بابای سوفیا: شما چه مرگته آقای عزیز؟ این چه حرکات جلفی است که انجام میدهی؟ وایسا مثل بچه آدم بگو ببینم چته؟ در جلسه خواستگاری و این مسخرهبازیها؟
میدون دوم: راستش توجه بفرمایید که نون چارکی سه عباسی، پنیر سیری دو عباسی، آدم مفلس رو چو من وا میداره به حرکات موزون جلف. جای این حرکات، بشینم گریه کنم خوبه؟
بابای سوفیا: خاک تو سرت کنند. حالا چرا ویدئو میگیری میگذاری توی اینستاگرام؟
میدون دوم: راستش کار دیگهای بلد نیستم. من هم خیلی دوست داشتم ماشین پورشه وارد میکردم و با پورشههام عکس سلفی و ویدئو میگرفتم توی اینستاگرام منتشر میکردم.
بابای سوفیا: آخه تو با این قیافه و هیکل چرا باید لایکخورت بالا باشد؟ به قول یک فیلسوف «خیلی بوی خوبی میدهی جلوی باد هم نشستی» یا «خیلی خوش پروپایی لب خزینه هم نشستی». حالا تو خیلی چی هستی که ویدئو از خودت منتشر میکنی؟
میدون دوم: آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند. من هم این حرکاتم از دل برآمده.
بابای سوفیا: تو با چه دلوجرئتی آمدی خواستگاری سوفیا؟ نه ماشین وارد میکنی، نه ارز دولتی میگیری به قیمت آزاد میفروشی، نه رانت میخوری، نه برای یک سکه صدجور معلق میزنی و مجیز میخوانی، نه ژنت خوب است...
میدون دوم: والا این چیزها را که ندارم، ولی همین که آدم هستم فکر کردم خیلی مزیت خاصی است در این زمانه.
بابای سوفیا: گارسون... لطفا صورتحساب میز ما را بیاورید.
میدون دوم میگوید: من حساب میکنم.
بعد صورتحساب را از دست گارسون میگیرد و نگاه میکند. بعد بلند میشود و میرود روی میز رستوران و با گرداندن کمر حول محور ستون فقرات و سپس حرکتدادن دست به نحوی که انگار قرار است لامپ ببندد، شروع به خواندن میکند: نون چارکی سه عباسی... سکه ربعی یک میلیون عباسی، دلار دونهای صد هزار عباسی، صورتحساب رستوران یک میلیارد عباسی، آدم مفلس رو چون من جای گریهوزاریکردن، وا میداره به حرکات موزون.در همین لحظه هزاران نفر از نمایش خیرهکننده میدون دوم روی میز رستوران با موبایل فیلم گرفتند و در اینترنت منتشر کردند و میدون دوم تبدیل به شاخ اینستاگرام شد و سپس تلویزیون نشانش داد که داشت گریه میکرد.
پوریا عالمی
- 16
- 1