به گزارش همدلی، حواشی نمایش اجرای عدالت دولتهای نهم و دهم همچنان ادامه دارد. در هر گوشه از اقتصاد، زخمهای کهنهای از دولتهای محمود احمدینژاد بر جای مانده که هر بار به بهانهای سر باز میکند. طنز تلخ آنجاست که اهداف سیاسی، یا به قول آگاهان اقتصادی، پوپولیستی، در این سالها به گونه ای بوده است که با گذشت سالها چالههای عمیقتری را در زندگی اقشار آسیبپذیر جامعه ایجاد کرده است. برای مصداقیتر شدن موضوع، میتوان به ساخت خانههایی اشاره کرد که بیش از ۱۰۰ هزار میلیارد تومان از بودجه را بلعیده، اما همچنان به غم بزرگی برای متقاضیان مسکن تبدیل شده است. طی سالهای گذشته تاکنون کارشناسان بارها در خصوص عواقب ساخت خانههای مهر هشدار دادند. از همان سال ۸۵ که دولت نهم تصمیم گرفت، برای آنکه اصل سی و یکم قانون اساسی روی زمین نماند، طرحی را اجرا کرد که به ضد خود تبدیل شد.
شاید روشنترین تعبیر از این طرح از سوی عباس آخوندی، وزیر سابق راه و شهرسازی مطرح شد :« در بیابان نمیتوان برای مردم خانه ساخت.» اما در حالی عباس آخوندی به ساخت مسکنهایی به نام مهر، اعتراض کرد که حالا او استعفا داده، اما خانههای مهر همچنان در جای خود استوار و بخشی از بودجه کشور را میبلعند. حالا بعد از ۱۱ سال یا برخی را با سینهای پرگلایه خانهدار کردهاند، یا هنوز مهر پایان را بر پیشانی خود ندیده و به متقاضیان تحویل داده نشدهاند. تا جایی که وقتی خبر استعفای آخوندی رسانهای شد، بسیاری از منتقدان گفتند که وزیر راه و شهرسازی باید مسکن مهر را تمام میکرد و بعد میرفت. آنهم در شرایطی که بر اساس گزارشها، از مجموع ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار واحد مسکونی مهر، حدود یک میلیون واحد باقی ماند که بر اساس تخمینها حدود دو سالی زمان نیاز دارد تا جمع و جور شود. اما با این همه وزیر ترجیح داد تا کار را حتی ۱۱ سال بعد از کلنگ زنی این پروژهها روی زمین بگذارد. آخوندی در حالی کرسی وزارت راه و شهرسازی را ترک کرد که بر اساس گزارشها او هیچ طرحی را برای جایگزینی مسکن مهر ارایه و پیشنهاد نداده بود. هر چه که هست، بحران خرید مسکن در ایران سالهاست که وجود دارد و در این زمینه مسکن مهر یکی از مهمترین گلایهها را متوجه خود کرده است.
به باور بسیاری از کارشناسان، یکی از دلایل اصلی دامنزدن به بحران مسکن ایران، توجه کمتر مسئولان اقتصادی در جلوگیری از شکلگیری نگاه سرمایهای به مسکن در ایران است. نگاه سرمایهای به بخش مسکن در خوشبینانهترین حالت باعث هجوم سرمایهگذاران شده و با سود سرسامآوری که در سالهای گذشته نصیب افراد ثروتمند کرده، نقش پررنگی در افزایش تورم شدید مسکن در ایران داشته است و نتیجه سیاستهای نادرست در بخش سرمایهگذاری و تامین مسکن در ایران باعث بروز پدیده ناهنجار رشد غیرقابل کنترل حاشیهنشینی در شهرهای بزرگ شده است.
با چنین رویکردی میتوان گفت که سالهاست که آزمون و خطای دولتها در زمینه تامین مسکن به جایی نرسیده است تا اصل ۳۱ قانون اساسی به درستی اجرا نشود. بر اساس این اصل، داشتن مسکن متناسب با نیاز، حق هر فرد و خانواده ایرانی است و دولت باید با رعایت اولویت برای آنها که نیازمندتر هستند، زمینه اجرای این اصل را فراهم کند.
شاید محمود احمدینژاد، رئیس دولتهای نهم و دهم، نیز با نگاهی به همین اصل در قانون اساسی، طرح مسکن مهر را کلید زد؛ طرحی که در ابتدا قرار بود طی دو سال، دو میلیون و ۲۰۰ هزار واحد مسکونی را با بودجه ۴۵ هزار میلیارد تومانی، راهی بازار مسکن کند تا سرپناهی برای قشر ضعیف جامعه ایجاد کرده باشد، اما حالا نزدیک به یازده سالی میشود که روی دست دولت مانده و اتفاقا هزار و یک گرفتاری غیر قابل تصور را در بازار مسکن ایجاد کرده است.
به باور بسیاری از کارشناسان اقتصادی، گرفتاریهای این پروژه سدی در راه اجرای پروژههای بعدی از قبیل ساخت مسکن اجتماعی برای اقشار آسیبپذیر جامعه ایجاد کرده است. مشکلاتی که با پروژه مسکن مهر، در اقتصاد ایران کلید خورد، یکی دو تا نیست تا به صورت جامع در این گزارش به آنها پرداخته شود. از هزینههای نجومی این طرح بر دوش دولت گرفته تا انتقادهایی که در زمینه بیکیفیتی سازههای مهر یا در حاشیه ساخته شدن آنها وجود دارد، که هر یک از آنها فصل مفصلی از گرفتاریهای مسکن را با اجرای این پروژهها به تصویر میکشند.
عباس آخوندی که حالا چند روزی از استعفایش میگذرد، یکی از منتقدان اصلی این طرح بود. وزیر اسبق راه و شهرسازی، در اواخر زمستان سال گذشته بود گفته بود: «تاکنون بیش از ۱۰۰ هزار میلیارد تومان خرج پروژه مسکن مهر شده و این طرح به ۱۰ هزار میلیارد تومان دیگر نیاز دارد.» پروژههای مهر حالا در حالی به ۱۰ هزار میلیارد دیگر نیاز دارند که به باور بسیاری از کارشناسان، حتی با صرف این ارقام نیز نمیتوان در مناطقی که این پروژهها ساخته شدهاند، زندگی بیدغدغه افراد را شاهد بود. این را گزارشهای میدانی نیز تایید میکنند.
بر اساس دیدهها و شنیدهها یکی از مشکلات اصلی افراد ساکن در مسکن مهر، نبود محوطهسازی و دور بودن این خانهها از امکانات شهری است که زندگی را برای بسیاری از ساکنین آن با مشکلات بسیاری همراه کرده است. سال ۹۲ بود که صدای خریداران این پروژهه بلندتر از همیشه به گوش میرسید و بسیاری از ساکنان این خانهها به دلیل نبود امکاناتی از قبیل آب و برق حاضر به فروش واحدهای خود بودند. اما به قول برخی از مردم، چه کسی حاضر است پول خود را صرف خرید این خانههای بیکیفیت کند.
هر چه که هست، سال ۸۵ وقتی کلنگ پروژههای مهر به زمین میخورد، بسیاری تصور میکردند که گره کور خرید مسکن با اجرای این طرح بالاخره باز شده و بسیاری از افرادی که در دهکهای ضعیف جامعه هستند، خانهدار خواهند شد. این نمایشی بود که در دولتهای نهم و دهم، روی پرده اقتصاد ایران رفت. نمایشی که به نام مردم، اما به کام پوپولیسم، بود. هنوز مهر دستور دولت برای ساخت این خانهها خشک نشده بود که گرفتاریها یکی پس از دیگری از راه رسیدند و حتی بازار مسکن را نیز به نوعی متوجه این مشکلات کرد که یکی از مهمترین آنها بر هم خوردن عرضه و تقاضا و سایه رکود تورمی بر بازار بود.
این در حالی است که به باور بسیاری از کارشناسان اقتصادی، ایجاد تعادل و توازن میان عرضه و تقاضا تنها راهکار اساسی برای کنترل اجارهبهای مسکن است و اگر این تعادل ایجاد نشود، به طور قطع قیمت اجارهبها افزایش مییابد. اتفاقی که در روزهای اخیر در جامعه مشاهده میکنیم و هر روز و هر هفته شاهد کوچ اجباری مستاجران از مناطق شمالی و مرکزی پایتخت به نقاط حاشیه هستیم.
- 9
- 3