جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۱۶ - ۳۱ خرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۳۰۷۶۸۶
تاپ طنز

گاز گاز

قباد بزرگتر از ما بود. اعصاب درستی نداشت. همیشه پیژامه آبی راه‌راه می‌پوشید با عرق‌گیر آبی نفتی. دور گردن عرق‌گیرش، سوراخ سوراخ بود. سوراخ‌های ریز و درشت. وقت‌هایی که بهش فشار می‌آمد، عادت داشت یقه عرقگیر را بکند داخل دهانش و گاز بزند. از اندازه سوراخ‌ها می‌شد فهمید که هر دفعه چقدر تحت فشار بوده و چقدر خودخوری کرده. عشقش این بود که با ما بیاید گل کوچک. اما سر هر چیزی رگ گردنی می‌شد و این‌قدر حرص می‌خورد که بازی را کوفتمان می‌کرد. سرتاپای همه می‌شد هول و ولا. به محض این‌که توپ می‌آمد زیر پایمان، می‌دانستیم که دارد نگاهمان می‌کند و با کوچکترین اشتباهی، شروع می‌کند به جویدن عرق‌گیرش.

 

به‌خاطر پای پرانتزی معافیت گرفته بود اما از همان جای خالی، لایی می‌خورد. وقت‌هایی که نبود، صدایش می‌کردیم پرانتز باز. خودش می‌گفت پرانتزش از سر قنداق کردن این‌طوری شده. عمه‌اش تا دوسالگی یک متکا می‌گذاشته لای پای قباد و قنداق‌پیچش می‌کرده. یک‌جور حبس قنداقی. طوری که نتواند از جایش تکان بخورد. خودش می‌گفت آخرش که بالاخره بازش می‌کنند، پاهایش دیگر با متکا شکل گرفته بود. می‌گفت همین که از قنداق درش آوردند، شروع کرده به راه رفتن، بعد از چند وقت هم فقط می‌دویده. همیشه انگار آتش به تنبانش بود. بی‌قراری داشت.

 

قباد عاشق رفتن بود. دوست داشت خلبان شود. می‌خواست آن‌قدر پرواز کند و دور شود که دیگر این‌جا نباشد، آن‌جا باشد. آن‌جا که می‌گفت یعنی خارج. خارج آن‌وقت‌ها ژاپن بود. مهد آتاری و میکرو، بهشت نوارهای دولبه. اولین کسی که بین بچه‌های محل، ماشین خرید، قباد بود. یک وانت سیمرغ گرفت. کشتی بود برای خودش. یک شعاری هم برایش اختراع کرده بود و با قلم‌مو نوشته بود پشت ماشین: «سرعت درعین قدرت.» خط خوبی داشت. همان روز اول، همه بچه‌های محل را سوار کرد.

 

بیشتری‌ها پشت نشستند، به جز من و اصغر و سالار و چنگیز و کریم و فریبرز که هرطور بود خودمان را جلو جا دادیم. فقط گاز می‌داد. کلاج می‌گرفت و گاز می‌داد. به خاطر پای پرانتزیش اصلا به آن وسطی دسترسی نداشت. سر تقاطع‌ها، یک لحظه هم ترمز نمی‌کرد. وقتی می‌دید نزدیک است که ماشین بیاید و نصفمان کند، به جای این‌که پایش را به ترمز برساند، برعکس بیشتر گاز را فشار می‌داد. خودش هم کم‌کم عاشق همین گاز دادن و ترمز نکردن شد.

 

رکوردهای شخصی می‌ساخت و به محض پیاده شدن از ماشین، شاهکارش را برایمان تعریف می‌کرد. می‌گفت یک‌بار تمام چالوس را بی‌ترمز رفته. راست می‌گفت. از سوراخ‌های درشت دور عرق‌گیرش پیدا بود. معلوم بود که تمام مسیر عرق‌گیر را لوله کرده داخل دهانش و از یک جا به بعد فقط گاز گرفته.

 

دیگر از خیر خلبانی گذشته بود. حوصله گل کوچک هم نداشت. چسبید به کار و بار و جاده. یک پایش جفت گاز و یک پایش قفل کلاچ. مشکلش فقط ترمز بود که آن را هم با بوق حل می‌کرد. یک بوق ده یازده انداخته بود روی ماشین. می‌گفت: «هر بار می‌زنم یه جون از عمه‌م کم میشه.» کارش که زیاد شد، عرق‌گیرهایش را هم زود به زود عوض می‌کرد. بعضی وقت‌ها که از مسیرهای طولانی برمی‌گشت، تمام لباسش پاره پوره بود. گاز گاز می‌کرد. به مرور نوشته‌های پشت سیمرغ بیشتر و بیشتر شد. آن‌قدر که دیگر فرقی با تخته کلاس نداشت.

 

انگار می‌خواست ماشین‌های عقبی را در جاده سرگرم کند تا دیرتر به فکر سبقت بیفتند. بالای سپر، با نستعلیق نوشته بود: «عاقبت قنداق با متکا» بار آخر که رفت، نیامد. ته دره پیدایش کردند. می‌گفتند دور تا دور عرق‌گیرش دندان دندان بوده، باقی لباس را هم انگار لحظه آخر دریده بود. تکه‌های لباس را به زور از مشتش درآوردند. محلی‌ها به زور از لای لاشه سیمرغ می‌کشندش بیرون. زنده می‌رسد به بیمارستان. آن‌قدر پیچ و مهره‌اش کرده بودند که تا چند وقت مثل آدم آهنی راه می‌رفت. اما بالاخره بعد از عمری، می‌توانست پایش را جفت کند. دیگر لایی نمی‌خورد، هرچند دیگر گل کوچک هم بازی نمی‌کرد.

علی رمضان

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 19
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه

مجلس

دولت

ویژه سرپوش