگاه شهید بهشتی، ما جاذبه گردشگری کم نداریم، اما بزرگترین ضعف ما ناتوانی در جذب گردشگران است. این ناتوانی نیز به خاطر عدم معرفی درست جاذبههای گردشگری کشور به جهانیان است. ما جاذبههایمان را خوب پرورش نمیدهیم، روی آن سرمایهگذاری نمیکنیم و به آن بها نمیدهیم.
وی معتقد است ما اگرچه درباره ظرفیتها و جاذبههای فرهنگی و میراثیمان زیاد سخن به میان میآوریم، ولی عملاً روی آنها حساس نیستیم. ما کمتر به داشتههای ارزشمندان، توجه و تمرکز میکنیم و همواره خود را با اقدامات کوتاهمدت، مقطعی و خاص، محدود، مشغول و سرگرم کردهایم.
حسین جمشیدیان
- 14
- 1