جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
۱۹:۲۵ - ۰۱ تير ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۴۰۰۱۳۶
آموزش و پرورش

لزوم بازنگری در کیفیت آموزش در همه سطوح در گفت‌وگو با دکتر «محمدمهدی شیخ‌جباری»

جایگاه واقعی دانشگاه و پژوهشگاه باید در جامعه تثبیت شود

نهاد های آموزشی,اخبار آموزش و پرورش,خبرهای آموزش و پرورش,محمدمهدی شیخ‌جباری

 به‌تازگی انتخابات ریاست‌جمهوری در ایران برگزار شد و رئیس‌جمهور منتخب، دوره دوم کارش را به‌زودی آغاز می‌کند. پس از هر انتخاباتی، اصناف مختلف انتظارات و خواسته‌هاي خود از رئیس دولت را بیان می‌کنند. برای آگاهی از انتظارات دانشمندان و دانشگاهیان، با دکتر «محمدمهدی شیخ‌جباری» استاد فیزیک در مرکز تحقیقات فیزیک نظری و ریاضیات و رئیس شاخه فیزیک فرهنگستان علوم هم‌کلام شدیم و درباره موضوعات مختلف جامعه علمی کشور گفت‌وگو کردیم که شما را به خواندن آن دعوت می‌کنیم.

 

  وضعیت کنونی علمی و پژوهشی دانشگاه را به لحاظ کیفی و کمی، چگونه ارزیابی می‌کنید؟

در پاسخ به این پرسش، وضعیت موجود را می‌توان هم فارغ از بستر تاریخی آن بررسی کرد و هم با توجه به بستر تاریخی ارزیابی کرد تا به تصویر بهتر و منصفانه‌تری دست یافت. در مجموع من بر این باورم که دانشگاه‌های ما به‌رغم همه کاستی‌ها و انتقاداتی که به آن وارد است، سهم قابل ملاحظه‌ای در اداره کشور داشتند و دارند. البته شاید بسیاری از متخصصان ما (از جمله مهندسان و پزشکان و...) کیفیت آن چنان برجسته و ممتازی در مقیاس جهانی نداشته باشند، ولی به هر صورت باید پذیرفت که کشور را همین افراد اداره می‌کنند؛ یعنی همان کسانی که در این دانشگاه‌ها درس خواندند، در مناصب مختلف اجرائی و مدیریتی کشور حضور دارند. پس در مجموع و در یک کلمه می‌توان گفت که نقش و کارایی دانشگاه‌ها باوجود کاستی‌ها و انتقاداتی که وارد است، قابل قبول است.

 

  در سال‌های اخیر تعداد زیادی دانشگاه غیردولتی با سطح علمی و آموزشی نه‌چندان مطلوب، در کشور ما پا گرفت. سربرآوردن این دانشگاه‌ها را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

به دلایل بسیار مختلف و متنوع (از جمله سابقه تاریخی و فرهنگی و از طرف دیگر سیاست‌گذاری در سطح کشور، از جمله اعتباربخشیدن به مدرک دانشگاهی)، اقبال عمومی زیادی برای رفتن به دانشگاه وجود داشته و دارد و به‌همین‌دلیل هم تعداد زیادی دانشگاه غیردولتی پا گرفت. مردم پذیرفته‌اند در ازای مدرکی که این دانشگاه‌ها می‌دهند، مردم هم به آنان پول پرداخت کنند. این موضوع بیانگر آن است که یک مطالبه عمومی وجود داشته است. اکنون این پرسش مطرح می‌شود که این مطالبه را چگونه باید پاسخ داد.

 

به نظر من، بضاعت ما در کشور از لحاظ علمی و امکانات آن‌قدر نبود که بتوانیم بیشتر و بهتر از این به تقاضاها در زمینه تحصیلات دانشگاهی پاسخ دهیم. پس دولت در مقابل این مطالبات، یا باید شانه خالی می‌کرد یا باید به مطالبه انبوه جوانان مشتاق تحصیل در دانشگاه پاسخ مناسب می‌داد که در این صورت بدیهی است زمانی که دانشگاه‌ها را این قدر گسترش می‌دهیم، کیفیت فدا می‌شود، یعنی یا باید نیاز به تحصیلات دانشگاهی را پاسخ دهیم که در این صورت کیفیت فدا می‌شود یا باید به کیفیت وفادار بمانیم که در این صورت تعداد زیادی پشت در دانشگاه می‌مانند و از بین این افراد، آنهایی که توانایی دارند، برای ادامه تحصیل به دانشگاه‌های خارج از کشور می‌روند. نتایج تحصیل در خارج از کشور را نیز همه ما دیدیم. آنهایی که به خارج می‌روند، لزوما به هاروارد و آکسفورد نمی‌روند، بلکه به دانشگاه‌های سطح پایینی در کشورهایی با فرهنگ آکادمیک ضعیف می‌روند که کیفیت چندان مطلوبی ندارند و دانشگاه‌های متوسط ما هم از آنها بهتر است.

 

پس ممکن است ایده‌آل‌های ما با شرایط واقعی جامعه همخوانی نداشته باشد. به‌همین‌دلیل در دوره‌ای تصمیم گرفتند به‌رغم آنکه ممکن است کیفیت حفظ نشود، دانشگاه‌ها را توسعه دهند تا از مهاجرت و تحصیل در دانشگاه‌های بی‌کیفیت‌تر خارجی پیشگیری شود. اکنون با تغییر وضعیت هرم جمعیتی کشور و کاهش تقاضا برای ورود به دانشگاه (که این مورد را می‌توان با بررسی آمار شرکت‌کنندگان در کنکور به خوبی دریافت)، باید راهکار تازه‌ای برای پاسخ‌گویی به این‌گونه مطالبات اندیشید، به‌گونه‌ای که هم علاقه‌مندان به تحصیل به آرزویشان برسند و از طرف دیگر کیفیت هم فدا نشود.

 

  پیشنهاد شخص شما برای دستیابی به راه‌حلی که دربرگیرنده هم کیفیت و هم کمیت باشد، چیست؟

به مطالبات این‌گونه، هم می‌توان در فضای ایده‌آل پاسخ داد و هم با درنظرگرفتن واقعیت‌های موجود. دست کم من به‌عنوان یک فرد دانشگاهی یا یک عضو فرهنگستان که عهده‌دار سمت اجرائی نیستم، باید ایده‌آل‌ها را بیان کنم، در غیر این صورت پیشنهاد یا راهکار من هم مانند کسی است که مسئولیت اجرائی برعهده دارد. البته من به واقعیت‌های جامعه اشاره کردم و در ادامه هم قصد ندارم که مسئولان اجرائی را تخطئه کنم. من به این نکته توجه دارم که مسئله آنان با ما فرق دارد و در نتیجه راه‌حل ما لزوما منطبق بر راه‌حل مسئولان اجرائی نیست. من اکنون روی آنچه که باید باشد، تأکید می‌کنم. در بعد آموزشی فکر می‌کنم کیفیت فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌های ما در قیاس با ۱۵ یا ۲۰ سال پیش افت کرده است که از این جهت جای نگرانی دارد. با توجه به اینکه امروزه شمار داوطلبان ورود به دانشگاه به‌شدت کم شده است، لزوم توجه به کمیت از بین رفته و شایسته است که یک‌بار دیگر به موضوع بسیار مهم افزایش کیفیت توجه کنیم.

 

  به نظر شما چرا کیفیت آموزش در سال‌های اخیر در دانشگاه‌های ما کاهش یافته است؟

این موضوع چندین دلیل دارد، از جمله اینکه دانشگاه یک ورودی دارد که در سال‌های اخیر، ورودی‌های دانشگاه نیز ضعیف شده است.

 

سازمان سنجش آزمون‌های نسبتا استانداردی دارد که با توجه به نتایج آنها می‌توان دریافت اطلاعات دانشجویان جدید‌الورود دانشگاه‌ها در سال‌های اخیر پایین آمده است. پس باید به موضوع سواد علمی ورودی‌های دانشگاه و تأثیر آن در کیفیت آموزشی در دانشگاه هم فکر کرد. علاوه بر این، تا زمانی که صرفا به آموزش در دانشگاه فکر کنیم، کیفیت در دانشگاه بالا نمی‌رود. در نظر داشته باشید که خروجی‌های دانشگاه دو چیز است: فارغ‌التحصیلان دانشگاه و دستاوردهای پژوهشی. پس نباید صرفا به آموزش دانشجویان بسنده کرد، بلکه باید در زمینه تحقیق و پژوهش نیز فعال بود. نکته دیگر این است که تدریس تا دوره کارشناسی در دانشگاه باید به‌گونه‌ای باشد که افراد بتوانند بعد از فارغ‌التحصیلی بهتر و راحت‌تر در جامعه زندگی کنند. راه‌اندازی مجدد دوره‌های کارورزی برای دانشجویان کارشناسی، یکی از حرکت‌های خوب در این زمینه است و توصیه من به دانشجویان این است که این دوره‌ها را جدی بگیرند و از آن استفاده کنند.

 

  به اهمیت موضوع تحقیق و پژوهش اشاره کردید. دانشگاه‌های ما در حوزه پژوهش، چه دستاوردهایی داشتند؟

فرهنگستان علوم هر ساله بیانیه‌ای صادر می‌کند و در آن، نظرش را درباره وضعیت جاری کشور از لحاظ علم و پژوهش و مدیریت علمی بیان می‌کند. عنوان بیانیه سال ٩٤ این بود: «جامعه دانشگاهی در جایگاه مرجعیت علمی در کشور» یک بعد از این مرجعیت علمی، دستاوردهای پژوهشی است. نتیجه پژوهش دانشگاهی معمولا به انتشار مقاله علمی، ارائه دستاوردهای علمی و پژوهشی در سمینارهای علمی یا عرضه کالا و خدمات علمی و فناوری منجر می‌شود. ما هم‌اکنون در حوزه عرضه کالا و خدمات فناورانه چند اشکال اساسی داریم که شاید دلیلش دانشگاه‌های ما هم نباشد. در نظر داشته باشید که کالا و خدمات، بخشی از یک زنجیره اقتصادی است که تولیدکننده این کالای فناورانه، در ابتدای این زنجیره و مصرف‌کننده نهایی هم در انتهای زنجیره قرار دارد. اینها باید با یک چرخه کسب و کار به هم وصل شوند. این زنجیره ایرادهای بسیاری دارد که به دانشگاه هم ربط ندارد. چهار سال پیش معاونت علمی رئیس‌جمهور از بسیاری از همکاران و از جمله از من نظرخواهی کرد که برای حل چنین مشکلاتی چه باید کرد که من در پاسخ این نظرخواهی گفتم چرخه کسب‌وکار باید تکمیل و تسهیل شود. درعین‌حال باید در نظر داشت که دانشگاه نباید به یک بنگاه اقتصادی تبدیل شود، یعنی شأن و جایگاه دانشگاه باید حفظ شود و ما دانشگاه را باید به‌عنوان نهادی در نظر بگیریم که می‌تواند ایده کالاها و خدمات فناورانه را تولید کند و به فعالان عرصه اقتصادی عرضه کند، ولی خودش نباید وارد بازار شود و فعالیت اقتصادی کند اما متأسفانه فعالیت‌هایی که در این زمینه انجام شده است، تا حدودی دانشگاه‌ها را به سمت بنگاه‌داری سوق داده است. البته خوشبختانه معاونت علمی فعالیت‌هایی در زمینه حمایت از شرکت‌های دانش‌بنیان انجام داده است که می‌توان گفت در مجموع، فعالیت بسیار خوبی است. باز هم تأکید می‌کنم، منظور من از این اینکه می‌گویم در مجموع خوب است، این نیست که عیب و ایرادی ندارد، بلکه به نظر من باید در کنار آن عیب و ایرادها، واقعیت‌ها و بضاعت ما را هم دید. علاوه بر این، چه در ذهن مسئولان و چه در ذهن عامه مردم، این تصور وجود دارد که کالا و خدمات علمی و فناوری که در داخل کشور تولید می‌شود، قابلیت رقابت با محصولات خارجی را ندارد. البته باید در نظر داشت که شاید هم‌اکنون وضعیت به این شکل باشد، ولی در هر صورت باید از جایی شروع کرد و تلاش کرد تا این فاصله‌ها کم شود. طبیعی است یک شرکت خارجی که ٥٠ سال در یک زمینه خاص فعالیت کرده است، از یک شرکت نوپای ما بهتر است.

 

  یکی از دلایلی که درباره استقبال از دانشگاه و تعداد زیاد داوطلبان ورود به دانشگاه مطرح می‌شود، موضوع مدرک‌گرایی است. چگونه می‌توان از شدت این مدرک‌گرایی کاست؟

یک بخش از این پدیده مطالبه عمومی است. موضوع دیگر ضوابط استخدامی ما است که افراد را تشویق می‌کند که در فکر کسب یک مدرک دانشگاهی باشند. ضوابط استخدام به‌گونه‌ای است که افراد باید دست‌کم مدرک کارشناسی داشته باشند. اما با توجه به واقعیت‌های موجود، امروزه دیگر برای استخدام (به‌ویژه در شرکت‌های خصوصی) صرفا نمی‌پرسند که چه مدرکی داری؟ بلکه می‌پرسند چه کاری بلدی؟ به نظر من این رویکرد توجه و تأکید بر توانایی به جای تأکید بر مدرک، باید تقویت شود. اما با همه اینها، چند راه‌حل برای بهبود این وضعیت هم وجود دارد؛ از جمله اینکه اگر قرار باشد در بخش عمومی استخدامی صورت گیرد، باید فراخوان عمومی داد و علاوه بر آن، توانایی‌ها و سابقه کار مربوط را هم به شکل جدی بررسی کرد. اما اینکه دستگاه‌های اجرائی الزام کنند که شرط استخدام یا پرداخت آنها، صرفا مدرک باشد، عیب و نقصی است که باید به شکلی برای حل آن چاره‌جویی کرد.

 

  انتظار داریم مدیریت پژوهشگاه‌ها و دانشگاه‌ها مستقل باشد، اما در عمل می‌بینیم که با تغییر دولت، مدیریت دانشگاه‌ها هم تا حدودی دستخوش تغییر می‌شود. برای تغییر این وضعیت چه کار می‌توان کرد؟

در قانون مدیریت دانشگاه‌ها، مواردی هست که متأسفانه رعایت نمی‌شود. دانشگاه‌ها معمولا هیئت امنایی دارند که به شکل رسمی، مستقل از وزارتخانه است و مصوبات هیئت امنا، بالادست آیین‌نامه‌های وزارتی است. البته وزیر و معاونان وزیر در هیئت امنای همه دانشگاه‌ها حضور دارند. اگر فعالیت هیئت‌های امنا جدی‌تر شود، می‌‌توان انتظار داشت که مستقل‌تر از وزارت علوم عمل کنند. مطابق قانون موجود (که عملا اجرا نمی‌شود)، انتخاب رئیس دانشگاه باید از طریق بدنه دانشگاه صورت گیرد و هیئت امنا در آن نقش جدی داشته باشند. ولی هم‌اکنون وضعیت به این صورت نیست.

 

البته این قانون ایرادات و کاستی‌هایی دارد، ولی خوب است که همان را هم اجرا کنند، هیچ قانونی بدون ایراد نیست و فقط اگر اجرا شود، می‌توان انتظار داشت که با گذشت زمان، ایرادهای آن آشکار شود و برای رفع آن عیب تلاش کرد، به بیان دیگر قبل از اجرای هیچ قانونی نمی‌توان آن را اصلاح کرد.

 

  رئیس‌جمهور انتخاب شده است و مدتی دیگر هم دوره جدید فعالیت‌های خود را آغاز می‌کند. انتظار شما به‌عنوان یک فرد دانشگاهی، از رئیس‌جمهور چیست؟

من می‌خواهم دو نکته را از هم تفکیک کنم؛ یک موقعی می‌پرسند که از رئیس‌جمهور چه می‌خواهید؟ زمانی هم می‌پرسند که از وزیر علوم یا معاون وزیر چه می‌خواهید؟ به باور من، رئیس‌جمهور شأنی دارد که ما باید در مطالبات خود هم، این شأن را رعایت کنیم. اگر از من بپرسند از رئیس‌جمهور چه می‌خواهید، من می‌گویم به چند موضوع مهم توجه کند: اول اینکه به آموزش رسمی قبل از دانشگاه توجه کند چراکه اثرش نه‌فقط در دانشگاه بلکه در تمام جامعه مشاهده می‌شود. دوم اینکه دانشگاه را به‌عنوان مرجع علمی بپذیرد. این پذیرفتن از جانب رئیس‌جمهور به این معناست که در عمل زمانی که مشکلی پیش می‌آید، از مشاوران علمی دانشگاهی یا فرهنگستان علوم نظرخواهی کند ولی در عمل دیدیم که در این چند دوره، جز در یکی، دو مورد نادر به دانشگاهیان مراجعه نکردند و نظر آنها را جویا شدند که یک نمونه آن ماجرای دریاچه ارومیه بود که البته این موضوع کمتر تکرار شد.

 

  به نظر شما، بهتر است دانشمندان به چه شکل و شیوه‌ای نظرات و خواسته‌های خود را با سیاست‌مداران در میان بگذارند؟

من به‌عنوان عضوی از جامعه علمی، فکر می‌کنم با وجود اینکه می‌توانم نظرهای سیاسی خاص خودم را داشته باشم، ولی زمانی که به‌عنوان یک دانشمند درباره دولت یا مسئولی صحبت می‌کنم، به شخص و فرد خاصی که عهده‌دار سمتی است، کاری ندارم، بلکه فقط به آن منصب توجه می‌کنم و مطالبات خودم را به‌عنوان یک دانشمند با آنها مطرح می‌کنم. باز هم تأکید می‌کنم این گفته به این معنی نیست که من نظر سیاسی دارم یا ندارم، بلکه به این معنی است که من دیدگاه‌های سیاسی را در کار حرفه‌ای‌ام دخالت نمی‌دهم. به نظرم نمود پررنگ دیدگاه‌های سیاسی در مطالبات کاملا مشخص علمی، کارشناسی و صنفی، ایرادی است که در سطوح مختلف می‌بینیم. به بیان دیگر همه‌چیز خیلی زود سیاسی می‌شود.

 

  به کار برخی از روزنامه‌نگاران علم هم انتقادهایی وارد می‌شود از جمله اینکه برخی از پژوهشگران می‌گویند دیدگاه‌های سیاسی در فعالیت حرفه‌ای روزنامه‌نگاران علم تأثیر داشته است. پیشنهاد شما برای بهبود این وضعیت چست؟

پیشنهادم برای روزنامه‌نگاران و به‌ویژه کسانی که در بخش علم رسانه‌ها فعال هستند، این است که در نظر داشته باشند خط‌وخطوط سیاسی، مربوط به صفحه سیاسی روزنامه است. خبرنگار علم در بخش علمی رسانه یا باید اخبار علمی را منتشر کند یا مطالبات علمی جامعه دانشمندان را بیان کند، بدون اینکه این مطالبات یا دیدگاه‌ها، رنگ‌و‌بوی سیاسی داشته باشد. علتش هم این است که همیشه سیاست، بازی قدرت است؛ ولی مطالبات ما ربطی به آن بازی ندارد. اگر مطالبات‌مان رنگ‌و‌بوی سیاسی گرفت، باعث می‌شود مطالبات‌مان زمین بماند یا نادیده گرفته شود. از آن طرف ممکن است به آن پروژه‌ای که ممکن است افراد داشته باشند، لطمه بزند. بار دیگر تأکید می‌کنم این خطوط سیاسی بهتر است منفک از مطالبات جامعه علمی باشد. البته این گفته به این معنا نیست که یک روزنامه‌نگار دیدگاه سیاسی نداشته باشد یا این دیدگاه را بیان نکند، بلکه نباید این دیدگاه سیاسی، در همه صفحات مطرح شود.

 

  نکته درخور توجه این است که اصناف مختلف (مانند ورزشکاران، هنرمندان و...) تشکل‌هایی دارند که مطالبات خود از دولت را مطرح می‌کنند و در بسیاری از موارد هم به خواسته خود می‌رسند، اما دانشمندان با وجود خدمات بسیار ارزنده‌ای که به جامعه ارائه می‌دهند، بنا به ملاحظات بسیار، مطالبات خود را با مدیران جامعه مطرح نمی‌کنند و در نتیجه بسیاری از مطالبات آنان برآورده نمی‌شود. چرا دانشمندان و پژوهشگران ما ارتباط خوبی با مدیران ندارند؟

پرسش خوبی است و من برداشت شخصی خودم را بیان می‌کنم؛ این موضوع چندین دلیل دارد از جمله دلایل تاریخی. ما در مجموع در کارهای صنفی، ضعیف هستیم، در مواردی هم که صنف خاصی تأثیرگذار است، یا خود آن صنف یا افراد شاخصی که در آن صنف حضور دارند، جایگاه مشخص و تعریف‌شده‌ای نزد مناصب قدرت دارند. فکر می‌کنم جایگاه کل مجموعه دانشگاه و پژوهشگاه‌های ما خیلی خوش‌تعریف و روشن نیست، در نتیجه وزن و تأثیرگذاری آن هم چندان زیاد نیست. من از ٣٠ سال پیش که دانشجو بودم، این سؤال را می‌پرسیدم که اگر ما دانشگاه را تعطیل کنیم، چه اتفاقی روی می‌دهد، کدام بخش کشور از کار می‌افتد یا چه کسی اعتراض می‌کند؟ جواب این پرسش، وزن آن مجموعه (در این مورد دانشگاه) را می‌رساند. در عوض اگر یک باشگاه ورزشی تعطیل شود، بسیاری از توده‌های مردم هم به آن واکنش نشان می‌دهند و معترض می‌شوند. من فکر می‌کنم دانشگاه‌های ما تا حدود زیادی و به دلایل مشخصی، به سکوی پرش سیاسی افراد تبدیل شده است. البته این اتفاق در جمع ورزشکاران هم افتاد و جریانی شکل گرفت؛ اما از سطح شورای شهر بالاتر نرفت. در مجلس هم قانونی تصویب شد که افراد با مدرک کمتر از فوق ‌لیسانس وارد مجلس نشوند. امروزه هرکسی که می‌خواهد سمت رده‌بالایی مانند مدیر کلی داشته باشد، باید عنوان دکتر را داشته باشد؛ یعنی دانشگاه شده است سکوی پرش مناصب سیاسی و در نتیجه وزن صنفی خود را از دست داده ‌است. نظر من این است که با توجه به اینکه امروزه بسیاری از افراد دکتر شده‌اند، عنوان یا مدرک دکتر جایگاه و اعتبار خود را از دست می‌دهد. احتمالا این دلایل باعث می‌شود مجموعه دانشگاه از سیاست بیشتر فاصله بگیرد.

 

 

 

 

sharghdaily.ir
  • 15
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
ویژه سرپوش