شنبه ۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
۲۰:۳۳ - ۱۳ شهریور ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۶۰۳۱۴۰
فرهنگ و رسانه

امید جهانشاهی:

رسانه انحصاری، دیگر توهم است

امید جهانشاهی,اخبار فرهنگی,خبرهای فرهنگی,رسانه
 آینده‌پژوهی بویژه‌ی در حوزه‌ی رسانه و کمی جزئیات درباره‌ی روال کار مقدمه‌ی شروع بحث با امید جهانشاهی، دکترای مدیریت رسانه و مدیر گروه آینده‌پژوهی رسانه مرکز پژوهش و سنجش افکار صداوسیما بود. او در گفت‌وگو با «شفقنا رسانه» معتقد است در صنعت رسانه، به خاطر تحولات سریع و انفجارگونه در حوزه ابزارها و فناوری‌های اطلاعاتی و ارتباطی نمی‌توان چندان به آینده‌ی دور پرداخت اگر چه مؤسسات رسانه‌ای بزرگی در دنیا تلاش می‌کنند در بازه‌های نسبتا طولانی‌تر احتمالات پیش رو را بررسی کنند.

با این حال از آنجا که هیچ بررسی تک عاملی پیش‌ نمی‌رود و پیش فرض‌های موجود و ساختارهای سیاسی-اجتماعی در شکل‌گیری یک پدیده یا دوام و نابودی آن نقش دارند؛ گفت‌وگو به ویژگی‌های این ساختارها در ایران هم رسید. اگرچه این ویژگی‌ها مانع از این نمی‌شود که جهانشاهی رقابت در آینده را شدیدتر از امروز نداند؛ آنچه به گفته‌ی ریچارد واتسون جنگ بر سر جلب توجه است و به خاطر تکثر و پراکندگی منابع برای جلب توجه مخاطب، کسانی برنده‌اند که بتوانند توجه مردم را بیشتر جلب کنند. به دلیل همین ویژگی‌های ذاتی اینترنت است که او رسانه انحصاری بودن را دیگر توهم می‌داند.

 

در مباحث آینده‌پژوهی بویژه برای رسانه‌ها تا چه حد آینده می‌تواند قابل پیش‌بینی باشد؟

بشر همیشه دغدغه این را داشته است که از آینده خبر بگیرد. دنبال این بوده تا ببیند در آینده چه سرنوشتی در انتظارش است و به خاطر همین همیشه ریش‌سفیدان و بزرگان قبیله ها از راه‌های مختلف مثل تفسیر حرکت ستارگان و امثال آن از آینده خبر می دادند. در قرن بیستم سازمان های بزرگ تلاش کردند تا بدانند در سال‌های آینده شرایط صنعتی که در آن فعالیت می کنند به چه صورت است و سازمان آنها در کجای آن تحولات قرار دارد. چه عواملی در این تحولات موثرند تا بتوانند برای مواجهه با احتمالات پیش رو تدبیر کنند.

 

از این منظر آینده‌پژوهی به مثابه روشی برای مطالعه‌ی آینده به وجود آمد. واقعیت این است که در صنعت رسانه، تحولات سریع و انفجارگونه در حوزه ابزارها و فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی نمی‌توان چندان به آینده‌ی دور پرداخت اما مؤسسات پژوهشی و مؤسسات رسانه‌ای بزرگی در دنیا هستند که بازه‌های پنج و ده سال یا حتی بیشتر را کار می کنند و سناریوها در واقع احتمالات پیش روی صنعت رسانه را در قالب گزارش ارائه می‌دهند. به طور کلی در آینده پژوهی بازه‌های زمانی پنج، ده، بیست سال و در مواردی پنجاه و صد سال در تحقیقات آینده‌پژوهی به عنوان افق زمانی تحقیق مورد توجه قرار می‌گیرند که این بستگی به جنس موضوع مورد تحقیق دارد.

 

در آینده پژوهی بیشتر چه مباحثی بررسی می‌شود، بحث‌های ساختاری است یا مباحث جزئی‌تر؟

اگر این سخن را بپذیریم که آینده‌پژوهی همان سناریوپردازی در مورد آینده است باید بگوییم آینده‌پژوه در سناریونویسی عوامل کلیدی و پیشران‌هایی را شناسایی و احصاء می‌کند که در شکل‌گیری احتمالات آینده مؤثرند. عوامل کلیدی همان عوامل مؤثر داخلی هستند و پیشران‌ها همان عوامل مؤثر محیطی و بیرونی که بر آینده تأثیر می‌گذارند. آینده همانطور که عرض کردم باید مشخص باشد آینده ۵ سال یا مثلا سی سال. در آینده پژوهی، سناریوها یا داستان‌ها یا ماجراهایی که در واقع احتمالات پیش روی موضوع تحقیق ما هستند، بر اساس این عوامل کلیدی و پیشران‌ها و تأثیرات‌شان و عدم قطعیت‌هایی که شناسایی می‌شوند، نوشته می‌شوند. نام سناریو هم از همان سناریو که در فیلم هست گرفته شده است. از جنس ماجراست.

 

داستان‌هایی از آینده یا احتمالاتی در آینده است. معمولا چهار سناریو بر اساس دو محور افقی و عمودی نوشته می‌شود که یکی اجتماعی سیاسی و یکی فنی است. از جهت مثال عرض می‌کنم یک محور می‌شود توسعه‌ی اینترنت و دامن گستری رسانه‌های اجتماعی که یک سرش جلوگیری از رشد اینترنت و فیلترینگ است و یک سرش توسعه اینترنت و رشد استفاده از شبکه‌های اجتماعی و یک محور افقی که اجتماعی سیاسی است و یک سر آن جامعه باز است مبتنی بر دیالوگ و آزادی‌های مدنی و یک سرش یک جامعه بسته و ایجاد محدودیت. خب بر اساس این دو محور افقی و عمودی مفروض، چهار تا حالت به وجود می‌آید که آینده‌پژوه بر اساس ساختارهای حاکم بر آن صنعت، سازمان یا هر چه که موضوع تحقیق است و روندها و رویدادها این چهار احتمال پیش رو یا چهار تا سناریو را می‌نویسد. این احتمالات پیش رو یا سناریوها به کار مدیران می‌آید تا براساس آن‌ها برنامه‌ریزی پیش‌دستانه داشته باشند تا بتوانند با توجه به تحولات آینده جایگاه موفقی داشته باشند.

 

اگر بخواهیم بر وضعیت رسانه‌های ایرانی و آینده پیش رو تمرکز کنیم، وضع موجود رسانه را چگونه می‌بیند؟

وضع موجود صنعت رسانه در کشور ما از هیچ نظر وضع مناسبی نیست. یک بخشی از مشکلات همان مشکلات عمومی کشور است که در صنعت رسانه هم هست. مثل تعداد زیاد کارمندان در بخش دیوانی و اداری کشور. شما در سازمان صداوسیما هم می‌بینید که این سازمان به شدت از حجم زیاد نیرو رنج می‌برد. فقدان جامعه مدنی و اتحادیه‌های صنفی مشکل دیگری است که در کشور وجود دارد. در بخش رسانه هم می‌بینید انجمن و اتحادیه‌ای برای خبرنگاران وجود ندارد. عمده‌ آسیب‌هایی که در اقتصاد، مدیریت و نظام دیوانی کشور وجود دارد، در صنعت رسانه هم دیده می‌شود.

 

ورود به فضای اینترنت مسئله‌ی دیگری است که در صنعت رسانه وجود دارد و متأسفانه از این جهت ما خیلی ضعیف هستیم. همه‌ی سازمان‌های رسانه‌ای بزرگ جهان به شدت برای حضور در پلتفرم‌های مختلف جدید و اجتماعی سرمایه‌گذاری کرده‌اند. خیلی از سازمان‌ها از ۲۰۰۹ سردبیر رسانه‌های اجتماعی تعیین کرده‌اند. اما ما از این جهت بسیار عقب و بی‌برنامه هستیم. امروز اینترنت همه چیز را از خودش متأثر کرده و عادات مصرف رسانه‌ای را تغییر داده است. مؤسسات رسانه‌ای باید برای حضور در اینترنت استراتژی داشته باشند و مقررات از آنها حمایت کند. بی‌برنامه بودن، ندیده گرفتن یا محدود شدن به‌واسطه مقررات تنها یک نتیجه دارد و آن خالی کردن اینترنت از صدای رسانه‌های مشروع و رسمی کشور و آماده کردن فضا برای رسانه‌های مخالف است.

 

امروز معاونت مطبوعاتی دیگر معنا ندارد بلکه معاونت رسانه‌ای معنا دارد. امروز مؤسسه‌ی رسانه‌ای جایی برای مدیریت محتوا در پلتفرم‌های مختلف است. صرفا روزنامه بودن دیگر قدیمی شده است. الان اکانت «نیویورک تایمز» در توئیتر از اکانت «سی.ان.ان» قوی‌تر است. امروز در صنعت رسانه، نوآوری قانون است و این یک جمله کلیدی در مدیریت صنعت رسانه است. امروز مدیریت رسانه یعنی مدیریت در صنعتی که سه ویژگی دارد: سرعت، نوآوری و شگفتی‌آفرینی.

 

همه‌ی سازمان‌های رسانه‌ای بزرگ جهان به شدت برای حضور در پلتفرم‌های مختلف جدید و اجتماعی سرمایه‌گذاری کرده‌اند. خیلی از سازمان‌ها از ۲۰۰۹ سردبیر رسانه‌های اجتماعی تعیین کرده‌اند. اما ما از این جهت بسیار عقب و بی‌برنامه هستیم

 

آیا اساسا در حال حاضر در ایران به رسانه به عنوان یک صنعت نگاه می‌شود؟ به نظر می‌رسد در کشورهای دیگر این نگاه و لوازم اجرای آن بیشتر جایگاه داشته باشد.

رسانه به طور کلی یک صنعت است. یاد سخنی از دکتر علی اکبر فرهنگی افتادم که در پاسخ به چرایی تاسیس رشته مدیریت رسانه گفتند در همه جای دنیا، رسانه یک شرکت و سازمان است و سازوکارهای اقتصادی خودش را دارد در کنار کارکردهای اجتماعی سیاسی که دارد. اما اینجا رسانه کاملا به سمت مسائل سیاسی و خاص خود رفته است و اصلا از منظر مدیریت و سازمان دیده نمی شود. روزنامه‌ها عمدتا نیازمند سوبسیدهای کاغذ و آگهی‌های دولتی بودند برای ادامه حیات. به دلیل شرایط محیطی (که دلایل خاص خود را دارد) تبدیل شده بودند به جایی برای مسائل سیاسی و مالکیت رسانه‌ها عمدتا نه دولتی است و نه خصوصی، بلکه یک مالکیت ویژه است. این مجموعه عوامل محیطی باعث شده تا روزنامه‌نگاری و ژورنالیسم نتواند کارکردهای مفید خود را برای جامعه انجام دهد و مؤسسات رسانه‌ای هم نتوانند مؤسساتی به معنی واقعی کلمه باشند. لذا ایشان گفتند با هدف کمک به نگاه به مؤسسات رسانه‌ای به عنوان شرکت اقتصادی که نیازمند مدیریت است، من این رشته را پایه‌گذاری کردم. به بهانه اشاره به سخن ایشان می‌خواهم عرض کنم ما نیاز به نگاه به مؤسسات رسانه‌ای نه تنها به عنوان شرکت‌هایی که می‌توانند سودآور و اشتغال‌زا باشند و این خیلی هم مهم است بلکه به عنوان مؤسساتی هستیم که قدرت نرم کشور یعنی همبستگی ملی و ارزش‌های جمعی را تأمین می‌کنند.

 

برند رسانه‌ای یک دارایی ملی است. نمادی از یک حامی قدرت ملی. این چیزی است که در کشورهای پیشرفته وجود دارد و این نگاهی است که باید تقویت شود. متأسفانه اینجا کسی که مجوز یک روزنامه را می‌گیرد، بر اساس رانت می‌گیرد و درآمد آن هم بر اساس همان رانت است. روزنامه‌نگاران شاغل در این مؤسسات حقوق‌های بسیار محدودی دارند و هیچ نهاد صنفی از آنها حمایت نمی‌کند. من در سال‌های گذشته فعالیت مطبوعاتی داشته‌ام و شاهد این مشکلات بوده‌ام. اخیرا هم در تحقیقات دیده‌ام، هنوز همین مشکلات در مطبوعات ما وجود دارد. همچنین اراده‌ای هم در کشور برای تحول در این مسائل مؤسسات رسانه‌ای نمی‌بینم. ما نیازمند قوانینی برای تحول هستیم.

 

پس به هر حال معتقدید مؤسسات رسانه ای باید متحول شوند. اگر بخواهیم کمی ریشه‌ای‌تر بحث کنیم به غیر از سازمان رسانه، فکر می‌کنید در زمینه‌های دیگر مرتبط به آن وضعیت چگونه است؟

قبل از اینکه قوانین نوشته شود یا درباره‌ی چگونگی آنها صحبت شود، ما باید درباره‌ی نگاه به صنعت رسانه و ژورنالیسم به یک تفاهم جمعی برسیم. این «ما» شامل محققان، اصحاب قدرت و روزنامه‌نگاران است. همه ما باید درباره‌ی این که ژورنالیسم به طور کلی به چه کار می‌آید و برای چیست یا مؤسسه‌ی رسانه‌ای چگونه جایی است و چه می کند و چه جایگاهی در ساخت قدرت دارد، به یک تفاهم جمعی برسیم. بعد از آن است که می‌توانیم درباره‌ی قوانین و موارد دیگر صحبت کنیم. ما ابتدا باید به این تفاهم برسیم که جامعه‌ی سالم نمی‌تواند بدون روزنامه‌نگاری وجود داشته باشد، روزنامه‌نگاری ستون فقرات یک جامعه سالم است. نظام اداری فاسد نتیجه‌ی روزنامه‌نگاری محدود و مقهور است. با سازمان‌های رسانه‌ای قدرتمند یعنی کارامد و به‌روز است که به اصطلاح ساخت درونی قدرت تقویت می‌شود. اگر می‌بینیم منابع فرهنگ‌پذیری بخشی از جوانان و نوجوانان از زیر چتر جمهوری اسلامی خارج شده است، یکی از دلایل اصلی‌اش فقدان همین سازمان‌های رسانه‌ای کارامد و به‌روز است. اگر به دنبال شفافیت در سیاست هستیم راهکارش را باید در تقویت روزنامه‌نگاری جست. اگر لازمه تحقق اقتصاد مقاومتی را همراهی و همکاری مردم می‌دانیم این همراهی و همکاری همان کارکرد سازمان‌های رسانه‌ای مستقل و توانمند است. قبل از هر چیز ما نیاز به یک تفاهم جمعی و اساسی داریم، درباره‌ی این که این چرخ سیاست و اقتصاد مملکت بدون سازمان‌های رسانه‌ای مستقل و توانمند درست نمی‌چرخد.

 

ما باید درباره‌ی نگاه به صنعت رسانه و ژورنالیسم به یک تفاهم جمعی برسیم. این «ما» شامل محققان، اصحاب قدرت و روزنامه‌نگاران است. همه ما باید درباره‌ی این که ژورنالیسم به طور کلی به چه کار می‌آید و برای چیست یا مؤسسه‌ی رسانه‌ای چگونه جایی است و چه می کند و چه جایگاهی در ساخت قدرت دارد، به یک تفاهم جمعی برسیم

 

در واقع معتقدید الآن این تفاهم وجود ندارد؟

نه، هنوز وجود ندارد. این تفاهم جمعی و اساسی پیش‌شرط‌هایی می‌خواهد. باید به آنها برسیم. از مردان سیاست توقع چندانی نمی‌توان داشت. ببینید در قبل از انقلاب، شاه رسانه‌ها را می‌خواست تا منعکس کننده خدمات او و به اصطلاح پیشرفت‌های کشور باشند. انتقاد تحمل نمی‌شد و اساسا آزادی سیاسی مخالف برای او اساسا مفهوم نداشت. بعد از انقلاب هم در دوران پس از جنگ تحمیلی نسبتا شاهد چنین فضایی بودیم. رسانه‌ها به عنوان بلندگوهای منعکس کننده دستاوردهای دوران سازندگی بودند. البته به اقتضای شرایط بعد از تولد جمهوریت دو جناح سیاسی رسمیت داشت و جناح مخالف هم در روزنامه خودش انتقاداتی مطرح می‌کرد. خود آقای عبدی همان زمان می گفت در روزنامه سلام که روزنامه منتقد آقای هاشمی بود ۷۰ درصدش ستایش از سازندگی بود. می‌خواهم بگویم فضا این بود. تا امروز در دوران آقای خاتمی و دوران آقای احمدی‌نژاد شاهد قبض و بسط هایی بوده ایم اما در کلیت نظام، نه فقط ارکان و اصحاب قدرت بلکه همه آن ما یعنی محققان و مدرسان این حوزه و روشنفکران و روزنامه‌نگاران و مردان سیاست و به علاوه توقع جمعی و مختصات ایدئولوژیک ما، هنوز این تفاهم وجود ندارد. ساختارهای فرهنگی و ساخت سیاسی هنوز آماده این تفاهم نیست.

 

در مورد موانع این تفاهم مصداقی‌تر بحث می‌کنید…

مثلا به عنوان نمونه ساخت سیاسی در کشور ما مبتنی بر یک ساخت ریاستی است مثل آمریکا اما از سوی دیگر حزب وجود ندارد. ما دو حزب بزرگ اصلی قدرتمند و بزرگ نداریم. نهادهای مدنی نداریم. لذا وقتی فردی رئیس جمهور می‌شود و کل دولت یکدست است، جناح مخالف، مخالفت‌های خود را می برد در دل جامعه. بخشی از روزنامه‌نگاران می‌شوند پیاده نظامش. باز هم بگویم که من این مثال را با توجه به شرایط کشور می‌گویم و این انتقاد به نظام ریاستی نیست بلکه انتقاد به نظام ریاستی با مختصات کشور ماست. این یک آسیب است و یکی از دلایلی است که به نظر من باعث شده که آن تفاهم شکل نگیرد. چون وضع نامناسب فعلی منافع خیلی‌ها را تأمین می‌کند. مدیر مسئول از این که اتحادیه‌ای برای دفاع از روزنامه‌نگار نیست، به هر حال نفع می‌برد. وقتی یک صنف قدرتمند حرفه‌ای نیست خیلی از روزنامه‌نگاران می‌شوند پیاده نظام حزبی و جناح‌های سیاسی سود می‌برند. روزنامه‌نگاری که آسیب‌پذیر و ضعیف باشد به هر حال منافع خیلی‌ها تأمین می‌شود. وضع موجود نتیجه یک تفاهم نانوشته است.

 

نظام پارلمانی هم نیازمند وجود و فعالیت احزاب قوی است. فکر می‌کنید با توجه به وضعیت فعلی احزاب چنین نگاهی اجرایی باشد؟

بله، کاملا درست می‌گویید. اصلا بدون احزاب یا در واقع دو حزب اصلی بزرگ، جامعه مدرن وجود ندارد. برای این که رسانه‌ها کارکرد خودشان را داشته باشند، باید بقیه نهادها هم کارکرد خودشان را داشته باشند. نمی‌شود بخواهیم یک چیزی سر جای خودش باشد با کارکردی مطلوب و اثربخش اما بقیه چیزها سرجایشان نباشند. وجود احزاب بزرگ و ریشه‌دار در جامعه و وجود دانشگاه مستقل و نهادهای مدنی لازمه‌ی وجود روزنامه‌نگاری توانمند است. یک مجموعه عوامل هستند که مثل زنجیر به هم وصل هستند. به هم معنی می‌دهند. همدیگر را تکمیل می‌کنند.

 

ساختار اغلب رسانه‌های ما دولتی و حاکمیتی است یعنی به نهادهای مختلف مجوز رسانه عمومی داده می‌شود و آنها به عنوان روابط عمومی آن سازمان وارد مباحث کلان می‌شوند. به نظر شما امروز این آسیب‌زاتر نیست؟

بله، یکی از مشکلات موجود در کشور این است که تعدادی از رسانه‌های ما نه رسما دولتی هستند و نه واقعا خصوصی. اصلا این خودش یکی از موانع جدی است که ما نمی‌توانیم یک تفاهم جمعی درباره‌ی روزنامه‌نگاری داشته باشیم. به هر حال دیدگاهی در کشور وجود دارد که معتقد است برای این که از تهدیدات و آسیب‌های روزنامه‌نگاری کم شود، مؤسسات رسانه‌ای به نوعی مالکیت و مدیریت خاص داشته باشند. اینجا هم من برمی‌گردم به آن تفاهم بزرگ. این دیدگاه نتیجه فقدان آن تفاهم اساسی است.

 

فکر نمی‌کنید این مسئله تا حدی مشابه داستان مرغ و تخم‌مرغ است…

نه، این کار روشنفکران است. کار اساتید رسانه و ارتباطات و علوم اجتماعی و روزنامه‌نگاران مجرب است. جمله‌ی معروفی هست که می‌گوید همه چیز از فلسفه آغاز می‌شود. از تفکر، از چرایی، بحث اینجا از این پرسش شروع می‌شود؛ چرا روزنامه‌نگاری؟ به نظرم کار محققان و اساتید و کار روشنفکران طرح این سؤال و تلاش برای پاسخ دادن به آن است و تبدیل کردن آن به مسئله و دغدغه ملی. این واقعا یک پرسش جدی و ملی است. مشکل اساسی روزنامه‌نگاری این است که به خاطر همان توقعی که از آن به عنوان بلندگوی حکومت می‌رفت، تبدیل شد به مجموعه تکنیک‌ها. روزنامه‌نگاری شد تکنیک‌های مصاحبه و خبرنویسی. در حالی که اصل بحث این است که چرا روزنامه‌نگاری لازمه‌ی یک جامعه سالم است، چرا روزنامه‌نگاری شرط یک جامعه‌ی قدرتمند است و چگونه روزنامه‌نگاری می‌تواند کمک کند به ایجاد جامعه سالم و قدرتمند شدن کشور. اگر بحث صورت بگیرد در بین همه اساتید و روزنامه‌نگاران و دیگر اساتید علوم اجتماعی و روشنفکران، آن وقت آنچه در سطح ظرف دیالوگ ملی قرار می‌گیرد اهمیت استقلال رسانه و ضرورت قدرت روزنامه‌نگاری است چون لازمه همبستگی در کشور و لازمه شفافیت در امور و اعتماد بیش از پیش مردم به حکومت است. اگر رسانه مستقل، بزرگ و بین‌المللی داشته باشیم، آن زمان می‌توانیم از رؤسای جمهور کشورهای دیگر بخواهیم با رسانه ایرانی مصاحبه کنند و این یعنی اعتبار، قدرت نرم و نشان‌دهنده‌ی برد و برش کشور.

 

فشاری که ویدیو آنلاین و رسانه‌های اجتماعی بر روی برودکست و رسانه‌های جریان اصلی گذاشته‌اند، فشاری جهانی است و طبیعتا درباره‌ی صداوسیما نیز صدق می‌کند. راهکار مقابله با این فشارها تدوین استراتژی‌های بومی برای ورود و حضور در اینترنت و مدیریت محتوا در رسانه‌های اجتماعی است. منظورم از بومی یعنی متناسب با فرهنگ و آیین مصرف رسانه‌ای در ایران

 

به بحث آینده برگردیم. در صحبت‌ها اشاره کردید اگر رسانه‌ها نتوانند در فضای مجازی و اینترنت تولید محتوا کنند، از بین می‌روند…

بله، همین طور است. از وقتی اینترنت به وجود آمده، می‌توانیم بگوییم جهان به دو قسمت تقسیم شده است؛ جهان پس از اینترنت و جهان قبل از اینترنت. با اینترنت دنیای جدیدی خلق شده است. اینترنت، جهانی را که ما در آن زندگی می‌کنیم مسطح -به تعبیر فریدمن در کتاب «جهان مسطح است»- و جهانی شدن را تسریع کرده است. همه حوزه‌ها و صنایع گویی وارد زمین و زمانه‌ی دیگری شده‌اند. در کمپین‌های انتخاباتی شما می‌بینید رسانه‌های جدید و اجتماعی یک بازیگر اصلی هستند. سیاست با اینترنت برد و برش‌های جدیدی پیدا کرده‌اند. رسانه هم از این قاعده مستثنی نیست. عادات مصرف رسانه‌ای بخصوص خبری با اینترنت و به نفع اینترنت تغییر کرده است. مخاطب نه تنها وارد اینترنت شده است، بلکه با اینترنت مفهوم مخاطب تغییر کرده است. می‌دانیم رسانه با مخاطب تعریف می‌شود. مکانیسم‌های تولید و مدیریت محتوا نیز تغییر کرده‌اند. با اینترنت و البته با توئیتر به تعبیر هرمیدا، خبر ما را مثل هوایی که تنفس می‌کنیم، دربرگرفته است. تحقیقات اخیر در صنعت رسانه نشان داده بخش پرینت (رسانه‌های چاپی) با شیبی محسوس در حال افول هستند. بخش برودکست با شیب بسیار خفیفی در حال افول است و از آن سو رسانه‌های مبتنی بر اینترنت یعنی رسانه‌های جدید و بخصوص رسانه‌های اجتماعی به طرز شتابناکی در حال توسعه هستند. تحول به این گونه است که در آینده رسانه‌ای که اجتماعی نباشد، رسانه نیست. همین امروز هم می‌توان گفت مؤسسه‌ی رسانه‌ای که در اینترنت حضور ندارد، نام مؤسسه‌ی رسانه‌ای روی آن نمی‌توان گذاشت.

 

اشاره کردید که تلویزیون نیز مثل روزنامه در حال افول است…

همین طور است. البته هنوز تلویزیون رسانه غالب است. البته در خیلی از کشورهای دنیا زیرساخت‌های اینترنتی وجود ندارد، یا مردم بی‌سواد هستند، لذا تلویزیون هنوز قدرتمند است. اما تحقیقات نشان داده این یکه‌تازی تلویزیون بر اذهان و افکار عمومی رو به نزول است. بخصوص در مورد خبر تلویزیونی این شیب نزولی جدی است چراکه مخاطب با موبایل، خبر را در مشتش دارد و مردم خبر را در شبکه‌های اجتماعی دنبال می‌کنند. می‌گویند خبر آن چیزی است که توئیت می‌شود. دیگر کسی نباید منتظر بماند تا ساعت بخش خبری تلویزیون آغاز شود. تلویزیون هنوز رسانه غالب است برای فیلم، سریال و برنامه‌های سرگرم‌کننده و ورزشی که دیدن آنها از اسکرین یا صفحه نمایش بزرگ جذاب و خوب است. یعنی شما شب خسته به منزل می‌آیید، می‌خواهید رفع خستگی کنید و سرگرم شوید. یکی از کارکردهای تلویزیون فرار از واقعیت و رهایی از تنش است.

 

اما این هم به تدریج و البته با شیب خیلی کمی رو به افول است چون ویدیو آنلاین و باز هم شبکه‌های اجتماعی به‌تدریج این کارکرد را هم می‌گیرد. تحقیقات نشان می‌دهند صنعت پخش تلویزیونی یا برودکست به واسطه رشد ویدیو در اینترنت به شدت تحت فشار قرار می‌گیرد و ما در دهه پیشرو شاهد تعطیلی برخی شبکه‌های تلویزیونی خواهیم بود. توجه داشته باشیم، منظور این نیست که مثلا در فلان تاریخ روزنامه و تلویزیون نابود شود و دیگر وجود ندارد. خیر. بلکه مسئله این است که جایگاه‌شان در سبد رسانه‌ای دنیا در حال کاهش است.

 

اگر می‌گوییم روزنامه‌ها رو به افول هستند، این سؤال پیش نیاید که الآن در مغرب زمین بعضی از کشورها روزنامه‌های بزرگ و پرتیراژی دارند، پس چرا چاپ ضربه‌ای نخورده است. ما به صورت کلان گزارش‌های وضعیت صنعت را نگاه می‌کنیم. این گزارش ها می‌گویند به طور کلی در کشورهای پیشرفته ۳۰ درصد صنعت روزنامه کوچکتر شده است. این سخن به این معنی نیست که روزنامه‌های بزرگ دیگر وجود ندارند. آنها وجود دارند اما خیلی از روزنامه‌ها هم کنار رفته‌اند، در مجموع این صنعت رو به کوچک شدن است. در مورد تلویزیون هم همین است البته خیلی خفیف‌تر. آن قدر رسانه‌های جدید و اجتماعی با شتاب گسترده‌ای در حال فراگیری هستند که دارند عادات مصرف رسانه‌ای را تغییر می‌دهند. می‌گویند آینده تلویزیون در ویدئو آنلاین است، یعنی می‌گویند تا سال ۲۰۲۰، هشتاد درصد ترافیک اینترنت مربوط به ویدئو آنلاین است. الآن رشد نت‌فلیکس(Netflix)، هولو (Hulu) یا اپلیکیشن واین (vine) حاکی از همین است. می‌گویند آینده‌ی اینترنت، تلویزیون است و این کنایه از آن است که در آینده، ویدئو در اینترنت قوی می‌شود. اقبالی که دارد از ویدیو آنلاین می‌شود فشاری جدی برای آینده برودکست است.

 

این فشار در کشور ما هم وجود دارد. وضعیت صداوسیما را چه طور می‌بینید؟

فشاری که ویدیو آنلاین و رسانه‌های اجتماعی بر روی برودکست و رسانه‌های جریان اصلی گذاشته‌اند، فشاری جهانی است و طبیعتا درباره‌ی صداوسیما نیز صدق می‌کند. راهکار مقابله با این فشارها تدوین استراتژی‌های بومی برای ورود و حضور در اینترنت و مدیریت محتوا در رسانه‌های اجتماعی است. منظورم از بومی یعنی متناسب با فرهنگ و آیین مصرف رسانه‌ای در ایران. در هر کشوری متناسب با مختصات فرهنگی و میزان گسترش فناوری‌ها و زیرساخت‌ها، یک فرهنگ مصرف رسانه‌ای وجود دارد. متناسب با آن باید استراتژی رسانه‌های اجتماعی تدوین کرد. این همان کاری است که رسانه‌های پیشرو دنیا انجام داده‌اند. خیلی از این سازمان‌ها از سال ۲۰۰۹ سردبیر رسانه‌های اجتماعی استخدام کرده‌اند تا محتوای خود را در رسانه‌های اجتماعی مدیریت کنند و توسعه دهند. سرمایه‌ی تصویری خود را در یوتیوب برده‌اند یعنی جایی که مخاطب حضور دارد برای این که دیده شوند. در ماه بیش از یک میلیارد بار یوتیوب دیده می‌شود. باز هم تأکید می‌کنم امروز سازمان رسانه‌ای یعنی جایی که محتوا در پلتفرم‌های مختلف تولید و مدیریت می‌شود و نه دیگر یک پلتفرم خاص. شرط رقابت و حتی بقا در شرایط امروز این است که برای مدیریت محتوا در پلتفرم‌های مختلف متناسب با ویژگی‌های آنها برنامه و سازماندهی داشته باشیم.

 

در ایران سایت‌ها و برنامه‌هایی مشابه یوتیوب فعالیت می‌کنند اما به قواعد درآمدزایی آن برای کاربران تن نمی‌دهند.  آیا ممکن است اینها هم به رسانه‌ی انحصاری دیگری مثل تلویزیون تبدیل شوند؟

ما در آینده به هیچ وجه نمی‌توانیم شاهد انحصار آپارات و امثال آن باشیم. طبیعت و ذات رسانه‌های اجتماعی تکثر است. مطمئن باشید آپارات‌های دیگری هم در راه خواهند بود. رقابت در آینده شدیدتر از امروز است. یکی از روندهای آینده به گفته‌ی ریچارد واتسون جنگ بر سر جلب توجه است. ما شاهد تکثر و پراکندگی منابع برای جلب توجه مخاطب خواهیم بود. بنابراین کسانی برنده‌اند که بتوانند توجه مردم را جلب کنند. این در ذات خود اینترنت است و تردید نکنید ما در آینده شاهد یک فضای متکثر رسانه‌ای خواهیم بود. رسانه انحصاری بودن دیگر توهم است و این را همه به خوبی دریافته‌ایم.

 

اگر بخواهیم در جمع‌بندی بحث درباره‌ی آینده‌ی ترجیحی صحبت کنیم، غیر از آن تفاهم و داشتن استراتژی برای حضور در اینترنت که اشاره کردید، فکر می‌کنید به چه مواردی باید بیشتر توجه شود؟

یکی از اساسی‌ترین نکات انجمن صنفی است. انجمن صنفی روزنامه‌نگاران اگر واقعا صنفی و غیرجناحی باشد، بهترین چیز برای حکومت است چون روزنامه‌نگاران خودشان بر خودشان نظارت می‌کنند، خودشان ترمز تندروی‌های خودشان می‌شوند. باز هم تأکید می‌کنم اگر واقعا غیرجناحی باشند. یکی از مهمترین کارکردهای این انجمن‌های صنفی حمایت شاغلین در برابر کارفرماست. چیزی که به شدت در جامعه روزنامه‌نگاران به آن نیاز است. همچنین قوانینی که حامی استقلال رسانه‌ها باشد. امروز حتی بخش دولتی بعضی از کشورهای پیشرفته دنیا مثل سوئد اولین وظیفه‌ی خود در قبال روزنامه‌نگاری را تضمین استقلال روزنامه‌نگاری و مؤسسات رسانه‌ای می‌دانند. در رابطه با گرفتن مجوز شاید در دوره‌ای دولت بگوید من نمی‌توانم این قانون را بردارم اما در بسیاری از قوانین می‌تواند تغییر ایجاد کند. مثلا این که رسانه‌ای توقیف کامل شود، حقیقتا منصفانه و قابل قبول نیست.

 

یک شرکت رسانه‌ای مثل هر مؤسسه دیگری ممکن است تخلف کند و باید مجازات شود. اما توجه داشته باشیم که تعطیلی کامل راه حل نیست. چون برندهای رسانه‌ای سرمایه‌های کشورند. سرمایه‌ها و منابعی که قدرت نرم تولید می‌کنند. اعتماد ایجاد می‌کنند. باید مکانیسم‌هایی برای مدیریت رسانه‌ها ایجاد کرد که مهمترین آنها نظارت خود انجمن صنفی و مقررات به‌روز  و حمایت کننده از استقلال و نقد و پرسشگری و بازدارنده برای توهین و تندروی است. اگر چنین اتفاقی بیفتد، آن وقت برکات زیادی را از روزنامه‌نگاری می‌بینید که مهم‌ترین آن اعتماد است و این خدمت کوچکی نیست.

 

 

 

 

  • 16
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه

انواع ضرب المثل درباره شتر در این مقاله از سرپوش به بررسی انواع ضرب المثل درباره شتر می‌پردازیم. ضرب المثل‌های مرتبط با شتر در فرهنگها به عنوان نمادهایی از صبر، قوت، و استقامت معنا یافته‌اند. این مقاله به تفسیر معانی و کاربردهای مختلف ضرب المثل‌هایی که درباره شتر به کار می‌روند، می‌پردازد.

...[ادامه]
ویژه سرپوش