(اعضای مجمع داخل داخل حیاط مجمع و کم‌کم در حال ورود به ساختمان هستند. ولی رییس‌جمهور و رییس مجلس یک گوشه حیاط ایستاده‌اند و قصد داخل آمدن ندارند).
باهنر: علی آقا نمیای داخل؟
علی لاریجانی: نه شما برین. من هستم.
عارف: حسن آقا شما نمیای بریم توو؟ بدون شما تشخیص مصلحت سخته.
روحانی: نه. منم میخوام بیرون باشم یه کم هوا بخورم.
احمد توکلی: چرا چند جلسه س شما بیرون توو حیاط وایمیسین؟
علی لاریجانی: چیزی نیس. شما برید. ما از همین بیرون مصلحت رو تشخیص میدیم.
باهنر: من احساس می‌کنم یه مشکلی دارید که نمیاید توو.
احمدی نژاد: مشکل شون منم. چون من هستم نمیان.
عارف: آره ؟ به خاطر این نمیاید؟
(روحانی و لاریجانی سکوت می‌کنند و گوشه ناخن هایشان را می‌جوند)
باهنر: راست میگه؟ چون احمدی‌نژادم هست نمیاید توو مجمع؟
روحانی (با حالت بغض و صدای لرزان): آره دیگه. تراش و پاک کن منو برمی‌داره.
لاریجانی (می‌زند زیر گریه): راست میگه.. دفترهای منم پاره میکنه.. یه بارم با لگد زد به کیفم.
روحانی: بعدشم هی میگه انتخابات زودهنگام و از این جور چیزا... من بیچاره شدم تا رای آوردم حالا این می‌خواد دوباره برگزار کنه.
لاریجانی: این زودهنگامو واسه مجلسم میگه.. همش اذیت میکنه.
توکلی: حالا گریه نکنید. عیب نداره. محمود قول میده دیگه اذیت تون نکنه. بیاید بریم توو اینجا سرده..انتخابات زودهنگامم فعلا برگزار نمیشه خیالتون راحت..
باهنر: اصن جای احمدی نژادو عوض می‌کنم..شما جلو بشینید، محمودو می‌بریم نیمکت آخر. خوبه؟ بریم توو...
روحانی: نگااااش کن! دم در وایساده که جفت پا بگیره... بگو بره عقب.. جاده خدا بده ما رد شیم!
توکلی: محمود برو عقب...برو ته حیاط رد شن بعد بیا توو
(احمدی‌نژاد لبخند می‌زند و جاده خدا می‌دهد)
محمدرضا ستوده
- 16
- 6
