پنجشنبه ۰۹ فروردین ۱۴۰۳
۱۰:۳۵ - ۱۷ آذر ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۹۰۴۴۵۴
دانشگاه

آیا جنبش دانشجویی ایران را می توان در قالب جنبش های جدید اجتماعی بازسازی کرد؟

جنبش دانشجویی ایران در قالب جنبش های جدید اجتماعی,اخبار دانشگاه,خبرهای دانشگاه,دانشگاه
شاید حالا و پس از گذشت ۶۵ سال از واقعه ، روایت رخدادهای روز شانزدهم آذر سال ۱۳۳۲ در طول این شصت سال و فراز و فرودهای آن می‌تواند بستر مساعدی برای ادامه این بحث که قرار است به رابطه بین جنبش دانشجویی و دانشجو در عرصه شبکه‌های اجتماعی بپردازد، بدل شود

امروز می‌توان گفت به رغم انسداد سیاسی در مسیر اصلاحات ساختاری، فرآیند گردش آزاد اخبار واطلاعات که در فهرست پروژه توسعه سیاسی قرار داشت یکی از علل کامیابی تصاعدی جنبش دانشجویی بود.

 

اکنون و در سال‌های پایانی دهه ۹۰ اغلب کسانی که در سال‌های نخست این دهه به عنوان فعالان دانشجویی شناخته می‌شدند ودانشجویانی که در این سال‌ها وظیفه مدیريت و عضویت در شوراهای مرکزی تشکل‌های سیاسی دانشجویی را بر عهده دارند؛ با نگاهی مایوس و لحنی غمگین درباره آینده مبهم جنبش دانشجویی سخن گفته یا گمانه زنی می کنند.

 

تصور می کنم خطای بزرگ همه این دانشجویان ناکام شده از دلمردگی فضای عمومی حاکم بر فعالیت دانشجویی همچنان در اشتباه آنان در نحوه نگرش به کارکردهای امروزی جنبش دانشجویی و پافشاری بر استفاده از محصولات تشکل‌های دانشجویی به مثابه یک سازمان سیاسی است.

 

امروز نمی‌توانیم منکر تحولات ساختاری و تغییر هژمونی‌های حاکم برجوامع بشر باشیم

جنبش دانشجویی هم نیازمند بازتعریف است. وقتی جنبش دانشجویی از دریچه یک جنبش اجتماعی با تعاریف و استانداردهای جنبش‌های اجتماعی جدید بازتعریف و بازسازی شود، شاید دانشجویان بی‌انگیزه و مسئولیت گریز و نیروهای فردگرای کنونی موجود در دانشگاه‌ها بتوانند رابطه ای نزدیک‌تر و صمیمانه‌تر با آن برقرار کنند.

 

عبور از تعاریف کلاسیک جنبش دانشجویی و چشم‌پوشی از کارکردهای آن به عنوان یک سازمان سیاسی، تسهیل کننده مسیرحرکت به سمت جنبش دانشجویی ایران در جایگاه یک جنبش با تعاریف مدرن است.

 

از زمزمــــه دلتنگیم، از همهمــه بیزاریم

نه طاقت خاموشی، نه تاب سخن داریم

آوار  پریشانــی‌ست ، رو  ســوی چـــه‌بگریزیم؟

هنگامه حیرانی‌ ست، خود را به که بسپاریم؟

تشویش هزارآیا ، وسواس هزار اما،کوریم

و نمی‌بینیم ، ورنه همه بیماریم

 

....

 

من راه تــو را بسته، تـــو راه مرا بسته

امید رهایی نیست وقتی همه دیواریم

بخشی از شعر امید رهایی از حسین منزوی

 

درهمین ابتدای متن اجازه بدهید به جای تبریک روزدانشجو وبه کارگیری الفاظ تکراری و مستعمل در طول این چند دهه با این جمله حرفم را آغاز کنم کهبی شک یکی ازعلل تباهی، امیدهای واهی است و به گمانم دیگر نیازی به یادآوری نیست که این امیدهای ویرانگر نیز محصول ساده اندیشی و خودپسندی تاریخی ماست که با خودفریبی و خوش‌بینی سهل انگارانه و اسراف مایوسانه عجین شده است.درآغازو پیش از آن که به توصیف وضعیت بغرنج جنبش دانشجویی و جایگاه دردناک دانشجو در چشم جامعه بپردازم، رخصت می‌خواهم به نشانه قدرشناسی ازهمه دانشجویان وطن دوست دانشگاه تهران که در روز ۱۵آذرماه سال ۳۲ و روزگار قبل از آن، فریاد اعتراض‌شان را در صحن و حیاط دانشکده‌ها بلند کردند و شعارهای آشنای قیام ۳۰تیر را به هنگام ورود نیكسون(نخست وزیر وقت بریتانیا) تکرار و انزجارشان را از کودتاگران داخلی و حامیان خارجی آن ابراز کردند، ادای احترام کنم.ادای احترام به جایگاه سه شهید دانشجو و گرامیداشت یاد ۲۷ نفر از دانشجویانی که روز شانزدهم آذر دستگیر شدندو تقدیر از همه دانشجویانی که در زیر آن گلوله‌باران بی‌سابقه مجروح شدند.

 

احترام به آنانی که در روز واقعه و به هنگام شلیک بی‌امان گلوله‌های نظامیان در کلاس‌ها و کریدورهای دانشگاه، نخستین صدای جمعی‌شان، همان شعار قدیمی اهالی کوی و برزن بود که یک صدا گفته بودند: یا مرگ یا مصدق!همان دانشجویانی که در فاصله چند ماه پس از کودتای ۲۸مرداد و در روزهایی که هنوز تصاویر نخستین جلسه دادگاه دکتر مصدق که در روز ۲۷ آبان ماه سال ۳۲ برگزار شد، بخشی از بغض فروخفته معترضان را تشکیل می‌داد، در کنار بازاریان تهران و اهالی پایتخت پرچم نهضت مقاومت ملی را بر دوش گرفته بودند و در پایان نیز تاسف مضاعف بر آن دانشجویان گرانقدر، زیرا که امروز و پس از گذر ۶۵ سال از آن روز روایت رفتار ، گفتار و مظلومیت‌شان همچنان مهجور مانده است.

 

بازخواني سليقه‌اي روايت

غصه این قصه اینجاست که حداقل در طول چهار دهه گذشته پس از انقلاب، که این روایت به صورت ادواری و پیوسته مورد توجه رسانه ها و فعالان سیاسی و دانشجویی بوده است همچنان بخش‌های مهمي از آن ناگفته و ناشنیده باقي مانده است.روایتی مهجور مانده که در هر دوره به تبعیت و براساس سلیقه سیاسی مستقر در قدرت، بخش‌هایی از آن حذف یا برجسته شده است.

 

روایتی که همه انقلابیون سال ۵۷، رزمندگان دهه شصت و حاملان اصلاحات در دهه هفتاد آن را حماسه می‌خوانند و هم زمان مخالفان سیاسی آنان نیز در قطب رو به‌روي آنان با همین الفاظ آن را برگی از تاریخ خودشان به شمار می‌آورند. شاید حالا و پس از گذشت ۶۵ سال از واقعه ، روایت رخدادهای روز شانزدهم آذر سال ۱۳۳۲ در طول این شصت سال و فراز و فرودهای آن می‌تواند بستر مساعدی برای ادامه این بحث که قرار است به رابطه بین جنبش دانشجویی و دانشجو در عرصه شبکه‌های اجتماعی بپردازد، بدل شود.

 

گلایه نخست این است كه جنبش دانشجویی ایران در طول همه دهه‌های پس از واقعه شانزدهم آذر، همواره با چهره‌هایی مواجه بوده که خود را حماسه‌ساز یا میراث داران آن حماسه تاريخی تلقین کرده و از جایگاه پدران معنوی وضعیت جنبش را در مقایسه با آن حرکت قهرمانانه ارزیابی می‌کنند. آنان علاوه بر تحمیل زاویه دید خویش و اعمال آن در جایگاه هدایت و قضاوت نسل امروز، می‌کوشند تا اهداف، آرمان‌ها و خصايل آن حرکت دانشجویان را در موقعیت کنونی بازتولید کنند.

 

اجتهاد ایشان هم که با نگاه به بستر زمانی، موقعیت پیش‌روی‌شان شکل می‌گیرد در اغلب موارد با روحیات و خلقیات نسل حاضر در صحن و صحنه دانشگاه متفاوت و متضاد است.

 

روی دیگر این تاریخ این گونه رقم خورد که تا قبل از دوم خرداد سال۷۶و در دهه نخست پس از پیروزی انقلاب مردم ایران در سال ۵۷ جنبش دانشجویی در دانشگاه، که انقلاب فرهنگی و تصفیه برخی عقاید را از سر گذرانده بود بیشتر به یک باشگاه تمرینی برای احراز پست های مدیریتی بدل شد.

 

پس ازآن و به رغم اینکه حداقل یک دهه تا موعد آغاز پروژه توسعه سیاسی دولت آقای خاتمی زمان باقی بود، عمل جنبش دانشجویی به عنوان پیاده نظام احزاب فعال در محیط سیاسی آن دوران ایفای نقش می‌کرد. رهبران چهره‌های سیاسی برجسته این احزاب، عمدتا به هنگام رقابت بر سر تصاحب کرسی‌های قدرت، جنبش دانشجویی و بدنه فعال درون آن را در صفحه شطرنج سیاه و سپید خویش می‌چیدند و در این مواقع پس از تامل درباره بازدهی سیاسی ایشان در رقابت‌ها فرصتی هم جهت طرح مطالبات جوانانه و خام‌اندیشانه فعالان جنبش دانشجویی فراهم می‌شده است.

 

مطالباتی که اغلب ملهم از برنامه‌های راهبردی حزب حامی‌شان بود و جنبه‌های شعارگونه و جلوه‌های رادیکال به خود گرفته بود. همزمان با بلوغ نسبی و رشد نسبی و شبه صعود جامعه ایران به سوی جامعه مدنی، جنبش دانشجویی و فعالان دانشجویی حاضر در بدنه و رأس این جنبش نیز تکاپوی درونی به سوی هویت‌یابی و هویت‌بخشی خود را آغاز کردند.

 

نیمه دوم دهه۷۰ و بسترهای خودآگاهی

در نیمه دوم دهه هفتاد،همراه با آهنگ اصلاحات وتوسعه سیاسی در کشور جنبش دانشجویی نزدیک به اردوگاه‌ سیاسی اصلاح‌طلبان هم بستر مناسبی یافت تا به خودآگاهی و تقویت ساختار فکری و سازمان سیاسی و تشکیلاتی خویش بپردازد. آغاز نهضت مطالعه و بازخوانی اندیشه‌های سیاسی توسط فعالان دانشجویی و نگاه به تاریخچه و هویت جنبش از این زمان کلید خورد. اما اردوگاه‌هاي رقیب نیز در برابر این طیف از جنبش دانشجویی که فعالان انجمن‌های اسلامی دانشجویان و وارثان دفتر تحکیم وحدت بودند، علاوه بر سرمایه‌گذاری بر روی بسیج دانشجویی مستقر در دانشگاه‌ها، به فکر راه اندازی و تاسیس تشکل‌های سیاسی همسو با خود افتادند و آن را در دستور کار قرار دادند.استقبال بی‌بدیل جامعه از مطالبات و آرمان‌های مطرح شده از سوی اطلاح‌طلبان موجب شد تا علاوه بر رشد رسانه‌های گروهی و مطبوعات غیر دولتی، افزایش سطح آگاهی‌های سیاسی شهروندان هم یکی از محورهای برنامه دولت باشد. تقویت نهادهای مدنی به منظور تحکیم بنیادهای دموکراسی و همچنین رشد مطالبه‌گری شهروندی که با افزایش سطح آگاهی‌های افکار عمومی جامعه توام شده بود، فصل طلایی توسعه شد.

 

جنبش دانشجویی نیز در همین فرصت طلایی توفیق یافت تا بار دیگر هویت مستقل فراموش شده خود را پیدا کرده و این بار آرمان‌ها و مطالبات مطروحه‌اش با بهره گیری از ظرفیت اندیشه ورزی تشکیلاتی و نگرش های انتقادی پیرامونی اش شکل بگیرد.

 

سرانجام بلوغ سیاسی جنبش دانشجویی که با نگرش انتقادی به اسلاف و نگاه قیاس گونه به اخوان و مشابه‌های جهانی‌اش به دست آمده بود، موجب شد تا سرانجام این جنبش بتواند به رغم سرکوب‌ها و تضيیقات ومحدودیت‌ها،جایگاه و هویت معنوی خویش را در نقطه‌ای خارج از منازعات رقابت‌های سیاسی تعریف کرده و به عنوان یکی از اجزای جامعه مدنی، کار سترگ مبارزه با استبداد و پاسداری از دموکراسی و حقوق بشر را به دوش گیرد.اما بحران بعدی از جایی آغاز شد که پس از انسداد پروژه سیاسی اصلاحات ، آش توسعه سیاسی هم برای جنبش دانشجویی لب دوز و دهان سوز شد.علاوه بر سرکوب فعالان سیاسی درون جنبش دانشجویی که حاملان آرمان ها و مطالبات رادیکال شهروندان دموکراسی خواه بودند، ابتدا سیاست زدگی وسپس سیاست گریزی نسل بعدی دانشجویان بحران‌های فزاینده ای را ایجاد کرد.

 

هم اندیشی درباره جنبش دانشجویی در جامعه شبکه ای

امروز می‌توان گفت به رغم انسداد سیاسی در مسیر اصلاحات ساختاری، فرآیند گردش آزاد اخبار واطلاعات که در فهرست پروژه توسعه سیاسی قرار داشت یکی از علل کامیابی تصاعدی جنبش دانشجویی بود.

 

اما اکنون و در سال‌های پایانی دهه نود اغلب کسانی که در سال‌های نخست این دهه به عنوان فعالان دانشجویی شناخته می‌شدند ودانشجویانی که در این سال‌ها وظیفه مدیريت و عضویت در شوراهای مرکزی تشکل‌های سیاسی دانشجویی را بر عهده دارند؛ با نگاهی مایوس و لحنی غمگین درباره آینده مبهم جنبش دانشجویی سخن گفته یا گمانه زنی می کنند.کالبد خسته و روان مجروح آنان که به دلیل تهدیدها و تحدیدهای فعالیت جنبش دانشجویی قابل مشاهده است. در آن نگاه مایوسانه ایشان به آینده تشکل‌های سیاسی دانشجویی و تکاپوهای ناامیدانه و کم بازده برای نجات از انواع و اقسام بحران‌های محیطی و محاطی و مشکلات جاری که روز به روز حلقه محاصره ایشان را تنگ‌تر می‌کند با همان توصیف، وضعیت بغرنج جنبش دانشجویی امروز ماست. آنان گلایه‌مند هستند زیرا آموخته بودند تا با بهره گیری از شور و نشاط محیط دانشگاه و تلفیق آن با نگاه منتقدانه و مطالبه‌گری آرمانی ساز و کارهای تشکیلاتی و سازمانی دانشجویان علاقه‌مند به مشارکت را ساماندهی کنند. سرمایه اصلی جنبش دانشجویی که مهم‌ترین عنصر تجلی آرمانگرایی در آن نیز محسوب می‌شود، مشارکت داوطلبانه دانشجویان و سرمایه انسانی و توانمندی فکری اعضاي آن است. حالا آن‌ها با بی میلی فزاینده نسل جدید برای مشارکت و ایفای نقش در تشکل‌های دانشجویی مواجه‌اند.

 

همچنین آن‌ها روز به روز شاهد ناکامی خویش در انتقال آرمان‌ها و مشی سیاسی به نسل جدید هستند.فعالان حاضر در تشکل‌های دانشجویی امروز در خلوت خویش به شدت بیمناکند و چه بسا گمان می‌کنند که با پایان دوران تحصیل‌شان گويا دانشجویان نسل جدید، قدرت و تمایل کافی برای تحویل کلید این خانه را نداشته باشند.آنان از سیاسی گریزی، بی انگیزه‌گی و منفعت‌طلبی نسل پس از خود گلایه دارند و ساختار موجود جنبش دانشجویی را در معرض نابودی و در آستانه تخلیه هویت سیاسی و فرهنگی و تاریخی می‌بینند.بحران مشارکت ، بحران مسولیت پذیری ، بحران امنیت، بحران مدیریت، بحران عضویت و ... فهرستی طولانی از مشکلات لاینحلي هستند که فعالان تشکل‌های دانشجویی درنخستین مواجهه آن را لیست می‌کنند.

 

فضای حاکم بر گفت‌و‌گوهای فعالان نهادهای دانشجویی و کسانی که حتی پس از پایان تحصیلات با دغدغه‌های آرمانخواهی، خود را در کسوت فعالین دانشجویی بازتعریف کرده‌اند، چنان یاس‌آلود و ناامیدانه است که حاجتی به بیان نیست. از سوی دیگر رویگردانی دانشجویان جدید و نسل امروز حاضر در کلاس ها و صحن دانشگاه، از فعالیت‌های تشکیلاتی و کارهای جمعی هدفمند (با تعاریف کلاسیک مورد نظر فعالان دانشجویی) آن چنان گسترده و فراگیر شده است که به گفته بعضی تشکل‌های دانشجویی، آنان طی سال‌های اخیر ناچار شده اند تا در روز ۱۶ آذر با پربایی مراسم مفرح وجنگ شادی و تفریحات جوان‌پسندانه توجه عموم دانشجویان را به مراسم روز دانشجو جلب کرده و ایشان را به حضور در مراسم ترغیب کنند.

 

شوربختانه تصویر امروز فعالان دانشجویی یعنی همان کسانی که پس از پایان ایام تحصیل هم در جایگاه حاملان ارزش‌ها و آرمان‌های جنبش دانشجویی زمانه خویش می‌کوشند تا به تحرک تشکل‌های سیاسی و نهادهای صنفی مستقل دانشجویی یاری رسانند و دانشجویان آرمانخواه در میان همکلاسی‌های‌شان مسولیت راهبردی و مدیریت تشکل‌ها را برعهده دارند این گونه است: پرونده‌های قضایی نیمه باز و احکام طولانی زندان و سوسابقه در کنار ناکامی‌های سیاسی و در برخی از موارد هم عقب ماندگی و نارضایتی از زندگی شخصی و وضعیت تحصیلی؛ به راستی آیا این فرجام وطن دوستی، نقد خیرخواهانه و پاکی از گزندهای احتمالی کرسی‌های قدرت سیاسی است؟

 

مصايب و راهكارهاي برون‌رفت

در اینجا می کوشم با اشاره‌ای مختصر به خطاهای راهبردی فعالان دانشجویی و دانشجویان فعال در تشکل‌های سیاسی و صنفی‌، پیشنهادی را نیز برای خروج از این رکود و عبور از این بن‌بست مطرح کنم.تصور می کنم خطای بزرگ همه این دانشجویان ناکام شده از دلمردگی فضای عمومی حاکم بر فعالیت دانشجویی همچنان در اشتباه آنان در نحوه نگرش به کارکردهای امروزی جنبش دانشجویی و پافشاری بر استفاده از محصولات تشکل‌های دانشجویی به مثابه یک سازمان سیاسی است.

 

اگر چه این سازمان های سیاسی مدنظر کنشگران امروزنیت تصاحب قدرت سیاسی را ندارد اما انتظار آنان این است که برون‌داد تکاپوی‌شان محصولی برای پاسبانی از آرمان‌های سیاسی و مطالبه‌گری منتقدانه و راهبردهای سعادتمندانه برای گسترش خیر عمومی از طریق اثر گذاری مستقیم بر قدرت سیاسی مستقر است. حتی دانشجویان تحول خواه، دانشجویان دموکراسی‌خواه،دانشجویان سوسیالیست ، دانشجویان لیبرال ، دانشجویان سوسیال دموکرات و ... همگی در بهترین حالت جنبش دانشجویی امروز را در قد و قواره یک جنبش سیاسی با پتانسیل‌های راهگشا تصور می‌کنند و پس از ناکامی‌های‌شان، مایوسانه آن را ترک می‌کنند.

 

امروز نمی‌توانیم منکر تحولات ساختاری و تغییر هژمونی‌های حاکم برجوامع بشر باشیم.تحولاتی که ملهم از همان انقلاب عصردیجیتال و فراگیر شدن اینترنت و شبکه‌های اجتماعی است. شبکه‌های اجتماعی علاوه بر ایجاد برخی تغییرات در تعاملات بین شهروندان منجر به دگرگونی بخش بزرگی از مفاهیم زیست جمعی جهان کوچک کنونی نیز شده اند.

 

به این دلیل و با نگاهی به تجربه‌های رخ داده در عصرفیسبوک ،یوتیوپ و تویيتر، انتظار مي‌رود تحلیل‌گران جنبش دانشجویی ایران نیز ارزش‌ها و مفاهیم عصر جدید را که در قالب عصر شبکه‌های اجتماعی شناخته می‌شوند، شناسایی و بارویکرد بومی گرایانه بازتولید کنند.

 

امروز سیاست ورزی شهروندان در چارچوب جنبش‌های اجتماعی تحول‌خواهانه و بهبودی‌طلبانه آنان تبلور یافته است. به طوری که می‌گویند اکنون عمومی‌ترین کار جنبش های اجتماعی فشار به مقامات دولتی و حکومتی برای تحقق مطالبات اجتماعی است. پس جنبش دانشجویی هم نیازمند بازتعریف است. وقتی جنبش دانشجویی از دریچه یک جنبش اجتماعی با تعاریف و استانداردهای جنبش‌های اجتماعی جدید بازتعریف و بازسازی شود، شاید دانشجویان بی‌انگیزه و مسئولیت گریز و نیروهای فردگرای کنونی موجود در دانشگاه‌ها بتوانند رابطه ای نزدیک‌تر و صمیمانه‌تر با آن برقرار کنند، زیرا که این جنبش‌های اجتماعی، معمولا به صورت چند وجهی بروز می‌کنند و به سادگی هم قابل سرکوب نیستند.

 

عبور از تعاریف کلاسیک جنبش دانشجویی و چشم‌پوشی از کارکردهای آن به عنوان یک سازمان سیاسی، تسهیل کننده مسیرحرکت به سمت جنبش دانشجویی ایران در جایگاه یک جنبش با تعاریف مدرن است.

 

از آغاز سخن وعده کرده بودم که از امیدهای واهی پرهیزکنیم و اکنون ضرورت وفای به همان عهد نخستین، مرا وادار می‌کند تا بگویم برای مشابه سازی جنبش‌های جهانی مطالعه شده به قصد بهره‌گیری از تحربیات خاورمیانه ای و چگونگی شکل‌گیری جنبش‌های جدید اجتماعی در بهار عربی استفاده کردم. تجربه تونس ، تجربه مصر،تجربه لیبی، تجربه وال استریت و ... نمونه‌های متاخیر جنبش‌های جدید اجتماعی هستند که اکثریت با عاملیت دانشجویان جلو رفته و شکل گرفتند. گرچه امروز پس از سپری شدن یک دهه از فراز و فرود این جنبش‌ها سرنوشت دست آوردها و نتایج آن‌ها در جوامع مبهم است ولیکن شباهت بسیار زیاد روانشناسی اجتماعی حاملان و عاملان آن جنبش‌ها در کنار تشابه فرهنگی و اجتماعی جوامع خاورمیانه‌ای که در عصر شبکه‌های اجتماعی متحول شده اند، ضریب انتخاب من را افزایش داده است.

 

امروز اغلب جامع شناسنان معتقد هستند جامعه ایران در شرایط جنبشی است و از این منظر جنبش های اجتماعی کارآمد پایه‌گذار تحولات آتی کشور هستند. روزی که جوانان مصری با صفحه فیسبوک و کمپین «ما همه خالد هستیم» از دل جمع جوانان ششم جولاي به خیل عظیم هفتاد هزار نفری ۲۵ ژانویه در میدان التحریر رسیدند. کمتر کسی «اسما» دختر دانشجوی مصری را که از فعالان این جمع بود می شناخت.

 

زمانی که شبکه‌های اجتماعی و بسترهای دیجیتال برای تعاملات شهروندی به باشگاه همفکری و اتحاد تونسی ها مبدل شد کمتر کسی سرعت پیشرفت تحولات بعدی آن را باور می‌کرد. به هرحال جنبش های اجتماعی کنونی در قالب جنبش‌های اجتماعی شبکه ای شده طبقه بندی می شوند ، گونه ای جدید از تحولات اجتماعی که چه بسا با الهام از سازوکارها، رهیافت‌ها و بهره مندی از تجربیات جهانی آن، بتوان راه نجات جنبش دانشجویی راکد و آفت زده کنونی ایران را پیدا کرد و از این طریق به سرمنزل مقصود رسید.

 

ghanoondaily.ir
  • 16
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
ویژه سرپوش