ببخشید که طنز نمینویسیم. عزاداریم. داغانیم. لهیم. خرابیم. ببخشید که طنز نمینویسیم. خبرهای بد چنان احاطهمان کرده که خندیدن و خنداندن از ذهنمان گریخته. ببخشید که هر روز داریم خبر مرگومیر و دزدی و اختلاس و رسوایی و غرق شدن و آتش گرفتن و فرو ریختن را میخوانیم و زندگی میکنیم.
با این حجم از خبرهای بد، گاهی وقتها ما هم کم میآوریم. نوشتن آسان است. کاری ندارد که آدم در مورد حرفهای دیروز شهردار تهران و شورای شهر و هزینه انتخاباتی و یک میلیارد و خوردهای که معلوم هم هست به حساب چه کسانی ریخته شده طنز مینوشتیم. کاری ندارد که! مینوشتیم عملکرد چهار درصدی مدافعان نود و شش درصدی!
نوشتن طنز کاری ندارد. مثلا اینکه تلگرام آزاد شده و اینکه مدام میگویند تلگرام را روحانی آزاد کرد ولی یادشان رفته بگویند رییس نهادی که دستور فیلترشدن تلگرام را امضا کرد چه کسی بود!
نوشتن طنز کاری ندارد. مثلا همین آقای ربیعی و نتایج سفرش به چین! نوشتن طنز کاری ندارد ولی آخرش که چه؟ مردم دارند گریه میکنند من بیایم این و آن را دست بیندازم؟ ول کنید بابا حالم خوش نیست!
هومن جعفری
- 11
- 6