تا به حال دقت کردهاید که روسایجمهور ایران به هر استان یا شهری که میروند، زیر بغل مردم آن استان یک دوجین هندوانه میگذارند و آن استان را باد میکنند. ملت هم سوت و جیغ و هورا میکشند که رییسجمهور از آنها و استانشان تعریف کرده است. اما وقتی داخل آن استان یک چرخی میزنید میبینید که دوزار خرج آن نکردهاند و انگار نه انگار که این استان تاج سر مملکت است!
مثلا همین سفر آخر آقای روحانی به سیستانوبلوچستان. ایشان در سخنرانیاش آنقدر این استان را باد کرد که اگر یک دقیقه بیشتر ادامه میداد سیستانوبلوچستان میترکید!
مثلا گفت: «من به آینده سیستان امیدوار هستم». ایشان دفعه قبل هم که سیستان رفتند این را گفتند. امروز آینده دیروز است ولی سیستان همان سیستان است. یا مثلا ایشان وقتی به گیلان میروند روبهروی مردم میایستد و فریاد میزند: مردم گیلان مردمانی بینظیر هستند.
یک هفته بعد به اصفهان میروند و باز فریاد میزند: مردم اصفهان مردمانی بیهمتا هستند.
دوماه بعد کرمان میرود و همین را میگوید. هیچکس هم نیست از ایشان بپرسد؛ تکلیف ما را معلوم کنید بالاخره مردمان کدام استان بینظیر و بیهمتا هستند؟ اگر همه استانها مردمانی شریف، زحمتکش، پاک، متدین، غیور، بینظیر و بیهمتا هستند پس سالیانه ۱۵ میلیون پرونده قضایی را نروژیها تولید میکنند؟
واقعا چرا هر کس رییسجمهور ایران میشود خشت روی خشت دیوار چاپلوسی و مجیزگویی میگذارد؟
شما تا به حال دیدهاید صدراعظم آلمان در سفر به شهر هامبورگ مردم را در استادیومهامبورگ جمع کند و پشت بلندگو فریاد بزند: مردم سرافراز و پاک هامبورگ اسوه استقامت و تجلی صبر هستند!
- 15
- 3