با ظهور شبکههای اجتماعی و بیحوصله شدن آدمها برای خواندن مطالب طولانی، مدام گفته میَشود که عمر مطبوعات بهسر آمده و دیگر کسی میل به خواندن روزنامه ندارد؛ برای همین هم تیراژ روزنامهها روزبهروز پایینتر میآید و مخاطبانش را از دست میدهد. این موضوع در نگاه اول برای همه ما ملموس است، اما برای توضیح بیشتر باید دلایل این اتفاق را بررسی کرد و در ادامه توضیح داد چرا ما به مطبوعات نیاز داریم و باید روزنامه بخوانیم.
نکته اول اینکه فضای رسانهای امروز بهشدت تحت تاثیر رسانههای سایبری قرار گرفته و علاقهمندی به رسانههای مکتوب بهمرور کاهش یافته است. هرچند در کشورهایی مثل آلمان و ژاپن و چین سنت خواندن و مطالعه مکتوب همچنان رایج است و بر آن تاکید میشود و در حال حاضر برخی روزنامهها ۱۰ میلیون تیراژ روزانه دارند و در سطح جهانی هم به چاپ میرسند؛ با این حال روزنامههایی هم هستند که به سمت نسخههای آنلاین پیش رفتهاند و سعی میکنند از فضای تکفروشی بیرون بیایند.
در یکی دو سال اخیر برخی از درآمدها از طریق حساب کاربران به دست میآید. موضوع افول رسانههای مکتوب اتفاقی است که در برخی کشورها شدت بیشتری پیدا کرده است.
نکته دوم به فرهنگ ما مربوط میشود. واقعیت این است که سنت مطالعه و نگارش ما چندان قدیمی نیست. ما ملت شفاهی هستیم و به گفتارها بیش از نوشتار توجه میکنیم؛ به همین دلیل رسانههای آنلاین، با توجه به بخش ویدئوییشان، به مخاطب کمک میکنند به این فرهنگ شفاهی هر روز نزدیکتر شوند.
مجموع این دو عامل در ایران باعث شده است نسخههای تکفروشی روزنامهها کاهش یابد و بیشتر خوراک خبری و ارتباطی افراد از طریق رسانههایی مثل شبکههای اجتماعی و پیامرسانهای موبایلی تغذیه شود؛ حتی صداوسیما هم به این نتیجه رسیده است برای مخاطبداشتن باید بخش آنلاین خود را تقویت کند؛ چراکه امروز همه مخاطبان به صورت آنلاین به همه چیز اشراف دارند.
کاهش چشمگیر مخاطب نیز بخشی از ماجراست و بخش دیگر مربوط به درآمدزایی مطبوعات است که با کاهش فروش دچار مشکل میشود. چاره کار این است که توجه روزنامه صرفا به بخش مکتوب معطوف نباشد و به صورت مالتیمدیا عمل کند و فیلم و صدا را در بخش مکتوب تقویت کند. کاری که برخی روزنامهها با اپلیکیشنهای موبایلی انجام داده و مخاطب را با برند خود همراه کردهاند. این تحول به آموزشی قوی نیاز دارد تا افراد با توانمندیهای چندگانه تربیت شوند.
ما باید از اصول روزنامهنگاری که سالهاست در کشورمان وجود دارد فاصله بگیریم و به روشهای جدید روی بیاوریم.
بزرگان عرصه رسانه مکتوب هشدار دادهاند تقریبا دوران زوال روزنامهها و رسانههای مکتوب از راه رسیده است. این میان باید به جذابیتهای بصری و قابلیت دسترسی توجه کرد. رسانههایی موفقاند که این دو مؤلفه را رعایت کنند و بتوانند از مرحله رکود خارج شوند. سرعت اطلاعات آنقدر بالاست که روزنامهها با یک روز تأخیر در چاپ، از این چرخه عقب میمانند. با این حال جامعه به روزنامههای مکتوب نیاز دارد.
با خوراکی تحلیلی و تحقیقی میتوان راه رسانههای مکتوب را ادامه داد و امیدوار بود که چرخه مطبوعات در ایران بچرخد. اما باید توجه کرد نیاز به تغییری اساسی و کاربردی وجود دارد؛ تغییری که بتوان کار تازهای ارائه داد و مخاطب را همراه کرد.
- 14
- 6