پنجشنبه ۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۹:۴۰ - ۲۲ شهریور ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۶۰۵۳۸۸
فرهنگ و رسانه

بختیاری:

جبر اقتصادی رسانه‌های آینده را ساماندهی می‌کند

بختیاری,اخبار فرهنگی,خبرهای فرهنگی,رسانه

معتقد است پای دولت و شبه دولت در تمام قسمت های جامعه چه در بخش‌های خرد چه کلان قابل مشاهده است. شاید به همین دلیل است که ساختار فضای حاکم بر رسانه‌های ما هم عموما  تحت تأثیر نگاه مجموعه حاکمیت است و اینها همه بر اقتصاد رسانه‌ها تأثیرگذار است. علیرضا بختیاری، مدیرمسئول دنیای اقتصاد که به تازگی به عنوان رئیس انجمن مدیران روزنامه‌های غیردولتی انتخاب شده است، در گفت‌وگو با شفقنا تأکید می‌کند معمولا در چنین مجموعه‌هایی هزینه‌ها افزایش و کارایی کاهش پیدا می‌کند. او معتقد است کشور ما ناگزیر است در آینده حجم تصدی‌گری دولت را کاهش دهد و بنابراین دیگر نمی‌توانند سازمان‌های دولتی و شبه‌دولتی را به رسانه‌ها تزریق و از طریق آنها یا با یارانه‌ها امرار معاش کنند. بختیاری با همین دیدگاه نتیجه‌گیری می‌کند؛ رسانه‌هایی در آینده می‌مانند که کار حرفه‌ای انجام دهند و نیاز مخاطب را تأمین کنند. اگرچه شکل رسانه بنا بر اقتضای زمانه تغییر شکل دهد ولی اصل موضوع رسانه در هر جامعه و دوره‌ای نقش تأثیرگذاری خواهد داشت و هر روز هم بهتر خواهد شد.

 

به نظر می‌رسد ساختار بیشتر رسانه‌های ایرانی دولتی است و این موضوع در زمینه‌ی اقتصادی هم رسانه‌ها را دچار مشکل می‌کند. شما تا چه حد با این تحلیل موافق هستید؟

من اعتقاد دارم ساختار هیچ صنف و بخشی مستقل از ساختار کلی آن جامعه یعنی حاکمیت و دولت نیست. بنابراین اگر بخواهیم زیرشاخه‌ها و بخش‌های یک جامعه را بشناسیم لازمه‌اش این است که ساختار حاکمیت و دولت آن را بررسی کرد تا قضاوت ما منطقی‌تر باشد. در کشور ما نزدیک به ۸۰ درصد اقتصاد و سازمان‌های آن به‌صورت مستقیم یا غیرمستقیم در اختیار دولت است. مطبوعات هم مستثنی از این موضوع نیست، در واقع پای دولت و شبه دولت را در تمام قسمت‌های جامعه چه در بخش‌های خرد جامعه چه در بخش‌های کلان مثل سازمان‌های اصلی کشور می‌توان مشاهده کرد.

 

الآن حدود هفت هزار مجوز رسانه داده ‌شده است. بسیاری از این‌ها به‌ظاهر خصوصی هستند اما آن‌هایی که منتشر می‌شوند و تیراژ قابل‌توجه دارند و منشأ اثر هستند، عموما وابستگی دولتی دارند یا مستقیم یا غیرمستقیم. بنابراین ساختار فضای حاکم بر رسانه‌های ما عموما، یک نگاه دولتی است و منظور از دولتی، مجموعه حاکمیت است اعم از دولت و سایر قوا. به همین دلیل در رسانه‌های بزرگ پای دخالت دولت کاملا دیده می‌شود. اگر بخواهیم در چارت تشکیلاتی این رسانه‌ها هم وارد شویم باید گفت این چینش متأثر از همین ساختار است.

 

به نظر می‌رسد چینش در رسانه‌ها هم متأثر از همان نگاه دولتی است؛ مثل تفکیک مدیرمسئول و سردبیر. در حالی که در کشورهای دیگر مدیرمسئول به معنای اینجا وجود ندارد…

در رسانه‌های غربی هم وضع به همین شکل است. با توجه به این که آن‌ها مالک رسانه یا همان صاحبان سهام هستند، سیاست‌گذاری می‌کنند و پاسخگوی وظایف اجتماعی و حقوقی‌شان هستند. در ایران این نقش به نام مدیرمسئول تعریف‌ شده است و تفاوتی در ماهیت با هم ندارند. اگر منظورتان از ساختار، نوع سازمان‌دهی، مالکیت و سیاست‌گذاری در رسانه‌های ما است؛ مطبوعات هم مثل بقیه‌ی بخش‌های کشور، دست دولت و شبه دولت به مفهوم عام است.

 

فکر می‌کنید چنین ساختارهایی تأثیر منفی بر رسانه‌ها می‌گذارد؟

قطعاً چنین ساختارهایی تأثیرگذار است. در دنیا اثبات‌شده بخش‌هایی که دست دولت است، حجیم و سنگین است و تصمیم‌گیری در آن دیر اتفاق می‌افتد. همچنین هزینه‌ها افزایش پیدا می‌کند، کارایی کاهش می‌یابد و نمونه چنین رسانه‌های دولتی و شبه‌دولتی را می‌توان در کشور دید. بنابراین آن نگاه و مالکیت و دخالت، خودبه‌خود در ساختار سازمان‌های رسانه‌ای تأثیرگذار بوده و طبق عواملی که ذکر شد باعث ریزش و کاهش مخاطب هم می‌شود. وقتی شما وابستگی دولتی و سازمانی دارید، علی‌القاعده در تولید مطلب و موضع‌گیری در نقد کردن محدودیت خواهید داشت و این خود باعث می‌شود بسیاری از مخاطبان خود را از دست دهید. رسانه‌های خصوصی اما چابک‌ترند، تصمیم‌گیری در آن‌ها سریع‌تر اتفاق می‌افتد دایره جذب مخاطب‌شان بیشتر و اثرگذاری‌شان البته با هزینه کمتر، بیشتر است.

 

با توجه به همین وضعیت موجود، فکر می‌کنید آینده اقتصادی رسانه‌ها چطور خواهد بود؟

واقعیت این است که میزان مطالعه در کشور ما بسیار پایین است و طبق آمار رسمی اعلام‌شده، در روز ۹۰۰هزار نسخه روزنامه در کشور منتشر می‌شود و نیمی از این تعداد به فروش می‌رسد. اگر این عدد را بر جمعیت فعلی تقسیم‌ کنید، پی می‌برید هر چند نفر یک روزنامه می‌خوانند. به‌علاوه بسیاری از این روزنامه‌ها به سازمان‌ها می‌رود که الزاما به مفهوم مطالعه نیست. می‌توانید ایران را با ژاپن مقایسه کنید در این کشور ۶۵میلیون نسخه روزنامه در روز منتشر می‌شود. جمعیت این کشور۰ ۱۳میلیون نفر است و مفهوم آن این است که هر دو نفر یک روزنامه می‌خوانند. با وجود دسترسی به اینترنت و شبکه‌های مجازی ما شاهد چنین تیراژی در ژاپن هستیم.

 

در دنیا رسانه‌های جدید تأثیر زیادی بر رسانه‌های مکتوب گذاشته‌اند و باعث تغییراتی در تیراژ آنها در همه جای دنیا شده اند که درصد و نسبت آن متفاوت است. به نظرم این رسانه‌های جدید در ایران بیشترین تأثیر را به‌ جا گذاشته است. با توجه به این که مردم ما خلاصه خوان هستند و بیشتر به همان تیتر و لید اکتفا می‌کنند، فضای مجازی و رسانه‌های جدید بر دیگر رسانه‌ها هم تأثیر گذاشته‌اند. اما این که شکل رسانه چگونه باشد، مهم نیست. در گذشته سنگ‌، برگ و… را به‌عنوان رسانه می‌شناختند تا به نسخه‌های کاغذی و فضای وب امروزه رسیده است. اما نفس رسانه موضوعی است که نقش آن در آینده‌ی جامعه هر روز بیشتر می‌شود.

 

اما این که قالب و شکل رسانه چگونه باشد؛ باید گفت در هر دوره‌ای مطابق با تکنولوژی و فناوری آن دوره متفاوت خواهد بود. به نظرم خیلی از مطالب هستند که اصلا در فضای مجازی نمی‌توان آن را عرضه کرد، مثلا حجم، گستردگی و دسته‌بندی آن به‌قدری زیاد است که نیاز به چاپ و لمس و دیده شدن دارد. اما یک‌بخشی را می‌توان در همان فضای مجازی منتشر کرد. به نظرم رسانه‌های مکتوبی که  به سمت تحلیل، ارائه بسته درست، نه‌ فقط انتشار خبر بلکه همراه با تحلیل بروند، بازار خود را در آینده خواهند داشت.

 

بدون توسعه سیاسی امکان توسعه‌ی پایدار اقتصادی هم وجود ندارد یا حداقل ضریب موفقیت آن را کاهش می‌دهد. بنابراین اگر رسانه‌ها آن نیازها را تأمین کنند، می‌توانند ماندگار شوند، رقابت کنند و قطعا تعداد آنها محدود خواهد بود و به سمت حوزه‌های تخصصی خواهند رفت.

 

همچنین کشور ما ناگزیر است در آینده حجم تصدی‌گری دولت را کاهش دهد یعنی بخش خصوصی فعال‌تر شود، هرچند سیاست‌های کلی نظام هم بر این منوال است. بنابراین دیگر نمی‌توانند سازمان‌های دولتی و شبه‌دولتی را به رسانه‌ها تزریق و از طریق آنها یا با یارانه‌ها امرار معاش کنند. رسانه‌هایی باقی خواهند ماند که ویژگی‌های گفته شده را دارند و می‌توانند رقابت کنند یعنی بتوانند کالای خوب عرضه کنند و مخاطبان خود را نگه‌ دارند و بسته‌های تحلیلی یعنی فراتر از خبر منتشر کنند.

 

کالای خوب عرضه کردن با توسعه سیاسی هم ‌نسبت دارد؟

حتما نسبت دارد؛ به‌خصوص برای رسانه‌هایی که در حوزه‌ی سیاسی هستند. یعنی هر چه توسعه‌ی سیاسی اتفاق بیفتد، بازار آن‌ها گرم‌تر می‌شود. در واقع مشتری و تقاضا برای آن‌ها افزایش پیدا می‌کند.

 

فکر می‌کنید در آینده چنین  اتفاقی می‌افتد؟

علی‌القاعده همین است. ممکن است همراه با فراز و نشیب‌هایی باشد ولی مسیر دنیا به این سمت خواهد بود. یعنی بدون توسعه سیاسی امکان توسعه‌ی پایدار اقتصادی هم وجود ندارد یا حداقل ضریب موفقیت آن را کاهش می‌دهد. بنابراین اگر رسانه‌ها آن نیازها را تأمین کنند، می‌توانند ماندگار شوند، رقابت کنند و قطعا تعداد آنها محدود خواهد بود و به سمت حوزه‌های تخصصی خواهند رفت. به نظرم فضاهای اجتماعی هم در آینده سامان‌دهی خواهند شد. البته منظورم این نیست دولت آن‌ها را ساماندهی می‌کنند بلکه جبر اقتصادی و جبر جامعه آن‌ها را ساماندهی خواهد کرد. وقتی هر پدیده‌ی جدیدی شکل می‌گیرد، افراد سعی می‌کنند با امکانات شخصی هم یک رسانه می‌شوند اما این الزاما قابل استناد و اعتبار نیست و نمی‌تواند منبع باشد.

 

رسانه‌های مجازی باید در آینده  به‌عنوان منبع شناخته شوند. البته داشتن این ویژگی‌ها لازم است برای آن که به‌عنوان یک منبع شناخته شوند؛ اول، کار حرفه‌ای‌تر، دقیق‌تر و مدون‌تر با سیاست مشخص انجام بدهند و این نیاز به سرمایه‌گذاری و تولید محتوا دارد چون در حال حاضر درآمدهای آن‌ها در حدی نیست که بتوانند هزینه‌های خود را پوشش دهند. کار خوب نیاز به سرمایه‌گذاری دارد. به نظرم ما شاهد ساماندهی در فضای مجازی هم خواهیم بود و یک سری از رسانه‌ها می‌مانند و ناگزیرند برای این ماندن کار حرفه‌ای انجام دهند تا نیاز مخاطب را تأمین کنند. اگرچه شکل رسانه بنا بر اقتضای زمانه تغییر شکل دهد ولی اصل موضوع رسانه در هر جامعه و دوره‌ای نقش تأثیرگذاری خواهد داشت و هر روز هم بهتر خواهد شد. شاید الآن شما اعتقاد داشته باشید فضای مجازی بسیار آشفته است ولی من معتقدم در میان‌مدت این اتفاق خواهد افتاد.

 

به ساختار سازمانی رسانه‌ها برگردیم، به نظر شما سیستم پرداخت خبرنگاران و اعضای تحریریه در چه وضعیتی قرار دارد و در آینده چه طور خواهد بود؟

من اعتقاد دارم این مطالبه باید بین خبرنگار و جامعه خبری باشد که حداقل‌ها رعایت شود. یعنی اگر نیرویی در هر سازمان و مجموعه‌ی رسانه‌ای جذب شد دارای بیمه و کف حقوق باشد. در واقع این‌ها طبیعی‌ترین نیازها است که باید برآورده شود. کار حرفه‌ای و عالی با کف حقوق امکان تأمین ندارد. یعنی شما نمی‌توانید رسانه‌ای با محتوای خوب و تأثیرگذار داشته باشید، بعد اظهار کنید کمترین یا کف حقوق را به خبرنگاران می‌دهید. هرچند یکی از کمترین پرداختی‌ها در حوزه رسانه است و همکاران ما دریافتی‌های قابل‌توجهی ندارند و می‌توان گفت بیشتر عاشق‌اند تا این که بخواهند برای پول کار انجام دهند. این تقصیر مدیران نیست بلکه مثل بقیه بخش‌های کشور به آن ساختار کلی سازمان برمی‌گردد. سازمان رسانه‌ای وقتی می‌تواند موفق باشد که چابک باشد و نیازهای متوسط یا حداقل استاندارد را برای همکارانش تأمین کند. اگر چنین اتفاقی نیفتد، باعث می‌شود خبرنگار در چند جا کار کند و همین پراکندگی، تمرکز را از بین می‌برد و قطعا خروجی خوبی هم نخواهد داشت. برای همین سازمان‌های ما باید به سمت حرفه‌ای‌تر شدن و تأمین حداقل‌های واقعی برای همکاران‌شان باشند.

 

به نظر شما به‌عنوان کسی که از زاویه اقتصاد، مسائل را تحلیل می‌کنید؛ چه مسیری برای بهبود این موضوع باید طی شود؟ آیا قوانین دیگری برای پرداختی‌ها یا بیمه خبرنگاران باید تصویب شود؟

من با نگاه به حوزه خصوصی این پاسخ را می‌دهم. بخش خصوصی آن نظامات برایش معنی ندارد و این بخش باید بر اساس توانمندی‌های افراد پول پرداخت کند. سازمان‌های رسانه‌ای باید به این سمت حرکت کنند که به کار خوب و تولید خوب بها بدهند، در نتیجه‌ پرداختی خوب به خبرنگار خواهند داد و زندگی آنها تأمین خواهد شد. همچنین نظام تعلیم و تربیت خبرنگاران هم باید اصلاح شود. ما در یک برهه‌ای شاهد ظهور رسانه‌ها به تعداد زیاد در کشور بودیم ولی آیا به همان میزان توانسته‌ایم خبرنگار تربیت کنیم؟ در این مورد دانشگاه و آموزشگاه باید وارد شوند و با کمک خود سازمان‌های رسانه‌ای تلاش کنند خبرنگار مورد نیاز جامعه را تربیت کنند. از طرف دیگر سازمان‌های رسانه‌ای باید روند پرداختی خود را تغییر دهند؛ یعنی غیر از آن حداقل‌ها، پرداختی‌ها باید بر اساس توانمندی و تأثیرگذاری و کارایی افراد باشد. در واقع این پتانسیل و خروجی افراد است که باید میزان پرداختی آن‌ها را تعیین کند.

 

یکی از مسائل مهم برای مطبوعات، توزیع روزنامه است که پس‌ از ‌سال‌ها هنوز در کشور جا نیفتاده است.  شما این وضعیت را چه‌طور ارزیابی می‌کنید؟ آیا شرایط بهتری را می‌توان برای این بخش متصور شد؟

سازمان‌های رسانه‌ای باید به این سمت حرکت کنند که به کار خوب و تولید خوب بها بدهند، در نتیجه‌ پرداختی خوب به خبرنگار خواهند داد و زندگی آنها تأمین خواهد شد. همچنین نظام تعلیم و تربیت خبرنگاران هم باید اصلاح شود. ما در یک برهه‌ای شاهد ظهور رسانه‌ها به تعداد زیاد در کشور بودیم ولی آیا به همان میزان توانسته‌ایم خبرنگار تربیت کنیم؟

 

توزیع در رسانه‌های بزرگ دنیا به یک شیوه نیست. طبق بررسی‌ها متوجه شدم بخشی از توزیع آن‌ها مثل ما است، یعنی فروش از طریق دکه‌ها و سوپرمارکت‌ها انجام می‌شود. یک بخش عمده دیگر هم، مشترکان واقعی دارند که خود رسانه‌ها تسهیلات لازم را برای آن‌ها در نظر می‌گیرد و از طریق شبکه‌های گسترده و مویرگی، روزنامه‌ها را توزیع می‌کنند اما آن مشترکان واقعا خواهان رسانه هستند.

 

در جامعه ما این توزیع ناقص است. بهترین شکل توزیع همین کیوسک‌ها است و خیلی اوقات اشتراک غیرمستقیم توسط همین‌ها انجام می‌گیرد. ما در حال حاضر مشکل توزیع نداریم. نباید فکر کنیم رسانه و محتوای خوب داریم ولی نمی‌توانیم خوب توزیع کنیم. مسئله ما نخواندن است و این که مشتری و مخاطب نداریم. اگر بهترین شبکه‌های توزیع را هم داشته باشیم وقتی خواننده‌ای نباشد کار بی‌فایده‌ای است.

 

نظر شما درباره‌ی راه‌اندازی سیستم اشتراک توسط معاونت مطبوعاتی چیست؟

من اصولاً با این طرح مخالفم و معتقدم طرح اشتراک نیم‌بها هدر دادن بیت‌المال است تا الآن هم‌عدد بسیار بالایی را معاونت مطبوعاتی حدودا بالای۶۰ میلیارد تومان هزینه کرده و من به ‌عنوان نماینده‌ی دنیای اقتصاد هیچ‌وقت در این طرح نبوده‌ام. این طرح را به چند علت مردود می‌دانم. علت اول، دولت نباید تصدی‌گری کند و به دولت ارتباطی ندارد که اشتراک ایجاد کند، بلکه خود سازمان‌های رسانه‌ای اگر مخاطب داشته باشند می‌توانند مشترکان خود را پیدا کنند. مهم‌تر از همه این که مشکل نخواندن مطبوعات ما قیمت آن نیست. برای همین باید درباره‌ی سرانه مطالعه مردم فرهنگ‌سازی کنیم. به نظرم این طرح، نوعی توهین به مطبوعات است چراکه خیلی جاها توزیع به ‌صورت فله‌ای بوده و اگر احترامی هم خود رسانه داشته با این طرح اشتراک نیم‌بها  آسیب‌دیده است.

 

من هیچ‌وقت در این طرح شرکت نکردم. هرچند معاونت این طرح را به خاطر بالا بردن سطح مطالعه عنوان کرد ولی دلیل اشتباهی است. عددی که برای هزینه این کار صورت گرفته رقم بسیار بالایی برای شرایط الآن جامعه ماست و بیش از ۵۰درصد آن نصیب اپراتورها شده است و به مطبوعات چیزی نرسیده است. هر کاری در دست دولت‌ها باشد با چنین مشکلاتی روبه‌رو خواهد شد. اصل دخالت دولت غلط است. کار دولت سیاست‌گذاری است. اگر هم واقعا می‌خواهد کاری انجام دهد می‌تواند در تلویزیون برای تشویق کردن مدام به مطالعه و تأثیرگذاری بر روی این مسئله هزینه کند.

 

شما عضو کارگروه اقتصادی بودید،‌ چرا کار را به سمتی نبردید که یارانه مطبوعات شکل دیگری پیدا کند؟

من از ابتدا عضو این طرح بودم ولی در اقلیت بودم. گروه به‌گونه‌ای شکل‌گرفته که اکثریت از این موضوع حمایت کردند. من با هر نوع اشتراک مخالفم ولی به‌هرحال تصویب شد. اصل یارانه اشتباه است چراکه وقتی یارانه می‌دهید دولت برای آن راه پیدا می‌کند. فرقی به دوره دولت‌ها ندارد. وقتی تصمیم‌گیری بر عهده دولت گذاشته می‌شود، مشکل ایجاد می‌شود. یارانه خصوصا اگر هدفمند نشد، تبدیل به ضد خودش می‌شود. به اعتقاد من اگر دولت می‌خواهد یارانه بدهد باید به سمت اصلاح و فراهم کردن زیرساخت برای توزیع رسانه‌ها برود. مثلا یکی از مشکلات در توزیع روزنامه‌های تیراژدار این است که باید هوایی روزنامه‌هایشان را بفرستند و هزینه زیادی را بابت این ارسال پرداخت کنند. اگر دولت می‌خواهد کمکی کند، قطعا راه‌حلی برای پرداخت این هزینه‌ها دارد. مثلا شرایط را برای حمل‌ونقل زمینی فراهم و بستر را آماده کند. ولی تصدی‌گری دولت از ریشه اشتباه است و نتیجه نخواهد گرفت. دولت اگر می‌خواهد یارانه‌ها را توزیع کند، بهترین راه آن اختصاص مستقیم به ناشر است چون ناشر متولی کار است و باید هزینه‌ها و بیمه‌ها و پول چاپ را بدهد و این بهترین حالت است.

 

به نظر می‌رسد انتظار از دولت‌ها برای برعهده‌ گرفتن بسیاری از مسئولیت‌ها جزو فرهنگ عمومی است. شما تا چه حد این تحلیل را درست می‌دانید؟

تصویری که جامعه ما از دولت دارد و این که می‌تواند همه کارها را انجام دهد، تصویر اشتباهی است. نه در ایران و نه در هیچ جای دنیا نمی‌توانید دولتی پیدا کنید که خود همه مسائل را حل کند. این تصور از کشورهای دولت‌محور شکل‌گرفته است-«یعنی کشورهای بلوک شرق سابق»- که دولت در آن کشورها همه‌کاره بوده و همه‌چیز مردم را تأمین کرده است. اما این تجربه شکست‌خورده‌ای است. دولت‌ها باید سیاست‌گذاری کنند. باید شرایط و بستری را فراهم کنند که اگر این‌گونه باشد مردم خود ادامه کار را می‌گیرند و آن را انجام می‌دهند. دولت باید کارهای اساسی و کلانی را انجام دهند که بخش خصوصی قدرت انجام آن را ندارد. هر جا بخش خصوصی توان دارد، دولت فضا را بهبود ببخشد که این بخش بتواند کار انجام دهد. دولت باید ریل‌گذاری کند. البته که این دو بخش باید کارها را با کمک هم انجام دهند.

 

 

 

 

fa.shafaqna.com
  • 16
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه

انواع ضرب المثل درباره شتر در این مقاله از سرپوش به بررسی انواع ضرب المثل درباره شتر می‌پردازیم. ضرب المثل‌های مرتبط با شتر در فرهنگها به عنوان نمادهایی از صبر، قوت، و استقامت معنا یافته‌اند. این مقاله به تفسیر معانی و کاربردهای مختلف ضرب المثل‌هایی که درباره شتر به کار می‌روند، می‌پردازد.

...[ادامه]
ویژه سرپوش